گفتههای منتشر نشده شهید مطهری در روز شهادت خود درباره بازرگان
علی مطهری گفت: میان ایشان و امامخمینی(ره) اصطکاک وجود داشت و گاهی مهندس بازرگان در مصاحبههای خود طعنه میزد و در چنین شرایطی شاید دولت ایشان قابل ادامه نبود.
به گزارش گلستان 24، علی مطهری در مصاحبهای درباره مهندس مهدی بازرگان نخستین نخست وزیر انقلاب مطالبی بیان کرده که قسمتی از آن را در ذیل میخوانیم؛
میخواهیم تحلیل شما را از دلیل استعفای مهندس بازرگان بدانیم. مهمترین دلیل چه بود؟
میان ایشان و امامخمینی(ره) اصطکاک وجود داشت و گاهی مهندس بازرگان در مصاحبههای خود طعنه میزد و در چنین شرایطی شاید دولت ایشان قابل ادامه نبود.
البته به نظر من معرفی ایشان برای نخستوزیری دولت موقت از سوی شهیدمطهری، تدبیر بسیار حکیمانهای بود و باعث شد انقلاب زودتر به پیروزی برسد و انقلاب چهرهای دموکراتیک پیدا کند، اما این تدبیر برای مدت موقت بود؛ دورانی که گذر کنیم، بنابراین شاهد بودیم مقاومت غربیها با روی کارآمدن دولت موقت کمتر شد و انقلاب سریعتر به پیروزی رسید. البته آنها نمیتوانستند مانع پیروزی انقلاب شوند، اما ممکن بود تلفات بیشتری داشته باشیم.
غربیها مهندس بازرگان را انسان لیبرال و معتدل و آزاداندیشی میدانستند، در چنین شرایطی شهیدمطهری ایشان را برای مدت موقت بهعنوان نخستوزیر معرفی کرد تا بعد کنار رود. ظهر آن روزی که استاد مطهری به شهادت رسیدند، سر سفره ناهار بحث آقای بازرگان پیش آمد. ایشان فرمودند همین روزها میخواهیم دولت را تغییر دهیم. از نظر ایشان دوره مسوولیت آقای بازرگان دورهگذار از انقلاب به استقرار نظام بود. البته با وجود اختلافنظرهای آقای بازرگان و امام(ره)، در مجموع شرایط بهگونهای نبود که اصلا امکان ادامه کار دولت بازرگان وجود نداشته باشد. ولی شیطنتهایی وجود داشت و همینطور جنگ قدرتی که همواره وجود دارد. عامل اصلی استعفای مهندس بازرگان تسخیر سفارت آمریکا بود. ایشان این کار را قبول نداشت و بارها گفته بود در یک محیط آرام میتوانم کشور را اداره کنم. حتی تشبیه کرد ما فولکس واگن هستیم که تنها در جاده آسفالت میتوانیم حرکت کنیم، نه جاده پردستانداز و خاکی!
آقای مطهری! تضادهای فکریای را که میان بازرگان و سایر انقلابیون وجود داشت، کمی بیشتر برای ما تشریح کنید. در واقع گویا امثال شهیدمطهری که معرف بازرگان به شمار میرفتند، کاملا به این تضادها آگاه بودند و تمایلی برای ادامه این دولت نداشتند. این تضادهای فکری چه بود که دولت بازرگان را یک دولت موقت محصور به دوران گذار کرد؟
البته اینطور نیست که شهیدمطهری و یارانش کاملا به این تضادها آگاه بودند، بلکه بیشتر این تضادها در عمل پیدا شد و ادامه کار را سخت کرد. شاید بهطورکلی آقای بازرگان با برخورد تند با غرب و آمریکا مخالف بود و میخواست در محیطی آرام کشور را اداره کند و امام که انقلاب را بهصورت یک آرمان جهانی میدید و میخواست شور انقلاب حفظ شود، لازم میدانست که دوقطبی انقلاب اسلامی و غرب آشکار باشد. ولی اصولا دولت موقت وظایف مشخصی برای مدت موقت داشت.
در حکم نخستوزیری آقای بازرگان که من احتمال قوی میدهم توسط شهیدمطهری یا با مشورت ایشان نوشته شده بود، ماموریت دولت موقت مشخص بود: برگزاری رفراندوم، تدوین قانوناساسی، برگزاری انتخابات و خلاصه استقرار نظام جمهوری اسلامی. بنا نبود که این دولت ادامه پیدا کند بلکه بنا بود تا زمان انتخاب رییسجمهور دایمی حضور داشته باشد. ولی اختلاف روشها باعث شد که این دولت زودتر از موعد مقرر کنار برود.
عرض کردم، در روز آخر که صحبت مهندس بازرگان بود، من به پدرم گفتم آقای بازرگان اخیرا در مصاحبه تلویزیونی گوشه و کنایه میزد. ایشان پرسیدند خودت شنیدی یا از دیگران شنیدی؟ گفتم خودم شنیدم. گفتند امام هم از دست ایشان خیلی راضی نیست، همین روزها میخواهیم این دولت را برداریم و یک دولت انقلابی روی کار بیاوریم.
نظر شخص شهیدمطهری چه بود؟ ایشان هم منتقد مهندس بازرگان بودند؟
اواخر که اصطکاکها رو به افزایش بود شهیدمطهری بهعنوان عضو موثر و تشکیلدهنده شورای انقلاب معتقد بود که بهتر است ایشان کنار گذاشته شود و دولت بازرگان را تمامشده تلقی میکردند. ولی شاید هنوز این امکان وجود داشت که تفاهم ایجاد شود و شاید شهیدمطهری میتوانست این کار را بکند، چراکه آقای بازرگان حرفشنوی نسبتا خوبی از شهیدمطهری داشت. بههرحال معتقدم اگر شهیدمطهری بود، مسایل به شکل دیگری میشد؛ یا همان روزها دولت تغییر میکرد یا ایشان موفق میشد که این همدلی و هماهنگی را ایجاد کند، چراکه ایشان به مسایل، سیاسی نگاه نمیکرد./تسنیم
ارسال نظر