رخنه بیبیسی در بحران ناکارآمدی دولتِ توسعهگرا
آیا دستگاههای مسئول برای رفع رخنه در ساختار ملّت ایران فکر می کنند یا کماکان به دشمنان ایران خوشبین هستند که هر آن مترصد رخنه در سرمایۀ اجتماعی اند، وانگهی برنامۀ عملیاتی دولت برای گذار از بحران مشروعیتِ ناشی از ناکارآمدی های پسابرجامی و بحران های ناشی از شکاف فیش های حقوقی شگفت آور و فاصله در امور رفاهی – مالی مابین مردم و دولت توسعه گرا چیست؟ شکافی که محلّی برای رشد اقسام تبعیض ها، نفاق ها و بی اعتمادی ها نه در نسبت به یک دولت و یک جناح بلکه نسبت به نظام سیاسی اسلام پدید خواهد آورد.
به گزارش گلستان24، میگویند گری سیک، مستند به اصطلاح افشاگرانه بیبیسی علیه امام خمینی (ره) و انتساب طرح مذاکره پنهانی با آمریکا به «روح الله» را «توفان در فنجان» نامید امّا کمتر میتوان تردید کرد که همین توفان! محصول مشترک کمپانیهای آمریکایی – انگلیسی و صهیونیستی نباشد، چه اینکه از منّت هایی که ذات حق بر ما نهاده این است که دشمنان اسلام را درعین تجهیز به صنعت مکر و تکنیک فریب، در زمره حمقاء قرار داد.
بیبیسی که به گواه کارشناسان بنگاهی در پی «تحمیق« ملّتها و سپس نفوذ در بافتها و ساختهای آنهاست، در اینجا امّا توهم داشت که خِرد جمعی ایرانیان، حواس و هوشِ خود را از دست داده است. برای نگارنده همیشه این پرسش مطرح بود که چرا فقیهِ حکیم؛ امام خامنهای وقتی بنام انگلیس؛ این پیر فرتوت میرسد خُبث طینت و پلیدی اش را گوشزد می کند، خیلی زود دریافتم که آمریکا اگر چه همانند یک فیل قوی الجثّه است امّا مغزی کوچک دارد، انگلیس امّا حاوی سرشتی مکّار و حیله گر است، اگر چه برخی می خواهند بگویند آمریکا دیگر گرگ نیست امّا به هر روی تکلیف ما با گرگ معلوم است؛ پس باید نگران روباه بود!
در فتنه 88 تکلیف ما با آمریکا و اقسام سیاستهای ضد امنیتی – توئیتری اش معلوم بود امّا او که کمی کارها را سخت تر کرده بود، همانا «الله اکبر» انگلیسی بر پشت بام ایرانی بود؛ اگر چه بنا به بیان امام خامنهای، آن شعارها هم برخاسته از اسلام کاریکاتوری بود؛ شبیه همان نماز با کفش های کتانیِ میلیشیاییِ پشت سرِ امام جمعه موقت! امّا سخن معظم له، به نظرم رهآموز شناسایی خُبث و طبعِ سیاستِ انگلیسی است که اگر چه کالبدش فرتوت است امّا قوّۀ مکرش هر بار اشتداد می یابد؛ کما اینکه اکنون نیز ما کمتر از تسنّن آمریکایی واهمه داریم؛ زیرا آن که پیچیده تر است همانا تشیع انگلیسی است.
به راستی اسلامِ سعودی که مصداق اتّم اسلام آمریکایی است پیچیدهتر مینماید یا تشیّعی که از لندن تجهیز میشود؟! داّل مرکزی سخن نگارنده امّا در این بیانهای تکراری نیست، که دیگران به خوبی به شرح و بسط آن اقدام نمودند حتّی فعلاً از موضع کم خاصیت مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) علیه بیبیسی نیز میگذرم آنجا که در این فقره بجای برخوردی تبیینی – تحلیلی در حدّ روابط عمومی یک شرکت سیاسی و اقتصادیِ رایج واکنش نشان داد و گفت: بیبیسی خیال نکند «محبوبیت»! روح الله در بین ایرانیان کاسته شد زیرا اسنادش فاقد وجاهتِ قانونی- سندی! است و امام خمینی کماکان الگوی مستضعفین جهان و ضد استکبار است!
از این نیز میگذریم که چرا مؤسسه وارد بیانیه تحلیلی نشد و هرمنوتیکِ سند سازی بیبیسی را در منظر و مرآی مردمان به تفسیر ننشست، چون همه می دانیم چرا؟! از این نیز می گذریم که مؤسسه و جناب حجت الاسلام سید حسن از حیث نَسَبی که منتسب به حضرت روح الله است چرا از کنار این نیّت پلید و جنایت متافیزیکی انگلیسی گذشتند! آیا این جنایتِ انگلیسی کمتر از مقالۀ آمریکاییِ «رشیدی مطلق» است که برخی حتّی آن را جزوی از محکمات وجودی انقلاب و از براهین مُحدثۀ نهضت می شناسند؟!
