دکتر سعید زیباکلام درمراسم افتتاحیه دفتر مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران
ما چرا نعره نزنیم برای این همه دروغی که راجع به عدالت گفته میشود؟
آیا فرامین یا دستوراتی از قبیل آنچه که مرسوم است و بارها و بارها در این سی و اندی سال حیات انقلاب اسلامی صادر شده، مفاسد دیرپا و اقتصادی مالی را ریشه کن و یا دست کم تهدید کرده؟! آیا تا کنون حتی یک کاوش بی قید و بارِ تیزبینانهِ شجاعانه مصلحت نشناسانه جهت بررسی و ارزیابی کامیابی ها و ناکامی های هریک از این فرامین واحکام مبارزاتی صورت گرفته؟!
به گزارش گلستان24 به گزارش از دانا در مراسم افتتاحیه دفتر مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران (آرمان) که در تاریخ 21 آذرماه 95ساعت 13 الی 15 در سالن شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شد، دکتر سعید زیباکلام، از اساتید برجسته دانشگاه تهران و نویسنده کتاب “انحلال در نظام استکباری” به ایراد سخنرانی پرداخت.متن کامل سخنرانی ایشان به این شرح است:
در ایران هر یک از ما رجال سیاسی که بر سر مسند قدرت مینشینیم چه خدماتی انجام دهیم و چه انجام ندهیم، در هر حال این کار را انجام وظیفه نمیبینیم. گرچه میگوییم که انجام وظیفه است ولی در واقع طلبکاریم. جالب تر این که فقط ما رجال سیاسی اینطور نیستیم، عموم مردم، رسانه های ما، دانشجویان ما، اینها هم همینطور هستند. نگاه بکنید به رفتاری که آمریکایی ها و غربی ها نسبت به جان کری و خانم اشتون کردند؟ و آن را مقایسه کنید با رفتاری که ما با آقای دکتر ظریف و عراقچی و تخت روانچی داشتیم. ما به عنوان یک قهرمان با این افراد برخورد کردیم. هنوز هم رجال سیاسی ما از بالا تا پایین ، چپ تا راست مدام میگیم اینها چه زحماتی کشیدند. این رفتارها یعنی چه؟ آنها وظیفه خودشان را انجام داده اند. دکتر ظریف، وزیر امور خارجه ایران و مامور امور بین الملل است.
آن وقت آمریکایی ها نسبت به جان کری و خانم شرمن و سایر دست اندرکاران از جمله آنهایی که در سفارت وین تاثیرات زیادی بر روی آقای ظریف برای قبول توافقنامه داشتند، چه رفتاری داشتند؟ یک تشکر خشک و خالی از این تیم که کار خیلی مهمی انجام داده بودند، نشد. هیچ جشنی، مراسمی یادبودی، اهدای سکه ای، نشانی ..ابدا .
این فرهنگ اشکال دارد. این فرهنگی که شما چه خدمت کنید و چه خیانت، در هر حال چون صاحب منصب هستید، طلبکار مردم و انقلاب هستید، مشکل دارد. این “احساس طلبکاری” و نه اینکه “من انجام وظیفه کردم” به تدریج تبدیل میشود به برتر بینی خود از قانون، و این برتر بینی خود از قانون به تدریج تبدیل میشود به ویژه خواری و رانت خواری. فرد میگوید: من یک سری کاراهای فوق العاده ای انجام دادم. هرچند که در سخنرانی ها و مصاحبه ها به دروغ و از سر تعارف و تکلف میگویم :”انجام وظیفه کردم”.
بنا بر این شما وقتی طلبکار میشوی، حقوق شما و امکانات مرسوم شما جوابگو نیست، رضایت بخش نیست و در واقع شما آرام آرام به دنبال افرادی می روید که با آنها احساس همسویی دارید ، و با آنها که همین احساس را نسبت به شما دارند، یک شبکه ای درست می کنید به نام شبکه قدرت و ثروت!!
مهم نیست که این شبکه در دولت یازدهم شکل بگیرد ویا در شهرداری یا در قوه قضاییه یا در قوه مقننه، درهمه جا شکل میگیرد، فرقی نمیکند. البته برای ما نباید فرق کند که کجا شبکه قدرت ویژه خواری و رانت خواری شکل گرفته؟ این احساس ویژه خواری و رانت خواری و همچنین گام برداشتن در این مسیر منجر به تشکیل شبکه های قدرت و ثروت جا افتاده ای میشود. مسئله “جا افتادگی” بسیار مهم است. معنای جا افتادگی اینست که هرگاه ماجرایی درز پیدا میکند، در سطح رجالی که هم اجرای قانون باید بکنند و هم نظارت بر قانون، واکنش ها آنقدر آرام صورت میگیرد تا به تدریج از فشار افکار عمومی کاسته شود، به طوریکه با گذشت زمان دیگر عملا چیزی از اقدامات جدی برخورد قانونی دیده نمیشود.
