ترافیک محور وعدهها و خروجی منتقدان؛
دولت با وعدههای زمینمانده چه کند؟
هیچکس تمایل ندارد با کسانی که معتقدند دولت یازدهم دچار خودگزینی شده است و «میان دلخواه خود و رضایت ملت، اولی را برگزیده» موافق باشد.
به گزارش گلستان24، هر نوآوری ریسک دارد. دولت آقای دکتر روحانی میخواهد بگوید که با دولتهایی که تجربه کردهایم تفاوت دارد. کاری نداریم که این تفاوت چیست؛ گفتمان اعتدال است یا استراتژی معامله و برد-برد؛ چیزی که فعلاً مهم است این است که هر نوآوری ریسک خاص خود را دارد. دولتی که بخواهد راه و رسمی جدید در پیش بگیرد حتماً باید جسارت مواجهشدن با ریسکهای نوآوری را داشته باشد. یکی از ریسکهای مهمِ گفتمان ادعایی دولت یازدهم سر برآوردنِ طبیعیِ دگراندیشانِ منتقد دولت است که کف مطالباتشان «باز شدنِ میدان نقد دولت» بوده و هست. مدعا این است که دولت آقای دکتر روحانی چارهای جز باز کردن فضای عملکرد دگراندیشانِ انقلابی ندارد. بماند که این اقدام لازمهی قطعیِ «متفاوت بودن» است.
میدان دادن به منتقدان زمانی ضروریتر به نظر میرسد که بعضی در حمایت کور از دولت چنان تندروی میکنند که توگویی نه وعدهی انتخاباتی در میان بوده، نه قولی و نه قراری. رأی مشخصاً مرزیِ آقای دکتر روحانی در بهار 1392 در شرایطی به دست آمد که جامعه از تقاضاهای اقتصادی لبریز بود. جز علاقهی وافرِ بخشهای بزرگی از مردم به رفع تحریمها و تنفس مجدد اقتصاد کشور تقریباً هیچ تحلیل قدرتمندی برای بُرد رئیسجمهور محترم در آن انتخابات وجود نداشت. اتفاقاً آن روزها کسی هم خلاف این را نمیگفت. مثلاً آن روزها کسی از امکان وقوع جنگ(!) یا «غیرقابلرفع بودنِ معایب اقتصادی کشور در کوتاهمدت» سخنی به میان نمیآورد. همهی انتظارات معطوف به تأثیر مهم و قطعیِ رفع تحریمها بر اقتصاد کشور بود. انتظاراتی که انگار بهکلی مورد بیاعتنایی قرار گرفتند.
برخی حامیان دولت که اصلِ وجودِ وعدههای انتخاباتی را انکار نمیکنند، مشکل را «عادی» جلوه میدهند و نهایتاً میگویند «مگر در این کشور فقط دولت است که بهدرستی به وعدههایش عمل نمیکند؟!» این گروه درواقع قصد دارند «موفق نبودن در وفای به وعده» را خصلتی عمومی معرفی کنند که دولت نیز «مثل بقیه» گرفتار آن است. و البته روشن است که این ادعا خلافِ «متفاوت بودنِ» دولت تدبیر است. اگر فرض را بر این بگذاریم که دولت تدبیر در «عمل نکردن به وعدهها» مانند برخی دیگران باشد، نسبت به آن دیگران مزیتی برای ادارهی کشور نخواهد داشت. اصلِ ارزشآفرین، «امکان متفاوت بودن و بهتر بودن» است.
عدهای دیگر میگویند دولت یازدهم نیز بهطورقطع وعدههایی به مردم داده، و علاوه بر این، ارادهای مناسب و کافی نیز برای محقق کردن آن وعدهها به کار بسته، اما اطرافیان و جریاناتی وجود داشتهاند و دارند که دولت را از قبول مسئولیتها و اجرای تعهدات خود در قبال جامعه بازداشتهاند و به معنای دقیق کلمه «فریب» دادهاند. اما این عده توجه ندارند که متأثر شدن از جریانات مزاحم و فریب خوردن از گروههای بدخواه، صفت قابل قبولی برای دولت تدبیر نیست. مجموعهای که به سهولت و سرعت فریفته شود چقدر میتواند کشتی مملکت را از میانهی طوفانها بهسلامت عبور دهد؟!
