دستهای خالی سلبریتیها در انتخابات آمریکا
پردهای از دروغگویی حاکمان غرب در فیلم "تمام مردان شاه"/ستارههای خاموش سیاستمداران آمریکا
تناقض آشکار میان گفته ها و رفتارهای حاکمان زر و زور و تزویر آمریکایی در طی سال های مختلف چنان بوده که نمی توان پرده دلنشینی برای تماشایش متصور بود و ترامپ جمهوریخواه نیز که علاقه بسیاری به نقش آفرینی دارد نقشی جز یک معامله گر حاکمیت آمریکا را ایفا نخواهد کرد.
به گزارش گلستان24، اگر چه نتیجه انتخابات آمریکا برای بسیاری از کارشناسان حوزه سیاسی غیر قابل پیش بینی بود و گویی نگره اجتماعی بر نگاهی سیاسی غلبه یافت اما می توان تبعاتی از مواجهه سینما و سیاست را لمس کرد. چنان که فضای تبلیغاتی رقبای کاندیدا در احزاب دموکرات و جمهوری خواه از ماه ها پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری برایم یادآور فیلم ارزنده «تمام مردان شاه» بود. فیلمی که اقتباس از داستانی به همین نام نوشته رابرت پن وارن بود و در سال 1949 توسط رابرت راسن و در سال 2006 توسط استیون زایلیان ساخته شد و در آن اشاره به رابطه اخلاق در سیاست شده است. مساله ای که معمولا در فضای انتخاباتی رخ می دهد و بسیاری از وعده های پیش از برگزاری انتخابات به ورطه هایی کاملا بیراهه از زمان اجرای آن می رسد. مسیری که در همین چند روزه از پیروزی دونالد ترامپ هم به وقوع پیوست و نوع نگاه و نحوه ژست و لحن گفته ها و شمایل دیالوگ های مرد تاجر و هزار رنگ حزب جمهوریخواه رنگ دیگری به خود گرفته است.
این موضوع جدا از اذعان به این که اصولا نمی توان به وعده های سیاستمداران مزور آمریکایی در پایبندی به تعهدات قانونی دلخوش بود و از وعده های شکل نیافته و خنده های به تصویردرآمده نزد سیاستمداران به عنوان غنایم فضای دیپلماتیک یاد کرد، می تواند نشان دهنده فاصله عمیقی باشد که میان اخلاق و قدرت وجود دارد که همه چیز را حول یک محور نمایشی جهت فریب افکار عمومی خواهد برد و گاه رنگ فریاد آزادی خواهی و حق دموکراسی خواهی مردم به خود می گیرد و گاه در لایه هایی از شعارهایی مردمی شکل پوپولیستی به خود می یابد. اما حقیقت این است که نمایندگان احزاب دموکرات و جمهوریخواه در طول ادوار شکل یافته از زمان حاکمیت این کشور در هر دو سوی انتخاباتی در واقع مجری همان اندیشه های قدرت طلبانه و مزدورانه استکبار جهانی بوده و مسیر فعالیتشان به سمت چپاول و زیرپا گذاشتن حقوق انسانی مردمان مظلوم و عملی ساختن منویات قدرت طلبانه حاکمیت آمریکا خلاصه می شود.
در سکانسی از فیلم «تمام مردان شاه» در نسخه سال 2006 شاهد سخنرانی پُرشور ویل استارک (شان پن) هستیم که روبروی مردم از اجرای برنامه های عمرانی می گوید در حالی که در پشت سرش پُلی در حال تخریب و از بین رفتن است! و این تناقض آشکار میان گفته ها و رفتارهای حاکمان زر و زور و تزویر آمریکایی در طی سال های مختلف چنان بوده که نمی توان پرده دلنشینی برای تماشایش متصور بود و ترامپ جمهوریخواه نیز که علاقه بسیاری به نقش آفرینی دارد نقشی جز یک معامله گر حاکمیت آمریکا را ایفا نخواهد کرد و این خانه پوشالی شکل یافته از وعده های توخالی تنها برای فریب عده ای از اهالی خوش خیال و معترض سیاست های جاری در آمریکا بنا شده است!
در تحلیل انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و در بررسی نقش هنر در شکل گیری نتایج انتخابات می توان از مناظری مختلف ورود یافت و به بی ثمر بودن تلاش های بی حد و مرز ستاره های سلبریتی آمریکا در انتخاب هیلاری کلینتون دموکرات اشاره کرد که نشان دهنده تقلیل جایگاه هنرپیشه های سیاست زده در سرنوشت سیاسی مردمان این کشور است و در واقع نشانه ای از فاصله اهالی پُرستاره سینما با مردمان جامعه خواهد بود. مساله ای که جدا از تحلیل جامعه شناسان غربی نیاز به تامل جامعه هنری ایران هم دارد تا در آستانه انتخاباتی دچار شور سیاسی و حزبی و جناحی نشوند و انگشت های به رای درآمده خود را به نفع کاندیدایی مشخص از جناحی سیاسی رنگی نسازند! چرا که دیر یا زود این رنگ ها در نزد چشمان مردم پاک خواهد شد و همیشه این گونه نیست که سیاستمداران از کرسی هنرمندان به صدر مجلس بنشینند.
مساله دیگر در میان نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016 جدا از بی بهره مندن تبلیغات اهالی پُر زرق و برق سینما و موسیقی و صنعت مُدلینگ آمریکا مساله پیش بینی قابل توجه یکی از آثار مهم صنعت انیمیشن بوده که کاری را انجام داد که بسیاری از سیاستمداران از پس آن برنیامدند و اگر به سمت برنامه ریزی های مشخصی که در پشت پرده فضای انتخابات آمریکا میان سینما و سیاست رخ داده است، نرویم باید از مدلسازی شگفت انگیز مجموعه سریالی «سمپسون ها» نسبت به نتیجه انتخابات امسال شگفت زده شد. مجموعه ای سریالی که از 17 آگوست 1989 در 21 فصل و 453 قسمت از شبکه تلویزیونی فاکس پخش شد و در بخشی از آن شاهد حضور شخصیت هایی مشابه هیلاری و ترامپ هستیم و این که دونالد در آن اثر لباس ریاست جمهوری پوشیده و کشور دچار رکود اقتصادی شده است!
اگر چه مت گرینیگ خالق این اثر بیان داشته که شخصیت سرمایه دار و احمقی چون ترامپ در آن زمان پوچ ترین موضوع خنده داری بوده که قابلیت پرداختی کمیک داشت و از این جهت مورد استفاده قرار گرفت اما نمی توان از پیش بینی جالب توجهی که در سال 2000 در بخشی از سریال «سمپسون ها» رخ داده غافل شد و این می تواند منعکس کننده نقش تصویر در بازآفرینی و الگوسازی قدرت حاکمه باشد.
نکته مهم اما اظهار نظر تازه مایکل مور کارگردان جنجالی آمریکا است که عنوان داشته بهتر است دموکرات ها برای انتخاب کاندیدای خود برای ریاست جمهوری دست به دامن هنرپیشگانی چون تام هنکس و اپرا وینفری شوند همان گونه که جمهوریخواهان نیز بارها از وجود هنرپیشگانی چون رونالد ریگان و آرنولد شوارتزنگر استفاده کرده اند. پیداست که هنوز چه هنرمندان و چه سیاستمداران به وجود خطی ارتباطی برای سوء استفاده از نگاه های مردمی دلخوش هستند هر چند نوع رفتارهای سیاستمداران آمریکایی چنان ننگین بوده که بعید باشد بتوان ستاره ای در آسمانشان یافت!
ارسال نظر