گلوله، بمب، خون؛ ارمغان حقوق بشر آمریکایی
آمریکایی در گوشهای از جهان نیست که به اسم دموکراسی و حقوق بشر؛ آدم نکشته باشند و حق اولیه یک انسان یعنی حیات را از او نگرفته باشند .لیست کشورهایی که صابون حقوق بشر آمریکایی به تنشان خورده است و طعم بمب و گلولهی آمریکایی را چشیده اند بلند بالاست؛ لیستی که هر کدام از عناوین آن کتابها داستان رنج و درد ملت هاست؛ ملت هایی که از منظر حقوق بشر آمریکایی؛ بشر حساب نمی شوند.
به گزارش گلستان24، جنگ برای بشریت پدیدهی غریبی نیست، در طول تاریخ همیشه ظالمانی بودند که هوس قدرت و کشورگشایی آنها را به سمت تعدی به دیگر کشورها میرانده است و ثمرهاش قتل و غارت و قحطی و بیماری و ... برای انسانهای بیگناه بوده است.
تاریخ نیز در دفتر خود لقب حاکمان بیرحم و خونریز را در جلوی اسم آنها ثبت کرده است، از چنگیز تا هیتلر در این لیست سیاه قرار دارند. اما گویی خونریزی و گرفتن حق اولیه یک انسان، یعنی حیات نه تنها قرار نیست متوقف شود بلکه شیوههای آن مدرنتر و وسعت کشتار فزونتر میشود.
در صد سالهی اخیر به جرات میتوان گفت هیچ کشوری به اندازه ایالات متحده درگیر جنگ و حملهی نظامی و دست درازی به استقلال دیگر کشورها نبوده است وهیچ کشوری به اندازهی آنها مدعی دفاع از حقوق بشر و آزادی و دموکراسی نبوده است.
نکتهی جالب آنکه بسیاری از جنگها در نقاط مختلف جهان به واسطهی اختلاف مرزی بین دو کشور همسایه رخ میدهد ولی جنگهای ایالات متحده در نقاط مختلف جهان صدها و هزاران کیلومتر با کشورشان فاصله دارد.
در دو حالت ورود نیروهای نظامی دیگر کشورها به یک کشور دیگر قانونی خواهد بود فی المثل در جهان امروز پذیرفته است که بر اساس توافقنامههای نظامی بین کشورها، زمانی که کشوری درگیر جنگ شود، طرفهای همپیمانش به آن کشور نیرو اعزام کنند؛ این اعزام بر اساس درخواست رسمی کشور درگیر جنگ اتفاق میافتد مانند حضور رسمی نیروی های روس و ایرانی در جنگ سوریه با تکفیریها که به درخواست رسمی دولت اسد اتفاق افتاد.
در حالت دیگر سازمان ملل و شورای امنیت نسبت به امنیت جهانی احساس خطر کند و بر اساس قطعنامهی بین المللی اجازهی دخالت نیروهای نظامی دیگر کشورها ذیل یک ائتلاف و حرکت زیر نظر نهادهای بین المللی را دهد.
اما آمریکایی ها قائل به هیچ کدام از این حالتها نبودهاند. آمریکاییها در هر کشوری که خواستند، در هر جای جهان و با هر بهانهای که تراشیدهاند عملیات نظامی انجام دادهاند. آن کشور را اشغال کردهاند و تعداد بسیاری را کشتهاند و جالب آنکه نسبت به عملکرد خود به هیچ نهاد بین المللی نیز پاسخگو نبوده اند.
بزرگترین مدعی دفاع از حقوق بشر در جهان به اسم دفاع از حقوق بشر در کارنامهی خود جنگهای فراوانی را پشت سر گذاشته است که بعضی از آنها به دلیل عمق فاجعه انسانی هیچگاه از تاریخ جهان پاک نخواهد شد.
علی رغم اینکه عملیاتهای نظامی و اشغالگری آمریکا در ویتنام، هیروشیما، افغانستان، عراق، کره، پاکستان کشتههای بسیاری داده است ولی پاسخگو نبودن آنها در قبلال عملکردشان به جامعه جهانی سبب شده است تمام جنایات جنگی خود را در قالب هدیه حقوق بشری آمریکا به جهانیان جلوه دهند.