تشکیل این شبکه های قدرت- ثروت منجر میشود به چپاول ها در مسئله حقوق های نجومی و املاک نجومی و زمین خواری. کمتر رجل سیاسی رو میتوانیم پیدا کنیم که به نحوی در این شبکه قدرت ثروتی که درست شده، تعدی و تعارض به اراضی نداشته باشد.
خب راه حل چیست؟ یک راه حل اینست که ما صدور حکم کنیم، صدور فرمان کنیم ،تشکیل ستاد چه و چه ..دهها سال است که اینکار انجام میشود، مثل تشکیل ستاد پیگیری فرمان امام. ستاد اجرایی چه جایی دارد؟ از خودمان سوال بکنیم. آیا مبارزه با مفاسد اقتصادی مالی و زمین خوار را میشود با فرامین، سفارشات ،صدور احکام، موعظه (هرقدر هم دلسوزانه)، جدی و مسرانه پیگیری کرد؟؟! آیا براستی با این قبیل فرامین و احکام حکومتی مبارزه ای با مفاسد کهنه و عمیق تاریخ صورت خواهد گرفت؟؟ بی اعتمادی و بی اعتقادی و بدبینی به قدری گسترده شده است که اصلا دیگر جای تعارف نیست. باید حرفها را گفت. باید غده های سرطانی را نشان داد، راه حل های صوری را هم باید ذکر کرد. بنشینیم فکر کنیم انقلابمان، وطنمان، همه چیزمان را داریم آرام آرام از دست میدهیم. اعتماد ملی بسیار مهم است. آیا به راستی با این قبیل فرامین و احکام حکومتی صدارتی- وزارتی، این مفاسد سرطانیِ نظام، رخت برمیبندد؟! و یا حتی ضعیف و نحیف میشود؟! آیا فرامین یا دستوراتی از قبیل آنچه که مرسوم است و بارها و بارها در این سی و اندی سال حیات انقلاب اسلامی صادر شده، مفاسد دیرپا و اقتصادی مالی را ریشه کن و یا دست کم تهدید کرده؟! آیا شایسته نیست از خودمان سوال کنیم محاسن و ثمره نیک و بد این فرامین و احکام صادره چه بوده ؟! آیا تا کنون حتی یک کاوش بی قید و بارِ تیزبینانهِ شجاعانه مصلحت نشناسانه جهت بررسی و ارزیابی کامیابی ها و ناکامی های هریک از این فرامین واحکام مبارزاتی صورت گرفته؟! چه اشکالی دارد که چند سال بعد از اینکه فلان حکم یا فلان بخشنامه صادر شد، یک تیم بنشینند کارشناسی کنند ونتایج کار را با شجاعت و به دور از نگاه مصلحت اندیشانه اعلام کنند. آیا تا کنون دقت کرده اید که هرگاه چنین فرامینی صادر میشود، چه شور و امیدی در میان اقشار محروم و نیمه محروم و زحمت کش و حتی اقشار متوسط جامعه ایجاد میشود؟ بعد از آن کارگزاران و مقامات حکومتی تا چند صباحی مشغول مصاحبه و برگزاری همایش و ایراد نت های بلیغ و مبالغه آمیز در باب داعیانه بودن آن فرمان و اهمیت مبارزه با اشرافی گری هستند. این موضوع به کررات مشاهده شده. اگر مرور کنید مطبوعات و رسانه ها را ، میبینید چه نمایش ها و چه تئاترهایی اجرا میشود. ما همگی با همدیگر بازی میکنیم با پرچم عدالت با پرچم مبارزه بافساد…همه ی ما…شرم بر ما!
آن وقت من جاهایی را سراغ دارم که یک صدم این چپاول و غارت در آن مشاهده نمیشود، سال تا ساال شما عنوان عدالت را در سخنرانی ها، مصاحبه ها و همایش ها مشاهده نمیکنید، البته در آنجا هم حیف و میل اموال عمومی و رانت خواری هست، اما اصلا این سخنرانی ها نیست، مانند انگستان، آمریکا، سوئد و کره جنوبی. نه اینکه آنجا فساد و رانت خواری و ویژه خواری نیست، ابدا بنده این حرف را نمیزنم. اما سخنرانی دروغ راجع به عدالت هم گفته نمیشود، مصاحبه و تعارف و تکلف هم نمیشود. آیا تا کنون مشاهده شده که مجلس شورای اسلامی و یا گروهی از نمایندگان مردم این قبیل فرامین مبارزاتی را مستمرا و جدی مورد پیگیری و نظارت قرار داده باشند؟؟!
