35 سال از ربوده شدن 4 دیپلمات ایرانی از جمله تقی رستگار مقدم می گذرد و هنوز شهر قم چشم انتظار گم شده خود است.

دیپلمات ربوده شده قمی در لبنان کیست؟+تصاویر

به گزارش گلستان24،در کوچه پس کوچه‌های قدیمی شهر قم، در محله "آذر"، همانجایی که بوی انقلاب می‌دهد، 35سال پیش جوانی رعنا رخت دفاع از مرز و بوم میهن را بست و راهی شد؛ اما سفرش بی‌بازگشت بود و هنوز هم محله‌های شهر چشم انتظار بازگشت "تقی"، یار جاویدالاثر متوسلیان هستند.

مادر و پدری که داغدار شهادت محسن و بی‌خبر از تقی بودند؛ شب را به سختی به روز و روز را به غم به شب می‌رساندند. یکسال و نیم پیش بود که مادر چشم انتظاری فرزندش را برای همیشه در قلب غم دیده خود به خاک سپرد تا دیدار باشد برای قیامت؛ پدر شهید محسن و جاویدالاثر تقی رستگار مقدم نیز سالهاست برای همیشه از میان ما رفته تا به کم کاری آنهای که تلاشی برای یافتنن جگرگوشه اش نکرده اند بگویید صبر و قرار از کف بریدم از دوری پسر، آسوده بنشینید که من هم رفتم.

بعد از اکران فیلم ایستاده در غبار بود که کمپین مردمی برای آزدی چهار دیپلمات ربوده شده به راه افتاد تا مسئولین کمی به خودشان بیایند، اما هنوز که هنوز است داغ بر دلها می نشیند اما مسئولین .....


در این زمینه برادر جاوید الاثر متوسلیان در مورد رسیدگی دولت ها در این سال ها به پرونده حاج احمد می گوید: حالا ممکن است به جهت سیاسی خیلی ها دولتی را که من الان می‌خواهم راجع بهش صحبت کنم نفی‌اش کنند؛ اما تنها دولتی که به ما و خانواده آن ۴ دیپلمات حرمت گذاشت و حتی برای تشییع جنازه پدر آمد و هیاتی را برای پیگیری حاج احمد تعیین کرد دولت آقای احمدی نژاد بود و بعد از آن که دیگر هیچ!

وی ادامه می دهد: دولت آقای روحانی که الحمدلله رب العالمین! هیچی! هیچی! میگم من با وزیر دفاع ایشان خودم تلفنی صحبت کردم... هیچی!

گمشده شهر قم کیست؟



محمد تقی رستگار مقدم در بهمن ماه سال 1338 در شهر قم و در خانواده ای مذهبی متولد شد. تحصیلات خود را در زادگاهش به پایان رساند و به همراه مردم در فعالیتهای سیاسی قبل از انقلاب نقش ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب برای مبارزه با ضد انقلاب به "مریوان" و "بانه" رفت و در آنجا با احمد متوسلیان آشنا شد و در عملیاتهای "محمد رسول الله"، "فتح المبین" و "الی بیت المقدس" در کنار او حضور داشت.

پس از فتح خرمشهر برای کمک به مردم "لبنان" به همراه نیروهای اعزامی به "سوریه" رفت و در 14 تیر 1361 به دست نیروهای حزب تندرو "فالانژ" در لبنان، به همراه احمد متوسلیان، سید محسن موسوی و کاظم اخوان اسیر و تحویل رژیم صهیونیستی شد.

او که مسئول واحد آموزش تیپ 27 محمد رسول اللّه صلی الله علیه و آله بود، معمولاً در ایران رانندگی خودرو حاج احمد را به عهده داشت.

چهاردهم تیر ماه 1361 در اوج گرما و بی خبری گذشت. مردم ایران در جبهه نبرد با متجاوزان بعثی عراق به سر می بردند واز سرنوشت چهار جوان عزیز خویش، اطلاعی نداشتند. آنها حتی نمی دانستند که حاج احمد و همراهانش آیا به سلامت وارد بیروت شده اند یا نه. چهار خانواده در انتظار تماسی بودند تا از سلامت فرزندان خود آگاه شوند.


