گزارشی از سه سال تأخیر دیپلماتیک؛
آقای روحانی! سه سال دیر به آمریکای لاتین سفر کردید/ سفر رئیسجمهوری از روی اجبار بود یا با اختیار؟ + عکس و فیلم
اولین سفر روحانی به آمریکای لاتین بعد از بیش از سه سال در حالی صورت میگیرد که مشخص نیست آیا این سفر رئیسجمهور، به اجبار و برای تحویل دادن ریاست دورهای جنبش عدم تعهد بوده یا با اختیار و برای گسترش روابط.
به گزارش گلستان24، مخالفان و موافقان دولت حسن روحانی، بدون شک اعتراف دارند که این دولت از جنبههای زیادی منحصربهفرد بوده است. البته برخی از این جنبهها خواسته و مابقی ناخواسته.
از منظر سیاست خارجی، از جمله جنبههایی که روحانی خواست تا در دولتش به شکل منحصربهفرد وجود داشته باشد، فرجام برجام بود که خیلی هم خبرساز شد و در باب آن سخن بسیار رفته و خواهد رفت اما در باب نتایج برجام، دولتیها میگویند نتیجه برجام تقریبا هیچ بوده است.
یکی از جنبههای ناخواسته سیاست خارجی دولت روحانی، افزایش تنشها با برخی کشورهای همسایه مانند عربستان بود. دولت روحانی که یکی از اولویتهایش بهبود روابط با تمام کشورهای همسایه بود، اتفاقاً در ماجراهایی مانند فاجعه منا و حمله به سفارت عربستان در تهران آنچنان شاهد قهر همسایهها بود که نه تنها آلسعود، و آلخلیفه در همسایگی، بلکه آنطرفِ عربستان، کشورهای مهمی مانند جیبوتی و مجمعالجزایر کومور (که هنوز نمیدانیم نامش را «کومور» بنویسیم یا «قمر») هم رو از کشورمان برگرداندند!
یکی از جنبههایی که ظاهراً روحانی به شدت میخواست دولتش در آن منحصربهفرد باشد و بلکه رکوردی برای خود به جای بگذارد، افزایش روابط با آمریکا تا حد ممکن بود؛ تا جایی که اوایل مهرماه سال 92 در نیویورک، رئیسجمهور وقتی اجازه ملاقات حضوری با باراک اوباما را پیدا نکرد، از درون خودرو و در حالی که به فرودگاه میرفت تا «سرزمین فرصتها» را ترک کند، بالأخره فرصت پیدا کرد و موفق شد ارتباطی هرچند تلفنی با کدخدا برقرار کند[1]. این را میتوان یکی از مصداقهای آن جنبههای «خیلیخواسته» از منحصربهفرد بودن دولت روحانی دانست، چراکه این ارتباط میان رؤسایجمهور ایران و آمریکا اولین بار بعد از انقلاب اسلامی بود که اتفاق میافتاد و روحانی خیلی مفت و مجانی چنین امتیازی را، دو دستی تقدیم اوباما کرد.
سابقه روابط ایران با آمریکای لاتین
در این میان، یک جنبه مهم دیگر از منحصربهفرد بودن دولت روحانی هم وجود دارد که معلوم نیست باید آن چگونه تحلیل کنیم، حسن روحانی در حالی عازم اولین سفر خود به آمریکای لاتین شد که بیش از سه سال از عمر دولتش میگذرد و در این سه سال، توجه خاصی به کشورهای این منطقه مهم نکرده است.
برای بررسی اینکه چگونه روابط دولت روحانی با آمریکای لاتین منحصربهفرد است، به بخشی از مقاله 15 دیماه 1385 روزنامه همشهری اشاره میکنیم[2]: روابط آمریکای لاتین و ایران از سال 1902 آغاز شد. در این سال بود که سفر «اسحاقخان مفخمالدوله» وزیر مختار ایران در واشنگتن، به آمریکای جنوبی انجام شد و عهدنامههای مودت و بازرگانی با کشورهای مکزیک، برزیل، آرژانتین، اروگوئه و شیلی به امضا رسید.
نکته جالب اینکه روابط با آمریکای لاتین حتی منحصر به دولتهای مخالف آمریکا نیز نبوده، بلکه در زمان به قدرت رسیدن حکومت پهلوی این روابط گسترش یافت و تا گشایش سفارتخانههای طرفین پیش رفت. در دوران جنگ سرد، با توجه به دیدگاههای همسو با آمریکا، روابط میان رهبران وقت ایران و کشورهای حوزه آمریکای لاتین بیشتر در راستای همکاری جهت تحکیم مواضع در مقابل اتحاد جماهیر شوروی و کمونیسمستیزی معطوف شده بود. از طرفی در بعد اقتصادی درآمدهای زیاد نفتی ایران مورد توجه کشورهای آمریکای لاتین قرار داشت و در این چهارچوب ایران به تشویق آمریکا در برخی از کشورهای این منطقه سرمایهگذاری کرد.