به راستی چرا ایشان از طرح و تبیین خاستگاههای توطئۀ بیبیسی طفره رفته و آن را به تفسیر نمی نشینند! هم او که حواس اش به فوتبال سرخابی ها و ... هست، امّا اینجا چرا او غایب بزرگ است؟! اگر با تولید و تدوین مستندات و شاخص های تولیدی – تلویزیونی دهۀ اخیر پیرامون حضرتِ بنیانگذار مخالف است چرا در این فقره سکوتِ تحلیلی و سکوتِ تبیینی داشته اند؟ چرا به «جهاد کبیر» مبادرت نمیکنند؟! آیا از دولت توسعه گرا و مبشّر نرمالیزاسیون و عادی سازی با آمریکا واهمه دارند؟! و ...
امّا به راستی چرا بیبیسی چنین کرد و بازهم چنین خواهد کرد؟! چه کسی بیبیسی را تا این اندازه به طمع انداخته است؟! چرا بیبیسی هر بار ظاهراً گامی به جلو می گذارد؟! اگر قدیماً و در مشروطۀ انگلیسی دیگ های پلو بار گذاشت بعدها از چه روی کار به جایی رسید که فتوای نواختن بانک تکبیر بر پشت بام های تهران صادر کرد و اندکی بعد امّا برای ترور فقهای مجاهد مصباح، جنتی، یزدی حفظهم الله فراخوان می دهد؟! چرا صنایع کوچک و بزرگ تبلیغی که علیه فقهای سه گانه راه اندازی شد اینک به روح الله خمینی رسید؟!
موسسه میگوید علیه «محبوبیت» روح الله خمینی توطئه شد! ما امّا می گوییم اقدام علیه حضرت روح الله، توطئه علیه محبوبیت نیست؟ محبوبیت بحثی انحرافی و تقلیل دشمنی علیه اسلام است. کما اینکه تبیین های وقوعی انقلاب اسلامی بر پایۀ مصادرۀ انقلاب از سوی امام خمینی (ره) بدلیل کاریزماتیک بودنِ حضرتِ بنیانگذار خلافِ واقع است.
مؤسسه می گوید، سند، فاقد وجاهت و قانونیت است ما امّا می گوییم توقف در موضع فَقدِ وجاهت و قانونیّت، فرار عافیت جویانه و محافظه کارانه از «جهاد کبیر» است. «حضرتِ بنیانگذار» به مثابۀ شیئی در موزه نیست که موسسه دربارۀ شناسنامۀ و شیئیت آن واکنش نشان داده و اطلاع رسانی کند؛ بلکه مؤسسه باید برای حضرت روح الله همانند یک حقیقتِ همیشه زندۀ تاریخ که صاحب حیات است موضعی جهادی – تبیینی اتخاذ کند. آیا سکوت در تخریب انگلیسی شاگردان مبارز امام خمینی ره، کار را به تخریب «حضرت استاد» نکشانید؟!
امّا به راستی چه چیزی بیبیسی را تا این حدّ به طمع انداخته است؟! مرحوم مجتهدی تهرانی که یکی از شارحان و مفسران بزرگ معراج السعاده است آنگاه که به بحث کمیت و کیفیت عبادات و طاعات مدعیان میرسید در پاسخ به سوال چرایی به هدفِ اجابت نرسیدن ادعیۀ مبارکه، مکرراً این ابیات را از حضرت مولوی علیه الرحمه می سرودند که:
ما در این انبار گندم میکنیم / گندم جمع آمده گم می کنیم
موش تا انبار ما حفره زدست / و از فنّش انبار ما ویران شدست
اول ای جان دفع شرّ موش کن / وانگهان در جمع گندم جوش کن
گرنه موشی دزد در انبار ماست / گندم اعمالِ چِل ساله کجاست؟!
وقتی در نظام طاعات و عباداتِ آدمی رخنه پدید آید، هر چقدر تلاش شود قوت و قدرتی تولید نمیگردد زیرا هر چه قدر در ذکر و فکر و مناسک همت کنیم اما اگر نتوانیم دیگر سیئات را از اخلاق عملی خویش دور سازیم؛ همۀ تلاشها به هدر خواهد رفت، بی شک موشِ دزد اعمال چهل ساله همانا رخنۀ شیطان اکبر است، امّا به نظر می رسد بیبیسی موش دزد در انبانِ هویت ملّی ماست. موش دزدی که فهمید می توان به پایگاه ذخایر چهل سالۀ ملّی هجوم بُرد!
آری! بیبیسی متوجه شد وقتی که میشود سرمایۀ فراتاریخی کربلا را در توجیه مذاکره با جنایت پیشه ترین رژیم تاریخ، تا حدّ درس مذاکره و گفت و گو تقلیل داد؛ بیبیسی وقتی دریافت آنگاه که برخی رجال ایرانی، خود یکی از اساس ها و مبناهای نظریۀ انقلابی- اسلامی امام خمینی که محرّم و صفر است را با قرائت های عافیت جویانه سست جلوه می دهند؛ از چه روی نتوان در خودِ نظریه پردازِ انقلاب عاشورایی تردید روا داشته و نشود او را به مذاکرات پنهانی با آمریکا متهّم کرد؟!
