سفیدخوانی اظهارات معاون صدراعظم آلمان چه درسهایی برای ایران دارد؟
اروپا، بازیگری غیرمستقل در صفحه شطرنج روابط بینالملل
15ماه پس از امضای توافق هستهای میان ایران و کشورهای موسوم به 1+5، هنوز درباره توسعه روابط سیاسی میان ایران و کشورهای اروپایی اما و اگرهایی وجود دارد
به گزارش گلستان 24، 15ماه پس از امضای توافق هستهای میان ایران و کشورهای موسوم به 1+5، هنوز درباره توسعه روابط سیاسی میان ایران و کشورهای اروپایی اما و اگرهایی وجود دارد. اما و اگرهایی که با انتشار اخبار مربوط به توسعه مناسبات دوجانبه، ناگهان حاشیهساز میشود.
در 15ماه گذشته از پایان مذاکرات هستهای، بسیاری از صاحبنظران با عینک خوشبینی به نتایج این مذاکرات بهویژه از حیث بهبود رابطه ایران و اروپا نگاه میکنند. این خوشبینیها بهویژه با تکیه بر آمار سفرهای متعدد مقامات کشورهای غربی به تهران افزایش مییابد. براساس آمارهایی که سه ماه قبل روزنامه دولت ارائه کرد، در پسابرجام، هر شش روز یک هیأت خارجی به ایران سفر کرده است. با این همه دستاوردهای مبهم این سفرها نشان میدهد که از سفر به تهران تا بهبود عملی روابط، راهی طولانی در پیش است.
حاشیهسازیهای مضحک اروپایی
برای فهم دلایل این حاشیهسازیها باید به رفتار مقامات اروپایی نسبت به کشورمان حتی در دوره 15ماهه پسابرجام نگاهی انداخت.
در تازهترین حاشیهسازیهایی که پیرامون روابط تهران و اروپا صورت گرفته، زیگمار گابریل معاون صدراعظم آلمان پیش از سفر به تهران در مصاحبهای با اشپیگل آنلاین گفته که علاقهمند است پیرامون موضوعات حقوق بشری و جنگ در سوریه با مقامات ایرانی به رایزنی و تبادل نظر بپردازد؛ او البته این را هم گفته که ایران تنها زمانی میتواند رابطهای متعارف و دوستانه با آلمان داشته باشد که حق بقا و دوام اسرائیل را بهرسمیت بشناسد!
زیگمار گابریل همان کسی است که قرار بود اردیبهشت امسال به تهران سفر کند اما سفرش بهدلایلی که البته از سوی آلمانها، بیماری او خوانده شد، لغو گردید.
او حالا درحالی به تهران سفر کرده که پیش از انجام این سفر، تلاش کرده با طرح برخی ادعاها، اصل سفرش را تحتالشعاع قرار داده و در موضعی تهاجمی قرار گیرد. البته تهران در واکنش به این اظهارنظر، تاکید کرده است که «مناسبات جمهوری اسلامی ایران و آلمان بر پایه منافع و احترام متقابل بنا شده و در این رابطه هیچگونه پیش شرطی پذیرفتنی نیست؛ علاوه بر آنکه در این ارتباط دخالت هرگونه عامل ثالث را کاملا مردود و مخل روابط دوجانبه میدانیم... جمهوری اسلامی ایران دفاع از حقوق مردم فلسطین را جزء تغییر ناپذیر سیاست خارجی خود میداند و از آرمان فلسطین هیچگاه و تحت هیچ شرایطی دست نخواهد کشید.»
البته اظهارات ضدایرانی گابریل مسبوق به سابقه است. او در اردیبهشت امسال نیز پیش از انجام سفری که لغو شد، به شرکتهای آلمانی توصیه کرده بود «هنگام سرمایهگذاری در ایران مسئله حقوق بشر در این کشور را مدنظر قرار دهند». در همان زمان «بئاته برامز» سخنگوی وزارت اقتصاد آلمان از نشست مشترک زیگمار گابریل با متولیان نهادهای حقوق بشری پیش از سفر به ایران خبر داده بود و به نقل از مقامات آلمانی گفته بود «هر کشوری که خواستار رابطه تنگاتنگ و پایدار با آلمان است باید بیچون و چرا موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد»!
پیش از آن «یورگن هادت» از مقامات دولت آلمان هم طی مصاحبهای در مورد احتمال سفر آنگلا مرکل صدراعظم این کشور به ایران، با پیش کشیدن شرطی مضحک چنین گفته بود که «سفر آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان به ایران غیر معمول است مگر اینکه این کشور بر موشکهایش برچسب درود و تهنیت به اسرائیل را نصب نماید»! این اظهارنظرها در شرایطی است که «کلودیا روت» نایب رئیس پارلمان آلمان هم در جریان سفری که در بهمن 93 به ایران داشت اظهارات مداخله جویانهای را در رابطه با امور داخلی کشورمان مطرح کرده بود و قصد داشت با چند تن از مجرمان امنیتی ملاقات کند.
