چالش پسا هاشمی؛
زخم دوقطبی کارگزار- اصلاحطلب دوباره سر باز میکند؟
پیکر مرحوم آقای هاشمی هنوز دفن نشده بود که اصلاحطلبان گمانهزنیهای خود درباره چالشهای پساهاشمی را آغاز کردند.
با درگذشت مرحوم هاشمی رفسنجانی، فضای سیاسی ایران و بویژه اردوگاه سیاسی اعتدالیون و اصلاحطلبان دچار تکانههای شدیدی خواهد شد.
به گزارش گلستان24، روش خاص و جایگاه بیرقیب آن مرحوم، آشکارا بیان میکند که اردوگاههای سیاسی اشاره شده یکی از عوامل جدی اتکای خود را از دست دادهاند و اگرچه مایلند وانمود کنند که گزینه «جانشین هاشمی» در میانشان کم نیست اما آنها مجبورند آرایش خود را تغییر داده و چارچوبهای تعاملی جدیدی را با سپهر سیاست ایران آغاز کنند.
آغاز: اگرچه اصولگرایان فعلاً به دلایلی ترجیح دادهاند سکوت کنند اما اصلاحطلبان خیلی از زودتر از آنچه به نظر میرسید، گمانهزنی راجع به دوران «پساهاشمی» را شروع کردند...
در واقع، هنوز پیکر مرحوم هاشمی دفن هم نشده بود که یادداشتها و تحلیلهای اصلاحطلبان درباره «میراث هاشمی» و دوران پساهاشمی آغاز شد.
حمیدرضا جلاییپور، از معاریف اصلاحطلب، در همین زمینه طی یادداشتی در روزنامه شرق، که روز سهشنبه گذشته و همزمان با مراسم تشییع مرحوم هاشمی منتشر شد، گفته بود: «به باور من، مرگ او نیز جریان میانه را تقویت میکند. در این وضعیت، شخصیتهای سیاسی میانهرو و اصلاحطلب ارتقا پیدا میکنند و این فقدان با میراث روشنگرانه شخص آقای هاشمی جبران میشود.»
او همچنین تصریح کرد: در تحولات سیاسی آینده ایران، برخی شخصیتها مانند شخصیتهای اصلاحطلب و همچنین حسن روحانی و ناطقنوری نقش کلیدی ایفا خواهند کرد. آقای ناطقنوری در ٢٠ سال گذشته نشان داد جدا تواناییهایی دارد و اشتباهات تندروهای آن سوی قدرت را انجام نداد. حتی در دوره احمدینژاد که شخص او و خانوادهاش در معرض توهین بودند، از کوره در نرفت و بزرگوارانه با چنین مسائلی مواجه شد. به باور من سبک سیاسی او و حسن روحانی بیش از دیگران به سبک آیتالله هاشمیرفسنجانی شباهت دارد.[1]
«محمد عطریانفر» عضو مبرّز حزب کارگزاران سازندگی نیز در همین شماره از روزنامه شرق طی یادداشتی با بیان اینکه میراث هاشمی «میانهروی و اعتدال» بود، اما صحبتهایی عجیبتر از جلاییپور و روایت نگرانیهای خود درباره دوران پساهاشمی را بیان میکند.
او در این باره مینویسد: نگرانی من از دوران پساهاشمی، بحرانهایی است که کشور با آن مواجه خواهد شد .نبود این شخصیت فهیم و گرانقدر میتواند آسیبزا باشد. در واقع هاشمی زمانی از میان ما رفت که تاریخ ایران بیش از هر دوره دیگری به او احتیاج داشت. بحرانهایی چون مسائل پسابرجام، برخی آسیبهای اجتماعی در جامعه و تضمین آینده سیاسی، از جمله این نکات است.[2]
و عباس عبدی هم همان روز طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته بود:
«آنچه که امروز فوت آقای هاشمی را مهم کرده است، نگرانی از میزان تاثیری است که در غیاب این عامل تاثیرگذار بر روند سیاسی جامعه و گروه های خاص گذاشته می شود. امروز وضعیتی پیش آمده تا نیروهایی که به هر دلیل خود را در ذیل یا وابسته به کنش سیاسی آقای هاشمی تعریف می کردند، روی پای خویش بایستند و نگاه خود را به عرصه عمومی جامعه گسترش دهند. مشکل چنین نیروهایی این است که هیچگاه حاضر نیستند به مرگ یا هر اتفاق مقدر دیگری فکر کنند. همچنان که دولت های وابسته به نفت نیز کمتر علاقهمند هستند که به کاهش یا حذف درآمدهای نفتی فکر کنند. ولی تجربه نشان داده که این اتفاقات دیر یا زود رخ خواهد داد. نیروی سیاسی خردمند، اجازه نمی دهد که اتفاقات اینچنینی در وضعیت سیاسی جامعه او ناپایداری ایجاد کند.»[3]
*اصلاحطلبان از میراث هاشمی میگویند/انتخابات و ترس!
