رقیب جدی انتخاباتی روحانی؛ اصولگرا یا اصلاح طلب؟
کمتر از شش ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری آتی ایران هیچ کس هنوز بصورت جدی وارد عرصه میدان انتخاباتی نشده که بتوان وی را رقیب انتخاباتی حسن روحانی در انتخابات آتی به حساب آورد.
به گزارش گلستان24، به تحلیل و بررسی وضعیت جناح های سیاسی ایران برای معرفی کاندیداهای خود در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 پرداخته است. در ادامه بخش های مهم این یادداشت را بخوانید:
کمتر از شش ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری آتی ایران هیچ کس هنوز بصورت جدی وارد عرصه میدان انتخاباتی نشده که بتوان وی را رقیب انتخاباتی آقای روحانی در انتخابات آتی به حساب آورد. گو اینکه زمزمه های زیادی در محافل مختلف در مورد کاندیداهای احتمالی برای انتخابات به گوش می رسد اما به دلیل نبود یک سیستم حزبی در ایران همه این گمانه زنی ها زمزمه بیش نیست.
دو جناح اصلی سیاسی ایران یعنی اصولگراها و اصلاح طلبان از مجموعه گروه ها و احزاب کوچکتر تشکیل شده اند که هر کدام ساز خود را می زند و به این دلیل هنوز هر دو جناح اصلی بر سر محور انتخاباتی برای انتخابات ریاست جمهوری آتی نتوانسته اند درون خود به نتیجه برسند.
اگر به جامعه انتخاباتی ایران نگاهی بیاندازیم می بینیم حدود 15 درصد اصولگرا ، 10 درصد اصولگرای میانه رو، 15 درصد اصلاح طلب، 10 درصد دیگر اصلاح طلب میانه رو وجود دارد و حدود پنجاه درصد جامعه انتخابانی ایران بی طرف هستند، شاید هم بیشتر. در واقع میانه روهای دو جناح اصلی قدرت ایران پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری شکل گرفته اند و قبل از آن هر کدام به جناح سیاسی خود وابسته بودند.
به همین دلیل هم هست که در دولت روحانی هم وزیر اصولگرا حضور دارد و هم اصلاح طلب. در واقع این وزرا جزو همان بخش میانه رو های دو جناح سیاسی می باشند. اصولگراها اطمینان دارند که رای دهندگان آنها خود را ملزم به حضور در انتخابات و رای دادن می دانند در حالی که چنین ماجرایی در مورد اصلاح طلبان صدق نمی کند و اصلاح طلبان معمولا نیاز دارند یک فضا سازی سیاسی ایجاد کنند تا رای دهندگان آنها تصمیم بگیرند پای صندوق های رای بروند و رای بدهند.
تاریخ انتخابات در ایران نشان داده که همیشه دلیل شکست اصولگراها تعدد کاندیداهای آنها بوده چون تعداد رای دهندگان آنها ثابت است و تعدد کاندیداها منجر به شکست آرا می گردد. در مقابل دلیل شکست اصلاح طلبان نبود کاندیدایی که کاریزمای لازم جهت ایجاد فضای مورد نیاز برای جذب رای دهندگان این جناح پای صندوق های رای بوده.
هر دو جناح نیاز دارند علاوه بر جذب مخاطبان طرفدار خود به سمت 50 درصد رای دهنده های بی طرف بروند و کاندیدایی داشته باشند که برای این قشر جذابیت داشته باشد.
بصورت سنتی اصلاح طلبان معمولا راحت تر می توانند در میان 50 درصد بی طرف تاثیر بگذارند تا اصولگراها اما همانگونه که قبلا گفتم مشروط بر اینکه کاندیدایی که دارای کاریزمای جذب رای دهندگان باشد را وارد میدان کنند. کما اینکه شاهد بودیم در انتخابات سال 1384 آقای احمدی نژاد که یک اصولگرا به حساب می آمد توانست در میان 50 درصد بی طرف تاثیر بگذارد و آرای آنها را جذب کند. در مقابل در انتخابات سال 1376 آقای خاتمی توانست روی 50 درصد بی طرف تاثیر بگذارد و رای آنها را جذب کند.
