یادداشت/ حمید فرشیدنیا
واقعیتهای 8 سال دفاع مقدس در جنگ اسلام با کفر
با تعریف امام از جنگ آن را «جنگ اسلام و کفر» خواندند و عراق را در تجاوز به ایران عامل آمریکا دانستند.
به گزارش گلستان 24؛ حمید رضا فرشید نیا فعال فرهنگی اجتماعی شهر گرگان طی مطلبی با عنوان واقعیتهای 8 سال دفاع مقدس در جنگ اسلام با کفر نوشت :
اکثر پژوهشگران غربی برای اجتناب از تعیین پیوستگی ماهیت جنگ تحمیلی با جریانهای بنیادین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی امروز جامعهی جهانی تلاش میکنند جنگ ایران و عراق را ارادهی معین فرد یا جمع و حتی امری شخصی تلقی نمایند بسیاری ازنظریات درتوضیح جنگ ایران وعراق اختلاف شخصی صدام و امام خمینی یا تنها با تأکید بر اختلافات مرزی، با اهداف و مقاصد مشخصی مطرح میشود. این گونه روشها در مطالعهی جنگ ایران و عراق - بی هر گونه ملاحظهای - بیشتر جزء نگرانه و به قصد گرفتن نتیجهی کاربردی در عرصهای خاص سازمان داده میشود. در صورتی که تصور جنگ در کلیتی واحد رابطهی مشخصی بین اجزای مختلف جنگ برقرار میسازد. اهداف، ریشهها، رهبری و فرماندهی، شیوهها، جنگجویان و حامیان، هر یک نقشی ایفا میکنند و مبین ماهیت و هویت جنگاندجنگ ایران و عراق همچنین با مشخصهای رایج در مفهوم جنگ جهان سومی که پس از جنگ جهانی دوم رواج یافت و با تأثیر از عوامل مختلفی چون بحران ناشی از تشکیل دولت ملی شامل بحرانهای سه گانه هویت، مشروعیت، مشارکت و گسترش جهانی میلیتاریزم، میراث استعمار در زمینهی جغرافیای سیاسی، تأثیر جنگ سرد و رقابت دو ابرقدرت توضیحپذیرنیست. شهرام چوبین، یکی از محققان صاحبنظر در جنگ ایران و عراق، به تفاوت جنگ ایران و عراق با جنگهای مشابه اشاره میکند و مینویسد:
«در میان منازعات کشورهای جهان سوم، جنگ ایران و عراق از چندین دیدگاه غیرمعمول است. آنچه معمولا در این باره در غرب گفته میشود تعداد کثیر تلفات انسانی، زیانهای سنگین اقتصادی وارد شده و در طول کشیدن آن است.
آنچه کمتر به آن پرداخته میشود نوع درگیریی است که با الگوی رایج در مناطق غیرصنعتی جهان تفاوت دارد، چرا که در این مناطق تمایل به سمت جنگهای درون مرزی یا غیرنظامی است در حالی که نمونهای نسبتا نادر از درگیری بین دولتها بود؛ جنگی که در قالبی کلاسیک جای میگرفت و منازعهای صرف بر سر آب و خاک نبود، بلکه با قدرتطلبی و گسترش عقاید فکری نیز همراه بود.»
عوامل مؤثر در شکلگیری زمینههای جنگ نسبت مشخصی با ماهیت و مشخصههای جنگ و در نتیجه تمایز آن با الگوهای رایج دارد. وقوع جنگ با فاصلهی بیست ماه پس آغاز انقلاب بیان کنندهی رابطه جنگ با انقلاب است. سقوط رژیم شاه منافع آمریکا و غرب را به مخاطره افکند، به ویژه اینکه ماهیت دینی و مردمی بودن انقلاب، گسترش آن را در سطح منطقه ممکن ساخت. این ارزیابی و پیشبینی دربارهی گسترش انقلاب اسلامی در سطح منطقه، نوعی نگرانی بینالمللی به وجود آورد که تلاش برای اعادهی نظم پیشین با «توافق بیان نشدهی بینالمللی برای دفاع از وضع موجود» ، مسیر وقوع جنگ را هموار ساخت. با این توضیح، باید جوهر اندیشهی دینی اسلام را که شامل جهاد و مبارزه با تکیه بر شهادتطلبی و فراخواندن مردم به صحنهی سیاسی - اجتماعی در دورهی انقلاب و سپس دعوت مردم به مقاومت در برابر تجاوز عراق و تحولات بینالمللی معاصر را شناسایی کرد تا ماهیت جنگ ایران و عراق و تحولات بینالمللی معاصر را شناسایی کرد تا ماهیت جنگ ایران و عراق و تحولات آن، تحلیل و تبیین شود. براساس این تحلیل از یک سو، انقلاب دینی به حضور مردم در صحنههای انقلاب و جنگ منجر شد و از سوی دیگر، بر شکلگیری رفتار و تصمیم رهبران، مسئولان و فرماندهان و مردم تأثیر گذاشت و متقابلا براساس درکی که نظام بینالمللی از ماهیت انقلاب و تهدیدی که برای منافع غرب داشت، برای مهار انقلاب از روشهای مختلف استفاده کرد و در نهایت عراق را برای حملهی به ایران ترغیب کرد.
