یادداشتی به قلم حسین پائین محلی کارشناس فلسفه گلستانی؛
طلوع آفاق تفکر معنوی شیعی در تجربه کربنی
سالهاپیش به نقل از بزرگی دریکی از آثارش خواندم که هانری کربن مارااز مطالعه برخی کتب فلسفی غربی منع میکرد وتاکید داشت جهان شماباغرب متفاوت است وراه شماهم.این شاید دروهله اول برای بسیاری غریب باشد.اما گذر زمان مارا درراهی قرار داد که اگر پیشتر قدم زده بودیم سرنوشت قوم خود را به گونه ای دیگر رقم می زدیم وحالاهم چندان دور نشده است.
به گزارش گلستان24، حسین پائین محلی کارشناس فلسفه گلستانی طی یادداشتی با موضوع طلوع آفاق تفکر معنوی شیعی در تجربه کربنی نوشت:
سالهاپیش به نقل از بزرگی دریکی از آثارش خواندم که هانری کربن مارااز مطالعه برخی کتب فلسفی غربی منع میکرد وتاکید داشت جهان شماباغرب متفاوت است وراه شماهم.این شاید دروهله اول برای بسیاری غریب باشد.اما گذر زمان مارا دوراهی قرار داد که اگر پیشتر قدم زده بودیم سرنوشت قوم خود را به گونه ای دیگر رقم می زدیم وحالاهم چندان دور نشده است.
هانری کربن شاگرد بزرگان اندیشه فلسفه غرب بود وازهرکدام بنابر ضرورت تاریخی میراثی رابه ارث برده بود.هیدگر٬یونگ٬ماسینیون ٬کاسیرر واوتو و...شخصیتهایی که هریک در تاریخ تفکرغرب جریان ساز بودند.کربن باچنین سرمایه فکری به ایران آمد.سرمایه ای مشحون از عقلانیت تاریخی که غرب برای او به ارمغان گذاشته بود واین میسرنشده بود جز با سلوک کربن.سلوکی که اورا درمسیر آواز حقیقت به دنبال خود از فرانسه به ایران کشانده بود واین هجرت ازاوزائری ساخت که هم برای شرق شناسی یک استثنا رقم زد وهم سراغازی برای گفتگوی فرهنگی بین شرق وغرب. گفتگویی بین سنت ومدرنیته ونهایت گفتگویی بین نورایرانی با وجود غربی.
هانری کربن برخلاف بسیاری از شرق شناسان که به حقیقت شرق واسلام نرسیده بودند پای طلب داشت واین جستجوگری حقیقت اورابه دریای فلسفه وعرفان اسلامی ایرانی زد ونتیجه آن نیز چیزی شد که او ازآن به عنوان اسلام ایرانی وعالم ایرانی یاد میکرد.مروارید عرفان اسلامی اگرچه پیشتر دردستان استاد او لویی ماسینیون بود اما ماسینیون تنها بابرخی چهره ها درعالم اسلام آشناشده بود-چون حلاج- وازدرک تام وتمام عرفان اسلامی به خصوص آنچه کربن ازان به عنوان سرالاسرار یاد کرده بود غافل ماند.وان چیزی نبود جز ولایت.کربن که روزگاری مترجم آثارهایدگربود وازسویی ازطریق ماسینیون با اسلام وعرفان اسلامی آشناشده بود چون سلمان فارسی به سرزمین ایمانی مهاجرت کرد وگوهر تحقیق رایافت.او ازجهان هایدگری پافراتر گذاشت.جهانی که تنها بامرگ تمام نمیشود بلکه پس از مرگ آغازی دیگر رقم می زند.جهانی که به فرشته خویی مشهوربود.حکمت خسروانی وعرفان سهرودی ادامه سلوک کربنی بود که او با آن مواجه شده بود وعرفان ناب شیعی!شخصیتهایی چون حیدرآملی وملاصدرا وعلامه طباطبایی.شاید برای اولین بار بود که چنین دیالوگی بین شرق وغرب درعصرجدید بااین شکل وشمایل صورت گرفت.
