گزارشی از عملیاتهای برونمرزی ندسا
ناگفتههایی از ماموریت تکاوران سپاه در جولانگاه دزدان دریایی/ ما برتریم چون «ژن ایرانی» داریم
قرار بر این بود که نیروهای ویژه سپاه در ماموریتی –به قول سردار ناظری- زیر بلیط یک تیم دولتی عمل کنند و ماموریت هم این بود که با دادن پول درخواستی دزدان دریایی، کشتی ایرانی آزادشده و به کشور باز گردد.
قریب به 10 سال از تاسیس یگان زبدهترین نیروهای ویژه دریایی سپاه پاسداران میگذرد؛ یگانی که همین چند روز قبل «فرمانده» و موسس خود یعنی دریادار شهید محمد ناظری را از دست داد.
به گزارش گلستان24، سردار ناظری از فرماندهان باسابقه و کارکشته سپاه بود. بچه محله امام زاده حسن تهران در جنوب شهر، همان سالهای قبل از انقلاب از طریق دوستانش که عضو نیروی ویژه هوابرد ارتش (نوهد) بودند، با مسایل نظامی آشنا شد و پس از پیروزی انقلاب نیز همین مسیر را ادامه داد.
مدتی تحت نظر افسران کارکشته ارتشی آموزش دید تا اینکه خودش به یکی از معلمان نیروهای ویژه در سپاه تبدیل شد.
تجربه شرکت در عملیاتهای چریکی در ایام دفاع مقدس موجب شد تا سالها بعد، او که رکورددار پرش با چتر در میان پاسداران بود، نیروی ویژه ای در حد شان و نام سپاه تشکیل دهد.
انضباط سختگیرانه، توجه همه جانبه در بحث آموزش و حتی پوشش نیروها، تاکید بر عرق ملی در کنار ایمان و اعتقادات دینی از او فرماندهی منحصر به فرد ساخت تا جاییکه به گفته امیر بیژن پارسا (فرمانده اسبق نوهد) حتی به صورت غیرمستقیم در ارتقاء کیفیت نیروهای ویژه هوابرد ارتش نیز نقش داشته است.
درخصوص روحیه ایرانی «فرمانده» یکی از همرزمان وی می گوید: «درعین دیانت و انقلابی بودن، بشدت بر بحث ایرانی بودن و ملی گرایی هم تاکید داشت و ترکیب توامان ملیت ایرانی، مذهب شیعه اسلامی و انقلابی بودن را باهم لازمه یک کشور توانمند میدانست و یکی از بانیان اصلی اضافه شدن پرچم ملی بر تگهای لباس پرسنل ویژه سپاه بود.
به شدت به تدارک و تهیه بهترین تجهیزات روز دنیا اهتمام داشت و معتقد بود یگان تحت امرش باید بروزترین تجهیزات را به نسبت سایر نیروهای نظامی در اختیار داشته باشند (از لباس تا جنگ افزار).
میگفت باید بتوانیم از ابزار خود دشمن، بر ضد او استفاده کنیم و شناخت، آشنایی و توانایی ضربه زدن به دشمن با دانش و علم و آموزش و تجهیزات خودش را یک هنر میدانست.
تاکید زیادی بر یادگیری حداقل 2 زبان «عربی» و «انگلیسی» توسط همه نیروهایش داشت و معتقد بود با توجه به شرایط منطقه، یادگیری این 2 زبان توسط نیروهای ویژه در زمان رزم، حتی از سلاح هم میتواند موثرتر باشد.»
اما S.N.S.F چیست، از چه زمانی تشکیل شد و چه ماموریتی برعهده دارد؟
دریادار شهید حاج محمد ناظری به این سوالات پاسخ داده است.
(توضیح: این گزارش بر اساس گفتههای فرمانده و موسس نیروهای ویژه دریایی سپاه نوشته شده و عبارات داخل پرانتز نقل قولهای مستقیم سردار شهید ناظری است)
***
سال 1387 در پی ابلاغ فرماندهی معظم کل قوا مبنی بر تفکیک وظایف دو نیروی دریایی ارتش و سپاه، ماموریت حراست از تنگه هرمز و خلیج فارس بر عهده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (ندسا) قرار گرفت.
