در سالگرد آشوب های خیابانی88
استمرار خط دو قطبی سیاسی/ مردم در برابر مردم
آنان با تجربه سیاسی و اطلاع از فرایند انتخاباتی و امنیتی داخل کشور چنین خطای مهلکی انجام دادند تا نشان دهند می توانند خط دهه هفتاد را بیش از گذشته دنبال کنند.
به گزارش گلستان24، از ابتدای انقلاب فتنه های مختلفی در کشور راه افتاد تا با استفاده از شکاف اجتماعی، امنیت ملی ایران را تهدید و در نهایت سناریو براندازی جمهوری اسلامی ایران را تکمیل نمایند. استفاده از ابزار قومیتی برای شکاف و تجزیه جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب وجود داشت اما نه خلق عرب توانست خوزستان را جدا کند نه خلق بلوچ و ترکمن دیگر مناطق ایران را تجزیه نمایند. حتی جنگ تحمیلی و ترور های کور که بیش از 17000 نفر در کشور از کسبه تا بقال، روحانی، وزیر و وکیل، رئیس جمهور و رئیس قوه قضاییه و حتی کودک را به شهادت رساند، نتوانست نظام را با بحرانی مواجه سازد که قدرت نفوذ اجتماعی اش کاهش یابد. تا آنکه با روی کار آمدن دولت اصلاحات سطح بحران ها از تهدیدات سخت به تهدیدات نرم سوق پیدا کرد و تئوریسین های اصلاح طلب این بار بر آن شدند با استفاده از تحرکات اجتماعی بر روی گسست های هویتی و باورهای دینی حرکت کنند. ادعای اصلاح طلبان رفرمیسم است اما چه چیزی را می خواهند در دایره رفرم قرار دهند هنوز مشخص نیست.
تحریکات اجتماعی دهه هفتاد به ویژه سخنان تئوریسین های اصلاح طلب در مورد فتح سنگر به سنگر و در نهایت چانه زنی از بالا و فشار از پایین موجب شد، 18 تیر 78 شکل بگیرد و آن واقعه تلخ.
حذف اصلاح طلبان توسط مردم در انتخابات دور هفتم مجلس و در نهایت ریاست جمهوری و رای نیاوردن چهره های شاخصی همچون معین، کروبی و حتی هاشمی سبب بایکوت سیاسی اصلاح طلبان در سال 84 و گوشه گیری سیاسی این جریان گردید.
با شروع انتخابات 88، بار دیگر اصلاح طلبان پشت سر کاندیدایی جمع شدند که نشان دهند حاضرند از تمام ظرفیت خود استفاده نموده و به قدرت برگردند. رای بالای احمدی نژاد و شکست میر حسین موسوی سرانجام پرونده اصلاح طلبانی بود که هنوز هم با تابلوی اصلاح طلبی حاضر نیستند در انتخابات شرکت کنند. آنچه اصلاح طلبان را یا بهتر است بگویم بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان را از مسیر انقلاب خارج کرد رفتارهای سیاسی و غیر عقلایی قبل و بعد از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری است. دانستن چند نکته از رفتار غیر عقلایی اصلاح طلبان در کنش سیاسی انتخابات 88 مفید است.
الف) تجربه سیاسی
اکثر کسانی که در فتنه 88 نقش لیدری و رهبری فتنه را برعهده داشتند سابقه برگزاری چند دوره انتخابات را داشتند. حتی شخصی همچون خاتمی دو دور رئیس دولت بود و در زمان ریاست جمهوری او علاوه بر انتخابات مجلس، انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری نیز برگزار گردید و نمی توان گفت آنان آشنا به سیستم انتخاباتی کشور نبوده باشند. متاسفانه لجاجت و خودخواهی این جریان سبب شد تا با اطلاع از عدم وقوع تقلب در کشور مردم را در برابر مردم قرار دهند و گسست اجتماعی جامعه را بیش از حد افزایش دهند. فتنه 88 موجب شد تا بسیاری از جوانان و حتی افراد مومن با فریب خوردن رسانه ای در دام ضد انقلاب افتاده و خیابان های تهران صحنه نبرد خیابانی باشد. تا آنکه 9 دی این صحنه گردانی معارضان انقلاب جمع شد.
