آثار و تبعات فتنه88 در سیاست داخلی و خارجی
شکست فتنه ای که برخی با حضور در آن خود را محارب، مفسد فی الارض و یاغی نظام اسلامی کردند و ننگ دنیا و آخرت را برای خود خریدند قدرت نظام را بار دیگر به نمایش گذاشت .
به گزارش گلستان24، شکست فتنه ای که برخی با حضور در آن خود را محارب، مفسد فی الارض و یاغی نظام اسلامی کردند و ننگ دنیا و آخرت را برای خود خریدند قدرت نظام را بار دیگر به نمایش گذاشت .
1- تغییر رفتار و ادبیات آمریکا و غرب در قبال ایران
با روی کار آمدن دولت نهم، برخی عناصر جوهری مکتب سیاسی و مشی اصولگرایانه معمار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) در ادبیات و سیاستهای دولت در مواجهه با آمریکا و غرب، احیا گردید و این روند در موضوع هسته ای بیشتر نمایان بود که گامهای توسعه برنامه صلح آمیز هسته ای با تدابیری حکیمانه و روندی شتابزا برداشته شد تا شاهد تغییراتی در ادبیات غرب در مقابل ایران باشیم.
برخی مقامات غربی و کهنهکاران سیاستخارجی آمریکا، در اظهارنظر خود بر کوتاه آمدن در مقابل ایران تاکید کردند که این روند تا آستانه انتخابات دهم بطور واضح قابل رصد بود که در ادامه به نمونه هایی از آن اشاره می شود.
شعار محوری اوباما در تبلیغات انتخاباتی "تغییر" بود. او در موضوع ایران، بر مذاکره بدون پیش شرط تاکید داشت. زبیگنیو برژینسکی مشاور سابق امنیت ملی آمریکا که توصیه های وی نقش مهمی در پیروزی اوباما در انتخابات آمریکا داشت، در گفتگو با مجله آلمانی "اشترن" در پاسخ به این سوال که آیا اوباما رئیس جمهور یک ابرقدرت رو به زوال است؟ گفت: «واقعیت این است که دوران حماقت ابرقدرتی آمریکا به پایان رسیده است، درباره ایران و برنامه هستهای ایران نیز ما به رویکرد واقعگرایانه، منعطفتر و منطقیتر نیازمندیم. ما باید مذاکره کنیم؛ ما ممکن است حتی بدون پیششرط مذاکره کنیم. رویکرد موفقیت آمیز برای ایران باید با منافع امنیتی تهران و واشنگتن منطبق باشد7)
براندازی نظام همواره راهبرد اصلی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است اما ناکامیهای پی در پی، این کشور را وادار کرد که راهبرد تعدیل و تغییر رفتار را ترجیح دهد و این در حالی است که فتنه 88 باعث شد تا آمریکا تصور کند فرصت برای بازگشت به راهبرد اصلی و احیانا تحقق آن فرارسیده است بنابراین با آغاز اردوکشیهای خیابانی و آشوبهای پس از انتخابات 88 در تهران، به حمایت صریح از آن پرداختند.
اوباما چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری گفت: «من درباره وقایع ایران نمیتوانم سکوت کنم و عمیقاً نگران خشونتها هستم و هیچ راهی برای تأیید صحت انتخابات ایران وجود ندارد جهان بدون در نظر گرفتن نتیجه انتخابات، نظارهگر وقایع ایران است و از مشارکت مردمی الهام گرفته است ما دپیلماسی سرسختانهای را در قبال ایران دنبال خواهیم کرد». وی در مصاحبه با «سی بی اس» گفت: «صدای مردم ایران باید شنیده شود و نباید خاموش شود، من قبلاً هم گفتهام عمیقاً نگران انتخابات ایران هستم، ما از کسانی که در پی عدالت از یک راه مسالمت آمیز هستند پشتیبانی میکنیم و من میخواهم تکرار کنم که ما در کنار کسانی که متوجه راهحلی مسالمتآمیز برای این کشمکش خواهند بود، میایستیم.»(شورش اشرافیت بر جمهوریت، ریشه یابی حوادث سال 88، حمیدرضا اسماعیلی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 401)
همگام با مواضع دولتمردان آمریکا، کنگره این کشور نیز به اقداماتی علیه ایران دست زد. درست چند روز پس از انتخابات، کنگره و سنای آمریکا قطعنامههای شدیداللحنی بر ضد ایران و حمایت از آشوبگران صادر کردند و در تاریخ 8 مرداد 1388 (30 جولای 2009)، مجلس سنای آمریکا تحریم شرکتهای صادر کنندهی بنزین به ایران را تصویب کرد.