نیروی دریایی سپاه با تجربه سالهای دفاع مقدس در بکارگیری قایقهای تندرو، دکترین اصلی خود را بر ساس شناورهای با سرعت زیاد تعریف کرد؛ شناورهایی که در عین سرعت بالا، توانایی پرتاب انواع موشکهای کروز ضدکشتی را نیز دارا هستند.
در کنار این موارد، استفاده از موشک های ساحل به دریا از قبیل نور، قادر، قدیر، نصر و ... و نیز موشک بالستیک دریایی «خلیج فارس» (که البته در اختیار نیروی هوافضا است) سپاه پاسداران را به قدرت بلامنازع حاضر در خلیج فارس تبدیل کرد؛ نیرویی که تمام شناورهای خارجی ترددکننده در منطقه بویژه آمریکا، انگلیس و فرانسه موظف هستند در حین ورود و خروج به خلیج فارس به تمامی سوالات آنها -آنهم به زبان فارسی- پاسخ بدهند.
اما این تمام ماجرا نبود.
سپاه علاوه بر موارد فوق و بسیاری تاکتیکهای دیگر -که بعضا بسیاری از آنها شاید هیچگاه اعلام نشود- مدتی قبل از استقرار کامل در خلیج فارس -به عنوان محدوده تخصصی خود- دست به یک اقدام جسورانه زد که تاثیر آن در سالهای گذشته بخوبی خودش را نشان داد و آن هم تشکیل نیروهای ویژه دریایی یا S.N.S.F مخفف Sepah Navy Special Force بود.
اواخر سال 86 بنا بر ابلاغ ستاد کل نیروهای مسلح، سپاه پاسداران مامور به تشکیل یگان ویژه دریایی برای انجام ماموریتهای خاص میشود؛ نیرویی که خصوصا در برابر آمریکاییها و هم پیمانان منطقهای و فرامنطقه آنها قدرت مقابله داشته باشد.
فرماندهی این یگان بر عهده یکی از کارکشتهترین افسران سپاه قرار گرفت که خودش از سالها قبل -از ابتدای پیروزی انقلاب- آموزشهای تکاوری را زیر نظر کلاهسبزهای ارتش دیده و در بسیاری عملیاتهای چریکی سپاه در ایام دفاع مقدس نیز حضور داشته است.
«سردار محمد ناظری» که خود موسس این یگان منحصر به فرد سپاه بود، فرماندهی نیروهای ویژه را نیز برعهده گرفت و تا زمان شهادت -21اردیبهشت سال جاری- در این سمت انجام وظیفه کرد.
دریادار ناظری در این باره میگوید: «در زمان تشکیل یگان نیروهای ویژه دریایی سپاه، با بحرانهای متعددی در خلیج فارس روبرو بودیم و این نیرو حتی اگر لازم بود، باید بصورت «یکبار مصرف» هم که شده میرفت و دشمن را میزد. نیروهای ویژه یعنی همین؛ نیروهای جان برکفی که در وقت لزوم، عملیات کرده و هر غیر ممکنی را ممکن کنند.»
برای تشکیل این یگان، ابتدا تعداد محدودی از بسیجیان، طی فراخوانی بکار گرفته شده و 8 تن از افسران تکاور سپاه –که زیر نظر خود سردار ناظری آموزش دیده بودند- نیز برای آموزش به آنها انتخاب میشوند.
سپاه پاسداران «جزیره فارور» را برای آموزش و استقرار یگان تازه تاسیس خود برمیگزیند.
«فارور» یکی از 35 جزیره موجود در خلیج فارس و در فاصله 25 کیلومتری بندر «بستانه» و 57 کیلومتری جزیره «کیش» است.
موقعیت جغرافیایی جزیره فارور در خلیج فارس
این جزیره کوهستانی با سواحل صخرهای، 27 کیلومترمربع مساحت و محیط تقریبا 30کیلومتری، اگرچه در گذشته زیستگاه ماهیگیران بوده اما در گذر زمان بر اثر مسایلی نظیر زلزله، بیماری و خشکسالی، کم کم خالی از سکنه شده و به دلیل وجود برخی گونههای حیوانی و گیاهی، به عنوان یک منطقه محافظت شده اعلام میشود.
اهمیت استراتژیک «فارور» را نیز باید در عبور 2 آبراه بین المللی از شمال و جنوب این جزیره جستجو کرد.