موضوع دیدار با متهمان امنیتی، همان اقدامی است که در سال 92، کاترین اشتون در جریان سفر به تهران انجام داد. او که در مقام مسئول هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا به کشورمان سفر کرده بود، در جریان این دیدارها نشان داد که احترامی به پروتکلهای موجود درباره شرایط سفر به کشورها پایبند نیست.
وقتی ترمز قطار سفرهای اروپایی روحانی کشیده شد
حاشیهسازی مقامات اروپایی علیه تهران بهاندازهای است که حتی فروردین امسال باعث لغو سفر رئیسجمهور کشورمان به اتریش شد. گفته شد که لغو این سفر به این دلیل بوده که اتریش حاضر نشده مانع تظاهرات صهیونیستها پشت در اتاق رئیس جمهوری شود.
روحانی که پیش از سفر به اتریش، تجربه میزبانی نامناسب ایتالیاییها از خود را نیز در ذهن داشت و از یاد نبرده بود آنها چطور با انتخاب نامناسب محل کنفرانس خبری، این سفر مهم را به حاشیه بردند، با لغو سفر به اتریش نشان داد که هنوز راهی طولانی برای بهبود مناسبات با اروپا در پیش است.موضوع لغو سفر روحانی به اتریش آنقدر جدی بود که پس از آن رئیسجمهور کشورمان به هیچ کشور اروپایی سفر نکرد و سفرهای خود را محدود به کشورهای آسیایی و آمریکایی لاتین کرد.
اما فارغ از حاشیهسازی درباره این دست سفرها، نتیجه عملی آمدوشد مقامات اروپایی به تهران نیز چندان درخور توجه نبوده است. رهبر معظم انقلاب چندی قبل در جریان دیدار نخستوزیر ایتالیا با ایشان، در اینباره فرمودند: «مشکل رفتوآمدهای اروپاییها محسوس نبودن نتایج مذاکرات است».
ایشان در روزهای پایانی سال قبل نیز در جمع اعضای مجلس خبرگان تاکید کردند: «اکنون رفت و آمدهایی از طرف غربی ها انجام میشود، اما این رفتوآمدها تاکنون هیچ اثر مثبتی نداشته است و باید در عمل مشخص شود که این رفت و آمدها چه تأثیری دارند وگرنه صرفاً تفاهم برروی کاغذ فایده ای ندارد».
این هشدارها درحالی به دولتمردان داده میشود که نگاهی به تراز تجاری ایران و اروپا نشان میدهد که نگاه کشورهای اروپایی به ایران، نه نگاه به کشوری تولیدکننده، بلکه نگاه به بازار هشتاد میلیونی ایران است. در واقع اروپاییها علاقهدارند از مواهب بازار ایران استفاده کنند و البته همزمان ژست حقوقبشری خود را حفظ کرده و با ادبیاتی تحقیرآمیز، به مواضع منطقهای تهران برخورد کنند.
بازی سیاستمداران وابسته، با آبروی اروپا
چنین روندی حکایت از آن دارد که روابط ایران و اروپا حتی در پسابرجام زیر سایه سنگین تندروهایی قرار گرفته که نمیگذارند غرب نگاهی منصفانه به تهران داشته باشد. تندروهای وابسته به لابی عبری – عربی که با وجود چراغ سبز ایران به مذاکرات حقوقبشری و نیز تاکید تهران به گفتوگوهای منطقهای برای حل و فصل مسائل غرب آسیا، هنوز بهدنبال ایرانهراسی هستند.
حرکت اروپا در پازل طراحی شده از سوی رژیم صهیونیستی، پیش از این در دهه هفتاد نیز آسیبی جدی به روابط ایران و اروپا وارد آورد و اکنون که انتظار میرود اروپا قصد استفاده از فرصتهای پسابرجام را داشته باشد، باز هم همین وابستگی به رژیم اشغالگر قدس، چشمانداز روابط آتی میان ایران و اروپا را در پردهای از ابهام فرو برده است.
بیتردید اینکه معاون صدراعظم آلمان، روابط مناسب با تهران را منوط به رابطه تهران و تلآویو میکند، حکایت از اوج وابستگی آلمانیها به لابی صهیونیستی دارد. موضوعی که نشان میدهد تهران باید در رابطه با اروپا این واقعیت که نمیتوان کشورهای اروپایی را یک بازیگر مستقل در عرصه بینالمللی در نظر گرفت را در نظر داشته باشد و در جریان مذاکرات با مقامات اروپایی به آنها یادآوری کند که حلقه بهگوش شدن اروپا در برابر مقامات صهیونیست، چیزی بهجز ضربهزدن به آبروی تاریخی اروپا نیست و بازنده اصلی این وابستگی، اروپاییهایی هستند که بهرغم نیاز به بازار ایران، بهدلیل منع اربابان صهیونیستی و آمریکایی، جرأت استقلالعمل نداشته و با فرافکنی، ایران را متهم به مانعتراشی در مسیر بهبود روابط میکنند.
منبع : دیدبان
ارسال نظر