بیاید بیرون از این جناح بندی ها و صف بندی ها موضوع را بررسی کنیم. باید فاتحه خودمان را بخوانیم اگر من و شمایِ دانشگاهی هم به دنبال مجیز گرفتن و تملق گویی باشیم. ما چرا نعره نزنیم برای این همه دروغی که راجع به عدالت گفته میشود ؟!!
آیا تا کنون مشاهده کرده اید که روزنامه ها و به ویژه رسانه ملی چه میزان اجرای این قبیل فرامین را مورد پیگیری و نظارت رسانه ای قرار داده اند؟
آیا بعد از سالهای متمادی و صدور فرامین پی در پی مبارزه با انواع مفاسد اقتصادی، وقت آن نرسیده است که یک گروه از کارشناسان فراجناحی انقلابی ضد رانت، تیزبین، شجاع و مصلحت نشناس مامور بشوند تا یک تحقیق و تفحصِ بی پرده از تمام آثار و نتایج یکایک این فرامین انجام بدهند؟ آیا مصلحت نیست از انواع اقدامات مجمع تشخیص مصلحت نظام و بویژه ریاست عالیه آن (این خیلی مهم است) در زمینه مبارزه با مفاسد اقتصادی و مالی و ایضا در زمینه فرامین حکومتی مبارزه با مفاسد در این چند دهه گذشته تحقیقی صورت بگیرد؟؟ مصلحت نیست صحبت کنیم؟ صلاح نیست؟؟ آیا میشود انتظار داشت که دولت تدبیر و راستگویی مبارزه جدی وپیگیرانه ای با مفاسد اقتصادی صورت ببخشد؟ میشود انتظار داشت؟ روشن است که چه میکنیم؟ و به کجا میرویم ؟ و اقدامات ما چه ثمراتی برای انقلاب اسلامی به بار میاورد؟ خدایی برای خودمان روشن و مشخص است که چیکار میکنیم و داریم به کجا میرویم؟ انقلاب و بزرگترین ثمره ی آن یعنی جمهوری اسلامی را کجا داریم میبریم؟
در رابطه با دولت تدبیر و راستگویی چند مطلب هست که پیشنهاد میشود به آنها فکر کنید. دکتر روحانی 16 مرداد 93 ، گفتند: “فساد سالهای گذشته را، با سرو صدا نمیشود شست. اعتقاد دولت بر این است که با خویشاوند بازی، جناح بازی و طایفه بازی نمیشود کشور را به پیش برد”. رییس جمهور در 16 شهریور 93 گفت: “فساد از دیگر مشکلات ریشه دار کشوراست، مبارزه با فساد وظیفه بزرگ همه ماست، منتها به اقدام طولانی مدت نیاز دارد که باید همه دست به دست هم بدهیم و آن را برطرف کنیم”. میزان حرفه ای بودن رو ببینید. میزان تخصص در آدرس غلط و کج دادن را ببینید. رئیس جمهور در7 آذر 93 : “مبارزه با فساد باید برای مردم ملموس باشد. وی با تاکید بر اینکه (نقل قول ): حجیم شدن قدرت در یکجا باعث فساد میشود، به دلایل وجود قوای سه گانه اشاره کرد. بعد اضافه میکند که تفکیک قوا برای کنترل قدرت است و حتی بالا ترین مقام کشور ما یعنی مقام معظم رهبری که فقیهی عادل است بر اساس قانون، مورد نظارت و لطف خبرگان رهبریست تا در شرایطی روی صفات رهبری نظارت کنند”. بعد این تیکه را ملاحظه کنید: “در گذشته میگفتند زیر میزی الان روی میزی شده”. اگر زیر میزی به رومیزی تبدیل بشود، آنوقت چه باید کرد؟ ما باید در برابر فساد عقب نشینی کنیم؟ اعلام کنیم که نمیتونیم؟ این در واقع به معنای زیر پا گذاشتن بالا ترین وظیفه یعنی امر به معروف و نهی از منکراست، به معنای از دست دادن نظام و انقلاب است. مگر شوخی دارد؟ 27فروردین 94 : “فساد با شعار دستگیری و زندانی کردن از بین نمیرود”. شما ببینید بعد از اینکه ریاست صندوق بین المللی پول فساد انجام داد، چه برخوردی با او کردند؟ او را با دست و پای بسته در یک وانت پلیس حمل کردند. اگر درست در خاطرم باشد، این فرد رییس سابق بانک مرکزی فرانسه بوده ، یا چیزی در این حد. بنابراین اینکه بگوییم با زندان و دستگیری درست نمیشود بلکه باید راه فساد را بست، به نوعی کاستن از مقررات و عدم شفافیت در اطلاعات افراد است. اطلاعات باید شفاف و در اختیار همگان قرار بگیرد؛ اما شفافیت اطلاعات این روزها به لطیفه تبدیل شده است. شفافیت اطلاعات مسئله فوق العاده مهمی است وبه همین خاطر هم هست که هم مجمع تشخیص مصلحت نظام و هم مجلس شورای اسلامی به کرات با لایحه اعلان درآمد ها و اموال مخالفت کردند.
