ماجرای فرودگاه جده برای خودمان تبدیل به ننگ نشود
فاجعهای نابخشودنی؛ جوکهای نابخشودنی؛ آدمهای نابخشودنی!
وقتی داریم یک مطلب را بازنشر میکنیم، حواسمان هست که داریم چه هدفی را خراب میکنیم؟ میدانیم که ممکن است همین مطلب طنز، به دست همان نوجوانی برسد که این روزها بهخاطرش داریم حرص میخوریم و علیه یک رژیم شعار میدهیم؟
به گزارش گلستان 24، آنچه که در فرودگاه جده رخ داد، فاجعهای است نابخشودنی که همواره و حداقل تا زمان سقوط آل سعود، بر روابط دو کشور و نوع نگاه مردم ایران به این رژیم اثرگذار خواهد بود. این اقدام، زشت و محکوم است و نیاز است از همه ظرفیتها برای محاکمه عاملان آن و جلوگیری از تکرار آن استفاده شود.
بیشک یکی از مهمترین این ظرفیتها، فضای مجازی و اقدامات خودجوش مردمی از طریق شبکههای اجتماعی است. شبکههایی که اکنون دیگر اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست. این اهمیت از آن جهت است که اینک در شرایطی به سر میبریم که فضای مجازی و حقیقی در پیوند ناگسستنی با یکدیگر قرار دارند و موضوعات اجتماعی در این دو فضا به صورت رفت و برگشتی عمل میکنند.
این رابطه سبب میشود تا در مباحث گوناگون، عدهای تلاش نمایند با موج سواری، اصل موضوع، علل، ریشهها و نتایج اصلی آن را به کجراهه برده و اهداف خود را از آن مسیر دنبال نمایند. لذا از این حیث حضور گسترده مردم در شبکههای اجتماعی، اگر چه میتواند به عنوان یک ظرفیت مهم و حیاتی برای آگاهی آنان و حضورشان در کنشهای سیاسی در عرصه داخلی و بینالمللی محسوب شود، ولی به همان نسبت نیز دارای تهدیداتی از همین سنخ است.
اما پیرامون حادثه مذکور و آنچه که این روزها در شبکههای اجتماعی به ویژه شبکههای اجتماعی موبایلی منتشر میشود، ذکر نکات زیر ضروری است:
یکم: ایجاد دو قطبیهای مختلف، عرب و عجم، شیعه و سنی و... دقیقا خدمت به دشمنان و از جمله خود آل سعود است که اصولاً برای ادامه حیات خود به چنین دوقطبیهایی نیاز دارند. نتیجه این دوقطبیها و دامن زدن بر آن، در واقع فراموشی دشمن واقعی و به نوعی گرفتار شدن در دام اوست.
اولاً زبان عربی، زبان قرآن، ائمه اطهار و در واقع زبان مشترک مسلمانان است. دوماً آنان که در جبهه مقاومت در حال نبرد و دفاع از حیثیت مسلمین هستند، نیز عرب میباشند و نیز آنانی که در اربعین حسینی از میلیونها زائر پذیرایی میکنند؛ ان اکرمکم عندالله اتقیکم... . و البته در این میان نباید از ظلمی که از ناحیه این مطالب به هموطنان عربزبانمان میشود، نیز به راحتی عبور کرد.
دوم: با ورود افراد و نهادهای مختلف به موضوع و به مدد همین شبکههای اجتماعی (و همان رابطه رفت و برگشتی)، جوی پیرامون تحریم حج ایجاد شده است (و دولت نیز اقدام به تعلیق آن نموده است) اما سوای از تحلیلهای موافق و مخالف چنین اقدامی و فایده- هزینههای آن، نباید از یاد برد که چنین تحریم و تعلیقی بنابر مصلحت کشور و اتفاقاً به منظور جلوگیری از قداستزدایی از حج و حجاج توسط آل سعود است.
هر چند عدهای دلسوزانه و با همین هدف در پی تحریم حج هستند، اما عدهای دیگر نیز در شبکههای اجتماعی و با سوء استفاده از جو ایجاد شده، قداست زدایی از این فریضه الهی را از طریق کلیدواژه تحریم دنبال میکنند. حج، فروعی از دین است که نیل به آن و انجام مناسکش آرزوی هر مسلمانی است. لایک زدن و پست مجدد مطالبی که این فریضه الهی و مناسک آن را به تمسخر میگیرد، خلاف مسلمانی است.
سوم: عادت شوخی با هر چیز از جمله حادثه مذکور منجر به کاهش حساسیت مردم و خشم انقلابی و غیرت دینی آنان میشود. هنوز زمان زیادی از انتشار کلیپ معروف به شیب و نتیجه باورنکردنی آن در زندگی آن نوجوان نمیگذرد.
همانگونه که خانواده قربانیان حادثه اخیر در مصاحبه با یک سایت خبری گفتهاند، نباید از یاد برد که آنان نیز هنوز در ابتدای زندگی خود به سر میبرند؛ قطعا آنان جوک ها و یا شایعات ارسالی در شبکههای اجتماعی را میبینند و بر ناراحتیهای آنان افزوده میشود و ممکن است زندگی را برای آنان دشوار کند. چه خوب است که التیامی بر درد آنان باشیم؛ نه آنکه برای یک مشت لایک بیشتر، نمک بر زخم آنان بریزیم.
ارسال نظر