دریادار ناظری ورود نیروها به این جزیره را اینطور روایت میکند: «با آغاز سال 87 به جزیره فارور آمدیم. جزیرهای فاقد سکنه و فاقد امکانات لازم. اولین چالش بچهها همین زندگی کردن در محیط ویژه اینجا بود. مخصوصا گرما.
درست موقع تحویل سال، صد و خردهای نیروی بسیجی را در جزیره پیاده کردیم. همراه با 8 پاسدار که تکاور بودند و خودم آموزششان داده بودم و از فرمانده نیرو خواستمشان برای این کار.
در جزیره که پیاده شدیم، فقط فرش و پتو و بطری آب 20 لیتری دستمان بود. هیچ چیز دیگری اینجا نبود.»
مشاهده اجسام نورانی بر فراز این جزیره و منطقه بستانه، موجب تعجب ساکنان این منطقه شده و تعابیر مختلفی ازجمله وجود بشقاب پرنده در فضای منطقه در میان اهالی روستا رواج پیدا میکند؛ اجسامی که بعدها سردار ناظری درباره آنها گفت: «واقعیت این است که هلی کوپتر آمریکایی میآمد مینشست و میرفت. چون اینجا خالی و ول بود. همان اوایل هم که ما آمدیم، یک شب با یک بالگرد بزرگ آمده بودند. پروژکتور که انداختند، بچه های ما را دیدند و زود رفتند. فهمیدند که اینجا دیگر خالی نیست.»
جزیره فارور علاوه بر آب و هوای گرم و طاقتفرسا، فاقد هرگونه امکانات از قبیل آب و برق بود که تحمل این امر برای نیروهایی که حالا قرار بود سختترین تمرینات و آموزشهای نظامی را هم ببینند، سخت و وحشتناک به نظر میرسید.
«8 ماه بعد ژنراتور گذاشتند برایمان. یعنی در تمام بهار و تابستان که اوج گرما بود، ما برق نداشتیم. هیچ کس اینجا دوام نمیآورد. قبلا هم امتحان شده بود حتی با وجود امکانات هم نمیشد اینجا ماند. اما بچههای ما 8 ماه با هیچ چیز ساختند. آب نداشتند استحمام کنند. در دریا هم که بروی، باز هم باید یک 20 لیتری باشد که بریزی روی خودت تا شوری دریا را بگیرد. وسیله ای نبود. برق نبود. آب نبود. از نیروی دریایی سپاه هر چند وقت میآمدند و آب میآوردند و هر یکماه هم بچهها میایستادند و با شلنگ بچهها را میشستند. در همان مدت و با همه این سختی ها باز هم بچهها مشغول آموزش بودند.»
حال سوال اینجاست که چه کسانی و با چه ویژگیهایی میتوانند وارد S.N.S.F شوند؟
سردار ناظری اینطور پاسخ میدهد: «اولین چیز، توانمندی است. حتما نباید هیکلت 2 متر باشد و دور بازویت اندازه درخت چنار! بلکه باید با آن فیزیکی که داری، توانمندی اجرای مأموریت محوله را داشته باشی.«توانمندی» حرف اول را میزند و بعد پایداری؛ یعنی در شرایط سخت بتوانی پایدار باشی، خسته نشوی و نبری.
پایداری بیشتر از نظر روحی است تا جسمی. باید آدم سخت و مقاومی باشی. افرادی که به دنبال چنین فاکتورهایی هستند کاملا مشخصاند. این افراد جمع می شوند در یگانی به اسم نیروی ویژه و آموزش هایی میبینند در جهت اهداف سازمانی یگان که عملیات های غیر ممکن است. کارهایی که دیگران از انجام آن عاجزند را اینها می توانند انجام دهند. قدرت جسمانی که مثلا بتواند 30 کیلومتر پیاده روی کند. یا بتواند 2 کیلومتر شنا کند.
