دانلود مناظره رسایی و صادق زیباکلام در دانشگاه تربیت مدرس+متن مناظره
مناظره حجت الاسلام حمید رسایی و دکتر صادق زیباکلام در دانشگاه تربیت مدرس با موضوع «ایران پسابرجام» زیباکلام: اسرائیل با مردم ایران مشکلی ندارد با نیروگاه هسته ای مشکل دارد/ رسایی: دولت پسابرجام همان دولت پساسعدآباد است
به گزارش گلستان24، هفته گذشته حجت الاسلام حمید رسایی و دکتر صادق زیباکلام در دانشگاه تربیت مدرس با موضوع «ایران پسابرجام» مناظره کردند. به مانند مناظره های دیگر،این گفتوگو نیز شامل متلکپرانیهای متقابل و کنایه به جریان سیاسی مقابل بود؛ اما یک نکته در این مناظره قابل توجه بود. صادق زیباکلام به عنوان فرد شاخص یک جریان سیاسی در کشور که در فیلم تبلیغاتی رئیس جمهور دولت یازدهم هم حضور داشت، سخنانی گفت که نشان می داد یک جریان سیاسی چنان در مسیر یک طرفه انقلابزدایی تخته گاز میرود که امروز دیگر هیچ نقطه مشترکی برای تفاهم و شروع بحث با او وجود ندارد. در حالی که هر روز چند شهید مدافع حرم از سوریه و عراق در شهرهای کشور تشییع میشوند، این جریان حضور در سوریه و عراق را به تمسخر میگیرد. رزمایش موشک بالستیک را در تقابل با منافع ملی عنوان می کند و سرخوش از بتون ریزی در قلب تاسیسات هستهای ایران است. این جریان حتی اسرائیل را هم دشمن نمی شمرد و میگوید این جمهوری اسلامی است که با اسرائیل مشکل دارد! متن این مناظره از اینرو به صورت کامل و کلمه به کلمه بدون هیچ سانسوری منتشر میشود تا زنگ هشداری باشد برای نشان دادن ظهور یک جریان سیاسی که حتی از داعش برای انقلاب اسلامی خطرناکتر است.
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
rasaee& zibakalam tarbiatmodares uni-6ord95-p1.mp3 | دانلود فایل
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
rasaee& zibakalam tarbiatmodares uni-6ord95-p2.mp3 | دانلود فایلرسایی: بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب دارم خدمت شما دانشجویان محترم، اساتید معزز و برگزارکنندگان جلسه و مهمان محترم این جلسه و امیدوارم این نشست باعث افزایش نگاه سیاسی و اجتماعی همه در خصوص موضوعات مهم کشور باشد.
زیباکلام: با یاد و نام حضرت حق و با عرض سلام و ادب خدمت خواهران و برادران عزیز، اساتید محترم و تشکر از انجمن دانشجویان مستقل...
بسیج دانشجویی.
زیباکلام: بسیج دانشجویی که آن هم مستقل است و فرقی نمیکند. [خنده حضار] بحمدالله همهشان مستقل هستند و عرض سلام و ادب خدمت سرور عزیز و ارجمندم، جناب حجتالاسلام آقای رسایی.
رسایی: موضوعی که دوستان برای بحث امروز انتخاب کردهاند، دولت یازدهم در دوره پسابرجام است و قرار است این موضوع را با همدیگر تحلیل و نظرات خود را ارائه کنیم. وقتی میخواهیم در باره پسابرجا صحبت کنیم، لازمهاش این است که اول بدانیم دولت در دوره قبل از برجام و توافق چگونه عمل کرده است تا بتوانیم در باره پسابرجام هم به جمعبندی برسیم. بحث، بحث دوره یازدهم است که تقریباً دو سال و نیم از عمرش میگذرد. سه ماه قبل توافق نهایی را انجام داد و دو سال و سه ماه دوره قبل از برجام تا رسیدن به توافق و این سه ماه دوره پس از توافق است. برای اینکه بخواهیم این موضوع را بررسی کنیم باید ببینیم اصولاً برجام از نظر این دولت چه بوده است؟ البته ما با آقای زیباکلام چه در رادیو، چه در دانشگاهها و چه در جمعهای خصوصی مناظرههای زیادی کردهایم. حتی در یکی از این جلسات عدهای از دانشجویانی شرکت داشتند که یک واحد درسی مناظره را میگذراندند و از ما خواستند مناظره کنیم تا اصولاً متوجه شوند مناظره کردن چگونه است. در آن جلسه به عنوان اولین قدم با آقای زیباکلام روبوسی کردیم که مشخص شود ما دشمن نیستیم. هدف اصلی این است که در این مناظرهها با نگاه حساستری به مسائل کشورمان نگاه کنیم و با چشم بازتری مسیر آینده را پیش ببریم.
نگاه رسمی آقای روحانی نسبت به مسئله برجام، بهخصوص در نامههایی که ایشان به مقام معظم رهبری نوشتهاند مشخص است، از جمله پس از توافق ژنو و البته بعد از توافق لوزان احتیاط کردند و چیزی نگفتند. خودشان هم بهتر میدانستند چه اتفاقی دارد میافتد و در نهایت بعد از سومین گام، یعنی توافق نهایی تیرماه گذشته مجدداً ایشان مکاتبهای کردند و در پایان هم دو باره نامه دیگری نوشتند که مقام معظم رهبری به همه این نامهها پاسخ دادند. وقتی این نامهها را مرور میکنیم، علاوه بر مواضعی که ایشان در سخنرانیها و گفتگوهای ویژه خبری و مصاحبههایشان کردند، کردند، تعریف آقای روحانی از برجام، فرصتی بود که در آن حقوق هستهای ما به رسمیت شناخته میشد، حق غنیسازی داشتیم، در دیوار تحریمها ترک ایجاد میشد و در تمام مواردی که آقای روحانی صحبت کردند از واژه «تحریمها» استفاده کردند. لغو همه تحریمها با برجام تعریفی است که آقای روحانی همواره از آن استفاده کردهاند. در خوزستان هم گفتند برجام یعنی قدرتهای بزرگ در برابر ما سر تعظیم فرود آوردهاند. این تعاریفی بود که آقای روحانی از برجام داشتند.
اما رسانههای منتسب به دولت، اعم از مکتوب و مجازی علاوه بر اینکه مواضع آقای روحانی، آقای ظریف و تیم مذاکرهکننده را بازتاب میدادند، پیاز داغاش را هم زیاد میکردند و علاوه بر همه اینها میگفتند با برجام درهای رفاه به سوی مردم باز میشود، مشکلات کلاً حل میشوند و اساساً ما با امریکا آشتی میکنیم. دیگر هیچ مشکلی نداریم و برجام نقطه آشتی ما با استکبار جهانی و امریکا خواهد بود و از هر فرصتی هم استفاده میکردند تا اینها را بزرگنمایی کنند. از تلفن آقای روحانی و اوباما تا قدم زدن آقای ظریف و کری، دست دادن آقای ظریف و اوباما تا هر سفر، گردش، نگاه و چرخشی را در این جریان رسانهای در حقیقت در راستای بزک کردن چهره پلید امریکا مورد استفاده قرار میداد.
تعریف رهبر معظم انقلاب از برجام و همچنین نگاه منتقدان دولت همراه با تردید بود. در نامهای که رهبر انقلاب به رئیسجمهور نوشتند، در همان مجوزنامه مشروط که بعد از مصوبه مجلس شورای عالی انقلاب فرهنگی وقتی که همه چیز منتظر تصمیم نهایی رهبری بود به دلیل اینکه برجام یک موافقتنامه بود و طبق قانون اساسی، موافقتنامه باید به مجلس میآمد. دولت حاضر به ارائه این موافقتنامه به مجلس نبود و نهایتاً راهکاری که باقی میماند این بود که از شورای عالی امنیت ملی بگذرد و طبق قانون اساسی، مصوبات شورای امنیت ملی زمانی ارزش پیدا میکند که به تأیید رهبر انقلاب برسد، اما رهبری این مصوبه را علیرغم اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی شروطی را برای آن گذاشته بود، مجدداً نه شرط به آن اضافه کرد و دقیقاً تعبیر رهبر انقلاب این بود که آنچه پیش روی ما بعد از دو سال مذاکره قرار دارد و متنی است به نام برجام، متنی است پر از ابهام با ساختار ضعیف برای رفع یا لغو تحریمها و این متن نتوانسته است تضمینهای لازم را برای این منظور به کار بگیرد. بعد نه تذکر میدهند و میگویند اگر به اینها عمل کنید، خسارتهایی که متوجه کشور میشود، بسیار کاهش پیدا میکند که معتقدیم متأسفانه در دوران پسابرجام اینگونه نشد.
اما از نگاه مردم، برجام آن چیزی نبود که دولت محترم میگفت. البته روز به روز این اعتماد کاهش یافت. یادتان هست بعد از توافقنامه ژنو فضای امید و خوشحالی در لوزان کمتر شد، پس از توافقنامه وین از آن هم کمتر شد تا به الان رسید. مردم از آن حالت امید هماکنون در حالت انتظار به سر میبرند و متأسفانه هر چه زمان بیشتر میگذرد، آن امید در حال تبدیل شدن به ناامیدی در نقطهای است که دولت محترم روی آن دست گذاشته است که میتواند در آینده برای دولت خطرآفرین باشد. وقتی دولت هم تخممرغهایاش را در یک سبد به نام سبد برجام گذاشت و آن را در جایی قرار داده که بسیار لغزان است، وقتی این سرنگون شود، طبیعی است مشکلات زیادی به وجود خواهند آمد. یکی از انتقادات جدی ما هم این بود که آقای روحانی! چرا دارید همه تخممرغهایتان را در یک سبد میگذارید؟ آن هم سبدی که روی ساختمان دولتی بنا شده است که در این 37، 38 سال بعد از انقلاب از او انواع و اقسام دسیسهها را دیدهایم، چه رسد به سالهای قبل از انقلاب و به هیچوجه قابل اعتماد نیست.
برجام ابتدا تبدیل به آفتاب شد و بعد به ابر و الان شاهد هستیم متأسفانه کسانی که روزگاری از این متن دفاع میکردند، دارند بهنوعی حرفشان را پس میگیرند یا ترجیعبندهایی را میسرایند و یا نکاتی را مطرح میکنند که قابل تأمل هستند.
چون بارها با آقای زیباکلام مناظره کردهام، میدانم از پسابرجام هم مثل همه توافقنامههای ژنو، لوزان و وین دفاع خواهد کرد، هر چند میگفتند آن توافقنامهها را نخواندهام! ایشان سازی دارند و همان را مینوازند.
زیباکلام: با سلام مجدد، این نکته را آقای رسایی درست میگویند که ما بر سر این مسئله بارها مناظره، بحث و جدال داشتهایم. معتقدم در ایران مناقشه بر سر برجام نیست. شاعر میگوید: «تو مو میبینی و من پیچش مو/ تو ابرو من اشارتهای ابرو». این فارسیاش هست. در انگلیسی اصطلاحی هست به اسم iceberg. در قطب موقع بهار و تابستان یک متر از کوه یخی بیرون میآید و آدم فکر میکند همین است، در حالی که کیلومترها زیر یخ خوابیده است و آن یک تکه در حقیقت نوک کوه عظیمی است که اصلاش زیر آب است. برجام هم در حقیقت همینطور است. نظام حاکم بر جمهوری اسلامی ایران یک نظام ایدئولوژیک است و مثل هر نظام ایدئولوژیک دیگری بالطبع نسبت به تاریخ، اخلاق، اقتصاد، روابط بینالملل و اینکه در گذشته چه اتفاقی افتاده است و الان دارد چه اتفاقی میافتد و... از خود جهانبینی و چهارچوب فکری خاصی دارد و مثل هر نظام ایدئولوژیک دیگری جهانبینی خاص خودش را دارد.
نکته دوم اینکه فرق علم با ایدئولوژی این است که علم وقتی با مشکلی مواجه میشود، به عقب، پیشفرضها و actionهایی که گرفته بود برمیگردد و مجبور میشود در آنها تجدیدنظر کند. وقتی ایدئولوژی با مشکل مواجه میشود، بولدوزروار جلو میآید و میخواهد اشکال و مشکل را کلاً با هم بردارد، چون در غیر این صورت باید اذعان کند ایدئولوژی من دچار مشکل است که این هم طبق تعریف، نشدنی است، چون اساس و بنیان هر ایدئولوژی این است که همه آنچه را که هست میتوانم با کمک این چهارچوبه فکری تبیین و تفسیر کنم. این اساس و بنیان هر ایدئولوژی است.