13 اردیبهشت 94: “مبارزه با فساد باید در عمل صورت گیرد نه در حرف سخنرانی ، یعنی من و شما باید بدوییم در خیابان ها…. اطلاعات غیر واقعی موجب زیر سوال رفتن مبارزه واقعی با فساد میشود”. 20 بهمن 94 . “تا فساد و انحصار وجود داشته باشد، پیشرفت واقعی و مطلوب حاصل نخواهد شد باید با تجمیع سیستم گمرکی و احیای بازگرداندن بانک ها از مسیر بنگاه داری و تک نرخه کردن ارز و…ما با فساد مبارزه میکنیم” .14 تیر 95 در یک بیانیه مهمی بعد از افشا شدن ماجرای فیش های حقوقی با ابلاغ این دستور که” لایحه اصلاح نظام حقوقی پرداخت ها با رفع خلا های قانونی با فوریت تهیه و همچنین دستگاه ها موظف به انتشار حداقل و حداکثر حقوق مدیران کشوری و لشکری میشوند ، تصریح کرد با کسی عهد اخوت ندارم و مبارزه با فساد را در نظام اداری و اقتصادی تا ریشه کن شدن ادامه میدهیم”. . 8 شهریور 95: “اگر میخواهید با فساد مبارزه کنید بدانید با بگیر و ببند و یا اینرا بگیر آنرا بگیر فساد درست نمیشود ، یا اینکه اگر کسی حقوق غیر عادلانه ای گرفت بیاییم دادگاهی درست کنیم و چوب وشلاقی بیاریم تا درست بشود، خیر ، اینها نیست باید به ریشه ها بپر دازیم “.
حالا آرام سُر خوردن ها شروع شد ، دولت میگوید:” این مشکل ، مشکل یک قوه یا دو قوه نیست بلکه مشکل سراسریست. در کشور ما قوانین شفاف نیست و پرداخت ها ودرآمد ها شفاف نیست، بنابراین باید سیستم را از بنیان اصلاح کنیم”.
پس کارقرار است بنیانی حل بشود، حالا بعد مبارزه میکنیم!!!
برویم سراغ بنیان ها، حالا بنیان ها را نگاه کنید : 11 آبان 95 :” دادگاه ها نمیتوانند با فساد مبارزه کنند، نیروهای اطلاعاتی به تنهایی نمیتوانند با فساد مبارزه کنند، دولت هم به تنهایی نمیتواند با فساد مبارزه کند و مبارزه با فساد (دقت کنید ) از فرهنگ آغاز میشود، از نوجوانی آغاز میشود (یعنی برویم سراغ بچه مدرسه ای ها) “.
خیلی مملکت زیبایی داریم!!!
ببینید رییس جمهور با کلی امکانات نظارتی و اجرایی میگوید: باید از بچه مدرسه ای ها شروع کنیم. البته حرف، حرف درستی است. اما همین الان اینجا فساد دارید، تا دلتان بخواهد لایه های حکومت و نظام ما را شبکه های قدرت صفت دارد از بین میبرد. بعد رئیس جمهور ما بعد از طی شدن سه سال از عمر دولت تازه میگوید باید از نوجوان ها شروع کنیم!!! بله از آنجا هم باید شروع کنیم ،از خیلی جاها باید شروع کرد، من جمله از فرهنگ سازی، من جمله از بچه مدرسه ای ، از آنجا هم باید شروع کرد. ولی نباید پرداختن به یک بخش ما را از پرداختن به سایر بخش ها غافل کند.
ارسال نظر