آقای روحانی؛ کلاهتان را قاضی کنید؛
آیا کسی از رفع تحریم ها ناراحت است!؟
حسن روحانی در سفر استانی خود به کهگلویه و چهارمحال بختیاری گفته ممکن است عده قلیلی از اینکه تحریمها برداشته شده باشد خوشایند نباشند اما ملت ایران شاد و مسرور است.
برجام به ادبیات مرسوم دولتمردان تبدیل شده و تکرار این اصطلاح در اغلب سخنرانی های رئیس جمهور همواره مشاهده می شود. اصطلاحی که تکرار مکرر آن به تدریج اثرات مثبت خود را از دست داده و مطالبات و انتظار پاسخگویی دولتمردان به کاستی های اقتصادی جای آن را در افکار عمومی گرفته است. با این حال نیز دولتمردان تنها به برجام تکیه کرده اند و آن را در سرفصل سخنان خود قرار می دهند.
به گزارش گلستان24، بحران اقتصادی در سال های گذشته و عدم کارآمدی بخش های اقتصادی مختلف در کشور توسط بسیاری از کارشناسان اقتصادی و مقامات به تحریم ها ربط داده می شد و صدای کسانی که مدیریت دولتی را مسئول بخش قابل ملاحضه ای از نابسامانی ها می دانستند، بلند نبود. چنین نگرشی در ابتدای دولت یازدهم پررنگ تر شد و رفع تحریم ها را به عنوان کلید قفل گشای معضلات اقتصادی دانستند و آن را در میان افکار عمومی گسترش دادند. بسیاری از روزنامه ها و رسانه های حامی دولت نیز بر کلید واژه رفع تحریم ها تاکید داشتند.
از این رو ذهنیتی که در میان اکثریت مردم ایران شکل گرفته بود، حل و فصل پرونده هسته ای و رفع تحریم ها برای دمیدن روح تازه ای در اقتصاد کشور و عبور از رکود و بی رونقی در بازارها بود. بنابراین ملت ایران زمانی دل در گروه مذاکرات هسته ای داد تا شاهد رفع تحریم های ظالمانه باشد و رفع آنها نه تنها کسی را ناراحت نمی کند بلکه بابت آن خوشحال نیز می شوند. اینکه رئیس جمهور در هر مجلسی از لولوهای سرخرمن سخن می گوید و نتیجه فعالیت های خود را ناراحتی و ناخوشنودی آنها می داند، چه حاصل و نتیجه ای برای دولت دارد؟ آیا وی برای چنین ادعاهایی دلایل و مدارک قانع کننده ای دارد و یا اینکه روحانی مجبور است برای نشان دادن ارزش کار خود، دشمنان فرضی را به مردم معرفی کند تا یکی از نتایج اصلی برجام را ناخوشنودی آنها ارزیابی کند؟
اما آیا واقعا تحریم ها رفع شده اند آیا در مقابل هزینه هایی که ایران در طول این مدت پرداخت کرده، مابه ازای دریافت کرده که در خور آن باشد و اصولا نتیجه بازی 3 بر 2 که روحانی مثال زد و ایران را پیروز دانست در عالم واقع، حقیقت دارد؟ زندگی ایرانی ها در داخل کشور، هر روز به سختی در حال سپری شدن است. تورمی که دولت آن را تک رقمی کرده در هیچ کدام از بقالی ها و فروشگاه های کشور توسط مردم درک نمی شود. واقعیت های موجود در اقتصاد کشور خلاف آن چیزی است که دولتمردان از گشایش های هر روزه دم می زنند.
بیکاری، فقر، کاهش قدرت خرید، تعطیل شدن واحدهای تولیدی، قفل شدن بازارها در رکود ادامه دار و ... شاخص هایی هستند که مردم آنها را با پوست و گوشت و استخوان خود لمس می کنند و هرگونه اظهارنظری درباره رونق اقتصادی و رشد مثبت اقتصادی، برخلاف این واقعیت هاست. حال در این شرایط آیا نباید مردم این سوال را از دولتمردان بپرسند که با رفع تحریم ها، چرا گره ای از مشکلات اقتصادی باز نشده است؟ مگر غیر این است که مشکلات اقتصادی عمدتا به تحریم ها گره خورده بودند، پس دلیل بی رونقی و بی تمایلی سرمایه گذاران برای ورود به بخش تولید اقتصادی چیست؟
برخلاف آنچه که دولتمردان از ناراحتی برخی از رفع تحریم ها می گویند، هیچ ایرانی از کاهش محدودیت ها ناخوشنود نیست بلکه ناراحتی از آن بابت است که مطالبات روی هم انباشت شده و دولت به غیر از شعار، فعالیت درخوری ندارد اما از سویی نیز مجبور است در 10 ماه باقی مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال 1396، اوضاع را به گونه ای جلوه دهد که تغییرات اساسی برای بهبود اوضاع اقتصادی صورت گرفته و همچنان ادامه دارد.
واقعیت ها همیشه خود را بر تصورات و خیالات غالب می کنند و زمانی که خود را با واقعیت روبه رو می بینند، هیچ راه گریزی دیگر از آن نیست. واقعیت آن است که دولت در برزخ برجام گرفتار شده و مردم را نیز در چنین برزخی قرار داده است. برجامی که قرار بود به وسیله آن تحریم های هسته ای رفع شوند و آثار آن در "آب خوردن مردم" نیز خود را نشان دهد. زمانیکه رئیس جمهور در اولین روز توافق هسته ای یعنی در تیرماه 1394 بر صفحه تلویزیون حاضر شد و از فرو ریختن دیوار تحریم های ظالمانه و ترک خوردن ساختمان تحریم ها گفت، بدون هیچ تردیدی، مردم انتظار مشاهده چنین ادعایی را در زندگی روزمره داشتند.
بنابراین تمامی ایرانیان از برداشته شدن تحریم ها خوشحال شدند، اما ناراحتی از آن بابت است که در عالم واقعیت تحریم ها رفع نشده اند یا تاثیری بر زندگی عامه مردم ایران نداشته است. توقعات و انتظارات بجای ایرانی ها از آن بابت است که سکانداران اصلی دستگاه های اجرایی، در زمانیکه تحریم ها حاکم بودند، دلیل کاستی های اقتصادی و کندی کارها را تحریم بهانه می کردند، پس بسیار پر واضح است هنگامی که به ادعای دولت تحریم های هسته ای رفع شده اند، می بایست شاهد رونق و شور و هیجان در بازار و اقتصاد بود، ولی همچنان دولتمردان بهانه های جدیدی را برای برآورده نشدن شعارها، ردیف می کنند! در حالیکه مردم به حق از دولت و وعده های بر زمین مانده طلبکار هستند، ماجرا بالعکس شده و این دولت تدبیر و امید است که طلبکار شده است و برای تحقق نیافتن شعارها و وعدهای خود، به هر بهانه ای دست می یازد.
ارسال نظر