با وجود اتهام های ناروا؛

سیاست خارجی جمهوری اسلامی در منطقه با مجری گری حاج قاسم سلیمانی دستاورهای عظیمی را برای کشور در بر داشته است.

صحنه گردانی حاج قاسم سلیمانی در منطقه

جنگ داخلی سوریه در حالی از پنج سالگی اش عبور می نماید که زمزمه هایِ امید، مبنی بر اتمام این بحران فراگیر، اکنون بیش از هر زمانی به گوش می رسد. تغییر توازن قوا در معادلات میدانی سوریه، عقب نشینی های پی در پی تروریست های داعش از مواضع پیشین شان در سوریه و عراق و همچنین گفتگوهای صورت پذیرفته میان روسیه و ایالات متحده، زمینه امیدواری جامعه جهانی را برای اتمام این بحران انسانی فراهم نموده است.

به گزارش گلستان24، از جنگ داخلی سوریه به عنوان بزرگترین بحران بشری از زمان خاتمه جنگ سرد به این سو نام برده می شود. بحرانی که در آن بیش از 500 هزار تن کشته و صدها هزار تن مجروح شده اند. قریب به ده میلیون از جمعیت سوریه نیز در داخل و یا در خارج از این کشور آواره شده و با معضلات متعدد دست و پنجه نرم می نمایند.

برآورد پنج سال جنگ داخلی سوریه نشان می دهد که هر آن چه از زمان آغاز بحران به شکل یک اعتراض مدنی سپری شده است، بر دامنه و ابعاد این رویارویی خونین افزوده شده است. امری که ریشه در سوء کاربرد قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای از اعتراض های اولیه و گسیل آن به سرنگونی نظام حاکم بر سوریه دارد. به واقع و از همان ابتدا، جامعه ی بین المللی در قبال بحران سوریه رویکردی سیاسی به خود گرفته و هر یک از طرفین درگیر به حمایت از جناحی در داخل سوریه مبادرت ورزیده است. ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و هم پیمانان منطقه ای شان همِ خویش را بر اسقاط اسد گمارده و در پی جایگزینی نظامی سکولار و غرب گرا در سوریه برآمده اند. ترکیه و قطر در مسیر یاد شد بر موج حمایت از جریان های اخوانی سوار شده و گاها تا پشتیبانی از گروه های رادیکال و سلفی پیش رفته اند. سعودی ها نیز که از گذشته های دور به عنوان پدرمعنوی سلفی ها به شمار می آمدند، تلاشی مضاعف در حمایت از گروه های تکفیری به خرج دادند.

سوی دیگر معادله هم پیمانان بشار اسد قرار گرفته اند، جمهوری اسلامی به عنوان سکاندار محور مقاومت در منطقه، مخالف سرنگونی عضو کلیدی این محور بوده و روس ها به دلیل سابقه همکاری عمیق خود با دمشق از دهه های حاکمیت کمونیسم بر مسکو تا به امروز به پشتیبانی از اسد پرداخته اند. چینی ها نیز با عبرت از آنچه در لیبی صورت پذیرفت، مخالفت ضمنی خود با سقوط اسد را اعلام نموده اند. با این حال و با گذشت پنج سال از آغاز جنگ داخلی سوریه، اکنون و بیش از هر زمانی، این بحران دچار ابعادِ گسترده منطقه ای و فرامنطقه ای شده است.

گسیل میلیون ها آواره سوری به سمت اتحادیه اروپا و سکونت صدها هزار تن از آنان در ترکیه، اردن، لبنان، اقلیم کردستان، قدرت گیری فزاینده جریان های تروریستی و سرایت اقدامات آنان به فرای مرزهای خاورمیانه نظیر اقدامات اخیر آنان در فرانسه، فروپاشی احتمالی تمامیت ارضی سوریه و پیامدهای آن برای تغییر جغرافیای خاورمیانه و بالا گرفتن تنش های منطقه ای و هزینه های اقتصادی، انسانی و سیاسی منشعب از آن تنها بخشی از پیامدهای تداوم بحران در سوریه می باشد، فرایندی که قدرت های منطقه ای و بین المللی را به سوی گفتگوهای بیشتر جهت وضع آتش بس های مقطعی و نهایتا پایدار سوق داده است.

