روایتی ازنزاع قدرت نرم نظام در تقابل با پروژه تغییر ساختار
اکنون دیگر در این گزاره تردیدی نیست که " غایت مطلوب غرب در برجام ؛تغییر ماهیت ، هویت و ساختار نظام ایران بوده است " .
این پیش فرض ، دوران پسابرجام دوران آغازین تحولات ساختاری نظام تلقی می شود که نقطه صفر آن را بایستی تلاش برای " رفراندومیزه کردن انتخابات مجلسین " دانست .
به گزارش گلستان24، اکنون که نتایج انتخابات نشان از شکست این پروژه و توقف آن در نقطه صفر دارد بازخوانی نقشه راهی که از پروسه تغییر ساختار نظام در ادبیات تحول خواهان داخلی و بیرونی وجود دارد خالی از لطف نیست . پروسه ای که از خرداد 92 "پیشبرندگی آرام " نام گرفته است.
روایتگران و تحلیل گران غرب گرا ، تلاش برای " تحقق انزوای راهبردی رهبری " را پس از شکست سال 88 مهم ترین گزاره ای میدانند که مقدمه "تغییر ساختار حاکمیت" است ، محیط عمل رهبری در چنین فرمولی محدود به سخنرانی های او خواهد بود که نه " ضمانت اجرا " و نه " دوام موثر" خواهند داشت .
با این وصف به دلایلی که ذکر می شود اکنون برداشت دومی از مساله پیش روی آن هاست . برونداد این برداشت دوم آن است که قدرت نرم نظام و شخص رهبری توان آن را داشته است تا مسیر تغییر را به سمت مرکزیت نظام تغییر دهد . این پروژه " تغییر در تغییر " یا " آنتی تز تغییر ماهیت نظام" است که با سرپنجه تدبیر و نبوغ رهبری رقم خورده است .
این دسته از روایتگران تغییر ، آغاز پروسه تغیییر را دوران ریاست جمهوری خاتمی می دانند و معتقدند رهبری در چند گام ، پتانسیل تغییر خواهی را به سبد نظام برگردانده است .
مرحله اول در خنثی کردن طرح یلتسینیزه کردن نظام که با الگو برداری از طرح فروپاشی شوروی بازسازی شده بود ،
مرحله دوم در انتقال آرام قدرت دولت اصلاحات به دولت بعد و جایگزینی هوشمندانه این پتانسیل در ریل انقلاب اسلامی ،
مرحله سوم در مدیریت بحران 88 و ایجاد یک پروسه مرحله گذاری شده که همزمان با افزایش بلوغ اجتماعی ، عملیات اعتبار زدایی از جریان برانداز صورت گرفته و پس از آن با مهندسی معکوس نظام ، سرمایه آشوب به سرمایه سوخته و منزوی تبدیل شد .
مرحله چهارم ، اشراف و مدیریت طرح هوشمند و تغییر فرم یافته غرب بود که اینبار با هدف گزاری بر تغییر محاسبه افکار عمومی و با هدف ایجاد اجماع حداکثری برای انتخاب گزینه " آشتی با آمریکا " در مقابل " استقلال و عزت ملی توام با استکبارستیزی " به میدان آمده بود . در این فرمول ،قدرت بالای بازی خوانی رهبری ، مین گزاری انجام شده در افکار عمومی را مرحله به مرحله خنثی کرد. کشف و خنثی سازی فرآیند دو قطبی سازی های دروغین ، عقیم گذاشتن سرمایه گذاری حریف بر شکاف مصنوعی حاکمیت – ملت ، اشراف و ممانعت از گروگانگیری اقتصادی افکار عمومی و ایجاد اشتباه محاسباتی، بازگردان هوشمند ظرفیت تخریبی سازمان یافته در انتخابات به سبد نظام ، بی اعتبار سازی و ایجاد رسوایی بزرگ برای عاملین و آمرین اتفاقات سال 88 ، دریدن پرده توهم دارا بودن پایگاه اجتماعی قابل سرمایه گذاری برای تغییر خواهان داخلی و به رخ کشیدن هژمونی بی رقیب و قدرت بی نظیر رهبری در بسیج افکار عمومی بخشی از این فهرست است .
با اینهمه شاید بزرگترین اتفاقی که افتاده است برهم ریختن پازل حریف برای مدل سازی از برجام در محیط سیاست داخلی و تعمیم آن به نقاط استراتژیک نظام است. این فرآیند اما هرگز متوقف نشده است و از آن جا که رفتار استراتژیست های غربی اقتضائی است بنابر اقتضائات جدید مجددا خود را تنظیم خواهد کرد . باید منتظر بود.
اکنون دیگر در این گزاره تردیدی نیست که " غایت مطلوب غرب در برجام ؛تغییر ماهیت ، هویت و ساختار نظام ایران بوده است " .
منبع: نکته آنلاین
ارسال نظر