کاسترو پس از پنجاه سال!
هنوز برگ خزان زده وجود کاسترو دردل خاک نیارمیده که لیبرالهای وطنی پوزه بند خود را دراورده وبه زهرافشانی برعلیه این اسطوره آزادی وعدالت درآمریکایی لاتین پرداخته اندواین غریب نیست وقتی پیشتر درآخورهای رسانه های خود به حمله علیه فیلسوف پسالیبرال روسی الکساندر دوگین مشغول بودند ومدام به تخریب مبارزان ومتفکران غیرلیبرال می پردازند.نوشتارکنونی وجیزه ای است درستایش مردیکه بیش ازنیم قرن آرمان گرابوده وآزادی وعدالت را درکنار دوستش چه گوارا وپس ازاو فریاد کشید وزیست
بانگاهی به تاریخ بشر از دریچه قرآنی نیک به این نتیحه می رسیم که از هنگام هبوط بشربرزمین وتاریخ دارشدن او همواره یک تقابل بین دوجریان وجود داشته است.جریانی که می توان ازآن به عنوان سرمایه داری-بااشکال متفاوتی که درطول تاریخ داشته تاسرمایه داری جدید که درغرب به ثمرنشسته- واز دیگرسو به تعبیرقرآنی مستضعفین بوده اند.این تقابل همواره درتاریخ خود رانشان داده:تقابل صالحین وطالحین٬حق وباطل٬انبیاءواشقیاء٬ایمان وکفر٬نگاه عادلانه دربرابر ستمگرانه٬آزادیخواهانه دربرابر استبداد واین چنین رویارویی هابیل وقابیل٬ابراهیم(ع) ونمرد٬موسی(ع)وفرعون٬طالوت وجالوت و....رقم خورده وروزهای بزرگی را درتاریخ رقم زده است
قران کریم همواره از آزادیخواهانی یاد میکند که بعضا نبی یارسول نیز نبوده اند اما درراستای آزادی خلق ازاستبداد وایجاد برابری اجتماعی کوشیده اند.کسانی که براساس فطرت قدم برداشته اند ودغدغه عدالت وآزادی داشته اند.اینها درهرجغرافیاو فرهنگ ودرهرتاریخی باشند مورد احترام اند.درتاریخ اسلام از ماجرای نجاشی شنیده ایم که چگونه با فرستادگان پیامبراکرم(ص)رفتاری توام بااحترام داشت.
انسانهای زیادی درهردوره ازتاریخ زیسته اند که بامرگشان فراموش میشوند ومنشاء اثری درتاریخ نبوده اند اما کسانی بوده اند که به فرهنگ بشری خدمت کردند وخطوطی از ظلم را ازصفحه تاریخ پاک کرده اند ودر جهت حرکت بشربه جلو صفحاتی از تاریخ را آرش وار ورق زدند تا حیثیت تاریخی بشرحفظ شود وعزت وکرامت او ازدست نرود.بیشک مصلحان بزرگ تاریخ پیامبران بوده اند که ازخود الگویی برای آزادگان عالم رقم زدند واین چنین درخلاء وجود پیامبران درعرصه اجتماعی ٬جانشینان آنان که امامان شیعه باشند به هدایت جامعه ایمانی اسلامی وبشر اقدام کردند وجوامع دیگر انسانهایی با کمی تفاوت دیدگاه در جهت رهایی خلق ازاستبدادوجهالت کوشیده اند.
فیدل کاسترو رهبرفقید کوبا چند سال پیش سفری به ایران داشت ودرآن سفر به نکته ای اشاره کرد که تایید کننده این مدعااست.کاسترو خطاب به برخی ازمسئولین ایرانی ایران جمهوری اسلامی راقلب تپنده ومعنوی جهان خواند.
امام علی (ع)درنهج البلاغه درباب دوست شناسی ودشمن شناسی کلمات گوهرباری دارند که می تواند درشناخت وایجاد ارتباط با جریانات آزادیخواه در تاریخ معاصر من جمله شخص کاسترو راهگشاباشد.امام علی (ع)می فرمایند دشمنان ودوستان شماچند دسته هستند ازجمله دوستان شما کسی است که دشمن دشمن شماست.تاریخ معاصرجهان شاهد حرکتهای اصلاح گرایانه بزرگانی است که یا دست به اصلاحات اجتماعی زدند ویا باایجاد انقلاب تاریخی ملتهای خود را از دست امپریالیزم نجات داده وبا مهر باطل کوبیدن بر نظام سلطه ومهره های داخلی راه های جدیدی فراروری ملت خویش گشودند.
این افراد مصداق همان کسانی اند که امام حسین (ع)در روز عاشورا خطاب به لشگر عمرسعد از عدم وجود آنان فرمودند.انسانهای آزاده ای که دین ندارند امامی توانند آزاده باشند.بله!آزادگی گوهربزرگی است که شاید بسیاری ازمدعیان تاریخ ازآن بی بهره باشند:غلام همت آنم که زیرچرخ کبود/زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است!!!
کارنامه یک قرن زندگی کاسترو از فعالیتهای انقلابی ومبارزات او برعلیه کاپیتالیسم مکتوب شده که امروز پس از نود سال روی اورا درتاریخ سپید کرده.
تاریخ معاصر جهان از اسم انقلابیون بزرگی که به نحوی بامرام وسلوک خود بشر را به سمت آگاهی تاریخی جهت دادندو زمینه آگاهی تاریخی حقیقی را برای عبوراز عسرت تاریخی رقم میزنند ثبت شده.گاندی درهند٬ماندلا درآفریقا٬شیخ نمر درعربستان٬زکزاکی درنیجریه٬امام موسی صدر درلبنان٬محمدباقرصدر درعراق٬شیخ فضل ا...وحسن نصرا...درلبنان٬طحاحه درمصر٬مارتین لوترکینگ ومالکوم ایکس درامریکا ....وتاریخ ایران معاصر شخصیتهایی چون سیدجمال٬ ستارخان وباقرخان ومیرزاکوچک ومدرس وشیخ فضل ا...ونواب صفوی ودر راس همه انقلابیون تاریخ بت شکن تاریخ وابراهیم عصرجدید امام خمینی(ره).کاسترو نیز دیروز صبح آخرین سیگاربرگ خویش راکشید وبه سوی دوست قدیمی وانقلابی خود چه گوارا پرکشید اما تقدیر بین او ودوستش نیم قرن فاصله انداخت.این فاصله چون خطی بود که بامداد بین جهان او وچه گوارا دیروز پاک شد.رفیق سلام!من آمدم تا چون تو به تاریخ بپیوندم اگر چه حضور این همه انقلابی بزرگ درتاریخ معاصر حکایتگر زمینه سازی برای بزرگترین
انقلاب تاریخ می دهد که بشر درآرزوی آن به سرمیبرد وهمواره با نفی وضعیت موجود درعالم به ترسیم افق موعود می پردازد.کاسترومرد اما انقلابیون هرگز نمی میرند چرا که انقلاب سنت تاریخی بشر است ودر سیرتکامل معنوی او نقش غیرقابل انکاری دارد که به عنوان ضرورتی حتمی جزو سنت های الهی است.کاسترو مرد اما کاستروها نمی میرند:هرگزنمیردانکه دلش زنده شد به عشق/ثبت است برجریده عالم دوام ما.....شاید اخرین جملات کاسترو درتنهایی چنین بوده باشد:چه!رفیق سلام!من آمدم اگرچه پس از پنجاه سال.....کاسترو سیگاربرگش راکشید وبه سمت دوستش پرکشید
نویسنده : حسین پایین محلی
ارسال نظر