دوران افول هاشمی چه زمانی شروع شد؟
بازی پرهزینه افراطیون برای آیت الله
هاشمی در آن شرایط با تدبیر بیشتری عمل کرد و هنگامی که بنا بر برآوردهای اولیه به این نتیجه رسید که از رای لازم برخوردار نیست، در تعاملاتی با آیت الله مهدوی از رقابت کناره گیری کرد.
به گزارش گلستان 24، شاید آنروز که روزنامه جمهوری اسلامی به نقل از نزدیکان آقای هاشمی نوشت: «درصورتی که بعضی افراد که آنها را برای ریاست خبرگان صالح نمیدانم قصد کاندیدا شدن داشته باشند، آمادگی خود را برای کاندیداتوری ریاست این مجلس اعلام خواهم کرد»(6/8/93) کمتر کسی از اطرافیان آیت الله تصور میکرد که چنین نتیجهای برای انتخاب رییس مجلس خبرگان در اسفندماه رقم بخورد و دورترین گزینه رقابتی با اختلافی فاحش منتخب نمایندگان مردم در مجلس خبرگان گردد!
این اظهارات که جنبه بازدارندگی داشت در واکنش به کلامی بود که از آقای علم الهدی چنین نقل شده بود: «شنیدهها حکایت از آن دارد که آقای هاشمی رفسنجانی تمایلی به نامزدی برای ریاست خبرگان ندارد.» (5/8/93) اما نتایج رای گیری در مجلس خبرگان نشان داد که این فضاسازی نتیجه عکس داده است! و آن اظهارات موجب شد که هاشمی ناخواسته وارد بازی برد - باختی گرددکه سنگینترین شکست را در دوران حضورش در مجلس خبرگان تجربه نماید!
هاشمی که پس از وفات آیت الله مشکینی، در مجلس خبرگان چهارم به عنوان رییس مجلس خبرگان برگزیده شده بود، همواره بر این باور بود که از پایگاهی قدرتمند در این مجلس برخوردار است. و همینطور بود که وی به سادگی توانسته بود در سالهای نه چندان دور در سال 86 و 87 بر رقبایی همچون آیت الله جنتی و یزدی پیشی گیرد و ریاست خود بر مجلس خبرگان را تداوم بخشد.
در نخستین انتخابات بعد از درگذشت آیت الله مشکینی که شهریور سال 86 برگزار شد، آیت الله هاشمی رفسنجانی و آیت الله احمد جنتی برای ریاست بر مجلس خبرگان رهبری با هم رقابت کردند که در نهایت، آقای هاشمی رفسنجانی با 41 رأی در قبال 34 رأی آقای جنتی، به عنوان رئیس مجلس خبرگان برگزیده شد.
هاشمی در 20 اسفند 87 در انتخابات مجدد هیات رئیسه نیز با کسب ۵۱ رأی از ۷۹ رای خبره مجتهد حاضر در مجلس توانسته بود از محمد یزدی دیگر کاندیدای احراز پست ریاست که موفق به کسب ۲۶ رأی شده بود، پیشی بگیرد.
دوران افول هاشمی از زمانی آغاز گردید که عملکرد پر ابهام وی در فتنه 88 موجب شد تا منتقدین وی بر نامزدی مرحوم آیت الله مهدوی کنی اصرار نمایند. هاشمی در آن شرایط با تدبیر بیشتری عمل کرد و هنگامی که بنا بر برآوردهای اولیه به این نتیجه رسید که از رای لازم برخوردار نیست، در تعاملاتی با آیت الله مهدوی از رقابت کناره گیری کرد و از انتخاب آیت الله مهدوی اعلام رضایت نمود، در حالی که برای آگاهان آشکار بود که این پذیرش از موضعی انفعالی اتخاذ شده است.