اگرچه فتنه در ماههای پایان سال 88 فروکش کرد و با حماسه 9 دی ملت ایران به کما و زوال گرایید اما امریکا، فتنه 88 و ظرفیت مخالفتهای ایجاد شده را نادیده نگرفت و برای پروژه درازمدت خود برنامه ریزی نمود. حدود دو سال بعد و در آستانه انتخابات مجلس نهم، مقامات آمریکایی تلاش کردند تا ظرفیت مخالفان در 88 را در انتخابات مجلس و بر پایه تجربه های جدید چون حوادث لیبی، احیا نمایند.
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در این باره می گوید: "اگر معترضان در ایران نیز مانند مردم لیبی از آمریکا درخواست کمک کنند، دولت آمریکا به کمک آنان میشتابد!"، (رک: روزنامه کیهان، شنبه 7 آبان 1390، ص 2)
کلینتون همچنین در مصاحبه با مجله آتلانتیک گفت: « آمریکا باید هرکاری می تواند در حمایت از کسانی که در ایران برای حقوق بشر و دموکراسی واقعی می کوشند انجام دهد. سپاه پاسداران اساسا مسئول امور شده، بر ما واجب تر شده است که هر کاری می توانیم برای حمایت از کسانی که برای حقوق بشر و دموکراسی واقعی در ایران می کوشند انجام دهیم.» (جام نیوز / پنجشنبه 22 اردیبهشت 1390)
اظهارات کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه سابق آمریکا در گفتگو با شبکه تلویزیونی ایبیسی نیز قابل تامل است وی گفت: «برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران هرکاری که بتوانیم، انجام میدهیم»(سایت نسیم، 1390/8/15)
لئون پانتا وزیر دفاع آمریکا نیز برای احیای جریان فتنه در انتخابات مجلس نهم پرداخته ومیگوید: حمایت از فتنه سبز راهبرد اصلی آمریکا علیه ایران است به
نظر میرسد دیر یا زود انقلابی در ایران به وقوع بپیوندد، آمریکا باید هر گام لازم را برای حمایت از جنبش سبز بردارد، جنبشی که خواهان تغییر و اصلاح است.(خبرگزاری فارس، شهریور 1390)
این رویه نشان می دهد که فتنه 88 و بازیگران داخلی این فتنه، دست کم امید را به اردوگاه دشمن برگرداندند که چه برای راهبرد میانی (تغییر رفتار) و چه برای راهبرد اصلی(تغییر نظام)، باید بر پتانسیل ایجاد شده تمرکز نموده و آن را ارتقا بخشید.
مقام های رسمی فرانسه از همان آغاز اغتشاشها در تهران از اغتشاشگران حمایت کردند. برنارد کوشنر، وزیرخارجه یهودی الاصل فرانسه در واکنش به این اتهام گفت: «آنچه روز شنبه (هشتم اوت، در جریان جلسه دوم محاکمه) در مورد حمایت علنی از اغتشاشگران گفته شد صحیح است اگر معترضانی که مورد تعقیب قرار داشتند در سفارت فرانسه پناه می گرفتند، دستور این بود که در را باز کنند این یک دستور اروپایی است این سنت دموکراتیک ماست». (بیبیسی فارسی، 19/5/88)
این در حالی است که کوشنر، تنها چند ماه قبل از انتخابات 88، در مصاحبه با شبکه CNN گفت: «گمان میکنم ایران کشوری بزرگ با تاریخی بزرگ است. اگر امروز بخواهیم از افغانستان سخن بگوییم، باید با ایران صحبت کنیم. اگر میخواهیم از خاورمیانه، عراق و سوریه سخن به میان آوریم، باید با ایران صحبت کنیم، پس واقعگرا باشیم و با این اشخاص صحبت کنیم.(ایران اکونومیست، 29/8/1387)
2- افزایش فشارها و تشدید تحریم ها
حربه تحریم از همان سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران جنگ تحمیلی تاکنون علیه جمهوری اسلامی ایران بکارگرفته شد. گاهی به عنوان یک حربه تکمیلی و گاهی نیز به عنوان یک راهبرد ترجیحی اعمال گردید.