اگرچه عطریانفر صراحتاً از وجود بحران برای اصلاحطلبان در نبود مرحوم هاشمی خبر داده و منظور او از تضمین آینده سیاسی هم قاعدتاً چیزی جز «انتخابات» نبود اما اصلاحطلبان بیدی نیستند که با این بادها و هشدارها بلرزند.
مسئله «میراث هاشمی» و دوران پساهاشمی در همین چند روز و در میان چهرههای جریان سیاسی خاص «ترند» شد و مورد اقتراح بیشتری هم قرار گرفت.
محمدامین قانعیراد، از جامعهشناسان اصلاحطلب، اخیراً در بخشی از گفتوگوی خود با خبرگزاری ایلنا با بیان اینکه جامعه از آینده بعد از آیتالله هاشمی دچار ترس و نگرانی است! میگوید:
«تقریبا بیشتر واکنشهای جامعه نشان از تالم و تاثر و نگرانی داشت. بخش اصلی این تاثر و تألم هم برای خود شخص آقای هاشمی نبود بلکه مردم برای آینده خود بعد از آقای هاشمی متاثر و نگران شدند. درواقع جامعه از فوت آقای هاشمی احساس یک خلاء کرد و اینکه یک وزنه برای برقراری تعادل و حفظ میانهروی در جامعه از دست رفته است چراکه با فقدان وزنه تعادلی در سیاست کشور روبرو شدهاند. اینکه نهادهای سیاسی و قدرت یا تصمیمگیرنده چگونه میخواهند با این فقدان کنار بیایند بسیار برای جامعه نگرانکننده است. روشنفکران، رجال سیاسی و احزاب و روحانیون خوشفکر باید به این پرسش جامعه هرچه سریعتر پاسخ بدهند که چگونه میتوان خلاء فقدان آقای هاشمی را برای جامعه و سیاست ایران پر کرد؟»
او میافزاید: البته واقعا گمان نمیکنم در کوتاهمدت بتوان فردی را معرفی کرد که به نوعی جایگزین آقای هاشمی در سیاست ایران شود و کس دیگری نمیتواند نقشی را که او در این چهار دهه اخیر برای کشور بازی کرده به این زودیها در دست بگیرد. برای همین هم است که جامعه احساس نگرانی کرده است و باید رجال سیاسی و حوزههای تصمیمگیرنده به یافتن پاسخی برای این مقوله مهم به صورت جدی بیندیشند تا جایگزین این وزنه تعادلی به جامعه معرفی شود.[4]
«صادق زیباکلام» هوادار شماره یک مرحوم آقای هاشمی نیز نفر بعدی است که درباره «میراث هاشمی» صحبت کرده است.
او پس از درگذشت جناب آقای هاشمی، طی یک یادداشت نوشت:
«معتقدم که بزرگترین میراث اکبر هاشمی رفسنجانی این بود که بالاخره توانست اعتدال و میانه روی را به عنوان یک جریان در کشور تحقق ببخشد در حالی که خیلی از جریانات، بزرگ ترین افتخارات خود را دشمنی با دیگران، صدور انقلاب و از این دست مسائل می دانند. در اینچنین کشوری اگر یک نفر اعتدل و میانه روی را به صورت یک جریان نهادینه کند، دستاورد عظیمی است.»
