تبیین بیانات رهبر انقلاب در دیدار با بسیجیان
بررسی برجام بهعنوان عامل فشار اقتصادی
آمریکاییها با دستاویز قرار دادن موضوعی به نام «التزام ایران به روح برجام» که ترجمهی «لزوم تغییر رفتار ایران در قبال آمریکا» بود، تلاش کردند اینگونه القا کنند که هیچ دستاوردی از جانب برجام برای ایران ایجاد نخواهد شد، مگر ایران رفتارش را تغییر دهد یا اصطلاحاً به روح برجام نیز ملتزم باشد.
به گزارش گلستان24، رهبر انقلاب در دیدار بسیجیان بیان داشتند: «حرف من به مسئولین و به مردم این است که این توافق هستهای که اسمش را گذاشتهاند برجام، نباید تبدیل بشود به یک وسیلهای برای فشار هرچند وقت یکباری از سوی دشمن به ملت ایران و به کشور ما؛ یعنی نباید اجازه بدهیم که این را وسیلهی فشار کنند. مسئولین به ما گفتند که ما این کار را انجام میدهیم، این اقدام را میکنیم برای اینکه فشارهای تحریم برداشته بشود. حالا علاوه بر اینکه آن کاری را که آنوقت قول دادند بکنند و بنا بود همان روز اول انجام بگیرد و تا هشت و نُه ماه هنوز بهطور کامل انجام نگرفته و ناقص است (که مسئولین ما این را صریحاً بیان میکنند؛ آنهایی که خودشان دستاندرکار بودند این را صریحاً بیان کردند و بیان میکنند) [انجام ندادند]، این را باز وسیلهای قرار بدهند برای فشارهای مجدد به جمهوری اسلامی؛ نه، جمهوری اسلامی با اتکا به قدرت الهی و با باور کردن قدرت حضور مردم، از هیچ قدرتی در دنیا هراس ندارد. اگر کسی به تقلید از روحیههای ضعیف بنیاسرائیل میگوید که اِنّا لَمُدرَکون. حالا به ما میرسند و پدر ما را درمیآورند. ما هم به تقلید از حضرت موسی عرض میکنیم که کَلّا اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین.»
اما منظور رهبر انقلاب از برجام بهعنوان وسیلهی فشار چیست؟
در این یادداشت تلاش خواهیم کرد تا به برخی از منافذی که سبب شده است آمریکاییها بهواسطهی آنها علیه ملت ایران فشار وارد آورند، اشاره شود. اشاره خواهد شد که آمریکاییها در حین مذاکرات از سیاست حفظ چارچوب و معماری تحریمها علیه ایران نهتنها در بیان و سخنان نخبگان اجرایی خود، بلکه در حوزهی عمل نیز استفاده کردند.
همچنین با دستاویز قرار دادن موضوعی به نام «التزام ایران به روح برجام»، که ترجمهی «لزوم تغییر رفتار ایران در قبال آمریکا» بود، تلاش کردند اینگونه القا کنند که هیچ دستاوردی از جانب برجام برای ایران ایجاد نخواهد شد، مگر ایران رفتارش را تغییر دهد یا اصطلاحاً به روح برجام نیز ملتزم باشد.
پارادوکسها
چند صباحی است آمریکاییها به هر بهانهای تحریمهای جدید را علیه ایران وضع میکنند یا بهواسطهی آن، فشار روانی میآورند که ممکن است ایران را تحریم کنند و چون هیچ واکنشی از سوی مقامات دولتی دریافت نمیکنند (که اظهارات خود را متوقف کنند)، مسیر اعمال فشار خود را ادامه میدهند. تا حدی که به گزافهگویی در مورد تحریمها عادت کردهاند و هر روز یک سناریوی جدید را علیه ایران آزمون میکنند.