تحریمهای متعددی که یا در قالب قطعنامههای صادره از سوی شورای امنیت و یا به طور یک جانبه از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی علیه ایران وضع شده است اما راهبرد تحریم و فشار در سالهای پس از فتنه 88 روند فزایندهتری یافت. در واقع فتنه 88 این توهم را در میان دست اندرکاران و مقامات عربی ایجاد کرد که با فشارهای بیشتر می توانند با تقویت فتنه سبز کار نظام جمهوری اسلامی ایران را تمام کنند. این در حالی است که تا قبل از فتنه 88 امیدهای عرب در تحول سازی داخل ایران از طریق فشار درحال از دست دادن بودند.
از این رو، «باراک اوباما رئیس جمهور دموکرات در ابتدای ریاست خود و علی رغم شعار تمایل به دوستی با ایران در مارس 2009، با تمدید شرایط اضطراری و خطر ایران، تحریمهای ایالات متحده علیه تهران را که به موجب قانون «اعمال قدرت اقتصادی در شرایط اضطراری بین المللی» (IEEPA) عمل میکرد، به مدت یکسال دیگر تمدید کرد. در تاریخ 1/10/2010 نیز قانون «قانون جامع تحریمها، مسئولیت پذیری و محرومیت ایران» (CISADA) در کنگره آمریکا تصویب و به اجرا گذاشته شد که شامل؛ تحریم انرژی، بانکی و فروش بنزین به ایران می شد.
یکی دیگر از پیامدهای بلافصل فتنه در رابطه با افزایش فشارها وارد شدن و همراهی برخی کشورهای اروپایی آمریکا است در حالی که رفتار اروپایی ها تا قبل تاحدودی متفاوت بود. لذا آنها نیز با نادیده گرفتن شورای امنیت و تصمیمات آن، به سوی تحریمهای فراقطعنامهای ناشی از تصمیمات شورای امنیت رو آوردند که مجموعهای از تحریم اقلام نظامی ، صادراتی و وارداتی، سرمایهگذاری، مسافرت، حمل و نقل، همکاریهای فنی و برخی موارد دیگر را در بر میگیرد.
3- باجخواهی در پرونده هستهای ایران
فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران که یکی از پرچالشترین موضوعات دو دهه اخیر در روابط بین ایران و غرب محسوب میشود، روند پرافت و خیزی را تاکنون طی کرده است.
غرب با محوریت آمریکا هر اقدامی که میتوانست تاکنون انجام داد تا جلو روند پیشرفت فعالیتهای هستهای ایران را بگیرد و به بهانه "لزوم راستی آزمایی، اعتماد سازی و شفاف سازی" از همه نفوذشان در شورای حکام بینالمللی آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل بهره جستند و در هر مرحله، بر دامنه و ابعاد فشارها و الزامات افزودند.
با وجود همه اقداماتی که در دوره اصلاحات برای کم کردن فعالیتهای هستهای صورت گرفت و برخی از سایتهای هستهای غیر فعال شدند اما چیزی جز تعلیق کامل فعالیتهای هستهای ایران، غرب را راضی نمیکرد آنها نه تنها داشتن سانتریفیوژ را تحمل نمیکردند بلکه تعطیلی کلیه مراحل چرخه سوخت هسته ای حتی بستن معادن استخراج سنگ اورانیوم را طلب نمودند.
از سال 84 و روی کار آمدن دولت نهم، گامهای اصولی و محکم برای احیای فعالیتهای هستهای برداشته شد و سایتهای هستهای یکی پس از دیگری فعال شدند و نتیجه این روند، دست یابی ایران به موفقیت غنی سازی 5/3% بود.
