حالا با حضور اساتید نخبه و باسواد روابط بین الملل، چه شرایطی ایجاد شده؟ آیا وضع بهتر شده؟ آیا نتیجه چند سال سکوت و تعامل و لبخند دولت، برقراری صلح و آرامش و دوستی بود؟

علت لحن بی سابقه حاج قاسم و چرایی صدور این نامه/ همچنان مدارا، لبخند، تعارف و تعامل!

به گزارش گلستان24، ماجرای نامه اخیر سردار قاسم سلیمانی خطاب به رژیم آل خلیفه واکنش های مختلفی را در رسانه های داخلی و خارجی در پی داشته است. در پی سلب تابعیت رهبر شیعیان بحرین سردار سلیمانی به رژیم بحرین هشدار داد که در صورت هرگونه تعدی به شیخ عیسی قاسم با مقاومت مسلحانه بی سابقه ای روبرو می شود که اسقاط رژیم بحرین گوشه ای از تبعات آن خواهد بود.

در خصوص علت لحن بی سابقه حاج قاسم و چرایی صدور این نامه در شرایط فعلی، نظرات مختلفی وجود دارد. برخی افراد که عمدتا به جناح اصلاحات و حامیان دولت منتسبند، جسته و گریخته به حاج قاسم اعتراض کرده اند و اقدام اخیر او را دخالت در کار دولت و دستگاه دیپلماسی دانسته اند. برخی حتی از در دلسوزی به حال مردم بحرین وارد شده و ادعا کرده اند که این نامه، وضعیت شیعیان مظلوم بحرین را وخیمتر می کند. 

البته این ادعای اخیر با توجه به نقش و جایگاه حاج قاسم سلیمانی و اشراف اطلاعاتی او به مسائل و مصالح شیعیان منطقه، نمی تواند درست باشد. فرمانده سپاه قدس، اگر بیشتر از دیگران به مسائل منطقه آگاه نباشد، اطلاعاتش کمتر از آنها نیست! اما درخصوص علت انتشار این نامه نیز باید شرایط سیاسی و نظامی منطقه و سیاست های فعلی دولت خودمان را در نظر گرفت.

اگر دولتی داشتیم که به مسائل منطقه ای هم به همان مقدار تعامل و مذاکره با آمریکا و برجام و مسائل هسته ای توجه می کرد، اگر دولتی داشتیم که به جای تلاش بیهوده و شکست خورده برای بهبود روابط با آمریکا، نیم نگاهی هم به دوستان و متحدان منطقه ای داشت و تا این حد در برابر تهاجمات دشمن در منطقه سکوت نمی کرد، آن وقت شاید نوبت به حاج قاسم سلیمانی هم نمی رسید که چنان نامه ای بنویسد. 

واقعیت این است که فعلا ما چنان دولتی نداریم! دولت ما ترجیح می دهد اولویت کاریش را در سیاست خارجه صرف بهبود روابط با آمریکا و تماس تلفنی با جان کری و اروپا گردی کند تا اینکه حواسش به منطقه و دوستان ما باشد. دولت ما حتی در برابر دشمنی های عربستان سعودی هم مواضع سختی نداشته است. دشمنان ایران در منطقه با هم متحد شده و از هر فرصتی برای ضربه زدن به منافع ایران استفاده می کنند، اما سیاست ما همچنان مدارا، لبخند، تعارف و تعامل است!