بعضی دیگر - که به هیچکدام از سه موردِ ذکرشده باور ندارند - معتقدند دولت بدون اینکه عمدی داشته باشد «از خودش» فریب میخورد! این جریان معتقد است امر کشورداری ذاتاً آلوده به خودفریبی و اعتمادبهنفسی کاذب است؛ و در این مورد فرقی نمیتواند میان این دولت و دولتهای قبل باشد. به نظر این گروه هیچ دولت نفتی و به تعبیر فنی «رانتیر» نمیتواند شاهد افزایش یکمیلیون بشکهای در صادرات نفت خود باشد و این اتفاق را یک پیروزی مسلم برای خود و برقی کورکننده در چشم مخالفانش در نظر نگیرد! به عبارت سادهتر، این گروه بر این باورند که گاهی دولتها در چنان وضعیت بغرنجی گرفتار میشوند که ایفای عادیترین وظایف خود را لطفی بزرگ به جامعه تلقی میکنند(!) و درون چاهی میمانند که کندن آن را خودشان شروع کرده بودند!
گروه دیگری هم البته هستند که بیش از هر چیز معتقدند دولت آقای دکتر روحانی دچار دودلی و بلکه چند-دلی شده است! دولت از نگاه این گروه دولتی است که چیزهایی را «همزمان» میخواهد که نمیتوان آنها را همزمان خواست! اینکه بخواهیم افزایش فروش نفت و رشد اقتصادی - که دقیقاً به خاطر افزایش فروش نفت رخداده - را «دو بار» به مردم بفروشیم(!) و در همان حال توقع داشته باشیم دو بار از ما تشکر کنند و دلخور نشوند؛ یا اینکه مشتاق معامله آنهم از نوع برد-برد آنهم با بدعهدترین دولتهای جهان باشیم؛ و در همان حال مشتاقِ تشویق شدن حتی از سوی منتقدان باشیم؛ اینها از مصادیق دقیقِ دودل بودن است. دولت آقای دکتر روحانی از ابتدای راه یا باید طمع هرگونه تشویق و تمجید از سوی منتقدان و مخالفان را از دل بیرون میکرد، یا دستکم پیش از اقناع آنها و ایجاد اجماع واقعیِ ملی نباید دست به نهایی کردن برجام میزد. این «خر و خرما را باهم خواستن» اسباب هیچچیز نیست مگر گرفتارتر شدنِ خودِ دولت.
هیچکس تمایل ندارد با کسانی که معتقدند دولت یازدهم دچار خودگزینی شده است و «میان دلخواه خود و رضایت ملت، اولی را برگزیده» موافق باشد. همه عمیقاً علاقه دارند باور کسانی که دولت را خودخواه میدانند نادرست باشد. همه مشتاقانه امیدوارند تفسیر کسانی که میگویند «دولت فریب جمعیت را خورده و گمان کرده حمایت مردمی موجّه کنندهی هر عیب و ایرادی است!» تفسیری نادرست باشد. اما تردیدی هم وجود ندارد که هر نوآوری ریسکهای خودش را دارد. دولتی که بدون واهمه مدعی در پیش گرفتنِ راه و رسمی متفاوت و درانداختن طرحی نو بود، و دولتی که در میانهی مجیزگوییها و حمایتهای بیمعنا عمیقاً محتاج منتقدان قدرتمند و جسور است؛ بخواهد یا بخواهد مجبور میشود روزبهروز بر مراتبِ «تفاوتِ خود» دامن بزند. گرچه همهی مردم ایران باید برای انتقاد و اعتراض به دولت آزاد باشند، اما محک و معیارِ وجود یا عدم وجودِ این آزادی و این تفاوت، همهی مردم نیستند. معیار وجود آزادیِ اعتراض و انتقاد، «آزادی عمل مخالفان دولت» است.
یادمان نرود کسانی که معتقدند دولت به ضعف اراده وخیم دچار است؛ کسانی که جلوتر از آن، دولت را به فریب خوردن از جریانها متهم میکنند؛ و یا حتی جلوتر از آنها، کسانی که دولت را به دودل بودن و نهایتاً خودگزینی و ترجیح دادن خود بر ملت متهم میکنند؛ همگی مردم ایراناند و رئیسجمهوری جز آقای دکتر روحانی ندارند. فشارهای فکری ناشی از وعدههای زمینمانده را تنها با کمک منتقدان و تریبونهای آنها میتوان از ذهن جامعه خارج کرد. لبخند زدن به حامیان هم هیچ چیز تازهای نیست. نوآوری یعنی برخورد یکسان با حامی و منتقد؛ استقبال شجاعانه از ریسکهای آن؛ و البته بهرهمند شدن از منافعش!
منبع: فرهنگ نیوز
ارسال نظر