پیروزی «صبر استراتژیک» در یمن/ تنبلها مردود شدند
شکست نسخه نظامی رژیم صهیونیستی/ رونمایی از پروژه جدید سعودیها
«صبر استراتژیک» مردم یمن که سیدحسن نصرالله اخیراً در توصیف مقاومت یمنیها از آن نام برد به بار نشست و به تدریج اعضای ائتلاف مهاجم و حتی شاهزادههای سعودی را هم در نهایت به این نتیجه رساند که باید شکست را در قالب عنوان جدید پذیرا باشند.
عربستان بعد از چهار هفته بمباران مناطق مسکونی وزیر ساخت های کشور همسایه خود یمن وکشته و زخمی کردن هزاران مسلمان این کشور پایان عملیات خود را اعلام نمود، تا این جنگ نیز دقیقا به همان شکل جنگ های گذشته رژیم صهیونیستی علیه مبارزان فلسطینی و لبنانی به پایان برسد و بار دیگر پیش بینیهای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای(مدظله العالی) و سیدحسن نصر الله دبیر کل جنبش مقاومت اسلامی لبنان (حزب الله) در مورد مسایل منطقه محقق گردد.
گرچه رسانه های وابسته به ارتجاع عرب به شکلی کاملا سنتی به هر سخنرانی سیدحسن نصر الله واکنش نشان داده وبا خلق توهماتی سعی در کاهش تاثیر گذاری آن دارند اما آخرین سخنرانی دبیر کل حزب الله لبنان و بازگویی شفاف بسیاری از حقایق در مورد اوضاع یمن شاهد یکی از بی سابقه ترین هجمه ها بود.
به گفته یک کارشناس لبنانی اگر سخنان سید مقاومت در مورد شکست طرح های آمریکا یا تجاوزات رژیم صهیونیستی برای حاکمان مادام العمر عرب قابل هضم نیست پرداختن و تبیین شکست یکی از ثروتمندترین کشورهای عربی که خود را قدرتمندترین آنها هم تصور می کند درمقابل یکی از فقیرترین کشورهای عرب را این حاکمان بی تردید تاب نخواهند آورد.
«صبر استراتژیک» مردم یمن که سید حسن نصر الله از آن نام برد به بار نشست و اگر ابتدا تنها کشورهای بی طرف از شکست این طرح سخن میگفتند به تدریج اعضای ائتلاف مهاجم و حتی شاهزاده های سعودی را هم به این نتیجه رساند و دست آخر آنان را مجبور به پذیرش شکست کرد.
به گفته صاحبنظران بعد از اعلام رسمی پاکستان در عدم مشارکت در این تجاوز و نوسان مواضع قاهره شکست این تهاجم رسما اعلام شد اما کاهش تدریجی حضور سودان در جنگ و پیوستن امارات به جرگه مخالفان ادامه آن عملا شاهزاده های لجباز ریاض نشین را مجبور کرد تا تلاش کنند به دنبال راه آبرومندانه ای جهت بازگشت به حجم طبیعی خود در منطقه باشند، زیرا به تدریج برای آل سعود مشخص شد که ادامه تجاوز نه تنها ائتلاف جنگ را به سوی تفکیک پیش می برد بلکه احتمال فروپاشی ساختار خانواده سلطنتی عربستان را هم بیش از هر زمان دیگری افزایش می دهد.
به اعتقاد کارشناسان اگر ریاض پیش از تهاجم به یمن صرفا به دلیل استعفا و فرار عبدربه منصور هادی دچار سرخوردگی شده بود امروز باید در کنار آن ناکامی، بار شکست جنگ در برابر یک کشور عربی ضعیف از لحاظ نظامی، فقیر از لحاظ اقتصادی، متزلزل از لحاظ سیاسی و نا آرام از لحاظ امنیتی را هم به دوش بکشد در حالیکه انگ همکاری با رژیم صهیونیستی، تجاوز به یک کشور همسایه عربی، فریب کشورهای عرب دیگر برای ورود به جنگی تجاوزکارانه ، هم پیمانی علنی با گروه تروریستی همچون القاعده و... را هم تحمل کند.
