تحلیلی بر جبهه فرهنگی انقلاب پس از جنگ تا کنون
برای آنکه بدانیم امروز چه باید کرد، لازم است بدانیم تا کنون چه مسیری را آمدهایم؟ و گذشتگانی که ما وارث آنها هستیم برای فرهنگ انقلاب اسلامی چه کردهاند؟
بعد از اتمام جنگ و بازگشت رزمندگان به شهرها و روستاها فضا برای انتقال پیام جنگ و انقلاب بسیار فراهم بود. این نکتهای است که بسیاری از بزرگان کار فرهنگی فرمودهاند.
به گزارش گلستان 24، از آن دوران تا کنون نزدیک بیست و پنج سال میگذرد. برای آنکه بدانیم امروز چه باید کرد، لازم است بدانیم تا کنون چه مسیری را آمدهایم؟ و گذشتگانی که ما وارث آنها هستیم برای فرهنگ انقلاب اسلامی چه کردهاند؟
نکتهای که به عنوان تذکر عرض میکنیم آن است که در این نوشته ما به دنبال تحلیل روند فعالیتهای فرهنگی در محلات و به قول دوستان کف خیابانها هستیم و نه جریان فرهنگی کلان کشور. بنابر این به آنچه در بحث نشریات، اقدامات ساختاری مانند تاسیس فرهنگسراها و... مربوط میشود نمیپردازیم.
در ابتدا به دلیل فضای جنگ و شهدایی که بر جامعه حاکم بود بهترین ابزار برای جذب جوانان به پایگاههای بسیج و مساجد ایستهای بازرسی، مانورهای نظامی و از این قبیل فعالیتهای نظامی بود.
لازم به یادآوری است که در این دوران هیئت به معنا و گستردگی امروز وجود نداشت.
این دوره یکی از پر شورترین دورههای بسیج محلات است. در این دوره البته اقداماتی از سوی برخی جوانان انجام میشد که چندان مورد تایید نبوده است و عدهای برخی آسیبهای فرهنگی را نتیجه آنها میدانند.
اما به هر صورت این دوران گذشت و پس از مدتی از جذابیت آنچنانی برخوردار نبود و نوبت به دوره دوم یعنی کلاسهای قرآن، احکام و... رسید. در این دوره با توجه به کمبودهای دورهی قبل یعنی خلاء فکری و فرهنگی تصمیم بر ارتقاء دانش دینی جوانان بود. این دوره البته به پر شوری دوره قبل نبود و به مرور زمان روبه فرسایش میرفت.
البته باید گفت که دانسته و یا نادانسته فعالان فرهنگی بسیار دقیق آسیب فعالیتهای دوره قبل را شناخته بودند اما به دلیل جذابیت کمتر این دوره و یا جذاب نکردن دوره دوم، رشد کمی جوانان حاضر در مراکز فرهنگی کاهش یافت.
در دوره سوم، نیروهای انقلاب با توجه به ضعف دوره قبل یعنی عدم جذابیت و شرایط روز جامعه به سمت ادغام فعالیتهای جانبی مانند ورزش و مسابقه در مرحله اول و تماشای فیلم در مرحله دوم و بازیهای رایانهای در مرحله سوم رفتند.
در این مرحله به دلیل اقدام فعالان فرهنگی تاحدودی شور و هیجان به پایگاهها و مساجد بازگشت. اما اشکالی که وجود داشت آن بود که ممکن بود به مرور زمان فراموش شود که این ابزار، ابزاری هستند برای ورود جوانان و نه محیطی برای گذران زمان. بنابر این شاید در بها دادن به این ابزارها مقداری افراط صورت گرفت و موجب شد که اهداف اصلی به حاشیه رانده شود.
در اواخر این دوره به دلیل فراوانی وسایل بازیهای رایانهای مجددا نهادهای فرهنگی انقلاب با دو آسیب توامان مواجه شدند: اول ضعف کمی و دوم ضعف کیفی جوانان. لذا دوران چهارم کارفرهنگی رسید.
دوران چهارم به اردوهای شبانه روزی اختصاص داشت. در این اردوها به دلیل فرصت مناسب برای مربیان و همچنین محیط شاد و با نشاط، اقبال خوبی به نهادهای فرهنگی صورت گرفت. لذا فضا برای کارهای تربیتی فراهم شد.
لازم به ذکر است که در این دوران به تدریج هیئات مذهبی و موسسات فرهنگی متولد شدند. شاید بتوان سختگیریهای نهادهای سنتی برای جوانان و عدم تامین حس نشاط جوانی را علت پیدایش این مجموعهها دانست. البته قطعا عوامل دیگری نیز موثر بوده است.
به هر جهت این دوران نیز با اردوهای تفریحی و زیارتی سپری شد و پس از مدتی به دلیل گسترش وسایل حمل و نقل و همچنین سختگیریهای برخی خانوادهها به مرور این ابزار هم کارآمدی اولیه خود را از دست داد. اگرچه همچنان در برخی مناطق این ابزار استفاده میشود و در مواقعی هم مفید بود است اما آن رونق گذشته را ندارد.
پس از گذشت دوران طلائی اردوها نوبت به دوران هیئتهای بزرگ و پر شور رسید. دورانی که اثراتی از آن همچنان باقی است. این دوران به روش خود مجددا جوانان را به مراکز مذهبی بازگرداند. اما این دوران آسیبهای خاص خود را نیز داشت ازجمله خالی کردن مساجد و پایگاهها، عمیق نبودن و...
اما با نگاه واقع بینانه به وضعیت امروز این مجموعهها در مییابیم که این گونه مجالس محدودتر شده است و تقریبا همان جلسات پور شوری که بوده است باقی مانده است.
لذا امروز سوال میشود دوره جدید فعالیتهای فرهنگی باید چگونه باشد؟
این سوالی است که فعالان فرهنگی باید به آن پاسخ مناسب بدهند تا بتوانند همچنان به وظایف خود عمل کنند. البته شاید نتوان به راحتی به این پرسش پاسخ داد اما ضرورت پاسخ به آن باعث میشود که به صورت جدی به آن فکر کنیم./سراج 24
ارسال نظر