حسین شریعتمداری؛
این خطر جدی است!
کوتاه سخن آن که جریان مرموز و نفوذ کرده در برخی از مراکز تصمیمساز و سیاستپرداز نظام، پروژه آمریکایی- اسرائیلی تسلیم ایران و مردم این مرز و بوم به آمریکا را دنبال میکند و این، دقیقا همان وطنفروشی است که در فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 در پی آن بود و ناکام ماند.
به گزارش گلستان24، حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان نوشت:
و اما درباره احتمال مورد اشاره گفتنی است که؛
2- نیم نگاهی به مشکلات مردم که طی سه سال و چند ماه گذشته با آن روبرو بوده و همهروزه نیز بردامنه آن افزوده شده است بیندازید. وجود بسیاری از این مشکلات طبیعی نیست ولی یک جریان مرموز که در برخی از مراکز تصمیمساز و سیاستپرداز نظام نفوذ کرده است، نه فقط اقدام مؤثری برای برطرف کردن مشکلات مورد اشاره انجام نمیدهد، بلکه پیدایش و افزایش دامنه آن را طبیعی و عادی نیز معرفی میکند! به عنوان مثال، بیکاری، رکود، افزایش لگام گسیخته قیمتها، قاچاق، تحریمها، فساد اقتصادی، تعطیلی نزدیک به 60 درصد کارگاههای تولیدی و برخی از کارخانجات بزرگ صنعتی و... عرصه را بر تودههای مردم که صاحبان اصلی انقلاب و نظام هستند همه روزه تنگتر میکند و در همان حال، جریان مرموز مورد اشاره که برخی از افراد آن سابقه وطنفروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را در کارنامه خود دارند و در بخشهایی از مراکز تصمیمساز نظام خزیدهاند نه فقط به هیچ یک از راهحلهای مؤثر و تجربه شده برای مقابله با این مشکلات و ناهنجاریها توجهی نمیکنند بلکه هر انتقادی را در مخالفت با دولت معرفی کرده و منتقدان را با انواع تهمتها و ناسزاها مینوازند! قاچاق کالا تولیدکنندگان داخلی را به ورشکستگی کشانده، کارگاهها و کارخانهها را از رمق انداخته ولی از یکسو شاهد اقدام موثری برای مقابله با این پدیده پلشت نیستیم و از سوی دیگر واردات بیرویه اقلام غیرضروری نیز بر دامنه آن افزوده است.
ماجرای قراردادهای نفتی نیز حال و هوای مشابهی دارد که شرح آن به درازا میکشد و درباره برجام - که اکنون دستاندرکاران آن نیز اعتراف میکنند دستاورد آن تقریبا هیچ بوده است - پیشاز این گزارشهایی داشتهایم و از تکرار آن پرهیز میکنیم. چرا که امروزه معلوم شده است تمامی آن بزرگنماییهای قبلی نظیر آفتاب تابان! معجزه قرن! فتح الفتوح! و... فقط آرزوهای بربادرفته دولت محترم بوده و کلاهگشادی که برخی از مشاوران بر سر ملت گذارده بودند و سه سال و چند ماه از فرصت و امکانات مردم و نظام را دود کردهاند و به هوا فرستادهاند و همین چند روز پیش بود که اعتراف کردند، برای عبور از سد افکار عمومی برجام را بزک میکردهاند! و...
3- اکنون به ماجرای خطرناکی که در آغاز به عنوان یک احتمال از آن یاد کردیم و موضوع اصلی یادداشت پیشروی است بازمیگردیم و این پرسش را پیش میکشیم که کدام انسان عاقل و برخوردار از کمترین هوش و درک اجتماعی - و نه الزاما اقتصادی - میتواند باور کند که تمامی این بیتوجهیها به حل مشکلات مردم طبیعی! و عادی بوده و هست؟! و چگونه میتوان پذیرفت که برخی از مسئولان با وجود اطلاع از راهکارهای موثر و تجربه شده نه فقط دست به کمترین اقدامی برای مقابله با معضلات مورد اشاره نزدهاند، بلکه آشکارا بر دامنه آن نیز افزودهاند؟! و
4- این یک قاعده شناخته شده و یک اصل پذیرفته شده است که هرگاه مردم با مشکلات پیدرپی روبرو شوند و در همان حال شاهد بیتوجهی مسئولان در مقابله با آن مشکلات باشند به طور طبیعی دو برداشت در ذهن و اندیشه آنان شکل میگیرد. اول آن که مسئولان و دستاندرکاران نمیتوانند با مشکلات مقابله کنند و دوم این که؛ نمیخواهند مشکلات را از سر راه بردارند، و در هر دو حالت نتیجه یکسان است و آن، این که، مسئولان و دستاندرکاران موجود، باید کنار گذارده شوند.
