"این حادثه تلخ قلب مرا جریحه دار کرد . حادثه ی غیر قابل قبولی در جمهوری اسلامی بود . حمله به منزل و مسکن یک جمعی به خصوص در شب و یا در هنگام نماز جماعت . به هیچ وجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست." (۱۳۷۸/۰۴/۲۱)
این بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در توصیف حادثه ای است که قلب ایشان را جریحه دار ساخت. کلید اولیه تجمعات دانشجویی در اواسط تیرماه 78، با محوریت توقیف روزنامه سلام زده شد. مجلس پنجم، با علم به این واقعیت که بخش مهمی از ناهنجاری ها ناشی از نقاط ضعف و وجود نواقص فراوان در قانون مطبوعات مصوب 1364 است، تصمیم به اصلاح آن گرفت که این تصمیم به بهانه تحدید آزادی مطبوعات، با مخالفت مهاجرانی وزیر ارشاد وقت، به عنوان موضع رسمی دولت اصلاحات روبرو شد.
به گزارش گلستان24، به نقل از فرهنگ نیوز ، همزمان با ارسال اصلاحیه قانون مطبوعات به هیأت رئیسه مجلس ، مجمع روحانیون مبارز با صدور اطلاعیه ای که در روزنامه ایران 12 تیر 78 به چاپ رسید، اعلام کرد: «طرحی توسط تعدادی از نمایندگان مجلس در دستور کار مجلس قرار گرفته که فقط تحدید کننده مطبوعات است و سایه استبداد را بر فضای مطبوعات کشور می گستراند. اعمال محدودیت و ممنوعیت همان طور که در گذشته نتیجه ای مطلوب در پی نداشته ، اینک نیز چنین دستاوردی نخواهد داشت.»
در همین راستا، مطبوعات زنجیره ای نیز با به راه انداختن هیاهو و جنجال، سعی در وادار نمودن مجلس به عقب نشینی از تصمیم خود داشتند و روزنامه سلام در اقدامی غیرقانونی دست به انتشار یک خبر کاملاً سری و محرمانه به نقل از یکی از مقامات ارشد وزارت اطلاعات زد که این امر بر شدت التهابات سیاسی در کشور افزود.
این روزنامه، یک روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحیه قانون مطبوعات» در مجلس، در تاریخ 15 تیر 1378 نامه ای کاملاً سرّی و طبقه بندی شده را منتشر کرد که در آن از طرح اصلاح قانون مطبوعات و ارتباط آن با سعید امامی (اسلامی)، سخن به میان آمده بود. این روزنامه در تیتر نخست خود نوشته بود: «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.»
به دنبال چنین اقدامی و شکایت تعدادی از نمایندگان و وزارت اطلاعات دولت خاتمی، حکم توقیف سلام توسط دادگاه روحانیت صادر شد. روز پنجشنبه 17 تیر، 10 روزنامه اصلاح طلب با تیترهایی چون «محدودیت مطبوعات خشم مردم را شعله ور خواهد کرد»، «زمان حامل حوادث خشونت بار است »، «نظام باید هزینه های سنگینی بپردازد»، «دانشجویان ساکت نخواهند نشست »، «ورود به قلعه چپ گرایان یک ریسک خطرناک برای محافظه کاران است »، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسی » و «پایان سیاست ورزی »، درصدد القای فضای بحرانی و ناآرامی به جامعه برآمدند تا در همان شب علیرضا نوری زاده ، مفسر رادیو بی بی سی در تقدیر از عملکرد مطبوعات اصلاح طلب بگوید: «ما باید سرافراز باشیم که پرچمداران جامعه مدنی در ایران یعنی نشریات نشاط ، صبح امروز، خرداد، همشهری و ایران ، مراکز قدرت را نشانه رفته اند و با زیر سؤال بردن مشروعیت و مقبولیت نظام اسلامی ، چالشی جدی فراروی حاکمان اسلامی گشوده اند.»
اصلاح طلبان به هر ریسمانی چنگ می زدند تا فضا هر چه بیشتر متشنج تر شود، دانشگاه به عنوان کانون بحران سازی در نظر گرفته شد و کوی دانشگاه تهران با حضور عناصر مشکوک خط شکن اعتراضات ساختارشکنانه گردید. برنامه ها از قبل مشخص شده بود. تهییج دانشجویان کوی دانشگاه تهران توسط نیروهای دفتر تحکیم وحدت، منوچهر و اکبر محمدی، احمد باطبی و اعضای انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفت. در آن زمان ورود افراد غیر دانشجو به داخل محوطه کوی دانشگاه تهران در خیابان امیرآباد، با سهولت انجام می شد و به خاطر آنکه این محیط به عنوان محیط دانشجویی و علمی شناخته می شد، فتنه گران به راحتی می توانستند شورش و آشوب را به راه بیناندازند و تا زمانی که نیروهای امنیتی و انتظامی بتوانند خود را به صحنه برسانند، شورش آغاز شد.
