مسلمان شدن دختران آمریکایی
بسیاری از زنان در غرب پیش از آن که مطالعاتی در زمینه اسلام انجام داده باشند، با مسلمانان از نزدیک آشنا شده و برای کسب اطلاعات بیشتر روی به مطالعات اسلامی آوردهاند.
بسیاری از زنان در غرب پیش از آن که مطالعاتی در زمینه اسلام انجام داده باشند، با مسلمانان از نزدیک آشنا شده و برای کسب اطلاعات بیشتر روی به مطالعات اسلامی آوردهاند. بر مبنای تحقیقاتی که" کارول آنوی" انجام داده است هر یک از آنها از طریق یک همسایه مسلمان یا همسر مسلمان و یا از طریق دانشگاه با اسلام آشنا شدهاند و خود شخصاً اسلام را بدون هیچ گونه اجباری پذیرفتهاند زیرا اسلام قادر به پاسخگویی به نیازهای فطری و درونی خود میدانستهاند و پس از آن شهادتین را بر زبان آوردهاند.
یکی از این زنان تازه مسلمان آمریکایی از آشنایی خود با مردی مسلمان سخن میگوید و اسلام آوردنش را اینگونه توصیف میکند: «با سلام. اسم من "جووی" است. 24 ساله هستم و در کارولینای جنوبی زندگی میکردم. چندی پیش با پسری به نام "سفیانی" آشنا شدم. او در مراکش زندگی میکرد. از آن زمان بود که آشنایی ما با همدیگر شروع شد و رابطه بین ما روز به روز بهتر میشد. تا اینکه به او علاقه مند شدم و میخواستم که بیشتر در موردش بدانم و بحث در مورد اعتقادات مذهبی رو پیش کشیدم.
او مردی مسلمان بود و به همین خاطر من نیز مطالعاتم را در مورد اسلام شروع کردم و سعی کردم نظر اسلام را درمورد من به عنوان یک زن بدانم. پس از مدتی با خانواده سفیانی ملاقاتی داشتم و با آنها ارتباط گرفتم. پس از چندی تصمیم گرفتم که زندگی در کشور دیگر را تجربه کنم و پس از مدتی اسلام آوردم و موها و بدن خود را با حجاب اسلامی پوشاندم.
پس از آن مسئله مسلمان شدنم را با خانواده در میان گذاشتم و از تغییر دین خود به اسلام و آشنا شدن با مردی مراکشی صحبت کردم. پدرم خیلی از دستم ناراحت شد و من مجبور بودم جای دیگری زندگی کنم. پس از مدتی در منزل یکی از دوستان با مادر و مادر بزرگش زندگی کردم. اما به خانوادهاش از اسلام آوردن و مسلمان شدنم چیزی نگفتم چون مطمئنم واکنشی بهتر از پدرم را با من نخواهند داشت. پس از مدتی جویای کار شدم و وقتی در جامعه حاضر میشدم مردم به من خیره میشدند و هر کسی به نوعی در مورد دین من قضاوت میکرد. به کتابخانه رفتم و زنان مسلمان آفریقایی- آمریکایی رو دیدم و از آنان در مورد پوششان پرسیدم. من یک روسری خریدم و یه نفر بود که همیشه آن را برایم میپوشید. اولین هفته از مسلمان شدم که گذشت، سعی کردم به مسجد محل برم و با چند نفر از زنان مسلمان صحبت کنم اما موفق نشدم.
پس از تمام شدن درس همسرم من و سوفیانی با هم ازدواج کردیم و تصمیم گرفتم که در مراکش زندگی کنم. خانواده همسرم خیلی به من احترام میگذاشتند. البته من احساس میکردم با آنها فاصله زیادی دارم و آنها از آدمای خیلی راحت خوششان نمیاومد. من نمیخواستم کسی به من ترحم کند بلکه فقط میخواهم بگویم آگه کسی میتواند به من کمک کند لطفاً این کار رو انجام بدهد.
بسیار متشکرم از شما به خاطر اینکه داستان زندگی من رو خواندید. امیدوارم که داستان زندگی من برای افراد دیگری که میخواهند در مورد اسلام بدانند و یا آنهایی که میخواهند دینشان را تغییر دهند الهام بخش بوده باشد. اما این رو هم اضافه میکنم که همه مسلمانان بد نیستند. شما باید یاد بگیرید که دو نوع مسلمان وجود دارد و من از شما میخواهم که تحقیقات لازم را حتماً انجام بدهید. »
سخن پایانی:
با وجود موج اسلامهراسی سنگینی که در غرب و به ویژه در آمریکا وجود دارد اما خیل کثیری از زنان به دلائل مختلف تمایل به اسلام آوردن دارند. جرقه اولیه مسلمان شدن آنها علاقهمند بودن به رابطه با مسلمانان، سفر به کشورهای اسلامی و لمس تمدن اسلامی و یا آشنا شدن با مسلمانان در دانشگاه، مدرسه و دیگر اماکن عمومی بوده است و در برخی دیگر از موارد نقش بی بدیل قرآن و پرکردن خلأ روحی برای آن دسته از زنانی که که با تحقیق مسلمان شدهاند به وضوح دیده میشود. آنچه که مسلم است آن است که غرب ظرفیت بسیار بالایی برای پذیرش اسلام دارد و آنچه که میماند هنر مسلمانان در تبلیغ دین خود و فراهم ساختن زیرساختهای لازم برای این امر مهم است.
ارسال نظر