ایدئولوژی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران خودش را اسلامی تعریف میکند، منتهی اسلامی که در حقیقت تا حد زیادی ملهم از نگاه ایدئولوژیک آن است. این نگاه در غربستیزی و استکبارستیزی خلاصه میشود و سمبل آن هم امریکاستیزی است. یعنی اساس، بنیان و ستون وسط خیمه امریکاستیزی و استکبارستیزی جمهوری اسلامی ایران است و همواره جمهوری اسلامی ایران خودش را بر اساس امریکاستیزی تعریف کرده و هویت بخشیده است. اگر این امریکاستیزی را از نظام جمهوری اسلامی ایران بگیرید، عملاً تیر وسط خیمه است که اگر آن را بکشید، چادر میخوابد. یعنی اگر شما غربستیزی، استکبارستیزی و امریکاستیزی را از جمهوری اسلامی بگیرید، عملاً این نظام را با بحران هویت مواجه کردهاید. بعد از این وضع این نظام خودش را چگونه تعریف کند و بگوید چه میگویم و کجا ایستادهام؟ رسالت، شأن نزولام و علت وجودیام چیست؟
بنابراین اگر ما در باره تحولاتی که در این 37 سال در کشورمان بوده است، این مسئله محوری را نبینیم و بخواهیم بگوییم به این مسائل کلان و زیربنایی کاری نداریم و اهمیتی نمیدهیم که چندین کیلومتر تا چندین کیلومتر زیر آب، کوه یخ قرار دارد و فعلاً این یک تکه یخی را که از آب بیرون است میخواهم با چکش یا هر وسیله دیگری جدا کنم، بدیهی است شدنی نیست. بنابراین به اعتقاد من هر رویکرد و نگاهی نسبت به برجام و فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران بدون در نظر گرفتن استکبارستیزی، غربستیزی و امریکاستیزی بیفایده است. هستهای از زمانی به یک مناقشه، پرونده، بحران و... تبدیل شد که غرب ابراز نگرانی کرد. غربیها در سال 1382 برای اولین بار متوجه شدند ایران دارد فعالیتهایی را انجام میدهد ـ فعالیتهای صلحآمیز هستهای و شروع به مخالفت کردند. در دور بعدی عرایضام خواهم گفت علت مخالفتشان چه بود،چون در ایران دروغ بزرگی که گفته شد این بود که اینها به این دلیل با فعالیتهای هستهای ما مخالف هستند که هستهای باعث میشود در زمینه علم، دانش و تکنولوژی پیشرفت کنیم و یک شبه ره صد ساله را برویم و چون غربیها چشم دیدن پیشرفت ما را ندارند، بنابراین با برنامههای هستهای ما مخالفت میکنند. چندان طول نکشید که هستهای تبدیل به مستمسک و بهانهای برای رویارویی با غرب و امریکا شد. هستهای آمد و در خدمت امریکاستیزی قرار گرفت. همچنان که جنگ تحمیلی و بسیاری از تحولات 22 بهمن 1357 به این طرف را نمیتوانید مستقل از امریکاستیزی ببینید و ارزیابی کنید. بنابراین ارزش و اهمیت هستهای واقعاً این نبود که به چه درد میخورد یا نمیخورد، بلکه هستهای ابزاری بود برای اینکه بتوانیم هویت امریکاستیزیمان را اثبات و تأیید کنیم و روی آن مانور بدهیم و جالب اینجاست که هنوز مرکب امضای هستهای خشک نشده بود، دو موشک از فراز البرز به طرف کویر شلیک شد و روی آن نوشته شده بود اسرائیل باید نابود شود. درست همزمان با اینکه فکر میکردیم هستهای دارد به توافق و سرانجام میرسد، مستمسک دیگری پیدا شد که این رویارویی، تخاصم و بگرد تا بگردیم با امریکا از بین نرود. آن دو موشک شلیک شدند و روی آنها هم به عبری نوشته شده بود اسرائیل باید از بین برود که یک وقت آتش تنور استکبارستیزی کم نشود. چرا اینقدر برای نظام مهم است که امریکاستیزی را ادامه بدهد؟ بدون در نظر گرفتن اینکه آیا برجام بد بود یا خوب؟ باعث رستگاری ما میشود یا نمیشود؟ اصلاً به جزئیاتاش کاری ندارم. اگر قرار شود ما بر سر مسئله هستهای که یکی از مهمترین موضوعات 37 سال بعد از انقلاب اسلامی بوده است با امریکاییها به توافق برسیم، 37 سال ادبیات جمهوری اسلامی ایران ترک برمیدارد و میریزد، چون 37 سال است که داریم میگوییم بین ما و امریکا یک تضاد بنیادین و جوهری وجود دارد. چند بار تا به حال این جمله را شنیدهاید که تا امریکا خودش را درست نکند، هیچجور مراودهای بین ما و امریکا ممکن نیست. آیا امریکا خودش را درست کرد؟ خیر. پس چه شد که سر هستهای با امریکا به توافق رسیدیم؟ بنابراین نمیشود بخواهیم سر هستهای با امریکا به توافق برسیم. رادیکالها در اول که گفتند امکان ندارد ما به توافق برسیم. حالا بروید مذاکره کنید، ولی محال است با امریکاییها به توافق برسیم. بعد گفتند امریکاییها زیرش میزنند و به عهد و پیمانشان وفادار نیستند. اگر معلوم شود برجام واقعاً جدی است و ما سر هستهای با امریکاییها به توافق رسیدهایم، تکلیف 37 سال امریکاستیزی چه میشود؟ اگر بتوانیم با امریکاییها بر سر هستهای به توافق برسیم، سئوال این است که چرا در باره سوریه و افغانستان و خیلی از موضوعات دیگر نتوانیم با امریکاییها به توافق برسیم؟ اگر قرار شود بتوانیم با امریکاییها سر این موضوعات به توافق برسیم، پس تکلیف نظام جمهوری اسلامی با امریکاستیزی چه میشود؟ چون فرض بر این است که ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران هیچوقت نمیتواند با امریکا و استکبار بر سر هیچ موضوعی به سازش و توافق برسد. بنابراین فکر میکنم اگر ما به این صورت به برجام نگاه کنیم، آنوقت دیگر نباید چندان انتظار داشته باشیم که عدهای از برجام استقبال کنند و بگویند بد نبوده است و جلوی ضرر را از هر جا که بگیریم منفعت است. متأسفانه نمیتوانم غیر از این به برجام نگاه کنم که برجام ایدئولوژی جمهوری اسلامی را تکان داده است و باید گفته شود خراب و فاسد است و سر ما کلاه گذاشتهاند و قس علیهذا، ولی اگر قرار باشد برجام درست باشد، پس آنوقت با 37 سال آنچه که به خورد مردم دادهاید که امریکاستیزی اصل است چه کار میخواهید بکنید؟ [کف زدن حضار]
رسایی: دستی که من زدم واقعی و حقیقی بود، چون من بخش آخر حرفهای آقای زیباکلام را واقعی و حقیقی میدانم، البته با یکسری تفاوتهایی که عرض میکنم. برای اولین بار از آقای زیباکلام حرفی را شنیدم که منطبق بر واقعیتها بود! [خنده حضار] خدای نکرده قصدم تخفیف نیست، بلکه بر اساس اعتقادات خودم عرض کردم. ایشان که قطعاً هرچه را که میگویند بر اساس اعتقادات خودشان و محکم و مستدل است و قبول دارد. قاعده این است.
من از همین آخر شروع میکنم. جملهای که آقای زیباکلام فرمودند حرف درستی است. ایشان میگویند اگر برجام به نتیجه برسد، پس معلوم میشود امریکا دشمن نبوده و دوست بوده است و این 37 سال استکبارستیزی یعنی چه؟
این همان حرفی است که ما از روز اول میزدیم که ممکن نیست، چون خوی طرف مقابل شما خوی استکباری و ذاتاش درندگی است. این یک بلوف یا حرف یا کنایه سیاسی نیست، بلکه تجربه 38 ساله ما به شکلهای مختلف نشان داده است. حادثه 11 سپتامبر اتفاق افتاد و تمام مدارکی که خود امریکاییها ارائه دادهاند حکایت از این دارد که افرادی از اتباع عربستان سعودی و با همین نگاه ایدئولوژیکی که آقای زیباکلام میگویند، به برجهای دوقلو زدهاند، ولی امریکاییها هیچوقت یقه آل ملعون سعود را نمیگیرد، بلکه ماییم که داریم محکوم به پرداخت غرامت به خاطر 11 سپتامبر میشویم که هیچ نشانهای از جمهوری اسلامی ایران در آن حادثه وجود ندارد. یادم هست موقع 11 سپتامبر طنزنویسی ـ که الان پناهنده شده است و وضعیت بسیار بدی هم دارد و در نشریات اصلاحطلبها مینوشت و خودتان میدانید منظورم کیست ـ مطلبی را نوشته بود [کف زدن حضار] که طنزش واقعاً جای دست زدن دارد. بعداً اگر خواستید بیشتر دست بزنید. ایشان نوشته بود به چند دلیل کار جمهوری اسلامی ایران نیست. اول اینکه اگر در جمهوری اسلامی ایران قرار باشد چنین اتفاقی بیفتد، باید محرمانه بماند و بعید است چنین اتفاقی در چنین سطحی افتاده و تا دقیقه آخر محرمانه مانده باشد. دوم اینکه در کشور ما بینظمی حاکم است و چنین حرکتی نیاز به یک نظم بسیار سیستماتیک دارد که چنین نظمی در مورد ایرانیها غیرممکن است. طنز نوشته بود، ولی راست میگفت. کار جمهوری اسلامی ایران نبود.
آقای زیباکلام! میدانید این حرف شما مثل چیست؟ مثل این است که قرآن این همه آیات دارد در باره اینکه به شیطان اعتماد نکنید و بعد از همه این زمانها که میگذرد، یکی بیاید و بگوید اگر شیطان کارش را درست انجام بدهد که همه آیات قرآن زیر سئوال میرود. حرف ما هم همین است. ما از روز اول میگفتیم نمیشود روی این دیوار یادگاری نوشت. نمیدانم قصد و غرض چه بود.
در مورد فرق علم و ایدئولوژی بسیاری از حرفهایشان درست است، اما اشکالاتی هم دارد. علم بر اساس تجربیات بشری بنا نهاده میشود، بنابراین اگر تجربه جدیدی تجربه قبلی را رد کرد، برمیگردد و اصلاح میکند، ولی ایدئولوژی مبتنی بر تجربه نیست. البته ایدئولوژی داریم تا ایدئولوژی. آن کسانی که الان در سوریه و عراق هستند، اگر صاحبان تفکری که آقای زیباکلام و رسانههای منتسب به ایشان بارها و بارها به آن حمله کردهاند، نبودند امروز داعش در خیابانهای تهران یا به تعبیر رهبر انقلاب در همدان و کرمانشاه بود، داعش دارد بر اساس یک ایدئولوژی این کارها را انجام میدهد، هموطنان شما هم که به عنوان مدافعین حرم خبر شهادتشان میرسد که امروز در آنجا مستقر هستند تا داعش در اینجا مستقر نباشد، آنها هم بر اساس یک ایدئولوژی در آنجا هستند، منتهی کدام آدم عاقلی زن، بچه، زندگی و درساش را رها میکند و میرود که با داعش بجنگد؟ بعضی از اینها موقعیتهایی مثل شما داشتند و دانشجو بودند. بعضیهایشان بهتر از ما بودند، ولی برای یک ایدئولوژی رفتهاند. هر دوی اینها بر اساس یک ایدئولوژی رفتهاند. [یکی از وسط جمعیت داد میزند!] ببین عزیزجان! احترام خودت را نگه دار. یعنی چه که وسط صحبت تکه میپرانی؟ که چه بشود؟ حالا یک دست برایاش بزنید دلاش خوش شود. [کف زدن حضار] هر دوی اینها بر اساس ایدئولوژی است. ایدئولوژی بر اساس تجربه نیست، بلکه بر اساس یکسری اصول اعتقادی است که میتوانند برگرفته از مبانی باطل باشند یا برگرفته از مبانی حق. اصلاً اصل و اساس دنیا بر این است.