تغییر موازنه قدرت در سوریه

تعدد گروه های شبه نظامی مسلح در سوریه در کنار دیدگاه های متعدد و گاها متعارض آنها که طیف مختلفی از جریان های سکولار تا سلفی را در خود جای داده و هم چنین متشکل از گروه های نژادی و مذهبی متنوع از قبیل کُردها، عرب ها، ترکمن ها، آشوری ها، علوی ها، دروزها، مسیحی ها، سُنی ها و... می باشند، صحنه ی متفاوتی از جنگ های عموما کلاسیک پیشین ایجاد نموده است. نکته حائز اهمیت آن که، جریان های خارجی دخیل در سوریه، هر یک به حمایت از جریان وابسته به خود پرداخته و این امر کار را بر ارتش سوریه بیش از پیش سخت نموده است. تشکیل نیروهای مردمی تحت نام دفاع الوطنی از سوی دولت سوریه و با پیشنهاد جمهوری اسلامی و حضور نسبتا پررنگ مجاهدین مسلمان از پاکستان، افغانستان و لبنان جهت مقابله با تکفیری ها و دفاع از حرمین شریف، تا حدودی زمینه رفع این معضل را برای دولت قانونی سوریه فراهم آورده است.

برآورد سال های نبرد داخلی در سوریه حاکی از آن است که قاطبه دولت های دخیل در بحران، به مرور و در مقاطع مختلف به تغییر موضع روی آورده اند. ایالات متحده آمریکا که در ابتدای امر تلاش خویش را بر اسقاط هرچه زودتر اسد گمارده بود و حتی در مقطعی از حمله ی نظامی به سوریه سخن به میان آورده بود، اکنون و با مشاهده ایستادگی نیروهای دولتی، از موضع خود عقب نشینی نموده و به راه حلی منطقی و بینابینی تن داده است. طرح ایجاد دولت وحدت ملی و عدم صحبت از آینده بشار اسد از جمله مصادیقی است که نشان از عدول مواضع واشنگتن دارد. دولت های اروپایی نیز هم چون ایالات متحده و در بر خلاف سابق بر موضع خود پافشاری ننموده اند و بنابر برخی اسناد و مدارک نه تنها دیگر میلی به کناره گیری آنی اسد ندارند، بلکه با اعزام دیپلمات های کارکشته و همچنین کارشناس های امنیتی و نظامی در پی اندیشیدن به مهار تروریسم و مقابله با گروه های سلفی با همکاری با سازمان اطلاعات دولت سوریه روی آورده اند.

مواضع اخیر دولت ترکیه را شاید بتوان بزرگترین تحول صورت پذیرفته در قبال آینده سوریه دانست. رجب طیب اردوغان به ویژه پس از کودتای ناکام اخیر در موضعی کاملا متفاوت از گفتگو با بشار اسد جهت ایجاد دولتی وحدت ملی در آینده ای نزدیک سخن به میان آورده است. گسیل بخش اعظم تروریست ها از ترکیه و حمایت های بی حد و حصر آنکارا از آنها در طول پنج سال اخیر نقش بسزایی در قدرت گیری تروریست ها ایفا نموده بود، امری که به نظر و با مشاهده تبعات امنیتی قدرت گیری سلفی ها و همچنین جولان کُردها در مرزهای جنوبی ترکیه و احتمال تشکیل دولتی خودمختار در شمال سوریه، بیش از هر زمان بسان تهدیدی بزرگ برای ترکیه به حساب می آمد. دگرگونی مواضع آنکارا، زمینه چرخش دیدگاه قطر را نیز فراهم آورده است و آنها نیز دست از پافشاری خود بر مواضع پیشین کشیده اند.

تغییر مواضع در قبال سوریه محدود به مخالفین اسد نبوده و دامان حامیان وی را نیز در خلال ماه های اخیر گرفته است. مقامات روسیه بر خلاف ابتدای بحران که به آن با دیده تردید می نگریسته و از مداخله مستقیم اجتناب می ورزیدند، با مشاهده قدرت جبهه مقاومت و ماندگاری اسد در راس هرم قدرت به شکلی جدی تر به میدان آمده و به حمایت صریح از ارتش سوریه روی آورده اند. تلاش های روس ها محدود به امور نظامی نبوده و در حیطه دیپلماتیک نیز در راستای ایجاد آتش بس مقطعی و کوشش برای نزدیکی دولت و مخالفین تحرکات فزاینده ای را صورت داده اند.

استیصال سعودی

نزدیکی آشکار ترکیه به محور ایران و روسیه و عدول ایالات متحده و اروپایی ها از مواضع پیشین خود در قبال بحران سوریه، زمینه استیصال فزاینده سعودی ها را در بر داشته است. اکنون و با نزدیکی روزافزون به برقراری آتش بس دائمی در سوریه، تنها این عربستان سعودی است که بدون دستیابی به هیچ یک از خواسته های اولیه، به عنوان بازنده مطلق بازی شناخته خواهد شد.