روابط با آمریکای لاتین نقطه اشتراک اصولگرایان و اصلاحطلبان
با پیروزی انقلاب اسلامی سال 1357 در ایران و بحرانی شدن روابط ایران و آمریکا، وقفهای در روابط با آمریکای لاتین به وجود آمد تا جایی که برخی کشورهای این منطقه مانند مکزیک و شیلی اقدام به قطع روابط با ایران نمودند و برخی دیگر به شکل غیرفعال به رابطه با ایران ادامه دادند.
این وقفه خیلی زود برطرف شد و در زمان جنگ ایران و عراق و پس از آنکه برقراری روابط دوستانه با کشورهای دنیا و برونرفت از انزوای سیاسی در دستورکار وزارت امور خارجه ایران قرار گرفت، گسترش روابط با کشورهای آمریکای لاتین نیز دوباره پیگیری شد و تا پایان جنگ و بعد از آن، ایران در کشورهای شیلی، اروگوئه، کوبا، نیکاراگوئه و کلمبیا سفارتخانه افتتاح کرد.
اندک اندک و با توجه به وضع تحریمهای ضدایرانی توسط کشورهای غربی و به ویژه آمریکا، واردات کشورمان از آمریکای لاتین افزایش یافت و کشورهایی چون آرژانتین، برزیل و اروگوئه تبدیل به ترمینالهای ورود کالاها و اقلام مورد تحریم برای ایران شدند. با پایان یافتن جنگ سرد، کشورهای این منطقه که اختیارات و آزادی عمل بیشتری پیدا کرده بودند، اقدام به گسترش روابط اقتصادی و فرهنگی خود با ایران نمودند.
باید توجه داشت که گسترش روابط و سفر به آمریکای لاتین یک موضوع حزبی هم نبوده است، چراکه با روی کارآمدن سید محمد خاتمی و دولت هفتم، وی که شعارش را توسعه سیاسی خوانده بود، اقدام به گسترش روابط سیاسی با کشورهای این منطقه نمود. سفر خاتمی به کشورهای ونزوئلا و کوبا، و همینطور سفر «حسن حبیبی» معاون اول دولت هفتم به کشورهای کلمبیا، ونزوئلا و کوبا و در طرف مقابل سفرهای هوگو چاوز و فیدل کاسترو و دیگر مقامات سیاسی این کشورها به ایران نمونههای خوبی از این روابط در دولت اصلاحطلب خاتمی هستند.
سفر حسن روحانی به آمریکای لاتین به اجبار یا اختیار؟
بعد از آنکه اوایل شهریورماه محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان طی یک سفر دورهای 6 روزه به آمریکای لاتین رفت و از کشورهای کوبا، نیکاراگوئه، اکوادور، شیلی، بولیوی و ونزوئلا دیدن کرد، مشرق توضیح داد که این سفر، «اقدام بسیار خوبی» بود که «بسیار دیر» انجام شد
در آن گزارش گفتیم که رهبر انقلاب در اظهاراتی کاملاً هدفدار در دیدار با رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت گفتند: «ما [باید] توان دیپلماسی خودمان را در سطح دنیا درست توزیع کنیم؛ یعنی سهم آسیا به تناسب وسعت و توانایی آسیا باید به آسیا داده بشود؛ سهم آفریقا همینجور؛ سهم آمریکای لاتین همینجور؛ پس بنابراین [باید] دیپلماسیمان را خوب توزیع کنیم، متناسب توزیع کنیم[3].»
اکنون که حسن روحانی رئیسجمهور کشورمان بالأخره به آمریکای لاتین سفر کرده یک سؤال مطرح است: آیا این سفر به اجبار شکل گرفته یا از روی اختیار بوده است؟ مهمترین نشانهای که میتواند دلیل بر اجباری بودن این سفر باشد، موضوع تحویل ریاست دورهای سازمان غیرمتعهدهاست. دلیل اصلی سفر روحانی به ونزوئلا پایان دوره ریاست ایران بر جنبش عدم تعهد است. ریاست دورهای این سازمان که 9 شهریور 91 به محمود احمدینژاد سپرده شده بود، اکنون باید توسط روحانی به «نیکولاس مادورو» رئیسجمهور ونزوئلا تحویل داده شود.