کسانی که از پشت صحنه، این اعتراضات را مدیریت می کردند، به خوبی آگاه بودند که بهترین فرصت برای رویارویی با نظام و هر آنچه به آن مرتبط است ایجاد شده و تجمع اعتراضی، به خارج از کوی کشیده شد. خیابان منتهی به کوی دانشگاه، به هر وسیله ای که در دسترس بود به آتش کشیده شد و درگیری میان معترضین و نیروی انتظامی شروع شد. نقطه اوج درگیری ها را می توان سردادن شعارهای ساختارشکنانه علیه نظام و رهبری دانست. درگیری تا ساعت های بامداد ادامه می یابد اما جریانی در این میان سعی دارد که کار به خوبی پیش نرود تا بتواند بهره برداری سیاسی خود را از این آب گل آلود انجام دهد. بهانه با ورود نیروی انتظامی به محوطه کوی دانشگاه به دست می آید. حتی قبل از مداخله و ورود نیروهای امنیتی به داخل کوی، تخریب ها توسط عناصر مشکوک شروع شده بود. در این میان تر و خشک با هم می سوزند و دانشجویان بسیجی و حزب اللهی نیز مورد ضرب و شتم و جراحت قرار می گیرند. صحنه ای که پس از این درگیری ها از کوی برجای می ماند، همان طرحی است که انتظار می رفت.
روزنامه های شنبه 19 تیر کار هدایت آشوب ها را بر عهده گرفتند. روزنامه خرداد در تیتر درشت صفحه اول خود نوشت : «کوی دانشگاه به خون کشیده شد» و روزنامه نشاط هم افزود: «دفتر تحکیم وحدت یک هفته عزای عمومی اعلام کرد.» و سپس پلاکاردهایی با مضمون پنج شهید به نام های ذاکری ، سهرابی ، امامی ، رهبری و نادری ، در میان دانشجویان توزیع گردید. در دانشگاه های امیرکبیر، علم و صنعت ، صنعتی شریف و شهید بهشتی تجمع هایی صورت گرفته و عوامل بر پا کننده این تجمعات خواستار حرکت دانشجویان به سمت کوی دانشگاه شدند. افراد حاضر در این تجمعات ، در مسیر حرکت خود به سمت میدان انقلاب و دانشگاه تهران اقدام به سردادن شعارهایی چون «می کشم می کشم آن که برادرم کشت »، «توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد»، «عزاعزاست امروز، دانشجوی آزاده صاحب عزاست امروز»، «خاتمی ـ خاتمی واکنش واکنش » و «دانشجوی مبارزه حمایتت می کنیم » کردند که در این میان سینما ملت ، بانک های تجارت و سپه ، چند اتوبوس واحد، پمپ بنزین ، محل برگزاری نماز جمعه ، یک بیمارستان و چند دستگاه خودرو سواری و موتور سیکلت تخریب و یا دچار آتش سوزی شدند.
اما نکته بسیار حیرت انگیز، انفعال عمدی دولت اصلاحات و اهمال در برخورد با عناصر فتنه 78 بود. جریاناتی که از درون وزارت کشور، با تعلل عامدانه سعی داشتند که دامنه آشوب هر چه بیشتر گسترش یابد. آتشی که می توانست در کوی دانشگاه خاموش شود، به میانه شهر کشانده شد و محیط برای حضور نیروهای تندرو از قبل مهیاتر شد و کسانی که در دخمه های خود خفته بودند، عازم میدان انقلاب شدند تا بتوانند انتقام منافقین و سلطنت طلبان را از انقلاب اسلامی بگیرند. اظهارنظرهای بیمنطق و بعضا تحریکآمیز برخی مسوولان مانند مصطفی تاجزاده وزیر وقت کشور و سلیمانی معاون دانشجویی وزیر علوم، در ملتهب کردن اوضاع و تحریک دانشجویان علیه نظام، بسیار تاثیرگذار است. مصطفی معین وزیر علوم نیز در اقدامی مشکوک و تأملبرانگیز، استعفای خود از وزارت را اعلام میکند که در آن شرایط، هیچ تاثیری غیر از ملتهب کردن اوضاع ندارد. شرایطی بهوجود میآید که تصور میشود دولتیها در یک طرف ایستادهاند و بهجای آرام کردن اوضاع، با اقدامهای خود بر تنش میافزایند.
