پیرو بازی کهنه شده زیاده خواهان؛
افشای یکی از بزرگترین سرقتها از خزانه ملت ایران / آیا اصلاحطلبان صاحب مردم هستند؟
چیزی که جریان نامیده شده به نام «اصلاح طلب» را به سمت تخریب و تمسخر منتقدین و محدود کردن فضای آزادِ نقد سوق داده، باک و هراسی است که از «محاسبه» و باز شدن پروندهی رفتارهای افزونطلبانهاش دارد.
سالها از ورود تعبیر اصلاحطلبی به فضای سیاسی کشور میگذرد. تعبیری بسیار مثبت با معنایی بسیار خواستنی که به خاطر رویکرد زیادهخواهانهی یک گروه سیاسی خاص شوربختانه به یک واژه خطرناک در ذهن مردم تبدیل شده است.
به گزارش گلستان 24، این رویکردِ افراطی و تفریطی رفتارهایی بروز داده است که اصلاحطلبی دیگر قابل اطلاق به هیچ بخشی از مردم نیست. مفسدان و آشوبگرانی که خود را اصلاحطلب جا زدند[1]، صرفاً به دنبال اصلاحِ مناسبات قدرت به سود خودشان بودند و در این مسیر حتی از حذف جمهوریت و ابطالِ رأی مردم[2] هم ابایی نداشتند. بر همین اساس لازم است سوءاستفاده این جریانِ زیادهخواه از عنوان اصلاحطلبی را یکی از بزرگترین و تاریخیترین سرقتها از خزانهی «خواستهای مثبتِ ایرانیان» بهحساب آوریم.
نگاه کوتاهی به کارنامه رفتاری 6 سال گذشتهی بخش عمدهای از اصلاحطلبانِ سرشناس که حتی روزگاری عهدهدار سمتهای عالی نظام بودند، واقعیتِ اصلاحطلبانِ ایران را از پرده بیرون میاندازد.
روشن است که اصلاحطلبی حق طبیعی و اساسی و بلکه تکلیف ایرانیان است. رهبر فرزانه انقلاب نیز همواره بر لزوم اصلاحطلبی تأکید داشتهاند.[3] اما آنچه موردتوجه است، یکی سرقت این تعبیرِ مثبت از سوی گروههای زیادهخواه و بازی خراب کن و جاهطلب[4] برای کاسبیهای جناحی، و دیگری تلقیِ نادرست این جریان از «سخنگویِ مردم بودن» است که شاید بتوان در مقیاسی واقعیتر آن را «خود-صاحب-پنداری برای مردم» نامید.
اصلاحطلبان بهموقع به خود حق میدهند بدون هیچ مجوزی تجمع و بلکه زورآزمایی خیابانی برگزار کنند، تفاسیر محدود و جناحی خود از رویدادها را خواست و نظرِ مردم جلوه دهند، برگزیدگان و منتخبان مردم را موردتهاجم خبری-تحلیلیِ شبانهروزی قرار دهند، آنچه از صندوقهای رأی خارجشده را لزوماً نپذیرند، در سالی که نامش فرهنگ است به اسم برگزاری کنسرت، جشنهای ضد فرهنگیِ مختلط برگزار کنند و مشخصاً به هشدارهای امامان دلسوز جمعه بیتوجه باشند، هر انتقادی را گیر دادن و لجبازی بفهمند و با دفع حداکثری و عدول از شعار زیبای «زندهباد مخالف من» شخصِ منتقد را در جایگاه شخصِ متهم بنشانند، و خلاصه اینکه طوری رفتار کنند که انگار صاحبِ مُلک و ملت هستند و قضاوتهای آنها بر قضاوتهای مردم و پیشوایِ مردم اولویت دارد!
درک این رفتارهای زیادهخواهانه چه زمانی پیچیده بوده که حالا باشد؟
درواقع چیزی که این جریان را بخصوص پس از روی کار آمدن دکتر روحانی به سمت تخریب و تمسخر منتقدین و محدود کردن فضای آزادِ نقد سوق داده، باک و هراسی است که از «محاسبه» و باز شدن پروندهی رفتارهای افزونطلبانهاش دارد.
از کارنامهی عبرتانگیز دولتهای نزدیک به این جریان که بنا بر مصالحی بگذریم و خلاصه راهِ دور نرویم، نگاه کوتاهی به رخدادهای 6 سال گذشته روشن میکند که این جریان نهتنها نتوانست به اقبال عمومی در لایههای گوناگون جامعه دست پیدا کند بلکه علیرغم قهر بچهگانه از فضای انتخاباتی مجبور شد سال 92 نیز وارد این فضا شود. این گروه هر جا لازم شد نظم و امنیت و آرامش عمومی را برهم زد و موجب به خطر افتادن آینده کشور و کاهش سطح توقع مردم از فعالان حوزه سیاست و بلکه همهی عرصهی سیاست گردید.
