نگاهی به اسناد و اعترافات منافقین؛
از اعترافات موسی خیابانی تا روایت سعید شاهسوندی درباره فاجعه هفتم تیرماه
سازمان مجاهدین خلق در بسیاری از پست های مهم و حتی حزب جمهوری اسلامی عناصر خود را نفوذ داده بود. محمدرضا کلاهی از جمله همان اشخاصی است که در دفتر حزب جمهوری اسلامی نفوذ کرد.
به گزارش گلستان 24، اگرچه سازمان مجاهدین خلق به دلیل تبعات بین المللی درباره بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی سکوت اختیار کرده و مسئولیت این انفجار را به طور رسمی برعهده نگرفتند اما اسنادی هست که دست داشتن آنان در این فاجعه را اثبات می کند، شاید بتوان اعترافات موسی خیابانی و روایت سعید شاهسوندی را سند محکم این مسئله دانست.
اگرچه سازمان مجاهدین خلق به دلیل تبعات بین المللی درباره بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی سکوت اختیار کرده و صراحتا مسئولیت این انفجار را برعهده نگرفتند اما اسنادی وجود دارد که اثبات می کند، این سازمان در بوجود آمدن این حادثه نقش مستقیم داشته است. در اینجا می توان به اعترافات موسی خیابانی و روایت سعید شاهسوندی از این فاجعه پرداخت.
انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی از بزرگترین عملیات های تروریستی در نظام اسلامی به شمار می رود، سازمان مجاهدین خلق بعد از رای نمایندگان مجلس به عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر تصمیم گرفتند که وارد مرحله نظامی شده و کار این انقلاب را از طریق حذف مهره های کلیدی یکسره کنند.
اظهارات موسی خیابانی در «سیلی خوردن نظام اسلامی از منافقین»
یکی از این اسناد مربوط به سخنان موسی خیابانی، عضو مرکزی سازمان مجاهدین خلق است. وی گفته بود: «صدای مهیب انفجار درست رأس ساعت ۹ یکشنبه شب، هفتم تیر ماه، بلند شد. صدائی که نه تنها در سراسر ایران ، بلکه در سراسر جهان طنین انداخت و شاید بتوان گفت که از فردای آن روز، رژیم خمینی دیگر مرده است و سازمان مجاهدین خلق جوانی است که انفجار ۷ تیر همچون سیلی محکم آن جوان به رژیم جمهوری اسلامی به شمار می رود».
این اظهار نظر در شرایطی که سازمان مسئولیت این واقعه را برعهده نگرفته به روشنی نشان می دهد که منافقین در وقوع این حادثه هولناک دست داشته اند زیرا موسی خیابانی اذعان کرده است که سازمان مجاهدین خلق در هفتم تیرماه سال 60 به جمهوری اسلامی سیلی زده و این یعنی انفجار بمب کار آنها بوده است.
روایت سعید شاهسوندی
روایت سعید شاهسوندی، عضو سابق مرکزیت منافقین نیز در نوع خود خواندنی بوده و به حل شدن این پازل انجامید. در حقیقت این روایت نیز سندی شفاف و صریح بوده و بدون هیچ کم و کاستی واقعیت توطئه و برنامه ریزی منافقین برای تحقق این عملیات را بیش از گذشته عریان می سازد.
مهدی اصفهانیان" مشهور به سعید شاهسوندی
مطابق آنچه این عضو سابق مرکزیت سازمان مجاهدین مطرح می کند، مطابق برنامه ریزی های صورت گرفته از سوی سازمان این عملیات زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که آیت الله بهشتی کشته شود، به همین علت بمب در زیر تریبون سخنرانی ایشان قرار گرفته بود. انفجار درست ساعت 9 شب اتفاق افتاد و بعد از این واقعه شاهسوندی به همراه سه نفر دیگر به دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان در ارتفاعات زمزیران رفت و در آنجا با مردی به ظاهر آرام به نام کریم رادیو آشنا شد، این فرد نام واقعی اش محمدرضا کلاهی بوده و عامل اصلی انفجار ۷ تیر همین فرد است.
نفوذ محمدرضا کلاهی به دفتر حزب جمهوری اسلامی
آن طور که شاهسوندی عنوان می کند، سازمان مجاهدین خلق در بسیاری از پست های مهم و حتی حزب جمهوری اسلامی عناصر خود را نفوذ داده بود. محمدرضا کلاهی از جمله همان اشخاصی است که در دفتر حزب جمهوری اسلامی نفوذ کرد.
بعدها محمدرضا ری شهری، نخستین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در خاطرات خود درباره محمدرضا کلاهی گفته بود، او متولد سال 1338 و دانشجوی سال اول رشته برق دانشکده علموصنعت بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به سازمان منافقین پیوست. پاسدار کمیته انقلاب اسلامی بود و سپس با برنامه ریزی سازمان مجاهدین توانست وارد حزب جمهوری اسلامی شود.او در حزب از همه امور مملکتی آگاه شد و بعد از انفجار حزب مدتی در منازل تیمی منافقین مخفی و سرانجام از طریق مرز غرب کشور به عراق رفت.