غلامرضا آقازاده رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد: «ایران در 20 فروردین 85 با غنی سازی 5/3 درصدی اورانیوم در مقیاس تحقیقاتی مسیر را برای تکمیل یک مجموعه سه هزارتایی از د
ستگاههای سانتریفیوژ تا پایان امسال هموار کرد». (خبرگزاری مهر،1385/01/22)
غرب در برابر عزم راسخ ایران چارهای جز تغییر رویه نداشت و "بسته پیشنهادی" همان هویجی بود که در کنار چماق فشار بکار گرفته شد.
«22خرداد 88 در حالی فرا رسید که ایران دستاوردهای هستهای خود را در چند حوزه تقویت کرده بود و تعداد سانتریفیوژهای فعال ایران به رقم 7 هزار عدد رسید؛ افزایش تعداد سانتریفیوژ از دیگر سو با تولید 2 نوع پیشرفته سانتریفیوژ همراه شد و این سانتریفیوژها نسبت به ماشینهای قبل سرعت غنیسازی بالاتری- تا 4 برابر- داشتند، از آن سو، ایالات متحده مذاکرات هستهای را از ژوئن 2008 تعلیق کرد تا در انتظار نتایج انتخابات ریاستجمهوری ایران باشد.
روند عقبنشینیهای آمریکا در آستانه انتخابات با سرعت بیشتری دنبال شد به گونهای که 20 خرداد 88 در حالی که تنها 2 روز به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران مانده بود، باراک اوباما به رهبر معظم انقلاب نامه نوشت که سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی کشورمان اسفندماه 89 در اجلاسیه جامعه مدرسین درباره این نامه گفت: تنها 2 روز مانده به انتخابات، اوباما نامهای به رهبر انقلاب مینویسد و به صراحت اعتراف میکند که بدون جمهوری اسلامی مسائل منطقه و بینالملل حل نخواهد شد. اتفاقات پس از انتخابات سال 1388 گرچه ارتباطی به فعالیتهای هستهای نداشت ولیکن کشورهای غربی آشوبهای داخلی را بهانه افزایش فشار در برنامه هستهای کشورمان کردند و حمایت ایالات متحده و تروئیکای اروپایی از عوامل فتنه که اوج آن با «الهامبخش دانستن موسوی» توسط اوباما علنی شد، نشان داد آمریکا و متحدانش در 1+5 فتنه را رهیافتی برای بازگشت به شرایط گذشته یافتهاند.
سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران 3 ماه پس از وقوع فتنه یعنی در 18 شهریور 88 بسته پیشنهادی دوم ایران را به نمایندگان 1+5 در تهران تحویل داد و سرانجام پس از 17 ماه تعلیق مذاکرات، در مهرماه 88، مذاکرات در ژنو برگزار شد که در این نشست قرار بر مذاکره پیرامون بسته پیشنهادی بود اما طرف غربی بجای بسته پیشنهادی، از ایران خواست تا موضوع مبادله سوخت 5/3 درصد-یعنی 1200 کیلوگرم اورانیوم 5/3 درصد را در مقابل 120 کیلوگرم صفحات سوخت 20 درصد برای مصارف رآکتور تهران را مورد بررسی قرار دهد.
18 روز بعد در نشست وین یک پیشنویس تهیه و تحویل ایران شد و ایران در پاسخ پیش نویس، طی نامهای اعلام کرد درباره مبادله شرایطی باید لحاظ شود: «اولا هرگونه مبادله باید همزمان انجام شود، ثانیا باید این مبادلات در خاک ایران انجام شده و ثالثا هرگونه مبادله باید تدریجی انجام شود یعنی مبادلات در طول یک محدوده زمانی 15 ماهه انجام پذیرد.» پس از این نامه ناگهان موضع طرف مقابل تغییر کرد! و آنان با هرگونه تبادل همزمان مخالفت کردند. بسیاری از تحلیلگران دلیل این رفتار را اینگونه دانستند که آمریکا با سوءاستفاده از فتنه داخلی، ایران را یک کشور ضعیف میپندارد و به دنبال ایجاد فضاهایی است که ایران را محترمانه مجبور به «باجدهی» کند.