استکبارستیزی ما بر اساس یک تجربه است که دائماً در حال تکرار شدن است و حرف ما این است که تجربهای را که بارها و بارها تکرار کرده و از آن نتیجه گرفتهایم و هر بار همان بوده است...
آقای زیباکلام! اساساً دو مبناست. مبانی فکری آنها برای حکومت بر مردم خودشان و دیگر مردم دنیا... کما اینکه در باره تفاوت برخورد با عربستان سعودی و ایران عرض کردم. از نگرانی غرب راجع به موضوع هستهای ایران گفتید که ممکن است ایران به سمت بمب اتمی برود. همین الان پاکستان بمب هستهای دارد. آن هم که جمهوری اسلامی است. اگر مشکل با جمهوری اسلامی بود که قاعدتاً باید با پاکستانیها هم مشکل پیدا میکردند. تازه ما بعد از انقلاب معاهده بینالمللی NPT را امضا کرده و به دنیا تعهد دادهایم که نه تولید، نه تکثیر و نه استفاده کنیم. رفتیم و تضمین دادیم. پاکستان این معاهده بینالمللی را هم امضا نکرده و هیچ تعهدی را به دنیا نسپرده است، مثل اسرائیل. کلاهک هستهای هم دارد. جزو ده کشور دنیاست که رسماً زرادخانه اتمی و بمب اتمی دارد، ولی آیا کسی پاکستان را یک تهدید حساب میکند؟ با اینکه طالبان از همانجا بیرون آمد، بر اساس آن تفکر وجود دارد و میتواند به بمب اتمی دسترسی پیدا کند، ولی نگران او نیستند. پس مشکلشان هستهای نیست. اتفاقاً مشکل امریکاییها با ما همان ایدئولوژی است که آقای زیباکلام میگویند. ایشان مشکل را خوب باز کردند و گفتند. مشکل این است و درست هم میگویند، منتهی موضع خودشان را نسبت به موضوع مشخص نکردند. درست میگویند. برجام همین است که ایشان میگویند و ته قضیه همین است. ما از روز اول هم میگفتیم همین است، ولی نه اینکه آنها میخواهند این قصه حل شود و نمیشود. نه، اساساً آنها نمیخواهند این قصه حل شود. نشانههایاش چیست؟ نحوه برخورد با عربستان و با ما در موضوع تروریسم. نحوه برخورد با پاکستان و ما در قضیه هستهای.
پس اینکه ما دروغ گفتهایم که مشکل امریکا با پیشرفت هستهای ماست، واقعً اینطور نیست و مشکل امریکا با پیشرفت هستهای ماست. نشانهاش همین قصه پاکستان است. یا مسئله موشک. تعجب میکنم آقای زیباکلام! با همه انتقاداتی که به آقای ظریف در خصوص نحوه مذاکرات، نوع و نتایج مذاکرات هستهای دارم و این انتقادات را هم وارد میدانم و نشانههایاش معلوم میشوند و در ادامه مناظره بیشتر خواهم گفت، ولی کلیپی را از ایشان دیدم که ایشان در جلسهای نشسته است و خبرنگاری مثل آقای زیباکلام میپرسد: «چرا موشک دارید؟ چرا موشک آزمایش میکنید؟» آقای ظریف بلند میشود و خیلی زیبا جواب میدهد و میگوید ما در زمان جنگ با عراق لهله میزدیم که چهار تا موشک داشته باشیم که اگر آن موشکها را داشتیم، شاید دزفول، تهران و شهرهای دیگرمان آنقدر مورد هجمه قرار نمیگرفتند، به دلیل اینکه این موشک عامل بازدارنده است. اینکه چرا روی آنها نوشتهایم اسرائیل باید محو شود، چون اسرائیل است که میگوید ایران باید محو شود و نهتنها ایران که اسلام باید محو شود و نهتنها اسلام باید محو شود که هر کسی که در برابر نظام سلطه «نه» بگوید باید محو شود. او میگوید، ما هم میگوییم. اصلاً چه کسی اول به وجود آمد؟ آن غده نامشروع ما هستیم که به وجود آمدیم یا آن غده نامشروعی که به وجود آمد و شعار نیل تا فرات را داد؟ و میگفت همه این سرزمینها مال ماست و بر اساس نقشه، برنامه و نظامی که دارند میگویند باید روزی به این هدف دست یابیم و برنامهریزی و هزینه هم میکنند. چه کسی اول این چیزها را شروع کرد؟ اسرائیل. او شما را هدف گرفت. میخواهید چه کار کنید؟ میخواهید چه پاسخی به او بدهید؟ اتفاقاً این پاسخ بازدارنده است. کما اینکه مشکل سیاست خارجی را دارید میبینید. مشکل سیاست خارجی این است. وقتی دائماً التماس، درخواست و خواهش میکنیم... نمونهای را خدمت شما میگویم. وقتی حادثه تلخ منا اتفاق افتاد، رئیسجمهور و وزیر امور خارجه در نیویورک بودند. آقای ظریف در مصاحبه تلویزیونی گفت چهار بار با وزیر امور خارجه عربستان ـ که انسان نمیداند با ویژگیهایی که دارد اسماش را چه بگذارد ـ تماس گرفتم و پاسخ نداد. این عین جمله آقای ظریف است. در مجلس از آقای ظریف تعریف کردم. وقتی کامرون در مقابل آقای روحانی پاهایاش را روی همدیگر انداخت، باید آقای روحانی هم اقدام متقابل میکرد، چون از نظر دیپلماتیک این کار معنی دارد. نکرد، ولی آقای ظریف کرد. در مجلس از آقای ظریف تشکر کردم که پاسخ رفتار حرکات بدنی کامرون را داد، البته باید آقای روحانی میداد. میگویند آخوند نمیتواند پایاش را روی پایاش بیندازد. چه کسی میگوید که نمیتواند؟ بفرما! من پایمام را روی پایام میاندازم، عبایام را هم روی آن میکشم. این حرفها نیست [کف زدن حضار] ولی از همین آقای ظریف انتقاد کردم که چرا در برابر پادشاه کویت زانو زد و او را واسطه قرار داد که برویم و به خاطر 464 حاجی ما که در عربستان کشته شدند و کسی نبود به وضعیت آنها رسیدگی کند و به مسئولین ما اجازه نمیدادند که بروند، صحبت کنیم. بعد دیدید مقام معظم رهبری صحبت کردند و هشدار دادند. خود مسئولین دولتی میگویند که بعد از صحبت مقام معظم رهبری همه چیز در عربستان تغییر کرد. ما در زندگیهای شخصیمان این را تجربه کردهایم. در زندگی شخصی وقتی یک نفر کنار دستتان است و مدام زور میگوید، اگر دائماً زور او را بپذیرید، او بیشتر زور میگوید. ویژگی زورگو این است، اما اگر در برابر زور ایستادی قطعاً عامل بازدارنده است. وقتی او میخواهد شما را سرنگون کند، شمایی که در کشور خودت هستی و تحت نظام خودت زندگی میکنی مردم خودت هستند و این نظام مبتنی بر آرای همین مردم تشکیل شده، ولی او رفته و با یک نگاه دقیقاً ایدئولوژیک و غلط صهیونیستی آنجا را اشغال کرده است. من میگویم اتفاقاً این عامل بازدارنده است. آقای زیباکلام عزیز! امیدوارم بعضی از نکات را کمی شفافتر از ایشان بشنویم. [کف زدن حضار]
زیباکلام: ذات ایدئولوژی، چه ایدئولوژیای حاکم بر نظام جمهوری اسلامی ایران است، چه ایدئولوژیای که در اتحاد جماهیر شوروی حاکم بود، چه ایدئولوژیای که در چین در دوران مائو یا در دوران اقتدار فیدل کاسترو و قس علیهذا حاکم بودند، ذات ایدئولوژی این است که برخلاف علم سعی میکند هستی را بر اساس آنچه که خودش باور دارد بیاراید و تبیین، تفسیر، نگاه، قرائت و روایت کند. دو موشک و قبل از آن موشک عماد که درست یکی دو روز بعد از اینکه توافق وین صورت گرفت شلیک شدند، به اعتقاد من هدفشان اسرائیل نبود، بلکه هدفشان داغان کردن تنشزداییای بود که امکان داشت بین ایران و امریکا به وجود بیاید. این دو موشک آن توافق را هدف گرفته بودند، والا فرض بگیریم بهجای دو موشک که روی آنها نوشته شده است اسرائیل باید نابود شود، صد مورد از این موشکها تولید کنیم و همه این صد تا را هم به طرف اسرائیل شلیک کنیم و همگی هم به هدف بخورند و هیچ سپر حفاظتی هم نتواند جلوی آنها را بگیرد و هیچکدام هم منحرف نشوند و در دریا نیفتند و هر صد تا به تلآویو و شهرهای دیگر بخورند و هر کدام هم هزار الی 2 هزار نفر را بکشند و کلاً 200 هزار نفر از جمعیت 5 میلیونی اسرائیل را هم از بین بردیم. بعد چه میشود؟ اصلاً ایرانی باقی میماند که ببینیم چه میشود و چه نمیشود؟ اینکه شما فکر کنید دو فقره موشکِ نماد عماد 1 و 2 را شلیک کردیم و این بازدارندگی شد و اسرائیلیها ترسیدند و غیره و آقای جان کری بعد از اینکه این دو موشک شلیک شد، لقوه گرفت و نمیتوانست صحبت کند، این حرفها که شوخی است و چنین چیزهایی در حقیقت نیست. این دو موشک نه برای اسرائیل شلیک شدند و نه برای زهر چشم گرفتن از امریکا و نه برای سر جا نشاندن عربستان، بلکه شلیک شدند تا احتمال تنشزدایی بین ایران و غرب را داغان کنند. تا حدودی هم موفق شدند. هر وقت دیگری هم که احساس کنند دارد بین ایران و غرب تنشزدایی صورت میگیرد، موشکهای بیشتری شلیک خواهند شد و رزمایشهای دیگری در خلیجفارس به راه خواهد افتاد. هر چیزی را که احساس کنند ممکن است منجر به نوعی تنشزدایی بین ما، غرب و امریکا شود. در نگاه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران، مشکل فقط برجام نیست. اساساً اگر قرار باشد شما بگویید ما با غرب در تضادیم، جمهوری اسلامی ایران با غرب، امریکا و نظام سلطه در تضاد است، ولی در عمل هیچ خبری نباشد، بهتدریج این ایدئولوژیک بلاموضوع میشود. اینکه میگوییم با غرب، امریکا و استکبار در تضاد هستیم باید نمود بیرونی داشته باشد. ببینید سر قضیه هستهای و تروریسم غربیها دارند چه بلایی سر ما میآورند. ما باید ایستادگی کنیم. به عربستان هیچ کاری ندارند، اما آمده و یقه ما را گرفتهاند در حالی که ما نه سر پیاز بودیم و نه ته پیاز و خیلی چیزهای دیگر. اساساً نگاه ایدئولوژیک ـ محور مجبور است همه چیز را از چهارچوب پنجره ایدئولوژیکاش نگاه کند. جور دیگری نمیتواند نگاه کند. برایتان یک مثال ساده میزنم و خواهش، تمنا و استدعا میکنم این آزمایش سیاسی ـ اجتماعی را انجام بدهید. برای یک هفته اخبار رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران را رصد یا به قول فرنگیها monitor کنید و ببینید اخبار ساعت هشت و نیم، ده و... چه میگویند. همه را رصد کنید. متوجه یک نکته بسیار شگفتانگیز میشوید. اگر گفتید آن نکته چیست؟ هیچ اتفاقی در جهان، منطقه و هیچ کشوری نمیافتد که خلاف باورهای جمهوری اسلامی ایران باشد. [کف زدن حضار] هر واقعهای که اتفاق افتاده است، دقیقاً با چهارچوب ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران میخواند. جمهوری اسلامی ایران معتقد است رئیسجمهور امریکا آدم منفور، پست و رذلی است و مردم از او متنفرند، بنابراین اگر به جایی رفته، گوجهفرنگی و تخممرغ پرت کرده و گفتهاند YANKEE! GO HOME! و امریکا برود گم شود و از این حرفها. محال است در اخبار گفته شود تعدادی آمده و از اوباما استقبال کردند و عدهای آمدند و گفتند خاک بر سر آقای اوباما بکنند. گفته میشود مجاهدین، وطنپرستان و فداکاران سوری فلان منطقه را گرفتند و توانستند از دست تروریستها و وحشیها آزاد کنند، ولی شش ماه یا یک سال قبلاش که وحشیها و داعش آنجا را گرفته بوده، اخبارش گفته نشده بود و تازه ما میفهمیم دو سال پیش ارتش سوریه آنجا را از دست داده بود و الان مثلاً در نتیجه بمبارانهای هواپیماهای روسی بچه، بزرگ و کوچک را نابود کردهاند و هیچکس در آنجا نبوده و بعد ارتش قهرمان سوریه وارد آن منطقه شده است. چرا این اتفاق میافتد؟ چرا در اخبار جمهوری اسلامی هیچ اتفاقی خلاف باورهای ما اتفاق نمیافتد؟ شما تا الان خبر یا گزارشی در باره 2، 3 میلیون عرب سوری آواره پناهنده شده به ترکیه، اردن، لبنان و... دیدهاید که خبرنگار تلویزیون ایران ـ مثلاً همین آقای کامران نجفزاده تهیه کند و بگوید امروز آمدهام با پناهندگان سوری صحبت کنم و بپرسم چرا سوریه را ترک کردهاند و نگاهشان به بشار اسد چیست؟ طرفدار او هستند یا مخالفاش؟ چرا؟ چون نگاه ایدئولوژیک و partبندی شده است که ما راجع به سوریه، اسرائیل، عربستان، امریکا و... چگونه فکر کنیم. بنابراین مذاکرات هستهای و... هم همینطور. بارها در زمان آقای احمدینژاد میگفتند هستهای باعث میشود علم پیشرفت کند و دانش چنین و چنان شود، ولی با توجه به هزینهای که صورت گرفت، واقعاً دستاورد میلیاردها دلار ریختن در چاه ویل هستهای چه بود؟ شما اصلاً نمیتوانید توجیهاش کنید و هیچ منطقی برایاش وجود ندارد، غیر از ایدئولوژی. فقط با یک نگاه ایدئولوژیک میشود فهمید چرا جمهوری اسلامی ایران که در آموزش و پرورش، بهداشت و... پایینترین سرانهها را دارد، باید میلیاردها دلار صرف انرژی هستهای کند و بعد هم فردو به شکل انباری در آید و 10، 15 هزار سانتریفیوژ را هم اوراق کنند و در انبار بگذارند تا ده پانزده سال دیگر ببینیم چه کارشان میشود کرد. [کف زدن حضار]
دوستان در 20 دقیقهای که صحبت کردند، روی موضوع اصلی بحث یعنی پسابرجام حرفی نزدند. اگر این ده دقیقه آخر را در این باره صحبت کنید خوشحال میشویم.