روحانی ؛ دبیر شورای عالی امنیت وارد میدان می شود: سپاه بیاید برای دفع فتنه..
"گفتم: آقای خاتمی الان در مملکت مسئله مهمتری نداریم که در جلسه به آن بپردازیم؟ گفت: چه مسئله ای؟ گفتم: مگر نمی بینید کشور شرایط بحرانی دارد؟ آیا دولت قصد ندارد موضع گیری کند؟ گفت: می گویید چه کار کنیم؟ گفتم: آقای خاتمی من دیشب تا صبح در خیابانها بودم. اینها مشغول آشوب هستند، تخریب می کنند و عکس شما را هم در دست دارند و شما را حامی خود می دانند. گفت: خب به ما چه ربطی دارد؟ ما که موافق آنها نیستیم. گفتم: خب اگر شما موافق آنها نیستید، موضع گیری کنید. اینها به بهانه دفاع از شما تخریب می کنند. گفت: نه ما که موافق نیستیم. در ضمن کمیته ای هم تشکیل شده که مسئله را بررسی کند. گفتم: کمیته چیه؟ الان یکسری چماق به دست مراکز را اشغال می کنند و به اموال عمومی آسیب می رسانند. شما باید موضع گیری کنید. آقای خاتمی توجهی نکرد و گفت: درباره این موضوع بعداً صحبت می کنیم! گفتم: نه، شما همین الان باید در تلویزیون موضع گیری کنید و بگویید اینها از ما نیستند. مردم متدین و حزب اللهی همینطور متحیر مانده اند و تکلیف خود را نمی دانند. نمی دانند اینها از شمایند یا علیه شما هستند؟ شما باید برای مردم صحبت و روشنگری کنید. وقتی آقای خاتمی مقاومت مرا دید، سعی کرد با گفتن چند جمله بحث را تمام کند. اما من آنجا جمله ای گفتم که جمله تندی بود. گفتم: آقای خاتمی شما اگر موضع گیری نکنید و تکلیف خودتان را روشن نکنید، نظام بی عرضه نیست که دست روی دست بگذارد. مطمئن باشید کشور را از لوث وجود این چماقداران پاک میکند؛ اما این ننگ بر پیشانی دولت شما باقی خواهد ماند که در حساسترین مسئله کشور اظهارنظر نکردید."
اینها بخشی از گفتگوی، دکتر حسین مظفر، وزیر وقت آموزش و پروش اصلاحات با رئیس دولت اصلاحات در جلسه هیات دولت یک روز پس از 18 تیر است. به وضوح مشخص است که اصلاح طلبان کابینه هیچ تمایلی برای پایان دادن به آشوب های تهران ندارند و به عمد از مسئولیت آن شانه خالی می کنند. در سال 78، مسئولیت دبیرخانه شورای عالی امنیت کشور برعهده حجت الاسلام حسن روحانی، قرار داشت. وی در آن زمان تا تاریخ 22 تیر، در سفری کاری در فرانسه به سر می برد. روحانی از سال 68 تا 84 دبیر این شورا بود.
مرتضی نبوی، در گفتگوی تفصیلی با ایرنا، از نقش حسن روحانی در پایان بخشیدن به غائله 18 تیر می گوید. نبوی در مورد وقایع 18 تیر گفت: در مساله 18 تیر، شورای عالی امنیت ملی کمی با سستی کار کرد. آقای «روحانی» دبیر وقت شورا در آن زمان در خارج از کشور بود و جلسات شورا که به ریاست رییس جمهور (سید محمد خاتمی) تشکیل می شد، اجازه نمی داد که بسیج وارد شود و جلوی شلوغیها را بگیرد. وقتی آقای روحانی به کشور بازگشت، مجوز را صادر کرد و این کار موجب شد تا برپاکنندگان این غائله، به لانه هایشان بازگردند.
رحیم نواب صفوی، فرمانده سپاه در سال 78 نیز روایت مشابهی دارد: من در آن قضیه برخورد جدی با وزیر کشور وقت داشتم. در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی که دبیر آن آقای دکتر حسن روحانی بود، یک برخورد لفظی بین ما پیش آمد و آقای روحانی به نفع سپاه رای داد و گفت: «سپاه باید بیاید؛ برای دفع فتنه تهران». بعداین که موضوع گزارش شد و حضرت آقا هم اجازه دادند، با ورود بسیج و سپاه، ظرف چند ساعت این فتنه تمام شد. میتوانم بگویم عناصری که ما آن زمان دستگیر کردیم آنها گفتند که توسط مسؤلان برخی وزارتخانه ها حمایت می شدند.