بعید است افرادی همچون میر حسین موسوی، کروبی، محمد خاتمی که سابقه حضور در شورای امنیت ملی را داشته باشند ندانند چه اتفاقی در خیابان های تهران رخ می داد و چه گروه های تروریستی در تهران فعال شدند. از سلطنت طلبان تا بهائیان و سازمان منافقین در تهران علیه انقلاب اسلامی رجز خوانی می کردند. جالب این است که هیچ گاه توسط این افراد نسبت به این وقایع اعلام برائت نشد و هیچ نکته ای در رد این حوادث بیان نگردید. برعکس به جای نفی اقدامات شنیع روز عاشورا، حرمت شکنان اباعبدالله، امت خداجوی نامیده شدند.
آنچه بیش از همه هزینه سازی اصلاح طلبان در فتنه 88 را نمایان می سازد، عدم استفاده از تجربه سیاسی دولت خودشان بود. آنان با تجربه سیاسی و اطلاع از فرایند انتخاباتی و امنیتی داخل کشور چنین خطای مهلکی انجام دادند تا نشان دهند می توانند خط دهه هفتاد را بیش از گذشته دنبال کنند.
ب) سوریه دیگر
اگر چند سال قبل، همان ابتدای فتنه 88 از رقه سازی تهران سخن به میان می آمد شاید نه قابل تصور بود نه می توانست آن را برای نهادهای مختلف سیاسی تبیین کرد. متاسفانه اصلاح طلبان با لجاجت و درشت خویی مردم را به خیابان آوردند با بیانیه پشت بیانیه سعی کردند، مطالبه سیاسی را از کف خیابان پیگیر شدند. اوضاع سوریه نشان می دهد دست های نهاد های امنیتی خارجی بر آن بودند از ایران چیزی شبیه سوریه بسازند. سرانجامی که بر ملت سوریه رفت بر ملت ایران برود و حالا باید در خیابان های تهران و مشهد و اصفهان و بسیاری از شهرهای دیگر شاهد جنگ داخلی بودیم. ورود هزاران تروریست به سوریه نشان می دهد اگر در داخل ایران این تقابل ادامه پیدا می کرد و مردم علیه مردم می ایستادند، این امکان وجود داشت موجی از تروریست ها از شرق و غرب کشور به داخل ایران بیایند و تهدیدات سخت علیه امنیت ملی ایران راه بیفتد. متاسفانه شاهدیم بعد از چندین سال بعد از فتنه 88 موج ترور ها در تهران دوباره بازگشت و بسیاری از دانشمندان هسته ای کشورمان شهید شدند. در واقع اولین خسارتی که فتنه 88 به کشور وارد کرد کاهش ضریب امنیت ملی ایران در منطقه پر آشوب غرب آسیاست.
نمی توان تصور کرد مسئولان و رهبران اصلاح طلبی که اکثرا پست های سیاسی ارشد را در کشور برعهده داشتند از مفاهیم امنیت ملی چیزی در نیابند. نمی توان تصور کرد این همه خسارت امنیتی به کشور وارد شده و اصلاح طلبان صرفا یک خطا و برداشت اشتباه کردند. نمی توان چنین موضوعی را فراموش کرد که اگر خدایی نکرده این فتنه ادامه پیدا میکرد و مردم در برابر مردم می ایستادند الان اوضاع ایران شبیه عراق بود یا سوریه! خسارتی که اصلاح طلبان و حامیان فتنه به انقلاب وارد کردند از این منظر غیر قابل گذشت است.
بررسی وقایع سیاسی سال 88 مشخص میکند، خط دو قطبی سازی در کشورمان به صورت جدی دنبال می شد و هنوز این گسست در جامعه با گذشت چند سال وجود دارد.
منبع: پارس
ارسال نظر