«خود برتربین های انقلابی» به دنبال رای احساسی در فضای دوقطبی
جلوگیری از دوگانگی بین عوام و خواص
«انسان بایستی آن چیزی را که میبیند و میفهمد و فکر میکند که به نفع برادر مؤمناش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم.»
روز دوشنبه رهبر معظم انقلاب اسلامی در درس خارج فقه خود فرمودند: «انسان بایستی آن چیزی را که میبیند و میفهمد و فکر میکند که به نفع برادر مؤمناش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظهی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست. این یک چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است.»
بحث ایجاد دو قطبی در کشور از جمله مقولات مهمی است که می تواند در هر برهه ای به امنیت روانی و حتی امنیت جامعه صدمه جدی وارد کند. نمونه این موضوع در ایام فتنه سال 88 به شکل گسترده ای در حال شکل گیری بود که با بصیرت مردم و تدابیر رهبری معظم انقلاب قضیه ختم به خیر شد.
یک دلی ملت در تیررس دشمنان
با گذشت نزدیک به هفت سال از فتنه سال 88 میتوان این نکته را با قاطعیت گفت که ایجاد دوقطبی سیاسی در عرصه جامعه مهمترین خط قرمز نظام جمهوری اسلامی ایران در رقابتهای سیاسی است. ایجاد دوقطبی سیاسی به فرایندی میانجامد که نه تنها امکان تشخیص حق و باطل و مسیر صحیح را با مشکل رو به رو میکند، بلکه با عدم هرگونه انعطاف در پذیرش اشتباه همراه است. مصائب و مشکلات چنین روندی نیاز به توضیح ندارد، از همین رو است که حتی در مسئلهای همانند برجام که با اختلاف نظرهای 180 درجهای همراه است، رأس نظام بر این نکته تأکید میکند که برجام نباید بهانهای برای ایجاد اختلافنظر و احیاناً ایجاد دو گانه فرضی در سطح جامعه شود، کما اینکه ایجاد چنین دوگانهای و گسترش اختلافات در عرصه سیاسی کشور هدفی بود که دشمن در حوزه برجام و تفاهم با ایران ایفا میکرد.
فاصله های طبقاتی نتیجه عدم وحدت
اگر به داده های آماری نگاهی کنیم متوجه خواهیم شد که اصلیترین شکاف در آوردگاه آینده سیاسی کشور به احتمال زیاد بین عوام و خواص خواهد بود. طبق آماری که مؤسسه «ایران پل» منتشر کرده است اصلیترین پایگاه دولت فعلی در بین طبقات شهری و با درآمد بالا و با تحصیلات لیسانس به بالا و گرایش مقابل در بین طبقات روستایی و شهرهای کوچک با تحصیلات پایین است، البته این گرایشها به صورت مطلق نیست و استثنائاتی نیز در آن وجود دارد. با این حال این دادهها کافی است تا چشماندازی از آرایش نیروهای اجتماعی در انتخابات بعدی به دست آید. اساساً ایجاد دوگانه بین خواص و عوام همواره از مهمترین بحثهای مرتبط با حکمرانی از گذشته تاکنون بوده است.
به هر حال در وضعیت فعلی کشور و با توجه به تحرکات بیش از پیش دشمنان قسم خورده نظام و انقلاب باید گفت حفظ وحدت و آرامش خصوصا در ایام منتهی به انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه سال آینده باید از اولویت های مسئولین نظام باشد.
