مروری بر یک زندگی زاهدانه؛
چرا پدر رهبر انقلاب وارد دنیای سیاست نشدند؟
امروز 14 تیرماه سالگرد رحلت عالمی گرانقدر است که ساده زیستی اش در عین جهاد در راه علم زبان زد همگان است.
به گزارش گلستان24،سید جواد خامنه ای، پدر رهبرمعظم انقلاب؛ اجدادش به امام چهارم شیعیان حضرت زین العابدین (ع) و امام حسین (ع) می رسد. سلطان سید احمد از اجدادش بوده که در قرن چهارم هجری ماموران بنی عباس در هنگام نماز شهیدش کردند و بعدها در دوره شاه عباس صفوی برایش بارگاهی ساختند که تا امروز زیارتگاه است. پدر سیدجواد، سیدحسین، در خامنه تبریز به دنیا آمده بود و پس از طلبگی در تبریز و نجف از علمای بنام تبریز شد. مردم دوستش داشتند و به سید حسین پیشنماز معروف بود. از طرفداران انقلاب مشروطه بود و شیخ محمد خیابانی، مبارز مشهور مشروطه، دامادش بود که شوهر عمه آیت الله سید علی خامنه ای می شد 7 فرزند داشت که سیدجواد یکی از آنها بود.
پدر مقام معظم رهبری، سال 1313 در نجف به دنیا آمده بود. از سه سالگی به تبریز رفت. نوجوانی اش را در دوران پرالتهاب مشروطه گذراند. در تبریز درس دین خواند. در 23 سالگی به مشهد رفت تا طلبگی در حوزه مشهد را تجربه کند که ماندگار شد.
حوزه مشهد در آن سال ها رونق داشت ومعروف بود. علمای بزرگی از جمله میرزا محمد معروف به آقازاده خراسانی، در آنجا درس می گفت. سال 1345 قمری مصادف با 1305 شمسی در اولین سال سلطنت رضاشاه، سیدجواد به نجف رفت و حدود سال 1311 به مشهد بازگشت. در مشهد عالمی مجتهد و صاحب نظر شناخته می شد. چون در گفتار فصاحت و بلاغت نداشت. تدریس عمومی نداشت. شاگردانی خصوصی داشت و منبرهایش هم محدود به موعظه های اخلاقی بود. سیدجواد را انسانی اخلاقی، ساده زیست، زاهد، اهل مناجات و راز و نیاز ونافله گفته اند. به زیارت حرم امام رضا (ع) بسیار مقید بود. مورد احترام علمای بزرگی از جمله آیت الله میلانی و علامه طباطبایی بود.
دایرة المعارف بزرگ اسلامی درباره سیدجواد خامه ای آورده است : « پدر آیت الله خامنه ای، سید جواد خامنه ای از علما و مجتهدین عصر خد بود که در نجف متولد شد و در کودکی همراه خانواده اش به تبریز آمد. پی از اتمام دوره سطح، در حدود سال 1336 قمری به مشهد مهاجرت کرد و در فقه و اصول از محضر بزرگانی چون حاج آقا حسین قمی، میرزا محمد آقازاده خراسانی، میرزا مهدی اصفهانی و حاج فاضل خراسانی و در فلسفه از محضر آقا بزرگ حکیم شهیدی و شیخ اسدالله یزدی بهمره مند گردید. سپس در سال 1345 قمری به نجف رفت از حوزه درس میرزا حسین نائینی، سیدابوالحسن اصفهانی و آقاضیاالدین عراقی کسب فیض کرد و ا سه نفر یاد شده اجازه اجتهاد گرفت.
او در پی تصمیم به بازگشت به ایران، راهی مشهد شد و در آن شهر اقامت گزید و ضمن تدریس، امامت مسجد صدیقی های بازر مشهد (مسجد آذربایجانی ها) را عهده دار گردید. او همچنین از امامان جماعت مسجد جامع گوهرشاده نیز بود. وی علاقه زیادی به مطالعه داشت. مباحثات علمی روزانه وی با همردیفان از جمله حاج میرزا حسن عبایی، حاج سید علی اکبر خویی، حاج میرزا حبیب ملکی و .. دهها سال ادامه داشت.»
نمار صبح را با اندکی تاخیر و نیز تانی می خواند از این رو مامومین خاص داشت. وی مقید به تشرف به حرم رضوی و زیارت امام رضا (ع) بود. این آداب حتی هنگامی که مبتلا به بیماری چشم شد و مدتی دچار نابینایی گردید، با کمک پسرانش ادامه داشت. معالجات بعدی توانست یک چشم او را بینا نگه دارد.
وی بسیارساده زیست، قانع و زاهد بود و دلبستگی دنیوی نداشت. زندگی محقرانه او در خانه ای کوچک و در محله فقیرنشین می گذشت. این مرام در زندگی سید جواد هیچگاه تغییرنکرد. آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی وقتی در سال 1315 شمسی به مشهد رفت، در ملاقات با آیت الله حاج سیدجواد خامنه ای گفت:« من 40 سال قبل با پدرم آیت الله حاج میرزا باقر قاضی طباطبایی، از تبریز به مشهد آمدم و برای دیدن آقا، سری به ایشان زدیم. آقا در 40 سال پیش همانجایی نشسته که پدرم نشسته بود؛ و این اتاق و این خانه کمترین تغییری نکرده است.»