رسایی: آقای زیباکلام! ویژگی دیگر نظام سلطه این است که اگر شما او را رها کنید، او شما را رها نمیکند. این یک تجربه تاریخی بر اساس همان علمی است که مطرح میکنید و ما ایدئولوژی را با آن قاتی نمیکنیم. از ابتدا تا امروز تجربه شده است. اینطوری نیست که اگر شیطان را رها کنید، شیطان شما را رها کند. اینطور نیست اگر امام حسین(ع) یزید را رها کند، یزید هم ایشان را رها میکند. میگوید با من به مدینه بیایی. نظام سلطه در همه جا یکی است، چون خلق و ایدئولوژیاش یکی است. در برابر آن هر فرد یا نظامی که تفکر الهی داشته و آن را از راه درست و مبانی قطعی به دست آورده باشد، آنها هم شبیه هم خواهند بود. تعجب میکنم شما میگویید شلیک موشک تنشزدایی با امریکا را هدف گرفته بود و آنهایی که پای میز مذاکرهاند خودشان میگویند ما در مذاکرات به دنبال تنشزدایی نیستیم. امروز که بیشتر هم دارند میگویند. همین امروز آقای عراقچی گفت مگر قرار بود با مذاکرات، مشکلات ما با امریکا حل شود؟ مشکلات ما با امریکا ریشهدارتر از این حرفهاست. دارید مطالبی را میگویید که خود تیم مذاکرهکننده هم نمیگویند، ولی تعجب میکنم شما به عنوان یک ایرانی حداقل باید این غیرت و تعصب ملی را داشته باشید که وقتی قرارداد ژنو امضا شد، حدود چهارده تحریم جدید برقرار شد، در حالی که در آنجا امضا کرده بودند تحریم جدیدی صورت نگیرد. هستهای بود. روزی که توافقنامه نهایی امضا شد، بلافاصله بعد از ظهرش یک تحریم جدید را انجام دادند. آنها تنشزدایی را هدف نگرفتهاند، اما اگر ما موشکی را شلیک کنیم که هیچ ربطی به مذاکرات هستهای ندارد ـ که آقای ظریف و آقای روحانی در این باره مواضع خوب و محکمی گرفتهاند ـ ما تنشزدایی را هدف گرفتهایم؟
در ادبیات آقای زیباکلام انفعال میبینم. این آقای صادق زیباکلام، صادق زیباکلام قبل از پسابرجام نیست و به آقای زیباکلام برای این انفعال تبریک میگویم و برای اینکه شجاعت ندارد از حرفهای قبلیاش برگردد. اگر مثل آقای پیروز مجتهدزاده که گفت من از دفاع خودم از برجام برمیگردم، چون قرار نبود اینطوری باشد یا مثل آقای سیف که رفت و آنجا گفت. حالا آمدهاند و میگویند حرفهای آقای سیف در مقابل دوربینهای بینالمللی بود و میخواست... آقا! اینها یک ساعت و نیم دو ساعت پشت درهای بسته مذاکره کردهاند. اگر قرار بود فشار بیاورید، همانجا باید میآورد. معنی ندارد بیرون بیاید و این حرفها را بزند. این یک واقعیت است، یعنی آقا! کار دارد از دست در میرود. دارد خیلی بیخ پیدا میکند. ما خبر داریم که دارند در جلسات خصوصیشان چه میگویند. وقتی آدمی میگوید من آبرویام را برای این گذاشتهام و الان دارد این حرفها را میزند. حتی آقای ظریف میگوید ما نرفتیم دو سال مذاکره کنیم و بعد یک چیزی را امضا کنیم که بر اساس هیچی نباشد. این یعنی که آقا... فقط حرف ما این است که آقا! چرا اعتماد کردید؟ از حالا به بعد نکنید. حتی با همه انتقادی که به برخی از شخصیتهای اصلاحطلب دارم، در مقایسه با آقای زیباکلام میگویم آنها دراین موضوع کمی بیشتر تعصب دارند. شما تا الان یک کلمه از زبان آقای سید محمد خاتمی در تأیید برجام شنیدهاید؟ [کف زدن حضار] آقای خاتمی تا امروز حتی یک کلمه در تأیید برجام نگفت، به دلیل اینکه در جلسات خصوصیشان میگویند برجام قابل دفاع نیست و نباید با طناب پوسیده برجام در کنار آقای روحانی به ته این چاه برویم که بعداً جریان اصلاحات برود. [اعتراض بعضی از حضار] کاری ندارد! من آقای خاتمی را به این چالش دعوت میکنم. آقای خاتمی! در باره برجام موضع علنی بگیرید. چرا در جلسات خصوصیتان... [اعتراض حضار] اشکال ندارد. فوقاش ایشان میآید و میگوید این مواضع علنی، این هم مواضع غیرعلنی. خیلی خوب است. یک کلمه تا به حال نگفته است، به دلیل اینکه میگویند قابل دفاع نیست. آنهایی که متن را خواندهاند میدانند آنچه که امضا شده همان است که رهبر انقلاب گفتند این متن پر از ابهام است با ساختار ضعیف در رفع تحریمها، ولی متأسفانه، متأسفانه، متأسفانه دولت راستگویان آنها شدهاند. مشروح مذاکرات مجلس کمیسیون ویژه برجام را ببینید. گفتم آقای عراقچی! متأسفانه آنها دارند راست میگویند. شما واقعیتها را نمیگویید. چرا مذاکرات تا دقیقه آخر محرمانه بود؟ بنده از آقای روحانی در مجلس پرسیدم چه موقع آدم چیزی را محرمانه میکند؟ دو وقت است که شما دو مورد را پنهان و محرمانه میکنید، اول دوست نفهمد و دوم دشمن. موقعی که میخواهید دشمن نفهمد یک محتوا را محرمانه میکنید. الان بودجه را تصویب میکنیم. کسی نمیداند بودجه وزارت اطلاعات چقدر است، بودجه دفاعی، ساخت موشک و... چقدر است. درست است که شما مردم اینجا هستید و باید بدانید، ولی اگر در رادیو بگویند، آنها هم میفهمند. اینکه ما چقدر سرباز و نیروی نظامی داریم در همه دنیا محرمانه است. میگویند نگویید چون دشمن میفهمد، ولی وقتی شما رفته و با دشمنات مذاکره کردهاید، محرمانه کردن محتوای مذاکره یعنی چه؟ یک وقتی محتوا را محرمانه میکنیم که دولت نفهمد، چون اگر بفهمد عصبانی میشود. میپرسیم وقتی مذاکرات با دشمن بود، چرا آن را محرمانه کردید؟ دلیلاش همین است که عرض کردم. آقای زیباکلام دچار انفعال است. این هم خوب است. یک قدم به پیش است که این آقای زیباکلام آن آقای زیباکلامی نیست که برجام را نخوانده است برایاش یقه پاره میکرد. الان گردن ایدئولوژی انداخت و گفت اگر برجام به نتیجه نرسید، مشکل از برجام نیست، مشکل از ایدئولوژی است.
