نهی احمدینژاد؛ چالش تئوریک تجدیدنظرطلبان
هنوز مردم واکنش اصلاحطلبان به نامه مقام معظم رهبری به رئیس مجلس ششم و عربدهکشی مشارکتیها در اعتراض به اصلاح قانون مطبوعات را به خاطر دارند.
به گزارش گلستان24، روزنامه جوان در سرمقاله امروز خود به قلم عبدالله گنجی به موضوع پرحاشیه این روزهای عرصه سیاست کشور پیرامون جلسه احمدی نژاد با مقام معظم رهبری پرداخته است:
شانزدهم مرداد 1394 در سرمقاله روزنامه با عنوان «احمدینژاد و راستآزمایی انتخابات آزاد» با الهام از پیشینه و مواضع و اسناد دموکراسیخواهی و جمهوریخواهی نخبگان فکری اصلاحطلبان نوشتم: «احمدینژاد هنوز در هیچ دادگاهی محکوم نشده است. بنابراین اگر تأیید صلاحیت شود طبق چارچوب فکری و مدعایی تجدیدنظرطلبان نباید به آن اعتراض کنند، اما اگر ردصلاحیت شود باید مورد اعتراض تجدیدنظرطلبان قرار گیرد. بنابراین منتظر آن روز هستیم تا تجدیدنظرطلبان در اعتراض به ردصلاحیت احتمالی احمدینژاد تحصن کنند و در رسانههای خود تیتر یک کنند: ردصلاحیت احمدینژاد توهین به شعور مردم و نقض دموکراسی و انتخابات آزاد است. آن روز باید منتظر باشیم تا «سند تأملات راهبردی پنج ساله حزب مشارکت» را قاب بگیرند و به در و دیوار شهرمان در دفاع از احمدینژاد بکوبند. منتظر راستآزمایی این مدعیان خواهیم ماند. احمدینژاد میتواند محکی برای سنجش سیاستها و شعارهای یک بام و دو هوای مدعیان مردم باشد. امید است زمینه این راستآزمایی فراهم شود.» (جوان 16/5/1394)
امروز موعد فرارسید و با نهی احمدینژاد از حضور در انتخابات، مدعیات تئوریک، سیاسی و روشنفکری تجدیدنظرطلبان با چالش جدی مواجه شد. اگرچه احمدینژاد ردصلاحیت نشده است، اما این رویه نیز بارها مورد هجوم دموکراسیخواهان، مشروطهخواهان و جمهوریخواهان بوده است. آنان به جای معنادهی ولایی به نظام دینی بر اسب روشنفکری سوار شدند و ولایت فقیه را «یکهسالاری» دانستند و تلاش خود را معطوف به «مردمسالاری فزاینده» کردند. امروز ظرفیتی که میتوانست چالش و تبعید سیاسی را برای آنان رقم بزند را حذف شده میبینند و در فهم آن دچار «بحران تحلیل» هستند، چون از جایگاهی که آن را یکهسالاری میدانستند ذائقه خود را شیرین میبینند.
اکنون اسلامیت نظام به کمک مصلحت و سلامت جمهوریت آمده است و مدعیان جمهوریخواهی را زمینگیر کرده است. امروز منافع اصلاحطلبان همسو با مصلحت نظام شده است، اما عملکرد گذشته اجازه اظهارنظر را از آنان گرفته است و میخواهند با سکوت و محافظهکاری از کنار آن بگذرند. آنان یا باید دوباره به چالش فکری و تئوریک با نظام روی آورند که جمهوریت در خطر است یا از گذشته خود توبه کنند و اشتباهات را فریاد بزنند و نقش بیبدیل رهبری دینی در هدایت کلی نظام را بستایند. اکنون آنان در تاریکی پایکوبی میکنند و صدا خفهکن در مراسم جشن خود نصب کردهاند تا صدایشان به همسایگان نرسد. در صورتی که اگر مدعی امام و مردمسالاری دینی هستند باید قدرشناسی خود را بازگو کنند. آنان از کابوس احمدینژاد گذشتهاند، اما رویه این کار در گذشته مورد اعتراض آنها بوده است.
هنوز مردم واکنش اصلاحطلبان به نامه مقام معظم رهبری به رئیس مجلس ششم درباره اصلاح قانون مطبوعات را به خاطر دارند. هنوز عربدهکشی مشارکتیها در مجلس در اعتراض به آن نامه را به یاد داریم.
چرا اکنون اعتراض نمیکنند؟ و چرا تأیید نمیکنند؟ از نمایندگان اصولگرای مجلس قبلی حدود 20 نفر از جمله حجتالاسلام رسایی، ردصلاحیت شدند، چرا مدعیان دموکراسیخواهی و انتخابات آزاد به آن اعتراض نکردند؟ چرا صدها مقاله و کتابی که در ردنظارت استصوابی نوشتهاند را تجدید چاپ نمیکنند؟ آنان نه جسارت اعتراف به اشتباهات گذشته را دارند و نه جسارت تأکید مجدد بر مدعای گذشته را. اما خوشحالیم که به قدر و قیمت رهبری پی بردهاند و میدانند در مصلحت انقلاب و نظام ملاحظه هیچ کس نخواهد شد. اکنون یاد گرفتهاند که در مواجهه با تدابیر نظام پشت مردم مخفی نشوند و حاکمیت دوگانه را طرح نکنند. آموختهاند که باید در مدعیات خود تجدیدنظر کنند که اگر اصلاح نکنند، اسناد به جای مانده همچنان سند واگرایی آن خواهد بود و در تاریخ انقلاب ثبت و درج است. نهی احمدینژاد هم فرصت ذیقیمتی برای خود اوست و هم فرصت بازاندیشی و واقعگرایی برای دوزیستان سیاستورز و روشنفکراست. منتظریم تا نحوه استفاده هر دو از این فرصت را ببینیم.
منبع: مشرق
ارسال نظر