16روز پس از اهانت بیسابقه فتنهگران به عزاداری سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین(ع)، ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده- سابق- نیروهای آمریکایی در منطقه از احتمال حمله به تاسیسات هستهای ایران خبر داد،؛ وی به CNN گفت: «حتما میتوان تاسیسات هستهای ایران را مورد هدف قرار داد. تاسیسات ایران در مقابل حملات بمبها آسیبپذیر هستند».
قطعنامه 1929 با فشارهای فراوان آمریکا و اعطای امتیازهای فراوان به چین و روسیه در سالگرد فتنه 88 به تصویب رسید تا پیامی آشکار برای عوامل آشوب داخلی ایران داشته باشد.
کیمآر هولمز، تحلیلگر ارشد نشریه واشنگتنتایمز حدود 2 ماه پیش از قطعنامه 1929 در سرمقاله این نشریه نوشت: «تحریم به تنهایی کافی نیست. ما باید دیپلماسی عمومی را به نقض حقوقبشر در ایران متمرکز کنیم. جمهوری اسلامی به دلیل وجود اپوزیسیون داخلی دچار نقاط ضعف شده و باید بر این نقطه فشار وارد کرد.» روزنامه آلمانی «ولت» نیز چند هفته قبل از تحریم 1929 نوشت: «توان گروههای اپوزیسیون ایران برای تغییر رفتار مقامات این کشور کافی نیست به همین علت است که غرب باید همزمان تهدیدهای چندباره خود در اعمال تحریمهای سخت علیه ایران را در پیش بگیرد».
آدام ارلی، سفیر آمریکا در بحرین قبل از مذاکرات اکتبر 2009 در ژنو افزود: «اگر مذاکرات ژنو موفقیتآمیز نباشد و در آن پیشرفتی حاصل نشود، آمریکا قصد دارد همزمان با تشدید تحریمها، اعمال فشار سیاسی علیه تهران را با حمایت «رسمی»، «علنی» و «گسترده» از موسوی و خاتمی وسعت بخشد چرا که هیچ فشاری به دولت ایران بدون تقویت جریانهای طرفدار غرب در ایران کارساز نیست». وی در بخش پایانی سخنانش میگوید: «همین حالا هم این موضوع پنهانی نیست که ما از موسوی و خاتمی حمایت میکنیم اما علنی شدن این حمایت همزمان
با اعمال تحریمها میتواند این فایده را داشته باشد که مردم ایران به این نتیجه برسند که تنها راه رهایی از تحریمها گرایش به این افراد است. قطعنامه 1929 در واقع اقدام علنی آمریکا در حمایت از فتنه 88 بود». (رک: فتنه 88 و تغییرمحاسبات غرب درباره ایران هستهای، سایت بولتن نیوز،20 فروردین 1391)
4- افزایش امید دشمن به بی ثبات سازی سیاسی و براندازی در ایران
بیثباتسازی جمهوری اسلامی ایران یکی از راهبردها و اهداف جنگ نرم دشمن علیه ایران بوده است، فتنه 88 زمانی رخ داد که جمهوری اسلامی ایران در دو طرف مرزهای خود شاهد یاغیگری و لشکرکشیهای بیسابقه آمریکا و هم پیمانانش در ناتو و رژیمهای وابسته به آن در منطقه خاورمیانه بود.
عراق و افغانستان در مرزهای غربی و شرقی به اشغال آنها در آمده بود و تحرکات فزاینده آمریکا در شیخ نشین های عرب حوزه خلیج فارس و کشورهای همسایه شمالی ایران، تلقی نوعی تلاش برای محاصره را تداعی می کرد که در اوج فضای ملتهب در منطقه، جمهوری اسلامی ایران به اعتراف دوست و دشمن، باثباتترین کشور خاورمیانه شناخته می شد.
با وجود تهدیدها و تحریمهای گسترده، ثبات سیاسی مستقر و هر روز بر توانمندی ایران در ابعاد فنی و تکنولوژیکی، اقتصادی، نظامی و سیاسی افزوده می شد، روند تاثیرگذاری ایران بر معادلات منطقهای و فرامنطقهای نیز غیرقابل انکار بوده است.
ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه یکی از مقامات سیاسی جهان است که جرأت و جسارت این را داشت تا جلوتر از دیگران به توانایی و قدرت جمهوری اسلامی ایران در سطحی جهانی اذعان کند.
وی در حاشیه اجلاس سران کشورهای حوزه خزر در تهران در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت: ایران کشور و قدرتی جهانی است و همواره در خاورمیانه تاثیرگذار و نقش آفرین بوده است. ایران ادبیات و تاریخ کهن و ریشه داری دارد که حتی بخشی از خاک شوروی سابق هم جزو خاک و سرزمین ایران بوده است.
یکی از پیامدهای فتنه این بود که آمریکا و غرب را به این باور رساند که اگر راهکار ایجاد و تقویت گروهکهای تروریستی نتوانست راهبرد بی ثباتسازی را در ایران عملیاتی کند، جریان فتنه ارزش سرمایهگذاری دارد و این ظرفیت را خواهد داشت که بی ثباتسازی را فراتر از راهبرد تغییر رفتار بلکه در واقع تغییر نظام دنبال کند البته اقدامات تروریستی و فعالیت گروهکهایی چون ریگی، نه تنها کنار کذاشته نشد بلکه وارد فازهای جدیدی نیز شد و با هدایت و آموزش سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد) و همکاری برخی کشورهای همسایه، تا ترور نخبگان و دانشمندان هستهای ادامه یافت اما با این حال، به باور دشمنان، جریان فتنه این ظرفیت را دارد که تحت حمایت برخی شخصیتهای دارای سابقه مثبت در انقلاب و مدیریت نظام در سالهای متمادی، و یا در سایه تردید و سکوت برخی خواص دیگر، به سرعت بتواند شکاف اجتماعی ایجاد کند و آشوب را با سرعت فراگیر نماید؛ این تحلیل از برخی جهات قابل تامل است اما عاملی که در محاسبات دشمنان نظام جای نگرفت و همان عامل نیز این باور را بهم ریخت و مجددا یاس را به اردوگاه دشمن هدیه کرد، چیزی نبود جز مدیریت و رهبری بحرانها که بدست حکیم توانا و هوشمند میباشد و همچنین ظرفیت مردمی نظام است که همواره با بصیرت انقلابی و در سایه عنایت الهی، حماسههای تاریخساز را رقم می زنند.
5-رشد تحرکات ضد ایرانی کشورهای منطقه خلیج فارس
تشکیل شورای همکاری خلیج فارس در دوران جنگ تحمیلی و صف آرایی در کنار عراق در مقابل ایران، اوج خصومت کشورهای این حوزه با ایران بود، اما آنها در دوران جنگ به توانمندی ایران پی بردند و بعد از جنگ، هر روز شاهد پیشرفتهای جدیدی در حوزه های مختلف در ایران بوده اند. موقعیت منطقه ای و بینالمللی جمهوری اسلامی ایران و روند فزاینده قدرت ایران در معادلات امنیتی منطقه، بر تعدیل رفتار و مواضع آنها تاثیر گذار بود.
یکی دیگر از پیامدهای فتنه 88، احیای خصومت دیرینه سران عرب کشورهای حوزه خلیج فارس بود. آنها فتنه 88 را فرصتی برای جبران ناکامی های گذشته خود یافتند. لذا به شیوه های مختلف به حمایت های پنهان و آشکار از جریان فتنه پرداختند.