دولت پسابرجام همان دولت پساتوافق سعدآباد است. بعد از توافق سعدآباد چه اتفاقی افتاد. پس از برجام هم همان اتفاقها افتاد. در توافق سعدآباد این ویژگی و دست برنده را نداشتیم، همه را پلمپ کردیم، چون تازه داشتیم میساختیم و تعداد سانتریفیوژهایمان به اندازه انگشتان دست بود. همه را پلمپ و سانتریفیوژها را تعطیل کردیم، آنها یک سال و خردهای ما را سر کار گذاشتند و به هیچیک از وعدههایشان عمل نکردند. بعد مقام معظم رهبری فرمودند همان دولتی که پلمپ کرده است، برود و پلمپ را باز کند. آقای روحانی در مناظرههای تلویزیونی گفت خودم رفتم و پلمپ را باز کردم. بله، شما رفتی، ولی به خاطر این بود که مجبورتان کردند. شما خودتان پلمپ کرده بودید و خودتان هم باید باز میکردید. بعد آن دولت آمد و به جواناش اعتماد کرد. آقای روحانی چیزی را پای میز مذاکره وین برد و فروخت که اتفاقاً آن دولت به دست آورده بود. اورانیوم 20 درصد، 19 هزار سانتریفیوژ، آب سنگین اراک و... دولت پسابرجام همان دولت پساتوافق سعدآباد است. همه چیز تکرار شد. برای همین هم رهبری گفت من خوشبین نیستم. دوازده سال مذاکره کردیم. آن دو سال را ایشان دیده بود. آنها که همان هستند و تغییری نکردهاند. این طرف میز هم دو سال رهبری اعتماد کرد و همین آقای ظریف و آقای روحانی مذاکره کردند. بعد یک دوره هشت ساله داشتیم. سپس دو باره این آقایان آمدند. در این دو سال است که رهبری حدود ده بار گفتهاند خوشبین نیستم، چون در فاصله سالهای 1382 تا 1384 دو طرف میز مذاکره را تجربه کرده بود و میگویند فایده ندارد و آنچه که ملت ما از این مذاکرات میخواهد، در نمیآید. برجام یک جنگ بدون پیروزی برای ما بود، به دلایل مختلف، از جمله اینکه تحریمهایشان ادامه یافت، دسترنجمان را از ما گرفتند و الان دارند به بهانههای دیگر تحریم میکنند. هیچ فرقی ندارد. بعد از ژنو و وین در مجلس به آقای ظریف گفتم ما را به چهار دلیل تحریم کردهاند که فقط یکی هستهای است. دیگری حقوق بشر است و میگویند شما مدافع تروریسم هستید. خودشان دارند رسماً به داعش اسلحه و پول میدهند و نفت او را میخرند، آن وقت به ما میگویند حامی تروریسم هستید. یکی هم مسئله موشکی است. شما پشت تریبون میروی و به مردم میگویی با این توافق همه تحریمها برداشته میشوند، آیا هر چهار تحریم برداشته میشوند؟ ایشان گفت نه، فقط هستهایها. گفتم آقای ظریف! میدانی این حرف یعنی چه؟ یعنی شما یک دروازهبان هستی و دروازهات را چهار قسمت کردهای، یکچهارم دروازه را محکم میگیری و نگه میداری، یعنی تیم رقیب در آن سهچهارم دروازه گل بزن. معلوم است که میرود و از آنجا گل میزند. مشروح مذاکرات سنای امریکا مثل ما منتشر میشود. بعد از توافق ژنو، کروکر نماینده ایالت تنسی، رئیس دلواپسهای آن طرف کری، اوباما و وندی شرمن را میخواهند و با آنها حرف میزنند و میگویند ساختار اصلی تحریمهای ایران باقی میماند و فقط 5 درصد از تحریمها رفع و درصد کمی لغو میشود که آن هم تأثیری در اقتصاد ایران ندارد. اوباما میگوید به اضافه اینکه ما بیش از این نمیتوانستیم ایران را تحریم کنیم، چون بقیه کشورها همراهی نمیکردند. به اضافه اینکه امکان حمله نظامی به ایران را هم ندارد. پس این توافق برای ما بهترین چیز است. بعد آنها میگویند این توافق خوب نیست، چون شما همین یک ذره امتیاز را هم نباید به ایران میدادید. تفاوت حرف ما با آنها این است که آنها میگویند همین یک ذره امتیاز را هم نباید میدادیم. ما میگوییم شما یک ذره امتیاز گرفتی و همه چیز را دادی و هیچی برای بعد نمانده است. در همانجا میگویند میخواهید ایران را تحریم کنید؟ خب بروید و به اسامی دیگر تحریم کنید. نقض برجام هم نیست. الان دائماً دارند ما را تحریم میکنند و تنها جواب دولت محترم این است یک میلیارد دادهاند، الحمدلله! برجام که نقض نشده است، بقیهاش مهم نیست. شما رفتید مذاکره کردید... اگر اینها به نامه رهبری عمل کنند. نامه رهبری چه بود؟ اتفاقاً دو نکته بازدارنده داشت. یک نکته این بود که به آقای روحانی گفتند اگر از این به بعد به امریکاییها بگویند ساختار برجام باقی است، برجام نقض شده است. دوم هر تحریمی به هر بهانهای صورت بگیرد، دولت موظف است به بنده 3 مصوبه مجلس عمل کند. بند 3 مصوبه مجلس میگوید هر تحریمی به هر اسمی باشد، باید مذاکرات و روند برجام را متوقف کنید، هستهایتان را برگردانید. آقایان رفتند و تمام اورانیوم غنیشده را یک کاسه دادند و رفت. در مجلس به این قضیه اعتراض کردم که آقا! قرار بود ما مرحله به مرحله کیک زرد بگیریم و اورانیوم بدهیم که اگر اینها عهدشکنی کردند داشته باشیم و شما میگویید آقا! بالاخره که چه؟ همان موقع مقام معظم رهبری به تیم مذاکرهکننده و آقای جلیلی اجازه دادند 20 درصد را بدهید برود، به شرط اینکه همه تحریمها برداشته شوند.
حرف ما این است که ما همه چیز را دادیم و تحریمها همچنان باقی هستند و راهحل هم این نیست که برویم به اجلاس استانبول و نگاه التماسآمیز به پادشاه عربستان کنیم که بلکه نگاهی به ما و با ما دو کلمه مذاکره کند. راهحل این نیست که آقای ظریف به امریکاییها بگوید از شما درخواست میکنم به برجام عمل کنید. [کف زدن حضار]
زیباکلام: اینکه تأکید میگذارم روی اینکه نگاه ایدئولوژیک است، واقعاً ریشه همه مصیبتها به همین نگاه ایدئولوژیک برمیگردد. چند وقت پیش چند آمار به دستام رسید و نگاه کردم و آنهایی را که برایام جالب هستند در جایی یادداشت میکنم. دیشب اتفاقاً اینها را نوشتم و برای شما هم آوردم. ابتدائاً به بحث هستهای مربوط نمیشود، ولی متوجه میشوید که اتفاقاً چقدر به بحث هستهای مربوط است. چند تا عدد و رقم است. پیشرفته بودن و توسعهیافته بودن یکسری شاخصه دارد. مثلاً میگویند چند درصد مردم بیسواد و چند درصد باسوادند. تعداد روزنامه به ازای هر 10 هزار نفر چقدر است، تعداد کتاب چقدر است و... اینها یکسری شاخصههای پیشرفت و توسعه کشور است. شاخصهای وجود دارد که به ازای هر هزار نفر چند تخت بیمارستانی وجود دارند. در میانگین جهانی به ازای هر هزار نفر ده تخت بیمارستانی وجود دارد. چون ژاپن کشور پیشرفتهای است حدود 40 درصد از میانگین جهانی هم بالاتر است، یعنی چهارده تخت به ازای هر هزار نفر. میانگین جمهوری اسلامی ایران 38/1 است، یعنی به 5/1 نمیرسد. اینها مال زمان طاغوت نیست، مال الان است. در حال حاضر بهواسطه این عدد 38/1 که به 5/1 هم نمیرسد، چیزی حدود 85 هزار تخت بیمارستانی کم داریم. دوم شاخصهای داریم برای پرستار که باید به ازای هر هزار نفر A پرستار داشته باشیم. در کشورهای منطقه به ازای هر هزار نفر، دوازده پزشک دارند. در ایران به 2/1 میرسد. در مورد پرستار هم همینطور. شاخصه پرستار یازده و در ایران 4/1 است.
اینها چه چیزی را میرساند؟ این را میرساند که در زمینه بهداشت و درمان با توجه به تعداد تختها، پزشکها و پرستاران، رتبه جهانی ایران در بهداشت 126 است، یعنی 125 کشور از ما بالاتر قرار میگیرند. حالا فرض کنید 40، 50 نفرشان کشورهای توسعهیافته اروپایی هستند، ولی 100 و خردهای باقی میماند. این چه ربطی به هستهای پیدا میکند؟ بعضی از شما اگر بنایی کرده باشید، چنانچه بخواهید یک متر دیوار را بالا ببرید، یک هفته عمله و بنا باید کار کنند. ما رفتیم و در دل کویر، پای کوه، در جایی به اسم فردو 60 تا 80، 100 متر زمین را کنده و پایین رفتهایم و دهها هزار مترمربع بنای و تأسیسات درست کرده و اسماش را فردو گذاشتهایم که اگر یک وقت حمله کردند به این آسیبی نرسد. هیچ کسی نمیداند چقدر برای فردو هزینه شده است، ولی میدانیم از سال 1384 شروع شده است. نمیدانم چقدر خرج کردیم که 19 هزار سانتریفیوژ راهاندازی شد. تعدادی در فردو و تعدادی در نطنز. الان مجبور شدهایم حدود 14، 15 هزار تا را باز کنیم. اصطلاحاً میگویند dismantled و آنها را زیر نظر بازرس سازمان بینالمللی در جعبه بریزیم. ما میگوییم برای ده سال دیگر و آنها میگویند تا ببینیم. همین الان با تکنولوژی فعلی بسیاری از این 19 سانتریفیوژها یکدوازدهم یا یکبیستم سانتریفیوژهای کشورهای پیشرفته را دارند. یعنی کاری را که یک سانتریفیوژ پیشرفته در کانادا، آلمان و... میکند، ما در ایران باید با دوازده یا 20 سانتریفیوژ انجام بدهیم. میتوانید حدس بزنید که ده پانزده سال دیگر این سانتریفیوژها دیگر به لعنت خدا هم نخواهند ارزید و تکنولوژی اینها طوری خواهد شد که باید به وانتهایی بدهیم که در محلهها میآیند و میگویند آهن، مس شکسته و... میخریم. حتی اینها را به او هم نمیتوانیم بفروشیم. چرا باید اینقدر خرج هستهای میشد؟ با کدام منطق؟ با کدام توجیه؟ کشوری که جایگاه آن در بهداشت و درمان 126 است، چرا باید به خودش اجازه بدهد این همه بودجه را به چاه ویل هستهای بریزد؟ میدانید بودجه آموزش و پرورش ما در سال گذشته چقدر بود؟ چیزی در حدود 24 هزار میلیارد تومان. اگر این عدد را بر 80 میلیون تقسیم کنید، سرانه آموزش و پرورشتان از 100 دلار هم کمتر میشود و سرانه کشورهای توسعهیافته حول و حوش 8 تا 12 هزار دلار است. چه کسی به ما گفت باید برویم و پولمان را در هستهای خرج کنیم؟ دو روز تعطیل میشود، وضع جادههایمان بهقدری هولناک است که مرتباً فقط اخبار مرگ و میر میآید. بعد هم رئیس نیروی انتظامی میآید و میگوید مثل آدم رانندگی کنید. سبقت غیرمجاز نگیرید. اگر خوابتان میآید کنار بزنید. میدانید اینها یعنی چه؟ یعنی ما ایرانیها بلد نیستیم خوب رانندگی کنیم. دیگران این آمار را ندارند، پس خوب رانندگی میکنند. نمیگوییم گیر جادههای ما هم هست که پولهایمان را خرج سانتریفیوژ کردهایم که به دهان امریکا بزنیم. پولهایمان را در چاه ویل فردو ریختهایم که به دهان امریکا بزنیم، بهجای اینکه بیاییم در آموزش و پرورش و بهداشت و درمانمان هزینه کنیم، در جادههایی که داس مرگ هستند هزینه کنیم، به خاطر ایدئولوژی هزینه کردیم. اساساً تمام هستهای به خاطر ایدئولوژی بود و بس.
