از «بنیصدرسازی» هاشمی تا «بنیصدرزدایی» رهبری/ آقای روحانی! خود شکن، آیینه شکستن خطاست
اما برخلاف آنچه هواداران روحانی و اهل فتنه برداشت کردهاند؛ مقایسهی روحانی و بنیصدر توسط رهبری؛ نه تلاشی از جنس اقدامات هاشمی برای «بنیصدرسازی»؛ بلکه اتفاقا هشداری برای جلوگیری از این اتفاق است. سیره سیاسی رهبری نشان داده«دوقطبیسازی جامعه» و «مردم را در برابر هم قراردادن» یکی از خطقرمزهای ایشان است و در چندین سخنرانی هم این مساله را از بزرگترین آسیبها و خطرات فتنه88 بیان کردهاند.
یکی از ویژگیهای شخصی هاشمی خطشکن بودن بود. با وجود آنکه سابقه و عمر سیاسیاش چندین برابر احمدینژاد بود، شخصا جواب حرفهای او را میداد و از اعتبارش برای زدن او هزینه میکرد. او دوسه سال آخر دولت احمدینژاد فاز «یکسانسازی احمدینژاد و بنیصدر» را رسما کلید زد. در سخنرانیهای متعددش احمدینژاد به بنیصدر تشبیه میشد.گاهی «ضد روحانیت» بودن بنیصدر را با احمدینژاد مقایسه میکرد؛ گاهی میگفت «او همه را به جان هم انداخت»، گاهی از «غرور» و گاهی از «لجاجت» بنیصدر سخن میگفت و همه ی اینها را به رییسجمهور مستقر منتسب میکرد. رسانههای زنجیرهای هم با آب و تاب ، تیترش میکردند.
به گزارش گلستان 24، برای هاشمی و فتنهگران، بهترین حالت آن بود که رئیسجمهوری که از او نفرت دارند، هرچه بیشتر به بنیصدر شبیه شود و حتی بدتر از بنیصدر شود. قرار بود رقیب، له شود.
حالا چندسال پس از آن روزها و در ایامی که حسن روحانی بر سر کار است، رهبری پس از بارها هشدار به او درباره طعنه و کنایه های تند و تیزش به منتقدان و مخالفانش؛ او را از افتادن در مسیر غلطِ بنیصدر-یعنی دوقطبیسازی جامعه- پرهیز میدهد. حقیقت آن است که شخص حسن روحانی از ابتدای روی کار آمدن دولتش در سال 92 بر دوقطبیسازی جامعه اصرار داشت. او و هاشمی در سالهای 92 و 93 آنقدر بر آتش تنور دوقطبی «افراطی-اعتدالی» دمیدند و به این بهانه به جریان ارزشی هتاکی کردند که رهبری صریحا نسبت به آن هشدار دادند و این کار را غلط شمردند. القاب «عصر حجری، کم سواد، بیشناسنامه و امثالهم» هم نتیجه تداوم همین رویه او در سالهای اخیر بود. پس از پیروزی در انتخابات اخی هم حملات او به مخالفانش بیشتر شد.
در این بین هواداران دولت کوشیدند همه تقصیر را گردن رهبری بیندازند که اساسا چرا پای بنیصدر را به میان کشیده و روحانی را با او مقایسه کرده است. تاجزاده در توییتی با کنایه به ایشان نوشت «بدترین دوقطبی ممکن، تلاش برای بنیصدرسازی روحانی است». بیبیسی و حامیان آنورِ آبیِ دولت هم ماجرا را نه از حملات روحانی به منتقدان، بلکه از سخنرانیِ رهبری تحلیل کردند و همین خط رسانهای را پی گرفتند.
اما برخلاف آنچه هواداران روحانی و اهل فتنه برداشت کردهاند؛ مقایسهی روحانی و بنیصدر توسط رهبری؛ نه تلاشی از جنس اقدامات هاشمی برای «بنیصدرسازی»؛ بلکه اتفاقا هشداری برای جلوگیری از این اتفاق است. سیره سیاسی رهبری نشان داده«دوقطبیسازی جامعه» و «مردم را در برابر هم قراردادن» یکی از خطقرمزهای ایشان است و در چندین سخنرانی هم این مساله را از بزرگترین آسیبها و خطرات فتنه88 بیان کردهاند.
رهبری هم روحیهخط شکنی دارد، اما نه مثل هاشمی و روحانی برای زدن رقیبِ سیاسی خود، بلکه برای حفظ وحدت جامعه. به همین خاطر است اگر میبیند حسن روحانی واقعا دارد در میدان سیاست از «روشهای بنیصدری» استفاده میکند صریحا به او هشدار میدهد. لکن هشداری «علاججویانه»، نه طعنهای«کینه توزانه» از جنس طعنههای هاشمی. بر خلاف سیره سیاسی هاشمی و اهل فتنه؛ رهبری در پی «بنیصدرکردن» رئیسجمهور مستقر نیست، بلکه میکوشد او را از «بنیصدر شدن» نجات دهد.
آینه چون عیبِ تو بنمود راست خودشکن آیینه شکستن خطاست
منبع: رجانیوز
همه حرف هاي هاشمي در مورد احمدي نژاد درست بود. قهر يازده روزه محمود و ثبت نام در رياست جمهوري ٩٦ حتي با مخالفت علني رهبر انقلاب...... هاشمي از سال ٨٤ مخالف احمدي نژاد بود ولي .... امروز سرسخت ترين مخالفين احمدي نژاد كساني هستند كه بهش رأي داده بودن و پشتش نمار مي خواندند....... هاشمي يك نعمت بزرگ براي انقلاب ايران بود و امروز در نبودش خيلي ها به عشقش و محمدخاتمي به روحاني رأي دادن،،، عجبا كه خدا چقدر اكبر شاه رو دوست داشت كه بعد مرگش عزتش زياد شد... عجبا از كار خداوند بزرگ..... عجبا