جنجال جدید رئیس جمهور/آقای روحانی، پوپولیسم نباشیم
هر چه به روز انتخابات نزدیک تر می شویم می بینیم دولت راحت فضا را تند تر میکند تا رای خود را تثبیت کند و در این مسیر از هر چه بتواند یاری می گیرد. معلوم نیست دولت وضعِ موجود برآن است تا وضع را به سود مردم تغییر دهد یا خود را در انتخابات نگه دارد.
به گزارش گلستان24، آقای روحانی در همدان سخنرانی مفصلی کرد و حرف هایی زد که آدم را یاد پوپولیسم در متون ادبیات سیاسی انداخت. رویکرد دشمن من «دشمنِ همه بشریت است» این بار با «دیوار کشیدن» دور خیابان ها جنجالی جدیدی را در سیاست داخلی کشورمان به پا کرد. روحانی مدعی شد با شناختی که از رقبای خود دارد اگر رای نیاورد باید با مواردی چون دیوار کشیدن دور خیابان ها را پس از ریاست جمهوری اش شاهد باشیم. معلوم نیست آقای روحانی بر چه اساسی چنین صحبت هایی میکند اما مشخص است از ربنای شجریان در مناظره مشکلات فرهنگی کشور برای فرار از سند 2030 به دیوار کشیدن در خیابان و فراز از اعلام سرمایه و دارایی مسئولان است. هر چه به روز انتخابات نزدیک تر می شویم می بینیم دولت راحت فضا را تند تر میکند تا رای خود را تثبیت کند و در این مسیر از هر چه بتواند یاری می گیرد. معلوم نیست دولت وضعِ موجود برآن است تا وضع را به سود مردم تغییر دهد یا خود را در انتخابات نگه دارد.
حمله به منتقدان که جای خود دارد. بزدل و ترسو و هزاران شعار دیگر فقط بخشی از حمله به منتقدانی است که امروز آنان را دیوار کش و اهلِ بی عقلی معرفی میکنند. روحانی دنبال تند کردن فضا برای آن است تا دوباره بگوید «حقوق دانم» و بر آن هستم تا «چرخ اقتصاد را بچرخانم» فارغ از اینکه در این چهار سال مدیریت چه کردیم. به نظر می رسد روحانی فضا را از اینی که هست هم تند تر میکند. او حتما تا روز انتخابات مواردی را مطرح میکند که شاید درگیری اش با جامعه مخاطبین چیزی جز 4% نباشد. روحانی تمام تلاشش را بکار گرفته تا خواست آن 4% را حفظ کند دریغ از آنکه در این مدت یک برنامه و یک خط توضیحی برای بهبود کشور ارائه داده باشد. وعده صد روزه اش را 4 ساله کرد اما اقتصاد هر روز با رکود بیشتری مواجه شد.
اینجاست که باید نوشت « اقای روحانی، پوپولیستی بودن بس است» مردم و جوانان بیکاری را حس میکند. وضع بد معیشت را درک میکنند و احساسی صحبت کردن برای چه؟ برای آنکه آنها دردشان کمتر شود یا آنکه فراموش کنند شب چیزی در سفره ندارند. هنوز صحبت های آن کارگر معدن در آزادشهر در گوش ما می پیچد، نیازی نیست با صدای ناخوش دیگری آن را فراموش کنیم.
منبع : پارس
ارسال نظر