حالا به نکته مورد نظر نزدیک شدهایم و پرسش بعدی میتواند به گرهگشایی از ماجرا کمک کند. پرسش این است که آیا جریان خزنده مورد اشاره از اصل و قاعده یاد شده بیخبر است و نمیداند که نتیجه مشکلآفرینی برای مردم، سلب اعتماد آنان و احساس نیاز شدید به برکناری دستاندرکاران مشکلآفرین است؟ پاسخ این پرسش به یقین منفی است و نمیتوان باور کرد آنان که عمداً مشکل میآفرینند از بیاعتباری خود نزد مردم و افکار عمومی بیخبرند، بنابراین سؤال بعدی آن است که این جریان خزنده چرا علیرغم آگاهی از این نتیجه، کماکان به مشکلآفرینی ادامه میدهد؟! هدف اصلی جریان نفوذی را دقیقا در همین نقطه باید جستوجو کرد. بخوانید!
5- جریان نفوذ اگرچه با حاشیهسازیهای پیدرپی تلاش میکند افکار عمومی را از مسائل اصلی دور کند و مثلا به جلوگیری از اجرای فلان کنسرت و یا لغو سخنرانی فلان نماینده مجلس و دهها مسئله دمدستی دیگر بکشاند ولی پرتاب این نارنجکهای دودزا و بمبهای صوتی از نوع اقدامات پیرامونی و برای خالی نبودن عریضه است! مأموریت جریان خزنده نفوذ، انکار مشکلات نیست بلکه استفاده از تاکتیک «غرق مصنوعی» است. در این تاکتیک که پیش از این هم مروری گذرا بر آن داشتهایم و آمریکاییها در زندان گوانتانامو و انگلیسیها در زندان ابوغریب از آن استفاده کردهاند، زندانی را در حالتی قرار میدهند که احساس میکند تا چند لحظه دیگر، غرق میشود.
این قصه اگرچه سر دراز دارد و باز هم به ابعاد دیگری از آن خواهیم پرداخت ولی کوتاه سخن آن که جریان مرموز و نفوذ کرده در برخی از مراکز تصمیمساز و سیاستپرداز نظام، پروژه آمریکایی- اسرائیلی تسلیم ایران و مردم این مرز و بوم به آمریکا را دنبال میکند و این، دقیقا همان وطنفروشی است که در فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 در پی آن بود و ناکام ماند.
گفتنی است کیهان در آن مقطع نیز چندماه قبل از شکلگیری فتنه، ضمن مقایسه فرمول کودتاهای مخملی با حرکت جریان فتنه، تمامی مراحل بعدی فتنه، نظیر انتخاب رنگ، تشکیل کمیته صیانت از انتخابات و... را قبل از وقوع پیشبینی و اعلام کرده و خبر داده بود که انتخابات فقط یک بهانه است و فتنهگران براندازی نظام را دنبال میکنند. به عنوان مثال در تیتر اول کیهان چهارشنبه 20 خرداد 88 - 3 روز قبل از انتخابات - آمده بود «این هشدار را جدی بگیرید؛ آخرین پرده سناریوی افراطیون، آشوب پس از شکست» است و... آن هنگام نیز برخی از افراد موجه و دلسوز به کیهان خرده میگرفتند که البته بعد از شروع فتنه به اشتباه خود پی بردند و تعدادی از آنان، پوزش خواستند.
و امروز هم تمامی شواهد و قرائن موجود که به برخی از آنها اشاره کردیم از توطئه جدیدی خبر میدهد که وطنفروشی گویاترین واژه برای معرفی آن است.
منبع : مشرق
ارسال نظر