به اذعان کارشناسان، در این شش سال و به خاطر بیجنبگیهای این جریان و اینکه موفق نشدند سوتِ داورِ بازی را بپذیرند!، بزرگترین هزینههای مالی و آبرویی متوجه کشور شده است. دورانی که بسیاری معتقدند از منظر میزان هزینه و خطر حتی از دورهی جنگ هشتساله نیز پیش افتاده است. بهعنوان نمونه فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – که طبعاً در این حوزه از نخبهترین کارشناسان محسوب میشود - مقطع 8 ماههی پس از انتخابات سال 88 را خطرزاتر از نبرد هشتساله ایران با عراق توصیف کرد![5]
خود-منجی-پنداری، اردوکشی تحمیلگرانهی خیابانی و هدایت تجمعهای غیرقانونیِ به نام جنبشهای رنگین و اصطلاحاً مردمی علیه کیان و ارکان نظام بزرگ و مردمسالار جمهوری اسلامی از عناصر شناسنامهای این گروه است. این جریان حتی با بیشرمی از بیانات رهبر انقلاب نیز استفاده ابزاری میکند و هر جا چیزی به سود خود یافت آن را بزرگ و مهم جلوه میدهد، هر جا هم سخنی به ضرر خود دید در یک تیتر کوچک و یک گزارش کوتاه و دستوری آن را در عمل بایکوت میکند!
شاید لازم باشد برای بار هزارم به همه قبائل زیادهخواه - زیر هر پرچمی خصوصاً اصلاحطلبی - یادآوری شود که این مردم نیازی به سخنگو و مترجم ندارند! این کشور متعلق به آنهاست و آنها هم مایملک هیچ جریان بدنامی نیستند! این سرزمین متعلق به مردمی است که سالها از «خود-سخنگو-پنداری» و «خود-مردم-پنداری» شما رنجکشیدهاند و همواره جلوی چشم شما و بهرغم میل شما مصلحت دیدِ کلانِ رهبر عزیز و دوستداشتنی خود را بر خواست و تشخیص زیاده خواهان و قانونشکنان ترجیح دادهاند؛ که اگر چنین نبود سال 88 را بهسلامت پشت سر نگذاشته بودیم.
شایسته است رسانههایی که از حُسنِ ظن دولت آقای دکتر روحانی بهرهمند هستند، الحمدالله از همه نظر تأمین میشوند و اصطلاحاً دور را دور خود میدانند توجه داشته باشند که 1. هیچ حُسن ظنی همیشگی و تضمینشده و بیقیدوشرط نیست بلکه برای حفظ آن لازم است تریبون به دست قلمزنانِ زیادهخواه و دیگر ستیز و منتقد زُدا سپرده نشود، 2. تلک الایام نداولها بین الناس[6]... دریاب کنون که نعمتت هست به دست؛ کین دولت و مُلک میرود دستبهدست![7]
پانوشت:
[1] - و چون به آنان گفته شود «در زمین فساد مکنید» مىگویند «ما خود اصلاحگریم!» بقره/11
[2] - مهمترین خواست این جریان که بابت برآورده نشدن آن همه هزینههای ممکن را بر مردم و نظام تحمیل کرد «ابطال انتخابات برگزارشدهی سال 88» و در حقیقت حذف رأی مردم از جریان حکومت جمهوری اسلامی ایران بود.
[3] - «بـنـده مـعـتـقدم که اصلاحات یک حقیقت ضروری و لازم است و باید در کشور ما انجام گیرد. اصـلاحـات در کـشـور ما از سر اضطرار نیست که فلان حاکمی مجبور شود مورد مطالبات سـخـت قـرار گـیـرد و گـوشـه و کـنـاری را اصـلاح کـند. نخیر، اصلاحات جزو ذات هویت انـقـلابی و دینی ماست . اگر اصلاحات انجام نگیرد، نظام فاسد خواهد شد و به بیراهه خواهد رفت.» رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام، 19 تیر 1379
[4]- «مـطـلب پـنـجم در اصلاحات مقابله جدی با هرگونه تندروی و تندروانی است که جادهصافکن دشمناند، یـعـنـی مـدل یـلتـسـیـنـی! هـمـه دستگاهها بـایـد بـا مدل یلتسینی بهشدت مقابله کنند و نگذارند یک جاهطلب، یک فریبخورده، یک مغرض و یک غافل بیاید و حرکت را از حالت صحیح خودش خارج کند و حالت مسابقه و تعارض به وجود بیاورد.» رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام، 19 تیر 1379
[6] - آلعمران/140
[7] - باب اول گلستان سعدی
ارسال نظر