دوقطبی کجا موردپسند است؟
این موضوع در حدی مهم است که شخص مقام معظم رهبری به عنوان عالی رتبه ترین مقام کشور و در جایگاه یک رهبر دینی – سیاسی بدان تاکید دارند تا جامعه به آشوب و هرج و مرج کشیده نشود. البته ناگفته نماند در ادبیات دینی ما در مواردی صف بندی ها و جناح بندی ها را تایید کرده است و حتی به آن امر هم کرده است اما از سویی همین دین در موارد متعددی به وحدت و همدلی توصیه کرده است. بررسی منابع دینی نشان می دهد که فقط یک دو قطبی از منظر دین شناخته شده و مورد تایید است و آن هم دو قطبی حق و باطل است. در واقع آنچه از آن به قطببندی تعبیر می شود، فقط بهمعنای تفاوت دیدگاه و نقد کردن عده ای توسط عده دیگر نیست. قطببندی هنگامی رخ میدهد که این اختلاف به نزاع، درگیری و تقابل منجر شود و با تحریک احساسات طرفداران و حامیان، آنها را علیه گروه دیگر تحریک کنیم. آنچه در اسلام مورد تایید است مبازه با ظالم و یا به تعبیر امروز، مبارزه با استکبار است که نمود بیرونی آن در امروز جهاد عیله صهیونیست و استکبار است و همچین مبارزه با باغی و اقدامات خلاف امنیت است که در تعابیر رهبر انقلاب با کلید واژه هایی نظیر فتنه و در مقابل آن، بصیرت اشاره شده است.
چه گروه هایی از عدم وحدت سود می برند؟
آنچه که روشن است ضد انقلاب، منافقین و دشمنان قسم خورده در استکبار، و آن ها که از انقلاب کینه ای به دل دارند و در داخل هستند، بهترین زمان را برای ضربه زدن، فضای دو قطبی جامعه می دانند که بر موج احساسات پاک مردم سوار شوند و اهداف شوم خود را دنبال کنند.
گروه دوم افراد منحرف هستند. آن ها که در جبهه حق بوده اند اما از راه حق انحراف داشته اند را می توان به عنوان گروه دوم نام برد. این روش می تواند نقائص آن ها را جبران کرده و موجب استقبال مردم به صورت احساسی و تهییجی شود. در صورتی که توانایی فرد در اداره امور و مدیریت جهادی و کارنامه وی در کارآمدی است که می تواند بدون خدعه این فضا را برای این گروه فراهم کند اما چون این نتایج را در کارنامه سیاسی خود پیدا نمی کنند به ابزار دیگری متوسل می شوند.
اما دسته سوم کمی با دو دسته قبل متفاوت است. آن ها که مخلصانه و برای خدا فضای سیاسی را به دو قطبی تبدیل می کنند، و اتفاقا خطر آن ها از بقیه کمتر نباشد شاید بیشتر هم باشد. یعنی آن ها که با نیت های الهی و ضمایر پاک خود در دام دشمن می افتند و با تکفیر یاران انقلاب یا جناح های دیگر سیاسی قدم در ورطه اختلاف می نهند و بازی را واگذار می کنند. این گروه را می توان با عنوان «خود برتربین های انقلابی» نام برد. بعضی هم به آن ها «خود عمار پندار» می گویند.
وقتی ولی به میدان می آید
در این میان آنچه از همه بیشتر خود را نشان می دهد، رهنمودهای حکیمانه و دلسوزانه رهبر معظم انقلاب به پرهیز از دو دستگی است. به روشنی می شود فهمید که اولا بیشتر از هر فرد دیگری استکبار از دو دستگی و دعواهای داخلی سود می برد و در این میان برخی وابستگان در داخل هم از روی جهالت یا عمد به او کمک می کنند و ثانیا در فضای دوقطبی مردم نیز نمی توانند به راحتی تصمیم صحیح سیاسی بگیرند و احتمالا درگیر جناح بندی های کاذب سیاسی می شوند و به اصطلاح در آینده هم «رای احساسی» می دهند. موضوع مهم دیگر اینکه این فضا مردم را دلزده و از حضور در عرصه سیاسی کشور دور می کند. با این همه به نظر می رسد فرصت های آرام این روزها مجالی است برای اندیشیدن در خصوص «صحنه سازی های استکبار در داخل ایران» و وظیفه ما در مقابل آن. زیرا در این برهه از انقلاب اسلامی چیزی که بیش از پیش احساس نیاز به آن می شود، وحدت رویه بین اولا مسئولین عالی رتبه نظام و در ثانی در سایه وحدت بین مسئولین، وحدت در جامعه است.
منبع : دیدبان
ارسال نظر