ناظرین منطقه ای از تلاش های ریاض جهت بر هم زدن معادله سوریه در آینده سخن به میان آورده اند. برقراری ارتباط باکُردها و افزایش حمایت های مالی و لجستیک از داعش از جمله اقدامات آتی سعودی ها به نظر می آید، با این حال و به دلیل چرخش موضع آنکارا، احتمال موفقیت سعودی در دستیابی به اهدافش غیر دور از انتظار به نظر می رسد.

فارغ از مواضع متفاوت آمریکا، اروپا، ترکیه و قطر نسبت به سعودی ها در قبال جنگ داخلی سوریه، بخش عمده جهان عرب نیز صریح تر از گذشته به مقابله با سیاست های سعودی در سوریه تمایل نشان داده اند. اردن هاشمی با آگاهی نسبت به خطرات احتمالی سرایت تروریسم به سوی امان، عیان تر از هر زمان خواستار اتمام جنگ سوریه شده است. دولت های عراق، لبنان نیز که از گذشته حامی دولت قانونی اسد به شمار می آمده اند، اکنون شمار بیشتری از اعضای اتحادیه عرب من جمله تونس، الجزایر، لیبی و مصر را در کنار خود احساس می نمایند، دولت هایی که با آگاهی از خطرات اشاعه تروریسم، خواستار سرکوب گسترده سلفی در منطقه می باشند، فرایندی که بیش از پیش سعودی را سرگردان و مضمحل خواهد ساخت.

قدرت بلامنازع تهران

اغراق نیست که اگر از جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها کشوری در جامعه جهانی نام برده شود که از ابتدای بحران در سوریه تا به امروز نه تنها به تغییر موضع در این کشور جنگ زده تمایل نشان نداده، بلکه تمامی همت خود را معطوف به تغییر موضع سایر دول در این باره گمارده است. جمهوری اسلامی ایران اگرچه به عنوان هم پیمان دولت بشار اسد در خلال پنج سال اخیر متحمل خسارت های مالی، انسانی و لجستیکی نسبتا وسیعی شد (هم چون سایر دولت هایی که به حمایت از یکی از طرفین درگیر پرداخته بودند)، اما نهایتا موفق گردید ضمن ماندگاری اسد در راس هرم قدرت و افزایش وزن او در معادلات آتی سوریه از طریق پیشروی های متعدد در جبهه های میدانی، زمینه نظر مساعد قاطبه دولت های جامعه جهانی را نیز در نزدیک تر شدن به اهداف خویش مهیا نماید.

از حضور نظامی روسیه در صحنه میدانی سوریه، تغییر موضع ترکیه در قبال بحران پنج ساله و تلطیف موضع واشنگتن و بروکسل به عنوان بخشی از سیاست های هدف دار جمهوری اسلامی در راستای اعتبار بخشیدن به جبهه مقاومت در سطح خاورمیانه نام برده می شود.

بی گمان و با بررسی هدفمند سیاست خارجی موفقیت آمیز جمهوری اسلامی در قبال بحران سوریه می توان اذعان نمود که بخش اعظم موفقیت یاد شده مرهون سیاست های صحیح و دوراندیشانه سازمان های نظامی و امنیتی کشور و در راس آنها سپاه قدس به فرماندهی سرلشکر قاسم سلیمانی می باشد که بیش از وزارت امور خارجه به فعالیت در سطح کشورهای پیرامونی ایرانی به ویژه اعضای محور مقاومت مبادرت ورزیده است، سیاستی که همِ خویش را بر مبارزه و مقابله با زورگویان نهاده و بدون عقب نشینی، آنها را وادار به پذیرش موضع بر حق ایران و،فدولت مشروع سوریه نموده است، فرآیندی که بیش از پیش بر وزن و جایگاه انقلاب اسلامی نزد دوست و دشمن در سطح منطقه افزوده است و چه بسا اگر عنان کار را با تغییر دولت در سال 1392 (وبا انتقادهای گسترده ی آن زمان رسانه های نزدیک به جریان اصلاحات) در اختیار وزارت امور خارجه دولت تدبیر امید گمارده بوده، اکنون نه بشار اسدی در کار مانده بودن و نه سوریه ای به عنوان عضوی از محور مقاومت!

ارسال نظر

آخرین اخبار