بمباران هیروشیما و ناکازاکی
در ماه اوت 1945 دو شهر هیروشیما و ناکازاکی ژاپن مورد حمله اتمی آمریکا قرار گرفتند و نزدیک به صد هزار نفر در صحنهی انفجار کشته شدند و هزاران مجروح باقی ماند که تبعات تشعشعات هستهای بمباران را تا سالهای سال با رنج و سختی به دوش کشیدند و نزدیک به 120 هزار نفر از آنها نیز بر اثر جراحات آن بعدا کشته شدند.
طنز تلخ تاریخ را در همین حادثه میتوان مشاهده کرد که تنها کشوری که در تاریخ از سلاح هسته ای استفاده کرده است و یکصد هزار نفر را به کام مرگ کشانده ؛ دیگر کشورها را به تلاش برای ساخت بمب اتم متهم میکند و با نفوذی که در نهادهای بین المللی دارد آنها را تحریم میکند و این در حالی است که در هیچ جای تاریخ پس از بمباران اتمی دو شهر ژاپن نمی توان مشاهده کرد که آمریکاییهای مدافع حقوق بشر، از ملت ژاپن بابت جنایت بزرگی که مرتکب شده اند عذرخواهی کرده باشند. هری ترومن، رییس جمهور وقت آمریکا در همان ایام گفته بود: «هیچگاه، هیچگاه حتی یک دقیقه را هم صرف پشیمانی نکنید. این کار اتلاف وقت است... ما بمب اتم را علیه کسانی بکار بردهایم که از کوچکترین تظاهر به رعایت قوانین بین المللی جنگ هم خودداری کرده اند. ما این بمب را به کار برده ایم تا رنج جنگ را کوتاه کنیم، تا جان هزاران و هزاران آمریکایی جوان را حفظ کنیم».
استدلالی احمقانه برای توجیح جنایتی تاریخی از سوی آمریکا کافی است که دیدگان حقیقت بین هیچگاه به گفتههای ماشین رسانهای آمریکا توجه نکند. فاجعه بار اینکه بعضی از اسناد تاریخی و مورخان و پژوهشگران معتقدند که سه روز فاصله بین بمباران این دو شهر ژاپن تنها یک دلیل داشته است و آن مشاهدهی نتایج بمباران شهر اول بوده است و آمریکاییها در واقع به دنبال فرصتی برای آزمایش سلاح اتمی خود در جهان واقع و بر روی انسانها و تاسیسات شهری بودهاند.
افغانستان
در حالی که رد پای سیا در قدرت بخشیدن و توسعه خشونتهای القاعده در ابتدای شروع آن حرکت روشن است ولی با عدم توقف قطار خشونتهای القاعده در ایستگاه کشورهای اسلامی و خصوصا شیعی و رسیدن آن به کشورهای غربی و خصوصا آمریکا؛ بهانهی حملهی به افغانستان برای آمریکاییها در سال 2001 فراهم شد. هنوز این سئوال جدی مطرح است آمریکایی که مدعی است بزرگترین و قوی ترین ارتش دنیا را دارد چگونه نتوانست هیچگاه القاعده را متوقف کند. آیا ادعای آنها از ابتدا توخالی بوده است و یا اینکه در زنده ماندن و تحت کنترل بودن القاعده در کشورهای اسلامی سود میبرند؟
خشونتها و جنگهای داخلی با ورود آمریکاییها به افغانستان نه تنها متوقف نشد بلکه در کنار القاعده و طالبان این بار آمریکاییها و انگلیسیها هم به جمع قاتلان مردم افغان اضافه شدند. هرچند که آمریکاییها مدعی بوده و هستند سوغات دموکراسی و حقوق بشر را برای افغانها به ارمغان آورده اند ولی تکرار مکرر کشتار مردم غیر نظامی در بمبارانهای هواپیماهای آمریکایی حرفی دیگر میزد. نمیتوان کتمان کرد آنچه امروز نیز در افغانستان میگذرد از خشونتها و عملیاتهای انتحاری سوغات آمریکاییهاست.