هشتم اردیبهشت ماه 88 خبرگزاریها از سفر خاتمی به چند کشور عربی از جمله عربستان سعودی، مصر، مغرب، تونس، کویت و قطر خبر دادند و متعاقب آن در تاریخ 24 اردیبهشت ماه خبر مذاکره او با ملک «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان در ریاض روی خروجی خبرگزاریها رفت. بعدها «محمد علی ابطحی» پس از بازداشت شدن به دلیل نقش داشتن در حوادث پس از انتخابات، از «انتخاباتی» بودن این سفر سخن گفت. ابطحی همچنین خبر داد که در این سفر یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس مبلغی را به عنوان کمک به برنامه تبلیغاتی اصلاح طلبان اختصاص داده است. از دیگرسو، «ناصر قره باغی» نیز در مناظرهای که پس از انتخابات با «اکبر اعلمی» داشت، هدف این سفر را جمعآوری
اعانه برای مخارج تبلیغاتی موسوی عنوان کرد. دیماه 1390 نیز کمسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی در گزارش رسمی خود از «فتنه 88» تصریح کرد که «مسافرت های خارجی افرادی چون محمد خاتمی که اغلب به تلاش برای متقاعد کردن طرف خارجی به اینکه میرحسین موسوی فردی مناسب برای پیش بردن پروژه تغییرات ساختاری در ایران است، اختصاص داشته است. اسناد موجود نشان می دهد خاتمی در تونس، ترکیه و استرالیا برای ترغیب خارجی ها به حمایت از موسوی تلاش کرده و موفق نیز شده است». (خبرگزاری فارس،7 آذر 1391)
حجت الاسلام حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در حاشیه جلسه هیئت دولت در پاسخ به این سئوال که آیا مبلغ یک میلیارد دلاری که از سوی آیت الله جنتی اعلام شد به برخی از سران فتنه داده شده است را تایید میکنید ، گفت: بله، رقم هزینه کرد آنها بسیار بالاتر از این اعداد است. در فرصتی که اخیرا پیدا کرده ایم برخی از ابعاد پشتیبانی مالی از فتنه سال گذشته را کشف کرده ایم.
با انتشار خبر مربوط به نشست موسوم به الجناردیه در عربستان و کمک 18 میلیون دلاری به طیف اصلاحطلبان خارجه نشین، از ادامه تلاشهای عربستان برعلیه ملت ایران و حمایت از جریان فتنه پرده برداشته شد.
به دنبال اعتراضات شدید محافل سیاسی و رسانه ای در داخل و خارج کشور به حضور عطاء الله مهاجرانی تئوریسن دولت خاتمی و عضو اتاق فکر موسوی در نشست الجنادریه و دریافت کمک 18 میلیون دلاری از دستگاه امنیتی سعودی،علیرضا نوری زاده دیگر تریبون دار حامی جریان فتنه که مهاجرانی را در این نشست همراهی می کرد، با انجام مصاحبه های مختلف درصدد توجیه حضور مهاجرانی در این نشست برآمد. وی اعتراف کرد که نشست الجنادره از سوی «گارد ملی عربستان» برگزار شده بود.
این همه ماجرا نیست. ادعای واهی در مورد جزایر سه گانه ایرانی بار دیگر محور جنجال آفرینی گردید. اگرچه شیوخ عرب حوزه خلیج فارس همواره در مورد مسائلی چون ادعای امارات دارای موضع بودند اما بعد از فتنه، شاهد اوج گیری مواضع و رفتارهای تهدیدآمیز بودیم. شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان وزیر امور خارجه امارات در گفتوگو با رویترز در اظهاراتی گستاخانه و تهدیدآمیز، وضعیت جزایر سه گانه ایرانی را "اشغالی" توصیف کرد و گفت: «این وضعیت در روابط ایران با کشورهای عربی همسایه خود تاثیر منفی دارد. امیدواریم طرف ایرانی به این موضوع و این اختلاف و این اشغال نه تنها به عنوان مانعی دربرابر بهبود و گسترش روابط با امارات بلکه به عنوان مانعی در برابر روابط کشورهای عربی با ایران بنگرد. به سود همه، ایران و کشورهای عربی است که این اختلاف حتما میبایست به صورت مسالمتآمیز و عادلانه پایان یابد.»(آفتاب، 6 اردیبهشت 1389)
یکسال بعد، برخی رسان ها اعلام کردند که امارات برای گرفتن جزایر سه گانه از ایران، مزدور استخدام کرده است. «روزنامه نیویورک تایمز، در گزارشی از تشکیل یک گردان 800 نفره از نیروهای خارجی برای امارات عربی به منظور دفاع از این شیخنشین در برابر حملات خارجی و همچنین اشغال جزایر سهگانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک خبر داد. این مأموریت را ولیعهد امارات به "اریک پرینس" مؤسس شرکت بلک واتر داده است. این شرکت، عدهای از کلمبیائیها را تحت عنوان کارگران ساختمانی وارد امارات کرده اما در حقیقت، آنها سربازان یک ارتش مخفی امریکایی که توسط مزدوران هدایت میشود و متعلق به "اریک پرینس" موسس بلک واتر است، هستند. ولیعهد امارات به این شرکت آمریکائی تأکید کرده مزدوران را نباید از میان مسلمانان انتخاب کند.» (آفتاب،27 اردیبهشت 1390)
این نوع رفتارها و موضع گیریها که پس از فتنه 88 روند افزاریشی داشته به معنای این است که برخی از دولتهای منطقه با نگاه به داخل ایران و حرکت های فتنه گونه این احساس و تصور غلط در آنها شکل گرفت که می توانند با استفاده از این فرصت ها قدرت یابی جمهوری اسلامی ایران را چه در بعد قدرت نرم و چه از نظر قدرت ژئوپلتیکی و راهبردی مانع خواهند شد.