عدهای در داخل بهطرز عجیبی اینگونه فکر میکنند که رئیسجمهور کنونی آمریکا برای ایران یک موهبت الهی بوده است و اگر او نبود، مسئلهی هستهای ایران قطعاً حل و رفع نمیشد. این در حالی است که شدیدترین فشارهای اقتصادی علیه ایران در طول تاریخ بعد از انقلاب در زمان همین رئیسجمهور دموکرات و بهاصطلاح روشنفکر آمریکا تحمیل شده است.
قانون تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد درست در زمان ریاست باراک اوباما تقدیم این نهاد شد و سبب شد بخشهای زیادی از اقتصاد ایران تحتتأثیر قرار گیرد. اما در یک ناهمخوانی آشکار، یک جناح سیاسی خاص در بوق و کرنا میکند که این رئیسجمهور فعلی آمریکا روشنفکرترین رئیسجمهور این کشور است و اگر شخص دیگری بود، به ایرانیان امتیازی نمیداد. غافل از اینکه اساساً امتیازی در کار نبوده است که تفاوتی بین این و آن وجود داشته باشد.
مگر همین باراک اوباما نبود که اظهار داشت اگر بتواند تمام پیچومهرههای صنعت هستهای ایران را از بین خواهد برد تا این صنعت را بهطور کلی از ایران برچیند. مگر نه اینکه صنعت هستهای ایران نماد و نمود پیشرفت علمی و فناوری کشور بوده است و بسیاری از مردم اعتمادبهنفس ملی و عزت ملی خود را با آن تعریف کردهاند؟ استدلال بسیار ساده است. وقتی آمریکاییها میخواهند تمام پیچومهرههای صنعت هستهای ایران را از بین ببرند و برچینند، بدین معنی نیست که بهطور کلی با علم و فناوری در ایران سر سازگاری ندارند؟
چنین فرد و کشوری چگونه بهدنبال برطرف شدن مشکلات اقتصادی کشوری است که در اساس و بهطور ماهوی خود را دشمن او تعریف میکند؟ کشوری که یکی از مبانی اساسی انقلاب و قانون اساسی او را مقابله با استکبار (که مصداق تام آن نیز آمریکاست) شکل میدهد، چگونه میتواند انتظار داشته باشد که مشکلات معیشتی او را دشمنش حل و رفع کند؟
این کوتهبینانه نیست که برخی دائم از رابطه با آمریکا بهعنوان حلال مشکلات اقتصادی کشور یاد میکنند؟ این بدین معنی نیست که برخی یا علم به مبانی قانون اساسی خود ندارند و یا برداشتشان نسبتبه آمریکا به همان تعاریف موجود در کتب ترجمهشدهی غربی ختم میشود؟
سیاستهای آمریکا برای فشار به ایران از ناحیهی برجام
در زیر به دو گامی که توسط همین رئیسجمهور روشنفکر آمریکا علیه ایران اخذ شده است تا اقتصاد ایران به فروپاشی (از نظر خود آنها) ختم شود، اشاره میشود.
اولین گام: سیاست حفظ معماری تحریمها
آمریکاییها در حین و بعد از مذاکرات، سیاست حفظ چارچوب و معماری تحریمها را در دستورکار خود قرار دادند. این موضوع نیز در سخنان وزیر خزانهداری آنها مشهود بود. حتی مقامات غیراقتصادی آنها همچون جان کری نیز بر این موضوع تأکید داشتند. برای مثال، در اینجا به چند نمونه از این اظهارات اشاره خواهد شد.
باراک اوباما بلافاصله بعد از جمعبندی مذاکرات در 14 جولای (23 تیر)، بهصراحت به این موضوع اشاره کرد و گفت: «تحریمهایی که مربوط به حمایت ایران از تروریسم، برنامهی موشکهای بالستیک و نقض حقوق بشر میشود را حفظ خواهیم کرد.»[1]
پیشتر نیز وقتی خبرنگار بیبیسی از کری میپرسد بسیاری منتظرند ببینند که توافق هستهای به بهبود روابط تهران و واشنگتن در دیگر حوزهها کمک میکند یا نه. آیا امیدوار هستید که تغییری بنیادین در نوع نگاه ایران و آمریکا به هم ایجاد شود؟ کری در پاسخ گفته بود: «فکر میکنم همه میتوانند با تغییر لحن و کم کردن از شعارها شروع کنند. اول از همه شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل.»