حتی پس از انقلاب اسلامی نیز با وجود مسئولیت های پرشمار فرزندانش آقا سیدجواد، تغییری در زندگی شخصی اش ایجاد نکرد. 14 تیر 65 که درگذشت، امام خمینی در پیام تسلیت به فرزند سیدجواد که رئیس جمهور وقت بود؛ نوشتند: « رحلت والد معظم جنابعالی که عمری با علم و تعهد و تقوا به سر بردند، موجب تاسف گردید. »
آیت الله شیخ ابوالحسن شیرازی امام جمعهٔ مشهد، بر او نماز گزارد و در رواق پشت ضریح امام رضا(ع) جنب دارالفیض به خاک سپرده شد.
سیدجواد با حکومت میانه ای نداشت و اهل مبارزه مستقیم هم نبود. بعدها مقام معظم رهبری تعریف کردند : «ایشان دیدشان مثل اغلب علمای امامیه، دید بغض و نفرت نسبت به دستگاه بود؛ به خصوص که ایشان دوران پهلوی را دیده و آن سختی ها را چشیده بوند. ایشان یک لحظه هم برای دستگاه های گذشته مفید واقع نشد و هرگزهیچ جلسه ای، در هیچ دعوت عمومی، درهیچ دعوت خصوی شرکت نکرد؛ حتی در مراسم موزه آستان قدس رضوی. سالن تشریفات موزه جایی بود که در اعیاد، از علمای مشهد دعوت می کردند و بسیاری از موجهین و علما می رفتند. تنها کسی که (با یکی دو سه عالم دیگر) هرگز در این مراسم شرکت نکرد، پدر من بود.» بعدها که سید محمد پسربزرگش، به کسوت روحانیت درآمده بود، او را به نمایندگی خود در برخی از مجالس می فرستاد؛ «گاهی پول برای علما در خانه می فرستاند... هزار تومان، پانصد تومان، در مشهد این طور بود. جزو معدود کسانی که نگرفت، پدر من بود. معتقد بود که این ها طاغوتند، بدند، ظالمند و به این ها نباید نزدیک شد. »
علی شمقدری، تولویت حسینه آیت الله العظمی خامنهای مشهد مقدس، در مصاحبه ای به خصوصیات روحی و خاطرات خود از سیدجواد اشاره می کند و بی میلی او به دنیای سیاست را نیز بازگو می کند: « آقا سید جواد خامنهای در دوران ریاستجمهوری مقاممعظمرهبری چند بار به تهران آمدند تا ایشان را ببینند و هر دفعه مقام معظمرهبری احترام فوقالعاده زیادی را نسبت به ایشان داشتند. ارادت مقاممعظمرهبری نسبت به پدرشان غیر از رابطه پدر و پسریشان بود و این احترام به پدر را حتی در مراسم تشییع و خاکسپاری آن مرحوم نیز با همان ارادت و علاقه انجام دادند و صورت مبارکشان را به کف پای پدرشان میکشیدند. خود مقاممعظمرهبری نقل فرمودهاند که در مقطعی از مبارزات علیه رژیم منحوس پهلوی، اقدام به اعتصاب غذا در زندان کردند و آقا سید جواد پس از اطلاع از این اقدام مقاممعظمرهبری به ایشان توصیه نمودند که به فکر سلامتیشان هم باشند و مقاممعظمرهبری تا زمانیکه پدرشان اجازه ندادند، این اقدام را ادامه ندادند.عمده تلاش ایشان در مباحث علمی و تدریس علوم دینی میگذشت و کمتر در مباحث سیاسی وارد میشدند، اما پدربزرگ و خانواده مادری مقاممعظمرهبری بهطور فعال در مبارزات علیه رژیم پهلوی شرکت داشتند. زندگی ساده و در عین حال همراه با عزت نفس آقا سید جواد خامنهای مشهور بود و ظاهر منزل ایشان که اکنون با نام حسینیه آیتالله خامنهای در مشهد شناخته میشود، خود شاهدی بر این مدعاست و زندگی و اخلاق زاهدانه ایشان را نشان میدهد.»
نزدیکان حاج سیدجواد در احوال او گفته اند که وی بسیار مطالعه می کرد. موضوع کتاب های مورد علاقه او فقه، اصول، تفسیر، حدیث، رجال، سپس کتاب های تاریخی و سیاسی اجتماعی از دیگر موارد بود که دسته آخر بیشتر توسط پسران به خانه آورده می شد. براساس اطلاعات کتاب شرح اسم که به زندگی آیت الله سیدعلی خمینی پرداخته، سیدجواد در ساعات مطالعه از قلیان هم استفاده می کرد. از اویل دهه چهل شمسی، سیگار جای قلیان را گرفت. علاقه او به نوشیدن چای در این اوقات، هرگز قطع نشد. اسباب تهیه چای در اتاق او، روی یک سه فتیله کهنسال آماده بود. کتابخانه، محل اقامت همیشگی او بود و معمولا تنها بسر می برد. خواندن سورهای قرآنی و ادعیه ماثوره به نیت خویشان، پیش از خواب، از عادات او بود که ترک نمی شد. گذر زمان در زندگی زاهدانه وی هیچ تاثیری برجای نگذاشت و معیشت اش را دچار دگرگونی نکرد، مگر راهیابی تدریجی برق، یخچالی کوچک و تلفن به خانه اش که آن هم با مساعی دوستان و پسرانش انجام شد. سیدجواد تنها یک بار به همراه پسر بزرگش به سیدمحمد به حج مشرف شد. غیر از یادداشت های فراوانی که از درس های آیت الله محمد حسین نایینی ب ایران آورد، بعدها حاشیه ای استدلالی بر شرایع الاسلام نوشت که نیم کاره ماند و نیز حواشی ای بر مکاسب و رسائل دارد که هیچ یک رنگ چاپ ندیده اند. به گفته مقام معظم رهبری در خاطراتش، « خود ایشان اصلا فکر این نبود که اینها را مطرح کند.
منبع:فرهنگ نیوز
ارسال نظر