بحث من و آقای رسایی که بحث الان نیست. از همان ابتدا، از همان 24 خرداد سال 1392 که دولت یازدهم تشکیل شد، برای مذاکرات با او مخالفت شد. چرا؟ چون هستهای بماهو هستهای نیست که برای جمهوری اسلامی ارزش دارد. آمارش را ندارم، ولی اگر کسی به من بگوید اورانیوم 3 درصد غنیشدهای که با این هزینهها در جمهوری اسلامی تولید میشود، چند برابر قیمت جهانی آن است، ممنون میشوم. هر کالایی یک قیمت جهانی دارد. قیمت جهانی نفت، مس، طلا و اورانیوم غنیشده 3 درصد هم مشخص است. قیمت جهانی هر واحد اورانیوم 3 درصد غنیشده چقدر است؟ برای ایران چقدر در میآید؟ منتهی ایدئولوژی جلوی این اطلاعات و این نوع نگاه کردن به هستهای را میگیرد و میگوید هستهای حق مسلم است، میجنگیم تا هستهای را به دست بیاوریم و هستهای ایدئولوژی میشود و در خدمت ایدئولوژی قرار میگیرد، همانطور که جنگ هشت سال در خدمت ایدئولوژی قرار گرفت و خیلی از مسائل دیگر سیاست خارجیمان. ایدئولوژی باعث میشود... اتفاقاً خیلی خوشحالام و این را بارها و بارها گفتهام و در سال 1392 هم گفتم که من واقعاً دست دلواپسها را میبوسم، چون باعث شدند تابوی صحبت در باره هستهای بشکند. مگر کسی جرئت داشت بگوید بالای چشم هستهای ابروست؟ مگر کسی جرئت داشت بگوید چه ضرورتی داشت این موشکها همین الان شلیک شوند و روی آنها هم نوشته شده باشد اسرائیل باید نابود شود؟ اتفاقاً دلواپسها باعث شدند بتوانیم این بحثها را مطرح کنیم. هشت سال قدرت دستشان بود، از سال 1384 تا 1392. ایشان که آمده است میگوید محرمانه مال دوست است و غیر محرمانه مال دشمن و چرا دوست را محروم میکنید و مردم ما باید بدانند. از ایشان بپرسید. در آن هشت سال واقعاً مجالس هفتم، هشتم و نهم چند بار از آقای احمدینژاد پرسیدند که داری در باره هستهای چه کار میکنی؟ چقدر خرج کردهای؟ چقدر دیگر باید خرج کنی؟ میگویید به همه نمایندگان نمیشد اعتماد کرد. 30، 40 تایشان را که اعتماد داشتید جمع میکردید و در یک جلسه غیرعلنی محرمانه مینشستند و بررسی میکردند که داریم در زمینه هستهای چه کار میکنیم و کجا میرویم؟ به شما میگویم چند بار ایشان که دارد فریاد میزند که چرا یواشکی کار میکنید؟ چرا آقای روحانی این حرفها را نمیزنی؟ چرا آقای ظریف اینجوری حرف زدی و یواشکی مذاکره میکنید؟ به شما میگویم چند بار. صفر بار! [کف زدن حضار] مجلسی که باید در رأس امور باشد، در ظرف هشت سال صفر بار توضیح خواست که در باره هستهای چه کار دارید میکنید؟ نزدیک به پنج سال و خردهای آقای دکتر سعید جلیلی مذاکره کردند. چند بار مجلس از ایشان توضیح خواست که در آلماتی1، آلماتی2، وین1 و وین2 چه کار داری میکنی؟ هر بار که رفتی یک گزارش دادی، ولی مجلس چند بار توضیح خواست؟ صفر بار. من میتوانم بفهمم چرا اینطوری است، چون ایدئولوژی است و ایدئولوژی اجازه نمیدهد راجع به بحثهایی که مطرح کردم سئوال و بحث هزینه و فایده شود که این همه هزینه که دارید میکنید، در مقابلاش چه چیزی به دست میآوریم؟ چه چیزی به ما میدهد؟ در این باره نمیشود بحث کرد. [کف زدن حضار]
رسایی: اولاً مشروح مذاکرات کمیته برجام از تلویزیون پخش شد و همین صحبت را که آقای زیباکلام کردند که صفر بار صفر بار، آقای ابوترابی مطرح کردند و آقای جلیلی هم همانجا جواب دادند، تاریخ دادند و گفتند. در مشروح مذاکرات هم هست. متأسفام که دوستمان آقای زیباکلام نه روزنامهها را میخواند، نه اخبار را میبیند، نه پیگیری میکند. مذاکرات محرمانه نبودند و تیم مذاکرهکننده قبلی میگفت همه دوربینهای بینالمللی بیایند و مذاکرات را بگیرند و ببرید پخش کنید. طرف مقابل قبول نمیکرد. این دفعه آنها گفتند دوربینهای بینالمللی پخش کنند، ولی تیم مذاکرهکننده ما درخواست کردند محرمانه باشد. چرا؟ به همان دلیلی که عرض کردم. آقای جلیلی چندین بار در کمیسیون امنیت ملی حاضر شدند و در همانجا از آقای بروجردی پرسیدند: «شما رئیس کمیسیون بودید. این بوده است یا نه؟» و ایشان هم جواب داد: «بله، بوده است.» در ضمن علنی مجلس حاضر شدند و گزارش دادند، به اضافه اینکه روند درست بود.
آقای زیباکلام! آقای روحانی هر بار رفت، مذاکره کرد و توافق شد، شاخص بورس سقوط کرد. آنقدر هم سقوط کرده که به اینجا رسیده و فعلاً هم کمرش صاف نشده است. آمار را نگاه کنید. در باره بورس از وزیر اقتصاد سئوال کردم. شاخص است و دیگر کسی نمیتواند دست بزند. شاخصها هم که دست همین دولت است. بورس هم همینطور. بعد از هر بار مذاکرات تیم مذاکرهکننده قبلی شاخص بورس که نماد اقتصاد است بالا میرفت. چرا؟ چون اقتصاد با مذاکره، سیاست و دوز و کلک پیوند نخورده بود. برای همین شاخص بورس بالا میرفت. [اعتراض بعضی از حضار] آقا! شما که حرف میزنی معنیاش این است که آقای زیباکلام بلد نیست از خودش دفاع کند، در حالی که آقای زیباکلام ماشاءالله خودش حرف بزن است. ایشان میگوید چرا اینقدر هزینه کردیم؟ جالب است. هر بار که در موضوع هستهای خبرهای خوش میآید، اولین کسی که تیتر اول رسانهها میشود و آقای زیباکلام از او دفاع میکند آقای هاشمی رفسنجانی است که میگوید هستهای را من پایهگذاری کردم. یادتان نرود. هر موقع که آن طرفیها اخم و تَخم میکنند، میگویند چه کسی گفت بیایید هستهای را به دست بگیرید و اینقدر هزینه کنید؟ این روش شد.
زیباکلام: معقتدم خبط و خطاهای زیادی در خصوص هستهای صورت گرفته، همچنان که در مورد جنگ و علت اینکه چرا صدام به ما حمله کرد و در باره خیلی از مسائل مهم کشور صورت گرفته است. هر جا که حکومت آمد و جلوی حضور دیگری را گرفت و خودش تصمیمگیرنده و فعال مایشاء بود، نخبگان، نویسندگان، فرهیختگان و روشنفکران نتوانستهاند دخالت کنند و نظر بدهند، آخر و عاقبتاش خیلی خوب نشده است. آخر و عاقبت جنگ خوب نشد و تا امروز یک سنت غرامت نگرفتهایم. اگر هم بگویید عوضاش سرزمینهایمان را گرفتیم، سرزمینهایمان را که در خرداد سال 1361 گرفته بودیم، پس چرا جنگ را هفت سال دیگر ادامه دادید؟ چرا؟ چون هیچکس غیر از حکومت حق نداشت در باره جنگ نظر بدهد. چرا الان هستهای به این مصیبت گرفتار شده است که وارد این بحثها شدیم، چون هیچکس حق نداشت در باره هستهای اظهار نظر کند. از اول که شروع شد گفتند یک بحث امنیتی و محرمانه است. الان خیلی خوب است که میتوانیم بیاییم و در یک جمع عمومی بنشینیم و راجع به آن صحبت کنیم و بپرسیم دستاوردش چه بوده است؟ بنابراین معتقدم الان هم مسئله برجام نیست. مسئله این نیست که 30 میلیارد آزاد شده یا 300 میلیارد یا.... هستهای مستمسک و ابزاری بود در خدمت امریکاستیزی و الان مشکل پیدا کرده است. حالا دارند سراغ موشک و مسائل دیگر میروند که امریکاستیزی همچنان به حیات خودش ادامه بدهد. فکر میکنم هر نوع نگاهی به هستهای، برجام و مانند اینها میتواند نور کلی را که ایدئولوژی هست، نادیده بگیرد.
اولین سئوال را از آقای زیباکلام پرسیدهاند که مگر در دنیا رسانه مستقل هم داریم؟
زیباکلام: بله، در دنیا رسانههای مستقل هم داریم. اساساش نسبیت است. برخی از رسانهها حداقل بخشی از حقیقت را میگویند، بنابراین معتقدم بیبیسی، الجزیره، CNN و... خیلی بیشتر متعهد به بیان حقیقت هستند. اگر آنها را رصد کنید میبینید خیلی چیزها را به عنوان خبر میگویند که با چهارچوبی که آدمها از آنها انتظار دارند همخوانی ندارند، بنابراین آری، رسانههای مستقل وجود دارند. این هم یکی از ساخته و پرداختههای جمهوری اسلامی است که میگوید در دنیا اصلاً رسانه مستقل وجود ندارد، برای اینکه صدا و سیما را یکجوری غسل تعمید بدهند.
سئوال بعدی از آقای رسایی است که با فرض مطرود بودن پدیده برجام چه جایگزینی را بهجای برجام برای اداره صحیح کشور پیشنهاد میکنید؟
حرف سر این است که برجام ادعاهایی داشت. ما مخالف مذاکره نبودیم و مذاکره هم برای اولین بار در این دولت محقق نشده است. حرف بر سر این بود که جوری مذاکره کنید که بعداً التماس نکنید. جوری مذاکره کنید و متن بنویسید که بعداً مجبور نشوید بگویید منظورم این بود و او بگوید منظورم این بود. تازه آنها میگویند ما از روز اول گفتیم اینطور نیست که شما حق غنیسازی داشته باشید، بلکه میتوانید از حق غنیسازی استفاده کنید. ما میگوییم نباید مذاکره جوری صورت بگیرد که خروجیاش این بشود که بعد از مذاکره تحریمها، فشارها و توهینها بیشتر شوند. این دیگر چه فایدهای دارد؟ شما مذاکره کردید که اینها نباشند. وقتی اینها همچنان باقی هستند، یعنی پای مذاکره میلنگد نه من که میگفتم چرا دارید اینجوری مذاکره میکنید، چون نتیجهاش این میشود. بقیهاش هم که کاملاً معلوم است. حرفهایی که آقای زیباکلام میزند که اینها آمدند و در فردو و جاهای دیگر اینقدر هزینه کردند و اینقدر سانتریفیوژ ساختند و حالا رفته و آنها را جمع کردهاند و ده سال دیگر کاسه بشقابی باید بیاید و اینها را ببرد، نتیجه را عوض نمیکند. شما بگویید اینها را دادید، چه گرفتید؟ اگر اینها چیزهای به درد نخوری هستند، چرا آنها دارند؟ عین همین را هم دارند. در نطنز غنیسازی میکردیم و آنها میگفتند نطنز را بمباران میکنیم. طبیعی بود برای حفظ نطنز و افزایش قدرتمان در فردو و زیر زمین سرمایهگذاری کردیم که اگر تو نطنز را زدی، فردو هست. برای همین دیگر هیچوقت این حرف را نزدند. این عامل بازدارنده است. در همه دنیا هست.
آقای زیباکلام! یاد 100 سال قبل میافتم. زمانی که انگلیسیها آمدند و نفت ما را استخراج کردند و آقایی مثل آقای زیباکلام را گیر آوردند و نفت را در ظرفی بردند و به او نشان دادند و گفتند میبینی سیاه رنگ است؟ بو کن! بو کرد و گفت پیف! پیف! چه بوی بدی میدهد. گفتند ما این چیز بدرنگ و بدبو را از تو میگیریم و به تو دلار میدهیم و میتوانی به اروپا بروی و کیفاش را هم بکنی. همان تفکر امروز بهراحتی و با آزادی و استفاده از تریبون همین نظام ـ که متهم است آزاد نیست، اما دویچهوله آزاد است، رسانه آزاد در آنجا هست، ولی در اینجا نیست، خیلی راحت میآید و همه چیز نظام اسلامی حتی ایدئولوژیاش را هم زیر سئوال میبرد. ما میگوییم تفاوت همینهاست.
آقای رسایی سئوالام از شماست. اول صحبتهایتان گفتید مردم از برجام خسته شدهاند، امیدی نیست، امیدها فروکش کرده است. میخواستم بدانم شما از کدام مردم حرف میزنید؟ همان مردمی که در 7 دی با فقط یک «تکرار میکنم» 31 نفر از نمایندگان را رد صلاحیت کردند؟ آقای رسایی! روز معلم است و از شهید مطهری یاد کنیم. ایشان در باره مشروعیت میفرمایند اگر مردم اشتباه هم انتخاب کردند بگذارید اشتباه انتخاب کنند تا به بلوغ سیاسی برسند. مردم در 24 خرداد انتخاب کردند. در 7 دی هم همینطور. نمیدانم چرا اینقدر اصرار دارید بگویید مردم نمیفهمند و ما میفهمیم.