بغیر از توانمندی فیزیکی، ژن جنگجویی هم هست که باید داشته باشند. نیروهای ویژه یک غرور درونی دارند که باعث می شود برای رسیدن به هدف دست به هر کاری بزنند. بگوییم ماجراجویی غلط است. ولی حس اینکه در هیجانات بخصوصی قرار بگیرند و کارهای پر هیجانی انجام دهند در این ها وجود دارد. به همین علت است که در شرایط بحرانی خیلی خونسرد هستند. راحت می توانند تصمیم گیری کنند و از توانایی هایشان استفاده کنند؛ شرایطی که آدم عادی و ترسو از عهده اش بر نمی آید. پس یکی از مهم ترین چیزها همین است که ترسو نباشند. از مرگ نترسند. گلیمشان را بتوانند از آب بیرون بکشند. درب هلیکوپتر که باز می شود، پایین که دریاست و یک کشتی در حال حرکت یک طناب هم آویزان است، این باید نترس باشد باید مهارت داشته باشد و قدرت جسمانی لازم را داشته باشد که وقتی طناب را گرفت برود پایین.
اصلا نیروی ویژه بودن، نیازمند زمان بخصوصی است که طرف باید در آن زمان قید همه چیز را بزند و بتواند در آن مدت در محیط بماند.
نیروهای ویژه، 4-5 سال از زندگی شان را در این یگان هستند و هر مأموریت ممکن است 3 ماه طول بکشد. حتی داشتیم مأموریت هایی که 4-5 ماه طول کشید.
خانواده فرد می شود یگانش و اولویتش در زندگی می شود این کار. اگر عقبه اش آسیب پذیر باشد، نمی تواند در یگان خوب کار کند. باید فردی باشد که رها از همه چیز باشد. معمولا سنین مجردی مناسب است که 5-6 سال اینجا هستند و ما هم بیشتر از این نمی بینیم برایشان.
یک دفترچه هست که اول می دهیم مطالعه کنند. تمام این موارد در آن ذکر شده. حتی اینکه در اثر سستی ممکن است در حین آموزش دچار جرح یا فوت شوید که این بر عهده خود داوطلب است. مگر اینکه سستی و کاهلی از جانب مربی های ما باشد. این است که خیلی باید سخت گیر باشیم و فیلترها قوی باشند تا بهترین نفرات در این یگان بکار گرفته شوند.»
تمرین عملیات تسخیر ناوهواپیمابر آمریکایی توسط تکاوران ویژه دریایی سپاه در رزمایش پیامبر اعظم
** اعزام به سومالی در قدم اول
هنوز یگان ویژه دریایی سپاه به صورت کامل شکل نگرفته بود که اولین ماموریت مهم و بیسابقه به این یگان واگذار میشود؛ ماموریت برون مرزی که نیروهای ویژه طی آن وظیفه داشتند، در عملیات آزادسازی شناور ایرانی از دست دزدان دریایی سومالی شرکت کنند.
«خلیج عدن» از مدتها قبل به واسطه بی ثباتی در کشور آفریقایی سومالی، به جولانگاه دزدان دریایی تبدیل شده و آنها با ربودن کشتیهای تجاری کشورهای مختلف و انتقال آنها به سواحل سومالی، اقدام به اخاذی برای آزادسازی کشتیها کرده و در برخی موارد نیز این دزدی با کشتار سرنشینان کشتیهای تجاری همراه بود.
ماجرای حضور سپاه در مقابله با پدیده دزدان دریایی از زبان فرمانده یگان ویژه این نیرو خواندنی است:«نیروی ویژه یعنی مشت پولادین فرمانده. قدرت نفوذ فرمانده. که در هر مأموریتی میتواند از آن استفاده کند.
یکهو آمدند و گفتند جمهوری اسلامی که خودش گردن کلفت عالمه چرا هر 6 ماه یک کشتی ما باید دزدیده شود و از ما باج خواهی کنند؟
از ستاد فرماندهی کل قوا گفتند که باید یک ایستگاه در دریای عربی و یک ایستگاه در باب المندب بزنید و کشتیها را گارد (حفاظت) بدهید.
نیروی دریایی سپاه این کار را قبول کرد و ما را فرستاد به این کار. همزمان با ما، یک ناوگروه ارتش هم اعزام شد. اما گره کار با گارد امنیتی باز میشد.