در ادامه روایت سعید شاهسوندی این مسئله ذکر شده که هیچ گاه سازمان مجاهدین مسئولیت این حمله را برعهده نگرفت زیرا مسعود رجوی از کشور خارج شده و اعتراف نسبت به این موضوع او را به یک شخصیت تروریست تبدیل کرده و این امر فردی را که می خواست در اروپا اقامت داشته باشد، دچار مشکل می کرد و ممکن بود تحت تعقیب قرار گیرد.
این عضو سابق منافقین بر این مسئله هم صحه گذاشته است که عملیات بمب گذاری در دفتر حزب از سوی مرکزیت سازمان یعنی مسعود رجوی، موسی خیابانی و علی زرکش تصویب شد.
اما به هر روی آنچه بیش از همه سبب شد تا این بمب گذاری صورت بگیرد به حس ضعف منافقین و عملکرد سازنده حزب جمهوری اسلامی و نیروهای خط امام بازمی گردد. منافقین هیچ جایگاهی در میان مردم نداشتند به همین علت برای اینکه وجهه انقلاب اسلامی و مسئولان نظام را مخدوش سازند، تصمیم گرفتند با مبارزه مسلحانه عناصر و چهره های اصیل انقلاب را حذف و خود به قدرت دست یابند.
این امر درحالی صورت گرفت که همه شهدای هفتم تیر از چهره های سیاسی و مذهبی و افراد دین مدار و انقلابی بودند. در این زمینه می توان از شخصیت هایی نظیر آیت الله بهشتی، علی اصغر آقا زمانی، جواد اسدالله زاده، هادی امینی، عباس ابراهیمیان، علی اکبر اژه ای، حسن بخشایش و..... نام برد.
علی اصغر آقا زمانی در زمره شهدای خط اسلام
علی اصغر آقا زمانی در زمره شهدایی است که در خط اسلام، مرجعیت و روحانیت قرار داشت و در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به وسیله رهنمودهای شهید دکتر مفتح، ماهیت ضد دینی رژیم پهلوی را در مسجد قبا آشکار می کرد. به چاپ کتب اسلامی، تکثیر اعلامیه و سخنرانی های امام راحل، بیدارسازی فکری جوانان به ویژه دانشجویان و تسخیر پادگان های نظامی در زمان رژیم پهلوی پرداخت.
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به حزب جمهوری اسلامی پیوست و در مجلس شورای اسلامی درمقابل خط انحرافی ایستادگی کرد. آقا زمانی از جمله کسانی بود که به انتقاد از بنی صدر می پرداخت و معتقد بود، اندیشه ها و افکار او انحرافی و توام با نفاق و ریا است.
شهید جواد اسدالله زاده دوران اقامتش در آمریکا، انجمن اسلامی دانشجویان را تاسیس و به دنبال ترویج تفکر اصیل انقلابی و اسلامی بود. او پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مبارزه با رژیم شاهنشاهی و امپریالیسم آمریکایی را مدنظر قرار داده بود.
او هنگامی که امام خمینی (ره) بیان کرد، به ایران می آید، تز دکترای خود را نیمه کاره رها کرد و به فرانسه رفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به آموزش اقتصاد اسلامی روی آورد و از سوی حزب جمهوری اسلامی نامزد مجلس شورای اسلامی شد. شهید اسدالله زاده ساعت های متمادی فعالیت می کرد تا رشد و بالندگی انقلاب اسلامی ادامه یابد.
شهید علی اکبر اژه ای هم فعالیت های سیاسی و اجتماعی اش را در کانون علمی و تربیتی جهان اسلام آغاز و پس از آن فعالیت هایش را در مسجد امام علی اصفهان ادامه داد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی هویت و ماهیت منافقین و لیبرال ها را آشکار کرد. او به لحاظ فکری به شهید بهشتی شباهت های زیادی داشت.
شهید اژه ای به عنوان عضو شورای حزب جمهوری اسلامی دفتر اصفهان به حزب و تشکیلات منسجم اعتقادی راسخ داشت و مانند شهید بهشتی ایستادگی و پایداری انقلاب را در گرو احزاب و تشکلات سازمان یافته می دانست.
شهید بهشتی بیش از همه مورد عداوت منافقین قرار داشت
اما در این بین شهید بهشتی شاخصه ترین فردی بود که توسط منافقین به شهادت رسید. او بیش از همه مورد عداوت و دشمنی سازمان مجاهدین خلق قرار داشت زیرا دارای دانش و آگاهی بالایی بود و به عنوان دبیرکل حزب جمهوری اسلامی توانست رسالت خود را به خوبی انجام دهد. بی تردید مجالی برای پرداختن به ویژگی های همه شهدا هفت تیرماه نیست اما آنچه بیش از همه دارای اهمیت بوده این است که این افراد آنقدر شاخص بوده اند که منافقین برمبنای اسناد موجود تصمیم گرفته بود در دفتر حزب جمهوری اسلامی بمب گذاری کرده و این انقلاب را متوقف کنند.
ارسال نظر