او میافزاید: خیلیها می گویند اصلاحات یتیم شد، اعتدال یتیم شد اما بنده اصلااین اعتقاد را ندارم، بلکه معتقدم که ریشه نهال اعتدال و میانه روی و اصلاحاتی که ایشان کاشته، گرفته و هیچ گونه نمی شود آن را ریشه کن کرد. باز برخلاف عده ای که معتقدند سبد رای روحانی در انتخابات تکان خواهد خورد و آرای او کاهش خواهد یافت هم معتقدم که برعکس، همچون رد صلاحیت هاشمی در سال ٩٢ که ما شاهد به راه افتادن رأی میلیونی برای حسن روحانی بودیم، فوت ایشان اتفاقا در کوتاه مدت باعث افزایش آرا در سبد رای روحانی هم خواهد شد. ولی همانطور که گفتم مهم تر از انتخابات و آثار و تبعات کوتاه مدت رحلت هاشمی، این است که نهال درخت اعتدال و میانه روی بارور خواهد ماند.[5]
و «علی شکوریراد» دبیر کل حزب اتحاد ملت هم در یادداشتی در روزنامه اعتماد، صراحتاً به انتخابات ریاستجمهوری دولت دوازدهم اشاره کرد و نوشت: با اینکه ارزش و تأثیرگذاری وجودی آقای هاشمی بسیار بیش از یک دوره انتخاباتی بود اما می توان گفت برای انتخابات آتی اتفاق بدی نخواهد افتاد و درگذشت آقای هاشمی اتفاقا فضا را سیاسیتر خواهد کرد. گفتمان اعتدالی آیت الله هاشمی و اصلاحات در نبود ایشان بیشتر از آنکه به محاق برود؛ بارز خواهد شد. در انتخابات آتی شاهد تاثیر و پشتیبانی روحی و معنوی آیت الله هاشمی خواهیم بود در عین حال که از حضور فیزیکی ایشان بی بهره هستیم و لذا این خلأ به نوعی پر خواهد شد.[6]
*اختلافات مرحوم هاشمی با اصلاحطلبان/این زخمهای کهنه هنوز هم گاهی سر باز میکند
اوصافی که چهرههای جریان سیاسی خاص برای دوران پساهاشمی برشمردهاند البته بیانگر این نکته آشکار است که جایگاه مرحوم هاشمی برای اصلاحطلبان جبران شدنی نیست.
آنها باید به اوضاع جدید و نبود مرحوم هاشمی عادت کنند. زیرا کسی در مختصات مرحوم هاشمی و سوابق وی، در اردوگاه اصلاحات و اعتدالیون یافت نمیشود.
در این میان اگرچه همانطور که در صحبتهای بزرگان اصلاحطلب دیدیم، بر چیزی با عنوان «ادامه راه جناب آقای هاشمی» تأکید میشود اما در این زمینه جدالهایی نیز در جریان است.
اصلاحطلبان به لحاظ گفتمانی با مرحوم هاشمی و حتی با رئیسجمهور روحانی در تضادّ هستند.
تضادّی که هیچ اشک و لبخندی رافع آن نیست.
فیالواقع همانطور که دولت یازدهم برای جریان خاص، چیزی غیر از یک «رحم اجارهای» نیست؛ مرحوم آقای هاشمی نیز گزینه دلخواه اصلاحطلبان به شمار نمیرفت. (بنا به گفتهای منقول از عباس عبدی، او «دشمن اصلاحطلبان» بود.)
ناخشنودی بارها ابراز شدهای که قابلیت حذف از تاریخ بینابینی اصلاحطلبان و مرحوم هاشمی را ندارد.
این، روزنامه «صبح امروز» با مدیریت سعید حجاریان بود که در اواخر دهه 70 و در سرمقاله خود نوشته بود: در دورهی هاشمی هر 40 روز یک قتل مشکوک سیاسی داشتهایم![7]
و یا همینطور افکار عمومی هنوز به یاد دارند، که «اکبر گنجی» چطور در کتاب «عالیجناب سرخپوش» و در نقد مرحوم هاشمی نوشته بود:
«آقای هاشمی به طور جدی در تخصیص منابع دخالت می کرد و منابع را آن طور که خود می پسندید و تشخیص می داد توزیع می کرد. در دو دهه گذشته بر اثر رانت جویی، طبقه جدیدی در جمهوری اسلامی شکل گرفته است. این طبقه نوکیسه در فرآیند خصوصی سازی با خرید تقریباً بسیاری از منابع ملی به ثروتهای بادآورده دست یافت. در دوران سازندگی حتی به دستگاههای غیراقتصادی و امنیتی اجازه داده شد با فعالیتهای اقتصادی نیازهای مالی خود را تأمین نمایند. در پرتو چنان مجوزی، فسادهای کلان به وجود آمد و خط ترانزیت مواد مخدر با هدف ثروت اندوزی و تخریب غربیان فعال شد.»[8]
در سالهای بعد از دولت اصلاحات و تا امروز البته درپوشی بزرگ بر روی این اختلافات عمیق گذاشته شد.