تمرین عملیات تسخیر ناوهواپیمابر آمریکایی توسط تکاوران ویژه دریایی سپاه در رزمایش پیامبر اعظم
ناو هم هست و خیلی خدمات رسانی می کند اما خلیج عدن مثل خلیج فارس است که 491٫5 مایل دریایی طول کریدور آن است. هر مایل دریایی هم حدود 1865 متر است. ببینید چند کیلومتر می شود. اگر به یک کشتی حمله شود، کل عملیات دزد دریایی 10 تا 15 دقیقه است. حالا تا ناو بیاید، ممکن است 24 ساعت یا 2 روز بعد برسد که آن موقع دیگر خداحافظ شما.»
قرار بر این بود که نیروهای ویژه سپاه در این ماموریت –به قول سردار ناظری- زیر بلیط یک تیم دیپلماتیک به عنوان نماینده رسمی کشور عمل کنند و ماموریت این تیم هم این بود که با دادن پول درخواستی دزدان دریایی، کشتی آزادشده و به کشور باز گردد.
«دو کشتی از جمهوری اسلامی ایران که تحت پرچم کشورهای دیگر بودند، توسط دزدان دریایی ربوده شد و دزدان دریایی یکی از این کشتی ها را به منطقهای به نام «ایل» بردند.
برای بازپس گیری آنها، بعد از آنکه مقدمات اولیه صورت گرفت، قرار شد جهت مبادله، تیمی به آنجا برود که ما به عنوان گزینه «ب» انتخاب شدیم.
گزینه «الف»، تیم مذاکره با آنها بود و بخاطر اینکه سابقه این کار را نداشتند و برای اولین بار بود که به این منطقه میرفتند و از طرف دیگر، سواحل سومالی هم مخاطرات خود را داشت و حتی ممکن بود قبایل دیگر به تیم مذاکرهکننده حمله کنند و پولی که برای مبادله میبردند را بگیرند، ما برای تامین کشتی آنها همراه شدیم.
دلیل دیگر حضور ما این بود که در صورتی که دزدان دریایی پول گرفته و کشتی را آزاد نکردند ما با کسب اجازه، دست به عملیات نظامی بزنیم و کشتی و پرسنل گروگان گرفته شده را آزاد کرده و به کشور بازگردانیم.
در ابتدا یک مشکلاتی پیش آمد و آنها نمیخواستند که ما به سواحل سومالی برویم و گفتند که مذاکره 70 مایل بیرون از سواحل سومالی انجام شود و مبلغ را بگیرند و کشتی را آزاد کنند ولی ما قبول نکردیم و به آنها گفتیم وقتی میخواهیم پول را تحویل بدهیم، باید کشتی خودمان را به چشم ببینیم و به فاصله 3 تا 5 مایل به آن نزدیک باشیم تا در صورتی که نخواستند آن را بدهند، ما اقدام نظامی کنیم و عملیات آزادسازی را انجام دهیم.
ما طبق روش نظامی خودمان کمین گذاشتیم و کمینمان هم گرفت. از فاصله 5 متری میتوانستیم رئیس و مترجم و هماهنگ کننده دزدها را بزنیم. تیم غواصی هم گذاشته بودیم که از زیر بروند سراغ کشتی و کشتی را نجات بدهند. ولی به خواست نماینده کشور، اقدام نظامی نکردیم که خطری گروگان ها را تهدید نکند.
در هر صورت اجازه عملیات نظامی به ما داده نشد و نماینده جمهوری اسلامی با آنها به توافق رسید و افسر دوم کشتی آمد و آخرین اطلاعات را داد و پولها را برد و دزدان هم کشتی را ترک کردند و ما هم نیروهای خودمان را بوسیله 2 قایق تندرو از فاصله 5 مایلی به آنها رساندیم و بلافاصله که دزدان پیاده شدند، نیروهای گارد ما سوار آن کشتی شده و تامین آن برقرار شد.
به دلیل اینکه کشتی مدتی آنجا مانده بود، سیستم سکان آن دچار مشکل شده بود که توسط نیروهای ما مشکلش رفع شد و کشتی به سمت بندر سلاله عمان حرکت کرد و آن جا کار بازسازی و ادامه تعمیرات صورت گرفت.
در پایان این ماموریت، برخی پرسنل کشتی که ایرانی بودند با پرواز به کشور بازگشته و پرسنل خارجی هم به کشورهای خودشان رفتند و اولین ماموریت نیروهای ویژه دریایی سپاه در مقابله با دزدان دریایی خلیج عدن به پایان رسید. در این ماموریت نیروهای شناوری منطقه یکم و تکاوران آن همراه نیروهای ویژه بودند.