البته حسن روحانی قرار است بعد از حضور در نشست جنبش عدم تعهد در جزیره مارگاریتا در ونزوئلا، به کوبا هم سفر کند. با این حال، سفر رئیسجمهور به کوبا هم به دعوت رسمی «رائول کاسترو» رئیسجمهور این کشور صورت میگیرد.
از قولهای انتخاباتی تا واقعیتهای ریاستجمهوری
چنانکه رهبر انقلاب در صحبتهای خود به صراحت و بدون تعارف، خطاب به دولت حسن روحانی گفتند: «بحث سیاست خارجی ... از اول، یکی از اولویتهای دولت جناب آقای دکتر روحانی بوده، هم در تبلیغات، هم در اقدامات دولتی.» با این حال، به نظر میرسد، سیاست خارجی دولت روحانی در رابطه با آمریکا و اروپا خلاصه شده و در این سیاستها جایی برای آمریکای لاتین در نظر گرفته نشده است.
بیتوجهی یا کمتوجهی دولت به آمریکای لاتین برای هر دو طرف مضر است. اولاً برای کشور ایران مضر است، چراکه کشورهای آمریکای لاتین همیشه راهی برای مقابله با دشمنیهای آمریکا مقابل پای کشورمان بودهاند. روابط میان دو طرف، به خصوص در دوران دولت محمود احمدینژاد و زمانی که روابط به اوج خود رسیده بود، فرصتهای بیشماری را در اختیار کشورمان گذاشت، اما بسیاری از این فرصتها با آنچه تقریباً «قطع روابط» میان دو طرف در دولت روحانی بود، از بین رفت.
با این وجود، تنها ما نیستیم که از کاهش روابط با آمریکای لاتین صدمه میبینیم. کشورهای این منطقه و به طور کلی محور مقاومت در مقابل غرب هم از این سردی روابط آسیب جدی میبیند. این یک واقعیت است که کشورهای آمریکای لاتین که استعمار و ظلم آمریکا را تجربه کردهاند، به ایران تنها به عنوان یک شریک سیاسی یا تجاری نگاه نمیکنند، بلکه به عنوان یک شریک و حتی یک رهبر ایدئولوژیک در مسیر مبارزه با ظلم و استکبار جهانی مینگرند.
جای تأسف دارد که همزمان با سیاست خارجی مبتنی بر «جلوگیری از افزایش تنشها با آمریکا»، متأسفانه روابط با آمریکای لاتین نیز تقریباً قطع شده است. در گزارشهای قبلی درباره سفر ظریف به آمریکای لاتین اشاره کردیم که عدم تناسب میان تعداد دیدارهای وزیر خارجه با مقامات آمریکایی و اروپایی با تعداد سفرهای وی به آمریکای لاتین به خاطر پیگیری مذاکرات هستهای قابلدرک (و نه قابلتوجیه) است، اما این سؤال که «چرا رئیسجمهور دستکم به همان اندازه که به آمریکا سفر کرده به کشورهایی مانند ونزوئلا و کوبا نرفته» همچنان بیپاسخ مانده است.
آقای رئیسجمهور! چرا اینقدر دیر به آمریکای لاتین رفتید؟
قطعاً حسن روحانی به اندازه وزیر خارجهاش درگیر مذاکرات هستهای نبوده است. بنابراین مشخص نیست که سفر نکردن وی به آمریکای لاتین به خاطر «اهمیت ندادن به این منطقه» بوده (که از اظهارات مقامات دولتی اینگونه برنمیآید)، نتیجه «نگرانی از خدشه وارد کردن ارتباط ایران با آمریکای لاتین به روند مذاکرات هستهای» یا مثلاً قهر آمریکاییها بوده (که قطعاً در اینباره حمایتهای ایران از حزبالله و بشار اسد دلیل بهتری برای قهر بوده تا سفر به آمریکای لاتین).
به هر حال، اینبار هم اگرچه سفر آقای روحانی به آمریکای لاتین خیلی دیر انجام شده ولی باز هم امیدواریم این اولین سفر به حیاطخلوت سابق آمریکا، آخرین سفر رئیسجمهور به این منطقه نباشد و امیدواریم در کنار آن همه تلاش برای تماس مستقیم با رئیسجمهور آمریکا بهرغم تمام مخالفتها، سفرهای اینچنینی و دیدار با رؤسایجمهور آمریکای لاتین هم با توجه به همه تشویقها و ترغیبها در اینباره، در آینده باز هم تکرار شود.
منبع: مشرق
ارسال نظر