همچنین جک لو، وزیر خزانهداری آمریکا، نیز در این خصوص اظهار داشته بود که «حفظ معماری تحریمها در حین فراهم آوردن تخفیف از طریق معافیتهای تحریمی، شرط دوم ما (یعنی برخورداری از توانایی بازگرداندن تحریمها در صورت عدم پایبندی ایران به تعهداتش) را تقویت میکند.»[2]
یک نمونهی دیگر کریس بک مایر، معاون هماهنگکنندهی سیاست تحریمها در وزارت خارجهی آمریکا و مشاور جان کری، بود که در اینباره چنین گفت: «با توافق هستهای همهی تحریمهای ما علیه ایران برداشته نخواهد شد. تحریمهایی وجود دارد که بهعلت حمایت ایران از تروریسم اعمال شده است. این تحریمها به قوت خود باقی خواهند ماند. تحریمهای مربوط به نقض حقوق بشر در ایران نیز همچنان باقی خواهند ماند. تحریمهایی وجود دارد که به حمایت ایران از رژیم بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، مربوط است و این تحریمها نیز باقی خواهند ماند. بنابراین میبینیم که بسیاری از این تحریمها همچنان باقی خواهند ماند.»[3]
بنابراین همانطور که مشاهده میشود، آمریکاییها یا اساساً معتقد بودند چارچوب تحریمها بایستی تغییر نکند یا آن را مستلزم انجام کارهایی از سوی ایران کردند که خود نسبتبه عدم امکان انجام آن واقف بودند. بهطور دقیق، منظور این است که آمریکاییها اندیشهی تحریم و فشار علیه ملت ایران را هیچگاه ترک نکردند. حتی در حین مذاکرات و توافق نیز از آن دست برنداشتند و این گزارهها شواهدی برای تأیید این محتواست.
واکنش رهبر انقلاب به سیاست حفظ معماری تحریمها
به همین علت، رهبر انقلاب از مسئولان امر مطالبه کردند که جواب سخنان طرف مقابل را بهصراحت بدهند: «اگر بنا است تحریمها برداشته نشود، پس معاملهای وجود ندارد. دیگر اصلاً این معنا ندارد. مسئولین این را باید مشخص کنند و نگویند که مثلاً او برای قانع کردن رقبای داخلی خودش این حرف را میزند. بله، دعوایی که در آمریکا هست، دعوای واقعی است. بنده عقیده ندارم که دعوای صوری و ظاهری است. واقعاً اختلاف دارند. علت اختلافشان هم برای ما روشن است، لکن بههرحال آنچه رسماً گفته میشود، پاسخ لازم دارد. اگر پاسخ داده نشود، همان تثبیت خواهد شد.»
دومین گام: مسئلهی عدم التزام ایران به «روح برجام»
در همین فضای بهاصطلاح پسابرجام، بارها و بارها مسئولان آمریکا از آنچه «روح برجام» قلمداد کردهاند، سخن راندهاند و ایران را متهم به عدم التزام به روح برجام کردهاند. در داخل اما در یک سناریوی بسیار مشخص همین روح برجام بهعنوان برجامهای دو، سه و... مورد پیگیری قرار گرفته است که این نیز در جای خود بایستی مورد بررسی قرار گیرد.
منظور از روح برجام چیست؟
بهترین کد برای تشریح نیت آمریکاییها از روح برجام به بامداد 14 فروردین 1395 برمیگردد. بهعبارتی موضوع التزام ایران به روح برجام را اولینبار رئیسجمهور دموکرات و روشنفکر آمریکا در حاشیهی نشست امنیت هستهای واشنگتن بیان داشت. آنجا که اظهار داشت: «نکتهی دیگری که من میگویم و آنهم مهم است، رفتار خود ایران برای اطمینانآفرینی از امن بودن این کشور جهت انجام تجارت است. در توافقی مانند این، اولویت اول من... نگرانی اول من... این بود مطمئن شوم که ما برنامهی هستهای آنها را متوقف کنیم و اینکه مواد (هستهای) که آن موقع داشتند و به آنها زمان گریز کوتاه میداد، انتقال داده شوند.»