در راه برگشت هم دوباره یک قبیله دیگر از دزدان دریایی حمله کردند که زدیم لت و پارشان کردیم.»
تمرین عملیات تسخیر ناوهواپیمابر آمریکایی توسط تکاوران ویژه دریایی سپاه در رزمایش پیامبر اعظم
** مشت پولادین بجای باج
6 ماه بعد و پس از آزادسازی دومین کشتی در منطقهای به نام «کاراتا»، مسئولین کشور به دنبال راه حلی دیگری میگردند تا دیگر برای ازدسازی کشتیهای ایرانی مجبور به دادن «باج» به دزدان دریایی نباشند.
این موضوع (باج دادن) علاوه بر ریسک بالا، به پرستیژ جمهوری اسلامی ایران نیز خدشه وارد میکرد لذا تصمیم بر این میکدر که حضور نیروهای ویژه سپاه با برنامه ریزی مدون، استمرار داشته باشد.
«با تدبیر سردار فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه قرار شد یک کشتی به صورت ایستگاه در بابالمندب و یک کشتی هم در انتهای خلیج عدن در نزدیکی کشور عمان در دریای عربی مستقر شود و تمام کشتیهایی که از ایران میآمدند از ما گارد امنیتی بگیرند و آنهایی هم که از شرق آسیا میآمدند از ایستگاه دیگرمان تیم میگرفتند و تامینشان برقرار بود و در ایستگاه بابالمندب تیم را پس میدادند به گشت ما. پیمودن فاصله این دو ایستگاه بواسطه سرعت کشتیها از 3 تا 5 روز طول میکشید.»
ماموریت نیروهای ویژه سپاه در خلیج عدن، 117 روز مستمرا به طول میانجامد و 10 روز بعد ناوگروه ارتش نیز به منطقه اعزامی میشود در حالیکه پاسداران میبایست در این ماموریت جدید، وضعیت طاقتفرسایی را در آب و هوای طوفانی تحمل میکردند.
سردار ناظری از تحمل این وضعیت به عنوان یک ویژگی برای نیروهای ویژه یاد کرده و میگوید: «ما 120 روز در هوای طوفانی در دریای عربی ماندیم. به صورت ثابت! وحشتناک بود! و بچه هایی که با ما بودند دوام آوردند. در دنیا این ها افتخار و رزومه است. افرادمان باید کسانی باشند که در چنین شرایطی دوام بیاوردند، دریا زده نشوند، جا نزنند.»
** آنها دزد نیستند...
فرمانده نیروهای ویژه دریایی سپاه، دزدان دریایی سومالی را هم اینطور تحلیل میکند: «شغل مردم سومالی، دزدی دریایی نیست بلکه اینها ماهیگیران دیروز هستند که امروز بر اثر فقر، مبادرت به این کار میکنند و از طرف دیگر از تمام دنیا آن جا هستند و ثروت آنها را غارت میکنند و از منابعی که در دریا و سواحل سومالی وجود دارد بهره میبرند و هیچ سهمی به ملت محروم این کشور نمیدهند.
آنها یک سری ماهیگیران ساده هستند که اسپانسرها و سرهرمهای اصلی آنها شیوخ امارات، یمن و عربستانند و این غائله را آنها به پا کردهاند و بدون اینکه شناخته شوند، پول، سلاح و تجهیزات را در اختیار سومالیاییها قرار میدهند تا آنها اقدام کنند و کشتیها را بدزدند.
البته برخی از دزدان دریایی، نظامیان خبرهای هستند که حتی به سیستم ناوبری شناورهای سنگین هم آشنا بوده و پس از ربایش، با کمپانیهای صاحب کشتی تماس میگیرند و درخواست پول میکنند.»
** هلی کوپتر آمریکایی گوش به فرمان فرمانده ایرانی
در مسیر بازگشت از یکی از همین ماموریتهاست که یگان تحت امر سردار ناظری با یک فروند بالگرد آمریکایی در منطقه نیز روبرو میشود: «یک بار که با یک کشتی غیرنظامی از سومالی میآمدیم، یک بالگرد بلک هاوک آمریکایی آمد بالای سر کشتی ما و من به کاپیتان گفتم از آنها سؤال کن که چه کار دارند؟
کاپیتان گفت این بالگرد نظامی است و ما نمیتوانیم کاری کنیم.