کربن اینبار باچیز جدیدی مواجه نبود چراکه تفکر غربی هستی رابه شیئت یاسوژه تقلیل داده بود واو خود را دربرابر امرقدسی میدید که فراتر از جهان مدرن وهستی شناسی هیدگری یا اسطوره شناسی یونگی یاشرق شناسی ماسینیونی بود.کربن غرق در نور شده بود.او خودر را بسان زائری در هستی نورانی دید.ازسویی حکمت خسروانی ونورالانواری که سهرودی از آن صحبت میکرد و از سویی عالم ایرانی که اسلام آن منفک ازاسلام عربی بود.
شرق شناسان درمطالعات خود عمدتا اسلام راعربی دیدند واز درک ظرفیتهای بزرگ دراسلام چون ابن عربی وعرفای شیعی چون سید حیدر آملی وملاصدراقاصربودند اما کربن پای درطریق شناخت حقیقت گذاشته بود ودر طی این مسیر با امامت شیعه ومعنای ولایت گره خورد و با حضرت زهرا(س) نیز آشناشد.
این آشنایی مرهون وساطت سید حسین نصر بود که منجربه شکل گیری جلسات گفتگویی باعلامه طباطبایی شد که قریب به دوازده سال طول کشید وبه تعبیر کربن سفر شش ماهه اورا به دوازده سال کشاند.این جلسات شاهدانی نیز داشته است.شخصیتهایی چون فروزانفر٬آشتیانی٬همایی٬مطهری٬دینانی٬مکارم٬خسروشاهی٬ سید حسین نصر٬داریوش شایگان از حضار این جلسات بودند.برخی از نزدیکان کربن از رجوع کربن به مفهوم انتظار وحضرت مهدی(ع)صحبت کردند.نقل است که از کربن پرسیده بودند که کاتولیک است یا پروتستان واو درجواب گفته بود شاگرد امام زمان است.به تعبیر دکتر دینانی کربن اگرچه غربی بود وظاهری غربی داشت اما دل درملکوت شرق داشت.کربن با توجه عمیق به شیعه واشارت دقیق به معانی چون ولایت٬حضرت زهرا٬وحضرت حجت (عج)جهان زدوده شده از معنای غرب را به مذهب شیعه دعوت کرد.مذهبی که به زعم کربن زنده است ودرغیاب معنویت منسوخ شده درعصر مدرنیته میتواند به بازسازی رابطه انسان باهستی بپردازد وازاین منظر او نقاد غرب مدرن با تکیه بر سنت علوی اسلامی بود که به یک معنی کاری تطبیقی با نگاهی فلسفی انتقادی را شروع کرد.
متفکر باتفکر به تذکر می رسد وتذکر ماراقریب حقیقت میکند وکربن باعبوراز پستوهای تفکرغربی به چنین منزلتی رسید.ازسویی هم به شیعه رسید وازسویی به معرفی آنچه که تاکنون مستشرقین نتوانسته بودند در تحقیقات خود به آن برسند را به سرانجام رساند وازاینگونه بود که در گفتگوهای باعلامه طباطبایی بودند کسانیکه امروز دراین سرزمین جزو بزرگان اندیشه اند واز آن جلسات به نیکی وبزرگی یاد میکنند وبه تعبیر سید حسین نصر این گفتگوها درکل قرون وسطی صورت نپذیرفته بود.دهه سی را با جلسات گفتگوهای حلقه فردیدیه می شناختند وجلسات دهه چهل را با گفتگوهای کربن باعلامه.باامید به اینکه این گفتگوها برای رسیدن به خود آگاهی تاریخی وعبوراز غربزدگی وگفتگوی فرهنگی بین شرق وغرب مجددا تحقق یابد.ان شاءا...
انتهای پیام/
ارسال نظر