محمود احمدی نژاد که از سوی مدیران فعلی دستگاه دیپلماسی، یک تندرو و بی سواد در این عرصه معرفی می شود، در دوران مسئولیتش، چندین بار به دعوت رسمی شاه سعودی به آن کشور رفت و با احترام با او برخورد شد؛ در آن سالها تقریبا هیچ کدام از کشورهای منطقه جرات نکردند اقدامی علیه کشورمان انجام بدهند. اما حالا با حضور اساتید نخبه و باسواد روابط بین الملل، چه شرایطی ایجاد شده؟ آیا وضع بهتر شده؟ آیا نتیجه چند سال سکوت و تعامل و لبخند دولت، برقراری صلح و آرامش و دوستی بود؟ 

خیر کاملا روشن است که امروز دشمنی های پنهان، آشکارتر شده و عربستان سعودی به صراحت دارد با ما می جنگد. این جنگ سیاسی، رسانه ای و نظامی را می توان در عراق و لبنان و سوریه و یمن، مشاهده کرد. این درحالی است که در همین سالها، حادثه فرودگاه جده و کشته شدن حجاج مظلوم را در حادثه منا هم داشتیم که در سایه کوتاهی دولت و وزارت خارجه، قاتلان و جنایتکاران سعودی سرشان را بالا نگه داشته و هیچ توجهی هم به خواسته های به حق و مشروع ما ندارند. و جالب اینکه وزیر خارجه ما چندین بار در مصاحبه و سخنرانی، این رفتارهای جنون آمیز عربستان را ناشی از ذهنیت غلط آنها دانسته که باید با صبر و مدارا و روشنگری، آنرا رفع کرد! و جالبتر اینکه ایشان در چند سال اخیر چندین بار نیز برای سفر به عربستان خواهش و تمنا کرده اند که همیشه از سوی سعودی ها رد شد!

حال سوال اینجاست که برای اثبات یک سیاست اشتباه، تا چه زمانی باید صبر کرد؟ آقایانی که فقط خودشان را باسواد می دانند و همه منتقدان خود را به بی سوادی متهم می کنند، پاسخ بدهند که سیاست صبر و لبخند آنها کی قرار است نتیجه بدهد؟ سیاستی که باعث شده عربستان و حامیان غربی و عربیش، بی توجه به آن، هزاران انسان بی گناه را بکشند و خم به ابرو نیاورند. 

و جالب اینکه دولت ما باز هم خودش را بدهکار می داند و دست به هرکاری می زند تا حسن نیت خود را به اعراب نشان بدهد! در تازه ترین مورد، رسانه های عرب خبر داده اند که برکناری حسین امیرعبداللهیان معاون وزارت خارجه، پیام دوستی ایران به اعراب بوده و نشانه حسن نیت ایران! چنین مساله ای را در کدام سیستم سیاسی دنیا می توانیم ببینیم؟ آیا از چنین دولتی و چنان وزارتخانه ای برمی آید که در قبال توطئه های دشمنان ایران در منطقه اقدامی بکند؟ دولتی که برجام اول را با همه عیب ها و نواقصش یش به قله قاف برده و برای برجام های بعدی نقشه می کشد، دولتی که همه حواسش به تعامل با غرب است، آیا اساسا می تواند حامی مظلومان منطقه باشد؟ 

بنابراین نامه حاج قاسم سلیمانی را باید با درنظر گرفتن چنین فضایی تحلیل کرد. پیام سردار سلیمانی اتفاقا کاملا هوشمندانه بود. او نه از جانب خود، بلکه از جانب جمهوری اسلامی به آمریکا و مزدوران منطقه اش هشدار داد که خط قرمز نظام اسلامی هنوز هم مظلومان و محرومان و مستضعفانند.

با این حال برخی نیز اعتقاد دارند که بین نامه سردار سلیمانی و سیاست دولت هیچ منافاتی و تضادی وجود ندارد و در حقیقت این دو، تقسیم کار کرده اند. یعنی دولت چون نمی تواند مستقیما وارد عمل بشود، بنابراین سردار سلیمانی به عنوان چهره مقاومت ایران، این وظیفه را برعهده گرفته است. هرچند با توجه به سیاست های دولت و آدمهایی که مسئول اجرای این سیاست ها هستند، چنین ادعایی بعید به نظر می رسد، اما به هرحال آرزو می کنیم که واقعیت همین باشد!

منبع: پارس

ارسال نظر

آخرین اخبار