من گفتم نه اشکالی ندارد با آنها تماس بگیر و بگو که فرمانده یگان ویژه میگوید مطلبی پیش آمده؟
کاپیتان تماس گرفت و خلبان بالگرد هم اعلام کرد که از نیروهای تامینی پیمان CTS150 (پیمان جلوگیری از دزدی دریایی در خلیج عدن) است و این بار او از ما سؤال کرد که آیا کاری دارید؟ که من گفتم بله جلوتر برو و ببین آیا دزدان دریایی در مسیر راه ما هستند یا خیر؟ بالگرد آمریکایی هم رفت و بعد از نیم ساعت برگشت و گفت تا 50 مایلی مسیر شما را سرچ کردم و خبری نیست.
این یک روش جاری برای همه است یعنی وقتی کشتی وارد کریدور خلیج عدن میشود، توسط نیروهای ائتلاف مانیتور میشود و البته خیلی از کشورها هم در این منطقه به صورت مستقل، کشتیهای کشورشان را اسکورت میکنند از جمله ایران، چین، هند و...»
** اگر دستور میدادند، کشتی خارجی را از دوبی میآوردیم
اولویت اصلی نیروهای ویژه دریایی سپاه در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز با تمرکز بیشتری دنبال میشود که برای نمونه دستگیری تفنگداران متجاوز آمریکایی و انگلیسی در آبهای خلیج فارس نمونههای بارز و جنجالی در کارنامه نیروهای ویژه دریایی سپاه است که آخرین مورد آنها به 22 دی ماه سال گذشته برمیگردد که سپاه پاسداران طی این عملیات 10 نفر از نظامیان آمریکایی را که به صورت تصادفی وارد آبهای ایران شده بودند، بازداشت کرد.
اما سردار ناظری به نمونه دیگری در این خصوص اشاره کرده که بیان آن نیز جالب توجه است: «یک مرتبه یک نفتکش خارجی خسارتی به تجهیزات نفتی ما زد. دستور آمد که برای گرفتن غرامت دستگیرشان کنیم. ما هم از طریق هوایی رفتیم که اقدام کنیم. آن ها که فهمیده بودند، فرار کردند به آب های امارات و خودشان را چسباندند به لنگرگاه دبی و ما هم ادامه ندادیم. هرچند اگر فرمانده مان بگوید، می رفتیم از دبی هم می آوردیمش.»
** ما برتریم چون «ژن ایرانی» داریم
سردار ناظری درخصوص سطح نیروهای ویژه ایران در مقایسه با دیگر کشورها نیز تعبیر جالبی دارد: «در عملیاتهایی که انجام شده منهای تکنولوژی می توان گفت که ما رتبه اول را داریم.
تکنولوژی هایی هم که سایر کشورها از خودشان نشان می دهند خیلی فرق دارد با خصوصیات ذاتی که خود نیروها دارند. خصوصیات ذاتی که نیروهای ایرانی در انجام این کارهای ویژه دارند فراتر از سایرین است. دیگران فوق العاده آسیب پذیرند. اما نیروهای ما مثل خلبانهای ما هستند که ژن بخصوصی دارند. این همان «ژن ایرانی بودن» است.
در افسانههایمان هم داشتیم؛ رستم، آرش کمانگیر، کاوه آهنگر. در تاریخ هم از این آدم ها زیاد داشتیم. همین امام قلی خان که پرتغالی ها را از قشم و بندرعباس بیرون کرد. رئیسعلی دلواری، میرمهنا ریگی، میرزاکوچک خان و … یا زمان جنگ خودمان که سپاه نیروهای مردمی را جذب کرد، آموزش داد و دشمن را از خانه انداختند بیرون.
برای ما که از آمریکا و انگلیس نیامدند نیروی ویژه تربیت کنند. خود ماها این کار را کردیم.ایرانی ها خیلی منحصربفرد هستند. در همه زمینه ها. این ها همه آی کیوی ایرانی است.»
منبع: فارس
ارسال نظر