بی بی سی مطرح کرد؛
«ابراهیم رئیسی» پدیده انتخابات ریاست جمهوری ایران
چرا از همان آغاز با مطرح شدن نام ابراهیم رئیسی، نه فقط دیگر نامزدها و یا مشتاقان نامزدی در میان اصولگرایان در عمل به حاشیه رانده شدند، بلکه زمینههای ترمیم شکاف به ظاهر پرناشدنی جبهه پایداری با دیگر تشکلهای اصولگرا هم فراهم شده است؟
چرا ابراهیم رئیسی یکباره و تا این اندازه در عرصه سیاست در جمهوری اسلامی مطرح و مهم شده است؟ چرا از همان آغاز با مطرح شدن نام ابراهیم رئیسی، نه فقط دیگر نامزدها و یا مشتاقان نامزدی در میان اصولگرایان در عمل به حاشیه رانده شدند، بلکه زمینههای ترمیم شکاف به ظاهر پرناشدنی جبهه پایداری با دیگر تشکلهای اصولگرا که اکنون در قالب ائتلاف جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) گرد هم آمده اند، نیز فراهم شده است؟
نگاهی به کارنامه ابراهیم رئیسی نشانی از آن ندارد که او بازیگر نقش اولی در سیاست جمهوری اسلامی بوده باشد. بنابراین، میتوان پرسید او که تمام دوران فعالیتش در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی سپری شده، و ۱۴ ماه پیش با حکم آیتالله خامنهای به عنوان متولی نهاد پرنفوذ و ثروتمند آستان قدس رضوی معرفی شد، چه دارد که حتی طرح نامش دیگر مدعیان ریاست جمهوری را در میان اصولگرایان به تاملی دوباره در نامزدی خود واداشته است؟
ابراهیم رئیسی، در سال ۱۳۵۹، زمانی که تنها ۲۰ سال داشت ابتدا به سمت دادستان کرج و اندکی بعد با حفظ سمت به دادستانی همدان منصوب شد. در سال ۱۳۶۴، جانشین دادستان تهران شد و در جنجالی ترین فعالیت خود، در سال ۱۳۶۷ با حکم مستقیم آیت الله خمینی، به همراه حسینعلی نیری، مرتضی اشراقی و مصطفی پورمحمدی عضو هیئتی شد که حکم اعدام هزاران زندانی سیاسی را صادر کرد.
پس از آن، ابراهیم رئیسی پلههای ترقی در دستگاه قضایی را با سرعت بیشتری پیمود: از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ دادستان تهران شد، از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۳ ریاست سازمان بازرسی کل کشور را بر عهده گرفت و بعد از آن به مدت ده سال، معاون اول قوه قضاییه شد. پیش از آنکه متولی آستان قدس رضوی شود، یک سال دادستان کل کشور بود و بیش از چهار سال است که دادستان دادگاه ویژه روحانیت است.
چنین پیشینهای، تصویری از او به عنوان چهرهای سیاسی که قصد ریاست جمهوری کند به دست نمیدهد، پس ناگهان این قدرت وحدت آفرینی از کجا آمده که اصولگرایان را واداشته تا دریافت پاسخی از او، عملا پرونده نامزدی دیگر چهرههای مورد نظر خود را ببندند؟
در چند سال اخیر، به ویژه در پی بستری شدن آیتالله خامنهای، بحث جانشینی (آیت الله) رئیسی در سطحی وسیع مطرح شد.
به دلایلی متعددی حدس و گمانهای بسیار در مورد رهبر آینده جمهوری اسلامی مطرح و از افراد مختلفی نام برده شد، اما هیچ کس، کوچکترین اشارهای هم به [آیت الله] رئیسی نمیکرد، تا اینکه در رویدادی نه چندان قابل پیش بینی، آیتالله خامنهای، آستان قدس رضوی را به او سپرد و ناگهان، نام وی نیز در فهرست جانشینان احتمالی رهبری ظاهر شد.
به همین دلیل، نامزدی او در انتخابات ریاست جمهوری میتواند چنین مهم و تعیین کننده شود.
بی بی سی در ادامه با تلاش برای منصرف کردن آیت الله رئیسی از حضور در انتخابات می نویسد: «با این همه، خود را در معرض رای مردم قرار دادن و شرکت در رقابتهای انتخاباتی، به ویژه وقتی رییس جمهوری وقت خود یکی از رقبا است چندان هم ساده و بیخطر نیست و با پیچیدگیهای بسیار همراه است؛ به ویژه برای کسی مثل ابراهیم رئیسی که نه قبلا هرگز با رای مردم انتخاب شده و نه برای رسیدن به رهبری به رای مستقیم مردم نیاز دارد.»
بی بی سی در ادامه با اشاره به قطعی شدن نامزدی افزود: «وقتی برای اولین بار جمنا از ابراهیم رئیسی به عنوان یکی از نامزدهای خود نام برد، نزدیکانش گفتند که او نامزد نخواهد شد. خود او هم ۱۸ اسفندماه سال گذشته تاکید کرد که نامزد انتخابات نخواهد شد، اما به نظر میرسد در یک ماه گذشته اتفاقات دیگری رخ داده و یا نزدیک شدن به زمان ثبت نام موجب شده که حالا از قطعی شدن نامزدی وی سخن برود.
پیش از این، هیچ یک از نامزدهای ریاست جمهوری در چنین وضعیتی قرار نداشتند، حتی اکبر هاشمی رفسنجانی که اکنون به نظر میرسد مرگش، نتایج خود را در این انتخابات آشکار خواهد کرد. به همین دلیل، بازار تحلیل و حدس وگمانها داغ شده همان طور که انتظار میرود تنور انتخابات چنین شود.»
ارسال نظر