با گذر زمان و در سال 1392، انتخاب رییسجمهوری با گرایشهای سیاسی نزدیک به آقای هاشمی در نگاه این جریان به افزایش اقبال عمومی به سمت آقای هاشمی تفسیر گردید و در زمانی که مجلس خبرگان در ابتدای سال 1393 با خبر فقدان آیت الله مهدوی کنی مواجه شد، جریان حامی هاشمی فرصت را برای بازپسگیری جایگاه ریاست مجلس خبرگان فراهم دید. و در این شرایط بود که برنامهریزی و رایزنی برای موفقیت وی آغاز شد. با توجه به صف آرایی موجود در درون مجلس خبرگان، حداقل دو سناریو برای رقابت انتخابات اسفندماه قابل تصور بود:
بازی اول را میتوان در الگوی بازی برد - باخت ترسیم نمود که هر دو طرف با بازی حداکثری برای پیروزی مطلق به میدان میآیند تا رقیب را به حاشیه برانند. در اینصورت جریان حامی آقای هاشمی تلاش میکرد تا وی به هر صورت شده به عنوان رییس مجلس خبرگان انتخاب شود. و طرف مقابل نیز تمام تلاش را بر این گذاشت تا به هر نحوی شده هاشمی انتخاب نشود و برعکس گزینههای مطلوب حداکثری خود همچون آیت الله یزدی، جنتی و مصباح را به میدان آورد.
بازی دوم را میتوان الگوی برد - برد دانست که در آن طرفین با کوتاه آمدن از خواستهها و گزینههای حداکثری، تلاش دارند تا نقطه مشترکی را برای تفاهم بیابند، لذا به گزینههایی رضایت میدهند که حداقل خواسته آنان را تامین نمایند. در صورت پذیرش این الگو در رقابت انتخابات رییس خبرگان، گزینههایی توافقی همچون آیت الله هاشمی شاهرودی، مومن و امامی کاشانی از ظرفیت چنین اجماعی برخوردار بودند.
اما آنچه عملا در اولین روز نشست خبرگان محقق گردید، میدان بازی را در قالب الگوی برد - باخت تعریف نمود. و نشان داد که مشاوران افراطی آقای هاشمی، وعده پیروزی قطعی وی با اختلاف رای بالا را دادهاند و توانستند وی را برای ورود به عرصه رقابت انتخاباتی متقاعد نمایند. در این شرایط بود که با ثبت نام همزمان چهار گزینه آقایان، مومن، هاشمی شاهرودی، یزدی و هاشمی رفسنجانی، فضا در مسیر دو قطبی شدن حرکت کرد. بالاخص آنگاه که در اولین گام آقای شاهرودی ترجیح داد تا از این معرکه کناره گیری کند. آقای هاشمی نیز با توجه به ثبت نام آقای یزدی دیگر امکان عقب نشینی نداشت، چرا که همانطور که در ابتدا نوشتار آمد، وعده داده بودند که در صورت حضور آیت الله یزدی حتما نامزد خواهد شد!
در این شرایط بود که برآوردها غلط از آب در آمد، و مجلس خبرگانی که شش سال پیش با قاطعیت کامل به آقای هاشمی رای داده بود، بدون آنکه اعضای آن تغییر یابد، این بار ترجیح داد تا به رقیب وی آقای یزدی اعتماد کند و قریب به همان رای را این بار به رقیب آقای هاشمی اعطا نماید!
این در حالی بود که مطابق پیش بینیها اگر هاشمی وارد میدان رقابت نمیشد، احتمال رای آوری برای آقای هاشمی شاهرودی که قرابتهایی نیز با آقای هاشمی دارد فراهم بود، ضمن آنکه احتمال کناره گیری آقای یزدی نیز وجود داشت. اما با بازیای که افراطیون پیش پای هاشمی گذاشتند، نه تنها وی موفق به کسب پیروزی نشد، بلکه گزینه مطلوب و جایگزین وی نیز انتخاب نگردید، بلکه دورترین گزینه که درست در جریان مقابل ایشان قرار داشت، آنهم با اختلافی فاحش فاتح انتخابات ریاست مجلس گردید!
سخن آخر آنکه تغییر معنادار رای و انتخاب نمایندگان مردم در مجلس خبرگان از سال 87 تا 93، پیامهای متعددی برای فعالین سیاسی بالاخص شخص آیت الله هاشمی خواهد داشت، که ضرورت دارد با چشمانی باز بدان نگریست و فارغ از تعلقات سیاسی فهم نمود. لازمه این کار، جدایی از مشاوران و همراهانی است که با جناحیگری و گرایشهای افراطی اجازه تفهم صحیح را به افراد نمیدهند!/سراج 24
ارسال نظر