 یک روز بعد یعنی در تاریخ 15 تیر 1361، روزنامه اطلاعات خبری منتشر کرد مبنی بر اینکه حزب راستگرا و مسیحی کعائب که از حمایت رژیم اشغالگر قدس برخوردار است، بعدازظهر یکشنبه گذشته، محسن موسوی، مشاور اول سفارت ایران را در بیروت، به همراه سه تن دیگر از کارمندان این سفارتخانه (احمد متوسلیان، کاظم اخوان و محمد تقی رستگار مقدم) در ورودی بیروت غربی ربودند.

تقی رستگار مقدم و احمد متوسلیان بعد از فتح خرمشهر یکی از چند فرمانده‌ای بودند که در یک جلسه خصوصی از چگونگی فتح خرمشهر گزارشی به  امام خمینی (ره) ارائه دادند.

دیپلمات ها اسیر هستند

مرکز اسناد انقلاب اسلامی  اگرچه ابتدا گفته می‌شد که سید محسن موسوی کاردار جمهوری اسلامی ایران در بیروت و همراهانش کشته شده‌اند؛ اما شواهد و مدارک موجود، حاکی از آن است که آنها در اسارت اسرائیل می‌باشند.

در آخرین خبر از ربودشدگان حسین دهقان وزیر دفاع در سوم خرداد ۱۳۹۵ خبر داد احمد متوسلیان و دیپلمات‌های ربوده شدهٔ ایرانی زنده‌اند و در اسارت اسرائیل هستند. پیش از این نیز شهید غضنفر رکن‌آبادی سفیر اسبق ایران در لبنان از زنده بودن دیپلمات های ایرانی خبر داده بود.




رابطه تقی رستگار مقدم با احمد متوسلیان از زبای یکی از همرزمانش

تقی‌ رستگار از آن‌ بچه‌ هایی‌ بود که‌ خیلی‌ به‌ «حاج‌ احمدمتوسلیان‌»علاقه‌ داشت‌.

 از شانس‌خوبش‌. راننده‌ حاجی‌ هم‌ بود.

سال‌ 59 که‌ درکردستان‌ بودیم‌، بچه‌ها قرار گذاشتند تقی‌ را اذیت‌ کنند.

هر کداممان‌ که‌ به‌ اومی‌رسیدیم‌، با تمسخر می‌گفتیم‌:

ـ تو هم‌ مسخره‌اش‌رو درآوردی‌...که‌ چی‌ همه‌اش‌ دنبال‌ حاج‌ احمدهستی‌...

ـ تو هم‌ بابا شورش‌ رو درآوردی‌... حاجی‌ می‌خواد آب‌ بخوره‌،باهاشی‌،می‌خواد بره‌ قرارگاه‌ باهاش‌ میری‌.

ـ بس‌ کن‌ تقی‌ جون‌. چقدر به‌ دنیا می‌چسبی‌؟ از جون‌ حاج‌ احمد چی‌می‌خوای‌؟ می‌خوای‌ تورو بذاره‌ فرمانده‌ سپاه‌؟

ـ باور کن‌ دنیا ارزش‌ این‌ لوس‌ بازی‌ها رو نداره‌...



یکی‌ از روزها که‌ همه‌ تقی‌ را دوره‌ کرده‌ بودیم‌ و هر کدام‌ تکه‌ای‌ به‌ او می‌انداختیم‌، با شدت‌ و تندی‌ گفت‌:

 ـ شماها چی‌ فکر کردین‌؟... به‌ خدا دنیا و این‌ بازی‌ هاش‌ برای‌ من‌ به‌اندازة‌ یک‌ ته‌ سیگار هم‌ ارزش‌ نداره‌...

این‌ را که‌ گفت‌، دیگر بچه‌ها دست‌ گرفتند؛ همان‌ شد که‌ از آن‌ روز به‌ بعد،همه‌ تقی‌ رستگار را به‌ نام‌ "تقی‌ ته‌ سیگار " صدا می‌کردیم‌.

خودش‌ هم‌ از این ‌تعبیر خوشش‌ آمده‌ بود و کلی‌ می‌خندید.

تقی‌ ته‌ سیگار ـ ببخشید، رستگار مقدم ـ آن‌ قدر با حاج‌ احمد پرید که‌ سرانجام ‌روز چهاردهم‌ تیرسال‌ 61، همراه‌ او، موسوی‌ و اخوان‌، در پست‌ بازرسی‌«حاجز برباره‌» در شمال‌ بیروت‌ به‌ دست‌ فالانژها اسیر شد و هنوز که‌ هنوزاست‌، هیچ‌ خبری‌ قطعی‌ از آنها نیامده‌ است‌.

منبع:دانا

ارسال نظر

آخرین اخبار