آری! اگر چه انگلیسیها مکّارند امّا این خدعه و کید زمانی مثمر ثمر خواهد بود که در انبان هویت ملّی ما هم زمینۀ رخنه وجود داشته باشد. معلوم است وقتی کارگر و کشاورز وضع فلاکت بار خویش را در مقایسه با حقوق 750 میلیونیِ 6 ماهۀ مدیری عالیرتبه آنهم در یکی از صندوق های ملّی ایران مشاهده کند، قهراً به سرمایۀ اجتماعی قریب به چهل سالۀ انقلاب بدبین شده و در وجود این سرمایه شک می کند، اینجاست که انگلیسی ها هم به مثابۀ موش دزدِ هویت ملّی سر می رسند و کار را تمام می کنند!
در مثالی دیگر اینطور میگویم؛ بارها رهبر فرزانۀ انقلاب اسلامی از مجاهده های مبارزاتیِ پیشا انقلاب و نیز نجابتِ پسا انقلابیِ خانوادۀ کارگری در ایران سخن گفتند، کارگرانی که فقط 4 هزار نفرشان از سوی منافقین در محلّ کسب و کارشان ترور شدند و دهها هزار نفر از آنها نیز در دفاع مقدس به شهادت رسیدند امّا وقتی این روزها می بینند در انبان کارگری شان رخنه ای پدید آمد و بانک رفاه کارگران که در فلسفۀ وجودی اش نوشته شد «این بانک بمنظور سرمایه گذاری و بهره برداری از وجوه بیمۀ کارگران با هدف کمک به تأمین رفاه و نیازمندی های طبقۀ کارگر پدید آمد» و... .
همین کارگر امّا به رای العین در روزهای اخیر دریافته که فاصله حقوق 900 هزار تومانی اش با حقوق 234 میلیونی مدیر عامل اش شکافی 200 درصدی دارد، لذا باید اذعان نمود که بی شک این جنایتِ بروکراتیک راه را بر هر گونه جهاد کبیر خواهد بست و سامعه ها را مستعد فراخوان های تشیع انگلیسی و اسلام کاریکاتوری او خواهد کرد.
پرواضح است که این کار بروکراتها قشر مظلوم و جهادی کارگر را نسبت به آیندۀ کشور مأیوس خواهد کرد؛ چه اینکه فرضاً به بنگاههای کوچک و صنایع متوسط گفته میشود فقدان اعتبارات ناشی از تحریم موجبات رکود در تولید را فراهم کرد امّا چنین نظامی از دریافت ها و پرداخت ها که به مثابۀ موش دزد انبانِ هویت ملّی و سرمایۀ چهل سالۀ انقلاب اسلامی عمل می کند پیامی به این مضمون صادر می کند که تحریم بهانهای بیش نیست و به رغم کوچک شدن سفرۀ کارگران امّا تحریم خود به فربگی بیشتر طبقۀ بوروکرات و حامل اندیشه توسعه گرایی منجر شده است.
در این که سرشت انگلیسی در این سرزمین همواره خبیث به نظر آمد و میآید کمتر میتوان تردید روا کرد امّا باید به این فکر کرد که از چه روی انگلیس تصور کرده که میتواند در مختصات درونی و هویت ملّی ما رخنه کند؟! فراخوان نماید! فتوا دهد و ... اگر انگلیس مکّار است، مکرش امّا زمانی اثر خواهد کرد که ما خود نیز، در انبان ملّی، موشِ دزد داشته باشیم؟!
به راستی آیا خطراتی برای دستآوردهای قریب به چهل سالۀ انقلاب ما پدید آمد؟! آیا دستگاههای مسئول برای رفع رخنه در ساختار ملّت ایران فکر می کنند یا کماکان به دشمنان ایران خوشبین هستند که هر آن مترصد رخنه در سرمایۀ اجتماعی اند، وانگهی برنامۀ عملیاتی دولت برای گذار از بحران مشروعیتِ ناشی از ناکارآمدی های پسابرجامی و بحران های ناشی از شکاف فیش های حقوقی شگفت آور و فاصله در امور رفاهی – مالی مابین مردم و دولت توسعه گرا چیست؟ شکافی که محلّی برای رشد اقسام تبعیض ها، نفاق ها و بی اعتمادی ها نه در نسبت به یک دولت و یک جناح بلکه نسبت به نظام سیاسی اسلام پدید خواهد آورد.
آیا دولت توسعه گرا موفق به عبور از این بحران خواهد شد؟ باید منتظر بود و دید که دولت آیا به مردم بازخواهد گشت یا با شکاف متراکم تر روبرو میشود.
* عضو هیأت علمی گروه اندیشه سیاسی اسلام دانشگاه تربیت مدرس
منبع: رجانیوز
ارسال نظر