حوادث تلخ و عبرت آموز 18،19، 20، 21و22 تیر به کندی و تلخی می گذشت . در روز 22 تیر، رهبر معظم انقلاب در پیامی هشداردهنده و التیام بخش بر پیکره زخم خورده ملت غیور ایران بیان کردند: «ملت رشید و غیور ایران ، مردم عزیز تهران . در دو روز گذشته که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروهک های سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران ، به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربده جویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شده اند، دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کرده اند انقلاب و مردم مؤمن و انقلابی به آنان اجازه خواهند داد که با فتنه انگیزی خود راه سلطه آمریکای جنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند.گروهک های وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود، گمان کرده اند مردم ایران از اسلام و انقلاب دست برداشته اند و به خیال باطل خود می خواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند ولی غافل از اینکه ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامی ، آنان را بشدت منکوب خواهد کرد... فرزندان بسیجی ام باید آمادگی های لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنه ای که حضور آنان لازم است ، دشمنان زبون را سرکوب و منکوب سازند.»
روز 23 تیر، که بنا بود تنها اعتراضی در دانشگاه تهران صورت گیرد، اما مردم از گوشه و کنار شهر به این موج اعتراضی پیوستند و خواب را از چشم فتنه گران ربودند. روزهای بعد از این حضور عظیم مردمی، آرامش به شهر بازگشت. در تجمع مردم تهران، سخنران اصلی مراسم، حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. وی در بخشی از سخنان خود گفت: "من در همین جا لازم میدانم از دانشجویان عزیز بیدار، هوشیار و قهرمان تشکر و قدردانی کنم که با هوشیاری و با دید نافذشان تا متوجه شدند که این عناصر مفسد و معاند در کنار آنها قرار گرفتهاند، بلافاصله اعلام بیزاری و برائت کردند و خودشان را کنار کشیدند. این نشان هوشیاری و بیداری دانشجویان انقلابی و مسلمان و قهرمان ما است. افرادی که اتوبوس و اموال عمومی را آتش میزنند، آنها که ماشین بیتالمال را آتش میزنند و حتی اتومبیل شخصی افراد را از بین میبرند… بیتردید این افراد دشمن مردم ایران و ارزشهای این مرز و بوم هستند، این اوباش حتی به مساجد هم تعرض کردند. ادامه این وضع برای نظام ما کشور ما و ملت ما قابل تحمل نخواهد بود. دیروز نسبت به این عناصر دستور قاطع داده شد، دیروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هر گونه حرکت این عناصر فرصتطلب، هر کجا که باشد با شدت و با قاطعیت برخورد شود و سرکوب شوند. مردم ما شاهد خواهند بود که از امروز نیروی انتظامی، نیروی قهرمان بسیج حاضر در صحنه، با این عناصر فرصتطلب و آشوبگر – اگر جرات ادامه حرکت مذبوحانه داشته باشند- چه خواهند کرد… آن عاملی که امروز ملت ما را متحد کرده است و پیوند ناگسستنی در ملت ما ایجاد کرده است، اسلام و [اسلامیت نظام] است و مظهر این اسلامیت، رهبری و مقام ولایت است… مسئله ولایت مظهر اقتدار ملی ما است. ..در کدام کشور جهان، حرکتهای آشوبطلبانه این چنین تحمل میشود اینها خیلی پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم. در کجای دنیا و در کدام کشور و توسط کدام دولت، آشوب، تخریب و بر هم زدن نظم جامعه، تحمل میشود. مگر دولت مقتدر جمهوری اسلامی ایران مسئولین امنیتی نظام، این گونه حوادث را تحمل خواهند کرد. این صبر و متانت، در یکی دو روزه برای این بود که ماهیت این چند صد نفر اوباش به خوبی برای مردم ما روشن میشود و همه به خوبی بدانند اینها چه کسانی هستند و دارای چه ماهیتی هستند.
علیرضا زاکانی از چهره های مطرح اصولگرا با ستایش از سخنان روحانی در ۲۳ تیر می گوید: آقای خاتمی که رئیسجمهور است به عنوان یک عنصر تجدیدنظرطلب که بسیاری از کارهای افراطی را قطعاً قبول نداشت، در ۲۳ تیر حاضر نمیشود که بیاید و سخنرانی کند، آقای هاشمی نیز حاضر نمیشود که سخنرانی کند، آقای ناطق هم حاضر نمیشود تا اینکه آقای روحانی که تازه از خارج از کشور برگشته بود، آمد و صحبتهای خوب و انقلابی هم کرد.
ارسال نظر