تا به مقتضای شرایط، لبخندی روی گریه نقاشی شود.
اما با این حال، باز هم هرازگاهی آن زخمهای کهنه میان اصلاحطلبان و مرحوم هاشمی انگار سر باز میکند.
«محمدرضا تاجیک» چند روز قبل در بخشی از گفتوگوی خود با روزنامه شرق درباره دولت مرحوم هاشمی تأکید کرده بود: «بیتردید فضای نگاه اقتصادی کارگزاران بسیار متفاوت از برخی از اصلاحطلبان است. از گذشته هم همینگونه بوده است. از آن آغازی که کارگزاران استقرار پیدا میکند و تبدیل به گفتمان مسلط میشود، ما به لحاظ اقتصادی یک نوع شکاف و گسست را در روند اقتصادی جامعه شاهدیم که بازتابهای خود را از زمان جناب "آقای رفسنجانی" به بعد نشان میدهد. من لزوما و ضرورتا جریان اصلی اصلاحطلبی را در این فضای خاص کارگزاری تعریف نمیکنم. یعنی نگاه اقتصادی آنها را به اصطلاح در بسیاری از جاها با فاصلهای از نگاه کارگزاران تعریف میکنم. اما بههرحال این مسئله شده است.»[9]
بدیهیست که این اختلافات با درگذشت مرحوم هاشمی نیز از بین نرفتهاند و دوقطبی کارگزار_اصلاحطلب همچنان منشأ مناقشات بسیاری در اردوگاه مشترک اعتدالیون و اصلاحطلبان است.
*مهمترین چالش اصلاحطلبان در دوران پساهاشمی/نبود مرحوم هاشمی بر نتیجه دلخواه اصلاحطلبان تأثیر دارد یا نه؟!
به نظر میرسد مهمترین چالش سیاسی اصلاحطلبان در نبود مرحوم هاشمی، انتخابات آتی ریاست جمهوری در سال 96 باشد.
چالشی که در صحبتها و تقریرات آنها نیز هویداست و اشارات فراوان و البته متضادّی به آن صورت گرفته است.
غیر از اشارات امیدوارانه زیباکلام و شکوریراد به مسئله انتخابات آینده و تأثیرپذیری آن از فوت مرحوم هاشمی، اما زمزمههای دیگری نیز از درون جبهه اصلاحات به گوش میرسد.
عبدا... نوری، وزیر کشور دولت اصلاحات طی مصاحبهای در حاشیه مراسم مربوط به تشییع مرحوم هاشمی در پاسخ به این سؤال که «نبودن ایشان تأثیری روی انتخابات آینده خواهد گذاشت؟» گفته است: فکر نمیکنم تأثیر مثبتی داشته باشد. امیدواریم که انشاءالله رفتن و مظلومیت ایشان، باعث شود بهتر از آنچه در گذشته عمل کردیم، کار کنیم![10]
بایستی اذعان کرد که در میان این تناقضات، صحبتهای عبدا... نوری واقعبینانهتر به نظر میرسد. و معضل نبود مرحوم هاشمی در انتخابات آینده، اصلاحطلبان را بر آن خواهد داشت تا به هر نحو ممکن به فکر ایجاد یک آلترناتیو باشند.
آلترناتیوی گفتمانی یا تیپیکال که در هر دو حالت بایستی تداعیکننده مرحوم هاشمی باشد.
مجید انصاری، معاون حقوقی رئیسجمهور چند روز قبل از درگذشت مرحوم هاشمی در یک سخنرانی گفته بود: در آینده از ایشان(هاشمی) همانند امیرکبیر و شهید اول یاد خواهیم کرد...
پ.ن: آنچه که اشاره شد، فضای ترسیم شده از سوی اصلاحطلبان برای دوران پساهاشمی و آرا و نظرات آنها بود.
پس از این و در گزارشی جداگانه، انشاءا... به طرح روایت چهرهها و تحلیلگران اصولگرا از دوران بدون هاشمی خواهیم پرداخت.
***
1_ http://sharghdaily.com/News/112170
2_http://sharghdaily.com/News/112168
3_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3496856
4_ http://aftabnews.ir/fa/print/419665
5_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3496863
6_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3496879
7_ http://www.9day.ir/Newspaper/BlockPrint/2977
8_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911219000591
9_ http://sharghdaily.com/News/111376
10_ http://www.sharghdaily.ir/News/112164
ارسال نظر