وی در ادامه با بیان موضوع هراس شرکتهای بینالمللی برای ورود به ایران، مسئلهی التزام به روح توافق را برای اولینبار اینگونه بیان کرد: «این اتفاق افتاده است و من همیشه گفتهام که نمیتوانم قول بدهم که ایران از فرصت فراهمشده در این رهگذر برای ورود مجدد به جامعهی بینالملل استفاده کند. ایران تاکنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعهی جهانی و شرکتها سیگنالهایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریکآمیزی که شرکتها را هراسان میکند، نخواهد کرد. وقتی آنها موشک بالستیک با شعارهایی برای نابودی اسرائیل شلیک میکنند، این شرکتها را مشوش میکند. برخی خطرهای ژئوپلیتیک وجود دارند که وقتی آنها (شرکتها) میبینند این اتفاق دارد میافتد، تشدید میشوند.»
او در ادامه وارد حوزهی موشکی ایران شد تا بهطور شفاف نظرات خود را در مورد روح برجام توضیح داده باشد: «اگر ایران به ارسال موشک به حزبالله ادامه بدهد، این کار شرکتها را مضطرب میکند. بنابراین بخشی از آنچه من امیدوارم اتفاق بیفتد... ما مسئولیت داریم که دربارهی قواعد حاکم توضیحات ارائه کنیم تا مردم ایران در واقع بتوانند از بهبود وضعیت اقتصادی بهرهمند شوند. اما ایران باید آن چیزی که هر کشور دیگری در دنیا میفهمد را درک کند و آن اینکه شرکتها میخواهند جایی بروند که احساس امنیت بکنند؛ جایی که شاهد مناقشات گسترده نباشند، جایی که بتوانند مطمئن باشند مبادلات طبق روال معمول انجام میشوند و این هم سازگاریای است که ایران باید آن را انجام دهد.»
رهبر انقلاب و پیشبینی فشار آمریکا به انحای مختلف
کاملاً مشخص بود که آمریکاییها زیر میز مذاکرات خواهند زد و نقض عهد خواهند کرد. پیش از آن نیز رهبر انقلاب به انحای مختلف اشاره کرده بودند که آمریکاییها بدعهدی خواهند کرد.
برای مثال، درست دو هفته پیش از این صحبتهای باراک اوباما، رهبر انقلاب در پیشبینی صحیح درخصوص رفتار آمریکاییها، بیان داشتند: «یک دیدگاه خاص معتقد است مشکلات اقتصادی کشور تنها در صورتی حل خواهد شد که در موارد مختلف با آمریکا گفتوگو کنیم و از مواضع خود کوتاه بیاییم. این افراد میگویند همانطور که توافق هستهای، برجام نام گرفت، گفتوگو با آمریکا در موارد دیگر و حتی موضوع قانون اساسی کشور میتواند برجامهای 2 و 3 و 4 باشند تا با این گفتوگوها و توافقها، مردم راحت زندگی کنند و مشکلات آنان حل شود.»
ایشان در ادامهی سخنان خود افزودند: «معنای حقیقی این تفکر خطرناک این است که جمهوری اسلامی ایران بهتدریج از مبانی قدرت و امنیت خود و از مسائل اساسی که به حکم اسلام و در چارچوب نظام اسلامی، به آنها پایبند است، همچون مسئلهی حمایت از مقاومت و پشتیبانی سیاسی از ملتهای فلسطین، یمن و بحرین، صرفنظر و مواضع خود را به خواستههای آمریکا نزدیک کند.»
منبع : مشرق
ارسال نظر