بزرگترین معضل جناح های سیاسی در ایران این است که خود را وابسته به چهره های سنتی خود کرده اند و حاضر نیستند فضا را برای چهره های جدید باز کنند و در همه انتخابات تصور می کنند که در صورت ورود به کارزار انتخاباتی با چهره های جدید شانس پیروزی را از دست می دهند در حالی که مساله کاملا بر عکس است.
هر چه قدر مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی افزایش یابد عموم مردم نسبت به شخصیت هایی که به نحوی دست اندرکار کارزار دولتی هستند دوری می کنند و بیشتر به دنبال شخصیت هایی هستند که در کارزار مشاغل دولتی نیستند چون متصور می باشند اگر این افراد توانمندی داشتند می توانستند مشکل آنها را در حینی که در راس امور بودند حل کنند و هیچ چیز جدیدی برای ارائه به آنها نخواهند داشت.
البته این ماجرا در حال حاضر فقط مربوط به ایران نیست بلکه در همه جای دنیا همین دیدگاه در میان جوامع غالب شده. همین چند روز پیش شاهد نتیجه انتخابات ایالات متحده بودیم و بنده متصور می باشم که به زودی در اروپا هم چنین روندی طی خواهد شد. جناح های سیاسی ایران هم به خوبی این ماجرا ها را تحلیل کرده اند و چون کاندیدایی که بتواند شرایط مورد نظر مردم را تامین کند پیدا نکرده اند بلا تکلیف مانده اند.
اکثر شخصیت ها هم می دانند که در این انتخابات شانسی در مقابل آقای روحانی نخواهند داشت به همین دلیل نمی خواهند مصطلحا خود را خراب کنند. جناح اصولگرا تصمیم دارد هر طوری که شده در این انتخابات با حد اقل یک کاندیدا وارد میدان شود و اگر هم بنا باشد آقای روحانی مجددا رئیس جمهوری شود بدون رقابت رئیس جمهوری نشود. در مورد اصلاح طلبان (نه اصلاح طلبان میانه رو)، آنها نیز معتقد هستند که حتما باید حد اقل با یک کاندیدا وارد عرصه میدان انتخاباتی شوند چون آنگونه که امیدوار بودند از حکومت آقای روحانی نتوانسته اند بهره برداری کنند و نیاز دارند که اگر هم قرار است آقای روحانی مجددا رئیس جمهوری شود با یک تعامل سهم بیشتری در دولت در اختیار داشته باشند.
گو اینکه هر دو جناح اطمینان دارند که نمی توانند رقیب جدی ای برای آقای روحانی به میدان بیاورند اما در صورت ورود اصلاح طلبان و اصولگراها به میدان انتخابات با کاندیداهای دارای کاریزمای انتخاباتی این بیم پیش می آید که معادلات انتخاباتی بر هم بریزد و میانه رو ها و رای دهندگان بی طرف که سبد رای آرای آقای روحانی را تشکیل می دهند پراکنده شوند و همین ماجرا یک چالش برای آقای روحانی ایجاد کند.
روحانی جزو شخصیت های اصولگرای میانه رو به حساب می آید و اگر پشتوانه اصلاح طلبان و اصلاح طلبان میانه رو را پشت سر خود داشته باشد قطعا با خیال راحت می تواند در دور بعدی انتخابات پیشتاز باشد به همین دلیل هم است که جناح طرفدار روحانی تلاش زیادی دارند که اصلاح طلبان در انتخابات آتی کاندیدای قدری را وارد میدان نکنند و از روحانی حمایت کنند
با توجه به شرایط فعلی در ایران می توان گفت فعلا هیچ کاندیدای قدری در مقابل روحانی قد علم نکرده و همه شخصیت هایی که ممکن بود برای روحانی چالش ساز باشند عرصه را برای او خالی گذاشته اند به همین دلیل هم به نظر می آید انتخابات سال 1396 در ایران انتخابات آرامی باشد و با شرایط موجود روحانی در انتخابات بی رقیب خواهد بود، البته تکرار می کنم مگر اینکه یک کاندیدای کاریزماتیک وارد میدان شود، به همین نسبت هم می توان گفت انتخابات سال 1400 ایران انتخاباتی فوق العاده گرم خواهد بود.
منبع : جام
ارسال نظر