6- ایجاد نگرانی در حامیان و وفاداران به انقلاب اسلامی و نظام
جمهوری اسلامی ایران براساس معماری حضرت امام (ره) و مهندسی رهبر معظم انقلاب در طول سه دهه، به عنوان کانون عدالت خواهی و استکبار ستیزی شناخته شد. ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام، بر اساس مکتب سیاسی امام و رهبری و اصول قانون اساسی، الهام بخش همه حرکتهای رهایی بخش و نهضت های اسلامی بوده و از آنها به شیوه های ممکن حمایت نموده است.
فتنه 88 در زمانی رخ داد که جریان مقاومت در منطقه و به طور مشخص، حزب الله لبنان و گروههای جهادی فلسطین در خط مقدم این جریان، پیروزی در دو جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه، به جشن و شادی نشسته بودند. آنها با حمایتهای ایران توانسته بودند رژیم صهیونیستی را به شکست و عقب نشینی وادار کنند. موضوع دیگر، موج بیداری اسلامی منطقه بود که با الهام از تدابیر امام و رهبری، در آستانه حذف دی
کتاتورهای وابسته آمریکا و تشکیل دولتهای اسلامی با الگوی ایرانی قرار داشت.
در شرایطی که همه چیز خوب پیش می رفت، ایران با جریان فتنه به صحنه آشوب و اغتشاش تبدیل شد. پیامد فتنه 88 برای جریان مقاومت و موج بیداری اسلامی از دو منظر مهم بود. یکی؛ نگرانی آنها از اینکه ام القرای جهان اسلام و بیداری اسلامی، درگیر جنگ نرم تمام عیاری از سوی نظام سلطه و بازیگران داخلی شده بود و فرافکنی رسانه های استکباری نیز بر دامنه این نگرانی می افزود. دوم؛ افتخار ایران اسلامی و الهام بخشی آن، مردم سالاری دینی بود. تلاش جنبشهای اسلامی منطقه برای سرنگونی دیکتاتورهای حاکم و جایگزینی الگوی مردم سالاری دینی در کشور خود بوده است، اما انتخابات ریاست جمهوری که بستری برای تحقق و تثبیت مردم سالاری دینی به شمار می رود از سوی جریان فتنه به چالش کشیده شد. این واقعیت را نمی توان انکار کرد؛ در حالی که برخی خواص در داخل کشور، تحت تاثیر سناریوها و تشکیک های جریان فتنه قرار گرفتند و به آنها پیوستند و برخی نیز با تحلیل های وارونه و درست پنداشتن دروغهای سران فتنه و یا با سکوت معنی دار، عملا بر تردیدها دامن زده و فضا را برای عمق بخشی فتنه مساعد کردند، طبیعی بود کسانیکه در ماورای مرزهای جغرافیایی ایران قرار دارند و واقعیات و روند را از نزدیک نمی بینند، دغدغه و نگرانی مضاعفی داشته باشند.
منبع: شمانیوز
ارسال نظر