رسایی: نگفتم مردم منزجر شدهاند، گفتم مردم منتظرند و دارند میبینند چه میشود. نه این طرف، نه آن طرف، ولی نسبت به روز اولی که بعد از ژنو مردم استقبال کردند، حالا نمیکنند و این را همه میدانند، اما اینکه مردم با یک «تکرار میکنم»، اولاً ایران فقط تهران نیست. بله، در تهران اکثریتی آمدند. فرقشان هم با ما این است که میگویند ما اکثر اینها را نمیشناختیم و اعتماد به کسانی کردیم که به ما گفتند به اینها رأی بدهید. شما میگویید اینکه موضع رهبر انقلاب هم بود که گفتند لیستی نگاه کنید، اگر اعتماد کردید رأی بدهید. فرقاش اینجاست که آنهایی هم که به شما گفتند «تکرار میکنم» اکثریت اینها را نمیشناختند. یعنی اگر شما الان بروید و از آقای هاشمی، آقای خاتمی و آقای روحانی بپرسید همه شما این 31 نفر این لیست را میشناختید که به مردم گفتید به اینها رأی بدهند؟ میگویند ما هم نمیشناختیم، غیر از پنج شش چهره مشهور شناختهشدهشان. ما هستیم و شما هم هستید و در ادامه خواهید دید قصه چگونه است. به اضافه اینکه آن «تکرار میکنم» برای کل کشور گفته بود، ولی خیلیها هم عمل نکردند. به هر ترتیب عیب ندارد. ما تبریک میگوییم. میگوییم مردم رأی دادند، اینها هم رأی آوردند. هیچ عیبی ندارد. آنهایی هم که رأی نیاوردند، نه شیشه شکستند، نه بانک آتش زدند، نه چادر از سر زن کسی کشیدند، نه مسجد آتش زدند. هیچکدام از این کارها را نکردند. گفتند لازم نیست تکرار کنی. فقط اگر باختی، بانک آتش نزن. همین! نکته دیگر اینکه ایشان مطلبی را به نقل از شهید مطهری گفتند که نشنیدهام و نمیدانم درست است یا نه، اما میگویم بله بگذارید مردم اشتباه کنند تا به بلوغ سیاسی برسند. اتفاقاً نظام جمهوری اسلامی همین است که انتخاب کنید و بعد از چهار سال اگر خواستید دو باره انتخاب کنید یا تغییر بدهید. حرف ما این است که چرا هر وقت مردم مطابق میل شما رأی ندهند تقلب شده است، حتی اگر مجری انتخابات شخصی به نام خاتمی باشد که فائزه هاشمی میگوید این عرضه نداشت. صوت و فیلماش هست. میگوید خاتمی عرضه نداشت والا در سال 1384 بابای من رئیسجمهور میشد. یعنی مملکت مال بابای من و خانواده ماست. اگر ما از صندوق در آمدیم، پس معلوم میشود همه چیز درست است، اگر ما یا آن کسی که میخواهیم در نیامد، والا در سال 1388 و 1384 تقلب شده است. تازه انتخابات بعدی هم اگر اینها در نیایند، الان پیشاپیش به شما میگویم که تقلب شده است. به خیابانها بریزید.
آقای رسایی! در مورد موشک فرمودید. بسیار کار عقلانی و درستی است که هر کشوری برای بالا بردن توان دفاعیاش لازم است یکسری رزمایش یا آمادگی دفاعی را انجام بدهد، ولی در زمانی که داریم مذاکره میکنیم یا بعد از آن پرتاب موشک بهجز ایجاد تنش یا ایستادن در مقابل آقای روحانی چه توجیهی دارد؟
رسایی: آقای روحانی خودش مخالف نبود، چون مصوبه شورای عالی امنیت ملی بود که آقای روحانی رئیس آن است.
در مورد آقای خاتمی صحبت کردید. اگر صدا و سیما جرئت میکند یک مصاحبه آقای خاتمی را پخش کند. بعد هم در باره جریان انتخابات هنوز سه ماه بیشتر نگذشته است. شما توقع دارید چه رویداد محیرالعقولی در کشور رخ بدهد که تا به حال رخ نداده است؟ به نظر من همه کارهایی که انجام میشوند به خاطر تودهانیای است که مردم به این جریان زدهاند.
رسایی: باز شما هم دچار همان اشتباهی هستید که خیلیها دچارش هستند که کل ایران را تهران میدانید، آن هم تهرانی که نمیدانید این هندوانه در بستهتان چیست. حالا انشاءالله این دوستان نماینده میآیند و شروع به کار و موضعگیری میکنند و تازه شما آنها را خواهید شناخت، چون همین حالا در جلساتشان میگویند ما واقعاً نمیدانیم این آقایان که هستند، ولی در کل ایران ترکیب متفاوت است.
و اما در باره سفارت. درست است که ورود به یک سفارت و کنسولگری خارجی تعرض و غیرقانونی است، ولی به هر ترتیب کنترل احساسات و هیجانات مردم هم کار سختی است. چرا؟ به خاطر اینکه جنایات آلسعود در اعدام شیخ نمر آنقدر بزرگ بود که عواطف دینی مردم را جریحهدار کرد و احساسات آن مردم غیرقابل کنترل شده بود. ما باید پاسخ عربستان را در جای خود بدهیم. باید پاسخ آلسعود را در یمن، سوریه و عراق بدهیم. ما باید به مخالفین حکومت آنها کمک کنیم تا آلسعود مجدداً دست به این گستاخیها نزند.
بازدهیاش چه بود؟
رسایی: اینها مواضع آقای علی مطهری بود که برایتان خواندم. بروید و در اینترنت جستجو کنید. میبینید؟ یخ زدید! بقیه مطالب هم همینطوری است. دوستان! اینقدر با عجله، با احساسات، بدون فکر و همینطوری حرف نزنید. این عین مواضع آقای علی مطهری است که پرینت گرفتهام. بروید در گوگل بزنید: موضع آقای علی مطهری بعد از جریان سفارت عربستان.
گفته باشد.
رسایی: بله، یک قاعده کلی را میگویید که آقای علی مطهری گفته باشد. خب که چه؟ ما هم همین را میگوییم. میگوییم پس معیار حق و باطل این نیست که چه کسی این حرف را میزند. نگاه کنید به «ما قال» نه «من قال». اتفاقاً حرفام با شما همین است که فکر میکردید چون دارم این را میگویم، یکجور موضع میگرفتید. وقتی گفتم آقای مطهری است، ساکت شوید و دیدم چشم بعضیها بیرون زده بود. دقت کنید. مواضع آقای زیباکلام را برایتان نخواندم. اگر بخوانم شاخ در میآورید. آقای زیباکلام در تلویزیون الجزیره با یک سعودی مناظره کرده است. خودتان یادتان هست؟ خیلی جالب است. اتفاقاً بعضی از حرفهای ما را آقای زیباکلام در آنجا به طرف مقابل زده است! بعضی وقتها میگویم آقای زیباکلام! شما جزو بچههای بالا هستی، وگرنه امکان ندارد کسی در جمهوری اسلامی اینقدر فحش به نظام بدهد، چکمه رضاشاه را هم ببوسد و بعد به رادیو برود و به او تریبون هم بدهند!
نکته بعد را هم عرض کنم و عرضام تمام. اینکه به آقای خاتمی تریبون بدهند، بعد از فتنه 88 گفتند تریبون میدهیم و میتوانید بیایید حرفهایتان را هم بزنید، ولی آقایان نیامدند. بارها هم این را اعلام کردند. آقای خاتمی اگر موافق برجام است، بروید، بیاورید و بگویید این مواضع آقای خاتمی در دفاع از برجام است، مثل آقای زیباکلام و بقیه آقایان یا خصوصی. ما میگوییم آقای خاتمی! شما که مخالف هستی چرا حرف نمیزنی؟ چرا به مردم نمیگویی؟ شما که منتقد هستی یا حداقل دغدغه داری چرا میگذاری مردم دروغهایی را باور کنند؟ این همانقدر بد است که وقتی آقای خاتمی میدانست تقلب نشده است، حاضر بود در جلسات خصوصی ده بار بگوید تقلب نشده است، ولی میگفت علنی نمیگویم و لذا رهبر انقلاب یک بار علنی فرمودند بعضیها در جلسات خصوصی حاضرند بگویند تقلب نشده است، ولی حاضر نیستند علنی بگویند. این نفاق است.
چرا دادگاه علنی نمیگذارند؟
رسایی: دادگاهاش هم که باشد، آدمی که رأی مردم را قبول نکرد، رأی دادگاه را قبول میکند؟ به اضافه اینکه حصر سران فتنه با رأی شورای عالی امنیت ملی و با رأی موافق آقای حسن روحانی صادر شده است. الان ایشان رئیس شورای عالی امنیت ملی است و طبق قانون اساسی میتواند آن را لغو کند.
تکذیب کرده است.
هیچوقت تکذیب نکرده است.
[اعتراض حضار]
گیر که میکنید همین را میگویید.
آقای زیباکلام! همانطور که همه میدانند یکی از جنگهای آینده جنگ انرژی است. رشته خودم هم انرژی است. بنده ارادت قلبی به شما دارم، ولی از بابت این صحبتتان متأسفام. همانطور که همه میدانیم سوختهای فسیلی اتمامپذیرند و روزی تمام خواهند شد. پس چرا نباید هزینه و خرج انرژی هستهای کنیم که در آینده فرزندان ما و شما به خاطر انرژی دست نیاز به سوی بیگانه دراز نکنند؟
سئوال دیگرم این است که سامانه 300، چهل سال پیش طراحی شده و هنوز یکی از بهروزترین سامانههای دنیاست. آیا سانتریفیوژهایی که به نظر شما بعد از ده سال تبدیل به آهنپاره میشوند، ده سال دیگر نمیتوانند 20 درصد غنیسازی کنند و آن 20 درصد در ده سال دیگر به کار ما نخواهد آمد؟
زیباکلام: یکی از جفاهایی که صورت گرفت که وقتی حکومت اجازه نداد در باره هستهای اظهارنظر و مقاله نوشته و جنبههای مختلف آن بررسی شود، هستهای به عنوان محرمانه بودن و اینکه ممکن است دشمن سوء استفاده کند، این بود که یکسری بدیهیات در باره هستهای مغفول مانده است، از جمله همین حرفی که برادرمان گفتند. کشورهای دیگر هم که تکنولوژی و صنعت هستهای دارند، چرا با ایران مخالفت شد که ایران مجبور شود بیاید و چرخ را از اول خودش اختراع کند و آنچه را که خیلی ارزانتر میتوانست برای ایران تمام شود، اینقدر گران تمام شود؟ اصلاً و ابداً بحث و ریشه بر سر این نبود که ایران هستهای داشته یا نداشته باشد. اصلاً موضوع این نبود که ایران نمیبایست هستهای داشته باشد. بحث چیز دیگری بود. خیلی از کشورهای دیگر هم هستند که هستهای دارند. آقای رسایی هم گفتند. پاکستان سلاح هستهای دارد. بسیاری از کشورهای دیگر هم به درجاتی فعالیتهای هستهای مثل ایران دارند، اما چرا با ایران مخالفت شد؟ پاسخاش بسیار روشن است. برای اینکه هر کشوری که بتواند بهطور کامل به چرخه غنیسازی دست پیدا کند ـ همچنان که ایران توانسته است ـ هر زمان که اراده میکند میتواند از 3 درصد هم بالاتر برود و در عرض حداکثر سه سال به اورانیوم 95 درصد برسد که برای ساخت سلاح هستهای استفاده میشود. این برای جمهوری اسلامی ایران مشکلآفرین بود که بتواند به تکنولوژیای دست پیدا کند که هر وقت اراده کند اورانیوم 90 تا 95 درصد غنیشده تولید کند که با آن سلاح هستهای بسازد. چرا در مورد کشورهای دیگر این حساسیت وجود ندارد؟ برای اینکه هیچ کشوری نگفته است میخواهم کشور دیگری را نابود کنم، اما جمهوری اسلامی ایران بارها و بارها با افتخار گفته است میخواهم اسرائیل را نابود کنم. همین سه چهار هفته پیش بود که روی موشکها نوشتند اسرائیل باید نابود شود. اینکه فرماندهان نظامی ما اعم از سپاه و ارتش بارها و بارها گفتهاند که ما نخواهیم گذاشت داعش به 60 کیلومتری مرزهای ایران برسد و هر زمان که احساس کنیم داعش 60 کیلومتری مرزهای ما را رد کرده است، وارد آن کشور میشویم و هر جا که باشد با او درگیر میشویم. چرا؟ برای اینکه داعش بارها و بارها اعلام کرده است که شیعه و جمهوری اسلامی ایران باید نابود شوند و قس علیهذا. ما بارها و بارها رسماً و علناً اعلام کردهایم که میخواهیم اسرائیل را نابود کنیم و بعد هم آمدیم و گفتیم ما سلاح هستهای نخواهیم ساخت، ولی میخواهیم تکنولوژی آن را به دست آوریم، اما قول میدهیم سلاح هستهای نسازیم. این مثل آن است که داعش بگوید من تا 60 کیلومتری میآیم، ولی جلوتر نمیآیم. به مرزهای شما میرسم، ولی به شما کاری ندارم. به خاطر تهدید بالقوهای که در دستیابی ایران به غنیسازی بود و ایران هر موقع اراده کند میتواند سلاح هستهای بسازد، گفتند نمیشود. همین مشکلی که الان سر جریان موشکمان پیدا کردهایم. چرا؟ چون موشکهایی که داریم تولید میکنیم این توان بالقوه را دارند که بتوانند کلاهک هستهای حمل کنند. ما گفتیم هیچوقت از کلاهک هستهای استفاده نمیکنیم. بارها و بارها به من گفتهاند خود اسرائیل 500 کلاهک هستهای دارد. بله، ولی اسرائیل حتی یک بار هم نگفته است میخواهم جمهوری اسلامی ایران را نابود کنم. ما شبانهروز گفتهایم میخواهیم اسرائیل را نابود کنیم. اسرائیل گفته است اگر بر سر مسائل هستهای ایران توافقی صورت نگیرد، حق خودم میدانم که به صنایع هستهای ایران حملهور شوم. اسرائیل هیچوقت نگفت با مردم ایران دشمنی دارم. مشکل فقط نیروگاه بود.