بر همین اساس جنگ و تحولات نظامی عمیقا با سایر اجزا پیوستگی دارد. بدین معنا که با تعریف امام از جنگ آن را «جنگ اسلام و کفر» خواندند و عراق را در تجاوز به ایران عامل آمریکا دانستند.
ماهیت عقیدتی - سیاسی جنگ تعریف شد و همین نگرش از یک سو، مبانی جنگ را و از سوی دیگر، نگرش به صلح را شکل داد. در واقع، با تعریف عقیدتی - سیاسی جنگ در حالی که رفتار فردی و اجتماعی در جبهه و پشت آن براساس تکلیف شرعی ترسیم میشد، ماهیت مواضع سیاسی در برابر عراق و حامیانش و نظام بینالملل و اساسا پیشنهادهای صلح نیز مشخص میشد.
در سطح نازلتر، ماهیت عقیدتی جنگ بر اهداف، استراتژی عملیاتی و تاکتیکهای نظامی تأثیر گذاشت و نیروهایی داوطلب شهادت به وجود آورد.
به همین دلیل الگوی تفکر سیاسی و نظامی رئیس جمهور وقت، بنیصدر، که بر اساس تئوری و روشهایی متأثر از آموزههای نظامی ارتش امریکا بود نه تنها به هنگام تجاوز عراق پاسخگو نبود، که به هنگام آزادسازی مناطق اشغالی نیز ناکام ماند و عملا به بنبست نظامی در جنگ منجر شد و کشور را بر لبهی پرتگاه تجزیهی ارضی و بیثباتی سیاسی قرار داد.
آغاز جنگ حمله به انقلاب بود و انقلاب با جنگ هزینهی سنگین رویارویی با منافع امریکا و غرب را پرداخت. باورها و اعتقادات دینی و خصلت انقلابی در سازماندهی نیروها برای تثبیت نظام سیاسی انقلاب، رویارویی ایران و امریکا را ناگزیر ساخت و سرانجام رفتار عراق در چارچوب منافع امریکا به جنگ منجر شد. انرژی انقلابی با وقوع جنگ آزاد شد، بدین معنا که آمادگی مردم برای حفظ انقلاب و تحقق شعارهای آن که شامل استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود همانند انرژیی متراکم در جامعه وجود داشت، ولی آشکار نبود. تجاوز دشمن خارجی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و از بین بردن انقلاب به منزلهی آزمونی بزرگ برای نمایش آمادگی و جانفشانی مردم برای دفاع از انقلاب و حفظ نظام بود.
و این انرژی متراکم را آزاد کرد و همین امر عنصر تعیین کنندهای در به هم ریختگی محاسبات اولیهی عراق و ناکامی این کشور در تجاوز به ایران بود. این تحول بنیادین، مفهوم و ماهیت جنگ و ساختار جامعه را تغییر داد. در پایان باشعری در مورد دفاع مقدس به این مطلب خاتمه می دهم:
پاک جانانی که جان در راه جانان میدهند
طالب حقند و بهر حفظ آن جان میدهند
تا بجا آرند میثاقی که با حق بسته اند
خون خود را از پی امضای فرمان میدهند
ره به قرب یار میجویند از ایثار خویش
این ثمن را تا نه پنداری که ارزان میدهند
نازم آن آزادمردان را که در بازار عشق
هستی خود را پی احیای قرآن میدهند
تا چشند از دست ساقی بقا آب حیات
در میان دجله جان با لعل عطشان میدهند
شاهدان زنده تاریخ درس زندگی
خلق را در مکتب تقوی و ایمان میدهند
می دهد گل بوسه بر بازویشان روح خدا
تکیه بر بال ملک زین عزت و شان میدهند
بانگ "هل من ناصر" فرزند زهرا را جواب
شاد و خندان در دل محراب و میدان میدهند
نام والای علی بن ابی طالب به لب
جند شیطان را شکست از نور رحمان میدهند
تا دم آخر به لب دارند ذکر دوست دوست
پاک جانانی که جان در راه جانان میدهند
جان فدای قهرمانانی که جان خویش را
هدیه بر دربار سالار شهیدان میدهند
تا نبینی عاشقان را سرخوش از شهد وصال
می ندانی جان شیرین را چه آسان میدهند
جان مردانی نثار راه قومی کز شرف
نقد جان در کربلای سرخ ایران میدهند
انتهای پیام/
ارسال نظر