عدم ریاست عارف بر مجلس نشانه شکست اصلاح طلبان و جریان دولت است
اصلاحات همیشه حیات خود را در یک دو قطبی سازی تعریف میکند و سعی میکند با تند شدن فضای سیاسی منافع خود را تامین کند.
به گزارش گلستان24، این دو قطبی سازی در همه جا و همه مکان از سوی جبههی رسانهای اصلاحات خلق و تشدید میشود؛ فرقی هم نمیکند که موضوع بی ربط باشد یا باربط ؛ مانند نظرسنجی یک برنامه طنز و حتی ورزشی تا مباحث اجتماعی مثل گشت ارشاد و تا مسائل کلان سیاسی و اقتصادی.
پس از ایجاد یک دو قطبی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و ادعای پیروزی در انتخابات حال از چند روز مانده به تشکیل مجلس، تلاشهای رسانهای گسترده ای برای ایجاد یک دو قطبی دیگر برای تعیین رییس مجلس در دستور اصلاحات قرار گرفته است. از چند منظر میتوان این رفتار اصلاحطلبان را مورد بررسی قرار داد:
- اصولا ریاست مجلس با ریاست جمهوری فرق عمدهای دارد آن هم در میزان توان اجرایی و مسئولیتهاست. گرایشات سیاسی و تمایلات فرهنگی و عقاید اقتصادی رییس جمهور به رفتار تمام دولت در وزارتخانههای مختلف شکل و جهت میدهد و در واقع شخص رییس جمهور است که بر وزار اثر میگذارد و دلیل آن هم واضح است چون خود اوست که بر اساس علائقش وزیرش را انتخاب کرده است. اما در بحث ریاست مجلس بحث کاملا متفاوت است. جهت گیری اکثریت نمایندگان است که رفتار رییس مجلس را شکل میدهد. رییس مجلس حتی اگر در موضوعی نظرش با عموم نمایندگان متفاوت باشد قانونا نمیتواند جلوی رای اکثریت نمایندگان مقاومت کند. لذاست که خیلی طبیعی است در مجلس طرحی تصویب شود که رییس مجلس به آن رای منفی داده باشد ولی چنین اتفاقی در هیات دولت به ندرت اتفاق میافتد و اگر موضوع حساس باشد حتی میتواند واکنش منفی رییس جمهور را در پی داشت و به اقداماتی نظیر برکناری وزیر نیز بیانجامد. نتیجه آنکه مجلس رییسی میخواهد که اولا توان هدایت و مدیریت صحن مجلس را داشته باشد و دوما قادر به برقراری رابطهی سازنده بین قوا باشد. قانون را بداند و بتواند از بازوهای نظارتی مجلس به درستی استفاده کند.
- ریاست مجلس ویژگی هایی میخواهد که چند مورد از آن در بند قبل گذشت؛ اما آنچه امروز در سروصدای رسانههای اصلاح طلب قابل تشخیص است خلق یک دو قطبی برای انتخاب ریاست مجلس است؛ و علی رغم اینکه مجلس دهم هنوز شکل نگرفته است و نامزدهای ریاست مجلس مشخص نیست ، اصلاح طلبان علاقهی خاصی به تشکیل این دو قطبی بین عارف و لاریجانی دارند. آنچه هم در ساخت این دو قطبی دنبال میشود نه ویژگی های مورد نیاز ریاست بر مجلس است که تمایلات سیاسی و بازی های سیاسی اصلاحات است. در واقع تنها امری که در شکل گیری این دو قطبی لحاظ نشده است منافع ملت است آن هم در خانهی ملت.
- حقیقت آن است که این دو قطبی سازی آن هم در مجلس شورای اسلامی که قرار است خانهی ملت باشد و بر اساس فکر و منطق و کار کارشناسی ریل گذار دستگاه اجرایی دولت باشد منفعتی برای مردم و کشور نخواهد داشت؛ و تنها نتیجهای که خواهد داشت مشخص شدن برندهی اصلی پروندهی انتخابات مجلس دهم است. در پایان انتخابات مجلس دهم هر دو جریان ادعای کسب اکثریت کرسیهای مجلس را داشته اند و با توجه به مشخص نبودن گرایش مستقلینی که وارد مجلس شده اند تنها در عرصهی انتخاب ریاست مجلس مشخص خواهد شد که کدامیک اکثریت کرسیها را به دست آورده است. هر چند بسیار بعید است عارف بتواند با دورنمایی که از مجلس دهم پیش بینی میشود بر کرسی بنشیند ولی قطعا نه در صحن و در کمیسیونها مجلس غربزدهای مثل ششم نخواهیم داشت.
- اگر نمایندهی اصولگرایان به ریاست مجلس هم نرسد، اتفاق غیرمنتظرهای در عرصه سیاسی نخواهد بود چراکه این امر اتفاقی طبیعی در تاریخ سیاسی کشور است که مجلس همیشه اکثریت کرسیهایش به جریانهای همسو با رییس جمهور جدید برسد. ولی اگر عارف رییس مجلس نشود یک پیام کاملا روشن برای جریان اصلاحات و اعتدال خواهد داشت. این پیام تنها شکست در انتخابات مجلس نیست؛ بلکه نشان از شکست سیاست های دولتی است که در سال پایانی خود سپری میکند و در حالی به انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشود که انتخابات مجلس را واگذار کرده است. و این یعنی یک دورهای شدن ریاست جمهوری روحانی دور از انتظار نیست. این کابوسی است که این روزها رسانههای اصلاح طلب را وادار کرده است که به هر شکل ممکن با انجام عملیات روانی بر روی ذهن و فکر منتخبان ملت و خصوصا مستقلین آنها را مجاب به رای به عارف برای رییس شدن او در مجلس کنند. اصلاحات روحانی را کف خواستهی خود در عرصهی سیاسی میداند و اکنون بسیار سخت است که بپذیرند حتی کف خواستهی آنها نیز حداقل رضایت مردم را هم تامین نکرده است.
- اگر جریان اصلاحات اطمینان داشت که اکثریت مجلس را با خود دارد، دیگر نیازی به این پروپاگاندای رسانهای برای رییس کردن عارف نداشت؛ یک فراکسیون فراگیر تشکیل میدادند و با اسم و مشخصات نمایندگان رای دهنده به عارف قبل از شروع مجلس پیروزی او را اعلام میکردند. آنها از هم اکنون میدانند مجلسی هنجارشکن و غربگرا مانند مجلس ششم نخواهند داشت و این برایشان شکستی سنگین است. اصلاحات میداند هم روحانی با شکنندهترین رای رییس جمهور شده است و هم در مجلس در بهترین حالت 50 درصد کرسی بیشتر نخواهند داشت. این چینی شکننده ی دولت و مجلس با دستاوردی توخالی به نام برجام هر لحظه امکان شکسته شدن و خرد شدن دارد و ایجاد این دو قطبی را باید قماری برای اصلاحات دانست.
- شکست خوردن عارف در دو قطبی با یک اصولگرا قمار بزرگ اصلاحات خواهد شد و باید گفت اتفاقی که در شورای شهر دوم شکل گرفت و انتخاباتهای مجلس هفتم و دولت نهم را رقم زد این بار با مجلس دهم اتفاق خواهد افتاد. رییس مجلس شدن یک اصولگرا میتواند به سرعت اصولگریان را برای ریاست جمهوری به انسجام برساند و این با عملکرد فعلی دولت و جریان اصلاحات در حوزه برجام و اقتصاد دور از دسترس نیست.
منبع: جهان نیوز
ارسال نظر