رسایی: من نگفتم آقای زیباکلام به بچههای بالا وصل است؟ ایشان چیزی را میگوید که آنها خودشان هم نمیگویند.
آقای زیباکلام! میفرمایید ما هزینه سلامتمان را برای امنیتمان دادهایم. به شما میگویم که اطلاعاتتان خیلی ضعیف است. استاد شما به ما گفته است تندرو. ایشان هم در لیبرالیسم تندرو هستند. در حوزه امنیت ما کمترین هزینه را بین کشورهای منطقه داریم. عربستان، کویت و... سلاح میخرند و ایران بهجای اینکه سلاح بخرد، ایدئولوژیاش را به لبنان میبرد. در لبنان ایدئولوژی ایران اثرگذار است. آیا به این کسانی که برای شما کف میزنند گفتهاید یارانههایشان را ببخشند که در حوزه سلامت خرج شود؟ من مخالف این دولت هستم، ولی از یارانه خودم، همسر و فرزندم گذشتم تا در حوزه سلامت سرمایهگذاری شود.
زیباکلام: قبول ندارم که ما از حوزه سلامت زدیم و برای امنیتمان سرمایهگذاری کردهایم. ما از بهداشت، آموزش و پرورش و... زدیم و روی امریکاستیزی و ایدئولوژی سرمایهگذاری کردهایم.
ما در کل حافظه تاریخی خیلی ضعیفی داریم. حدود سه سال پیش نرخ تورم حول و حوش 40 درصد و نرخ بیکاری... کشور در منجلاب غوطهور بود. روحانی با دست خالی، با هیچی و با صندوق ذخیره ارزی خالی که آن را در سید اسماعیل فروخته بودند شروع کرد. با امید مملکت را تا اینجا رسانده است. آقای رسایی! شما چهار سال در مجلس بودید. در عرض سه ماه میخواهید شقالقمر شود؟ آقای زیباکلام! شما میگویید ما دشمن امریکا هستیم و امریکا دشمن ماست. من اصلاً قبول ندارم. ما فقط شعار میدهیم. ما در افغانستان همکاری کردیم و امریکا دو تهدید اصلی را از شرق و غرب ما برداشته است. الان هم داریم با داعش میجنگیم. موشکهایمان را هم به هوا میفرستیم که عربستان، امارات و کویت بروند از امریکا اسلحه بخرند. ما دشمن امریکا نیستیم. آنها هم دشمن ما نیستند. ما دو موشک انداختیم و امریکا میلیاردها دلار سود کرد. شما اول گفتید با شیطان نمیشود مذاکره کرد، ولی بارها با شیطان مذاکره کردیم.
رسایی: مذاکره که همه میکنیم، ولی معلوم نیست مفاهمه صورت بگیرد.
یک چیزی به آقای زیباکلام گفتید. ایشان مأخوذ به حیا هستند و جواب ندادند، ولی من میگویم برای اروپا رفتن و دلار خرج کردن شما انگشتنگاری شدید.
زیباکلام: من مدافع برجام و تنشزدایی با امریکا بودهام، چون فکر میکنم امریکاستیزی هیچ پایه، اساس و مبنایی ندارد و فقط ایدئولوژی محض است. پس هر عاملی که این تنش را کاهش بدهد، به نفع منافع ملی ماست. به نظر من امریکاستیزی در این 37 سال تیشه به ریشه منافع ملی ما زده است و بارها و بارها از امریکاستیزها خواستهام فقط یک مورد به من نشان بدهند که امریکاستیزی به نفع منافع ملی ما بوده است و من دوجین مورد نشان میدهم که امریکاستیزی چگونه تیشه به ریشه منافع ملی ما زده است.
اما بحث امروز ما امریکاستیزی نیست، بلکه بحث این است که آقای رسایی و دوستانشان دارند اینگونه القا میکنند که برجام قرار بود اینجا را بهشت، مدینه فاضله و کویت کند، پس چرا نکرد؟ پس چه شد؟ اقتصاد جمهوری اسلامی ایران یک اقتصاد فاسد و ناکارآمد دولتی است که قبل و بعد و در حین برجام نه از فسادش کاسته میشود و نه از کارآمدی آن. تا وقتی اقتصاد ایران اقتصاد دولتی باشد، این قافله تا به حشر لنگ است. 250 سال است که از انقلاب صنعتی میگذرد و 200 سال از اقتصاد باز و آزاد آدام اسمیت. در این 200 سال خیلیها سعی کردند برای اقتصاد آزاد آدام اسمیت الگوی جایگزین بیاورند. استالین، اقتصاد سوسیالیستی و... اما همه جهنمهایی را خلق کردند که فقط آدمها میخواستند از آنها بگریزند. بنابراین مادام که اقتصاد ایران دولتی باقی بماند، فقط عرضه و توان تولید یک چیز را دارد، آن هم پروندههای مفاسد اقتصادی است.
رسایی: چند نکته را بگویم. درست است منتقد آقای روحانی هستم، ولی در برابر بیانصافی نمیتوانم سکوت کنم. آقای زیباکلام آقای روحانی را متهم به دروغگویی کرد و گفت ما موشکهایی داریم که قابلیت حمل موشکهای هستهای را دارند. هم آقای ظریف، هم آقای روحانی و هم آقای عراقچی دارند سعی میکنند به آنها ثابت کنند موشکهای ما چنین قابلیتی را ندارد.
زیباکلام: این را نگفتم.
رسایی: صوت هست. احتمالاً مقصودتان این نبوده و اشتباه زبان بوده است. عیب ندارد. چه بهتر، ولی این را گفتید. حواستان باشد جای دیگر نگویید.
زیباکلام: نگرانی هست که موشکهای ایران این توانایی را داشته باشند.
رسایی: آنها سلاح هستهای را دارند، ولی آقای زیباکلام نگراناش نیست. ما موشک برای دفاع از خودمان داریم، ایشان میگوید آنها نگراناند شاید روزی سلاح هستهای ساختیم و آن سلاح هستهای را که یک روزی شاید ساختیم، شاید روی این موشکها گذاشتیم. پس مستحق این هستیم که امریکا و اسرائیل در باره ما اینجوری حرف بزنند.
آقای زیباکلام! بعد از گفتگوی تمدنهای شما، بوش رسماً اعلام در برابر رسانههای بینالمللی گفت احتمال دارد به ایران حمله هستهای هم بکنیم. به همین راحتی. شما میگویید آنها هیچوقت ما را تهدید نکرده و نگفتهاند که ایران را از بین میبریم. وقتی بمب میزنند، یک مشت خاک را که نمیخواهند روی هوا ببرند، میخواهند ساختار و نظام را از بین ببرند. ما گفتهایم اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود، ولی با رأی مردم فلسطینی که آنجا زندگی میکنند. چرا حاضر نیستند به این رأیگیری تن بدهند. شما که برای آنها یقهتان را چاک میدهید، حداقل یک بار هم به آنها بگویید درون خودتان انتخابات برگزار کنید.
دوست عزیز ما گفت فقط سه ماه گذشته است. چرا توقع دارید شقالقمر شود؟ برادر! ما هم که حرف شما را میزنیم. میگوییم آقای روحانی! چرا خالی بستی و گفتی 100 روزه حل میکنم. الان دو سال و خردهای گذشته است و میگوید باید مهلت بدهید. ما هم که از روز اول همین را میگفتیم. گفتیم شما آمدی و با شعار 100 روزه و شش ماهه رأی مردم را گرفتی. خود این آقا هم گفت آقای روحانی همه را با امید نگه داشته است. مدام وعده میدهد و بعد از دو سال و خردهای همه چیز را میگوید تقصیر دولت قبل است. من گفتم این بهانه تکراری است. تماماش کنید. تمام شد. یک سال بعد انتخابات ریاست جمهوری است و شاید دولت قبل شد دولت وقت. این بهانه دیگر به درد نمیخورد. یک حرف جدید بزنید. حرف ما این است که آقا! چرا با شعار 100 روزه آمدی؟ الان دو سال و هفت هشت ماه گذشته است و میگوید باید مهلت بدهید. در مورد بحث انگشتنگاری در کدام دولت اتفاق افتاده است؟ در این دولت وقتی بنده سفری داشتم که تازه به دعوت شیعیان آنجا که حسینیه داشتند رفتم. بسیاری از مسئولین جمهوری اسلامی در همین دولت و بسیاری از نمایندگان دیگر وقتی میخواستند بروند، همان موقع اعتراض کردم، منتهی آدم بیانصافی نبودم. میتوانستم زود مصاحبه کنم و بگویم آقای روحانی! قرار بود عزت به پاسپورتهای ما برگردد. میخواهم به خارج بروم، به من میگویند بیا انگشتنگاری. این کار را نکردم و به آقای قشقاوی زنگ زدم. پرسیدم اینها چه میگویند؟ گفت این موضوع سیاسی نیست. اسم ده کشور هست و فقط ایران نیست. این هم نامه ما که اقدام متقابل دیپلماتیک میکنیم. ما هم گفتیم هر کسی هم که از آن طرف بیاید ما هم انگشتنگاری میکنیم. این یک اتفاق اداری بود و بنده میتوانستم از آن یک بهرهبرداری سیاسی کنم، ولی این واقعیت نبود. آن موقع مصاحبه کردم و این مطلب را گفتم، ولی همان روزنامههایی که آقای زیباکلام از آنها دفاع میکند و همزمان برای پنج تایشان روزانه مقاله مینویسد و چاپ و حمایت میکنند و خوب هم میرسند، بارها و بارها از آن علیه ما استفاده کردند، ولی اگر واقعیت است به این دولت برمیگردد، چون در این دولت از آن استفاده کردهاند.
آقای زیباکلام دائماً تکرار میکنند که مشکل برجام نیست و مشکل اقتصاد دولتی است. این حرف را کاملاً قبول دارم. اتفاقاً حرف ما این است که چرا مصاحبه کردند و دائماً گفتند و تیتر زدند که با برجام ایران کویت میشود؟ مشکل همین است که چرا به مردم دروغ گفتند که با برجام همه چیز حل میشود؟ حتی اگر برجام هم اجرا شود ـ که آنها همین را هم اجرا نمیکنند ـ اینجا هم از آنجاهایی است که آقای زیباکلام کاملاً درست میگوید و لذا شما میبینید رهبر انقلاب در هر پاسخی که به آقای روحانی میدهند میگویند این راهحل نیست. اقتصاد نباید اینگونه باشد که شما 1700 تن سیبزمینی را دفن کنید، در حالی که در همان زمان خلال سیبزمینی وارد کنید. خرما و 30 هزار تن گندم و 1200 تن مرغ را دفن کنید و 130 هزار تن برنج تاریخ مصرف گذشته را داشته باشید، پرتقالتان را دفن کنید. چرا؟ چون مدیریت ندارید و نمیدانید چگونه عرضه و تقاضا را تدبیر و مراقبت کنید که این دفن سبد کالا اتفاق نیفتد. همان سبد کالایی که وقتی دادند کیلومترها صف درست شد تا به مردم بگویند ما آنقدر بدبخت هستیم که مجبوریم با امریکاییها توافق کنیم. در آستانه توافق ژنو بود. جوری عمل کردند که در مجلس گفتم رئیسجمهور افغانستان هم اگر میخواست سبد کالا توزیع کند بهتر از این عمل میکرد. عمداً جوری رفتار کردند که تمام رسانههای بیگانه فیلم گرفتند و صفهای کیلومتری برای سبد کالا نشان دادند که بگویند چارهای نداریم. وضع مردم بد است و باید استکبارستیزی را کنار بگذاریم و همانطور که آقای زیباکلام دوست دارد برویم عمله آنها بشویم.
منبع: رجانیوز
ارسال نظر