عراق
بهانهی اصلی بوش پسر که بعد از پدر میخواست او هم تجربه حمله به عراق را بچشد، وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق بود؛ دلیلی که صحت آن هیچگاه اثبات نشد. آمریکاییها از ابزار حقوق بشر فقط برای اغراض سیاسی-اقتصادی خود استفاده میکنند وگرنه صدام در زمان حمله به ایران همان صدام زمان حمله به کویت و همان صدام سال 2003 بود؛ اگر قرار بر برخورد با او بوده است چرا در ایام بمباران شیمیایی جنگ با ایران اقدام نکردهاند؟ چرا زمانی که شهر حلبچه خود عراق توسط صدام بمباران شیمیایی شد اقدام نکردند؟ این امر نشان میدهد که آمریکاییها با مقولهای تحت عنوان حقوق بشر کاملا گزینشی برخورد میکنند. اگر جایی نقض گسترده حقوق بشر اتفاق بیافتد ولی اهداف آنها مثل توقف جمهوری اسلامی را سبب شود؛ آمریکاییها نه تنها در قبال کشور جنایتکار جنگی سکوت نمی کنند بلکه هر گونه حمایتی هم که بتواند انجام میدهد.
ثمره ی جنگ عراق و اشغال آن کشور ومیدان دادن به گروه های تروریستی؛ شکل گیری جریان تکفیری داعش است. گروهکی که در خشونت از مدلهای قبلی خود یعنی القاعده و طالبان پیشتر است و در حالی که مردم عراق درگیر جنگ با داعش هستند بارها کمک های هوایی آمریکا به داعش تکرار شده است. گویی آمریکایی ها با تمام توان نظامی پیشرفته خود در جنگ عراق و افغانستان در دو مورد دچار اشتباهات مکرر نشانه گیری و تشخصی هویت اهداف خود شده اند ، یکی بمباران مناطق غیر نظامی و کشتن زنان و کودکان و دیگری در ارسال کمکهای نظامی و غذایی به تروریستهای داعش!
جنگی به وسعت کره زمین
آمریکایی در گوشهای از جهان نیست که به اسم دموکراسی و حقوق بشر؛ آدم نکشته باشند و حق اولیه یک انسان یعنی حیات را از او نگرفته باشند .لیست کشورهایی که صابون حقوق بشر آمریکایی به تنشان خورده است و طعم بمب و گلولهی آمریکایی را چشیده اند بلند بالاست؛ لیستی که هر کدام از عناوین آن کتابها داستان رنج و درد ملت هاست؛ ملت هایی که از منظر حقوق بشر آمریکایی؛ بشر حساب نمی شوند.
جنگ آمریکا-مکزیک سال 1847
جنگ اسپانیا آمریکا سال 1898
جنگ جهانی اول
جنگ جهانی دوم
جنگ ویتنام 1955
حمله به جمهوری دومنیکن در سال 1965
حمله به گرانادا در سال 1983
حمله به پاناما در سال 1989
جنگِ اول عراق در سال 1990
جنگ یوگوسلاوی در سال 1999
جنگ افغانستان در سال 2001
جنگ دوم عراق در سال 2003
جنگ لیبی در سال 2011
اصرار و رغبت آمریکایی ها بر شعله ور بودن آتش جنگ در جهان را باید در منافعی که آنها از جنگ می برند جستجو کرد. آنها نه تنها در جنگها سلاحهای جدید خود را آزمایش می کنند بلکه بوسیلهی جنگ، آشوب و بی ثباتی را در کشورهای هدف حاکم می کنند و از این فرصت برای غارت ثروت آنها و توجیح حضور نظامی خود و داشتن پایگاه نظامی ثابت استفاده می کنند. آمریکاییها نشان داده اند هم خود جنگ افروز هستند و هم از جنگ افروزان و دیگر ناقضان حقوق بشر دفاع می کنند. موضع گیری های آنها در جنگ های 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه و حملهی عربستان به یمن نشان میدهد حقوق بشر آمریکایی بهانهای برای کشتار بیشتر انسانهای بیگناه اشت. در تفکر آمریکایی، عربستان و اسراییل کودککش ضلع دوم و سوم دفاع از حقوق بشر اند از نوع آمریکاییاش.
منبع: گزارشگر
ارسال نظر