به طور حتم تراکم این ناکامیها و کابوس شکست باعث شده است تا رهبران آل سعود به صرافت تصحیح این اشتباه بزرگ افتاده تا خود را از باتلاقی که شاهزاده جوان سعودی محمد بن سلمان آنها را در آن گرفتار کرده، نجات داده و پیش از کشور خانواده سلطنتی را از ورود به ورطه نابودی نجات دهند.
گرچه سهم عمده ای از این شکست مدیون مقاومت سرسختانه مردم یمن و مدیریت هوشمندانه دولت موقت این کشور به رهبری آقای عبدالملک الحوثی است اما نباید از اشتباهات بزرگ طرف متجاوز نیز به آسانی گذشت ، اشتباهاتی که خود یکی از مهمترین دلایل بروز ریزش در ائتلاف دهگانه هم محسوب می شود.
با نگاهی به تحلیل رسانه ها می توان دلیل ناکامیهای عربستان در جنگ هفتم علیه یمن را در چند مورد زیر خلاصه کرد:
کپی برداری از ارتش صهیونیستی
تنبلی و شکنندگی بسیار زیاد نیروی زمینی ارتش عربستان که سید مقاومت چندی پیش به آن اشاره داشتند، شیفتگی بیحد و حصر به توانمندی موهوم نظامی ارتش صهیونیستی و تکیه بیش از حد ریاض بر نظامیان استیجاری باعث شد تا عربستان راهبردهای ارتش رژیم صهیونیستی که طی چند جنگ اخیر علیه لبنان و غزه در پیش گرفته بود را در دستور کار خود قرار دهد این شیفتگی به حدی بود که طراحان تجاوز به یمن حتی به ایرادات وارده به این راهبردها که منجر به شکست آن دربرابر مقاومت مردم غزه یا حزب الله لبنان شد ، هم توجه نکردند.
سران عربستان با این تصور که از طریق حملات هوایی پایه های قدرت دولت مردمی یمن در هم شکسته شده ومردم این کشور پرچم سفید را به علامت تسلیم شدن بر می افرازند بیش از چهار هفته بسیاری از مناطق این کشور را مورد حملات وحشیانه قرار داد اما به جای تضعیف روحیه یمنی ها تنها حس مقاومت و حتی انتقام را در میان آنها بر انگیخت وبه جای افزایش تنش در این کشور باعث متحد شدن آنها گردید.
بی توجهی آمریکا و سرخوردگی متحدان
دولت آمریکا از شکست های خود در عراق و افغانستان درسهای زیادی را فرا گرفته است، گرچه این تجاوز بدون چراغ سبز آمریکا آغاز نمی شد و حتی تلاش گردید تا برای اعطای وجهه آمریکایی به آن بیانیه آغاز جنگ از واشنگتن قرائت گردد اما کاخ سفید با توجه به اندوخته تجارب خود از منطقه خاورمیانه از همان ابتدا سطح حمایت بین المللی ومنطقه ای از ائتلاف مهاجم را دریافت و تلاش کرد با وجود عدم اعلام مخالفت خویش با انجام جنگ، آنرا به شکل قابل توجهی نیز تایید نکند تا بدین شکل چند کشوری هم که به دل گرمی حضور آمریکا به این ائتلاف پیوسته بودند نیز از این عدم همکاری آمریکاییها دچار سرخوردگی شده و در جستجوی منفذی برای فرار از آن باشند.
ارجحیت امنیت ملی بر کمک اقتصادی
به غیر از 5 کشور حوزه جنوبی خلیج فارس که از معضلی به نام آزادی خواهی مردم و اعتراض به نبود آزادی و دمکراسی در کشورهای خود رنج میبرند و جنگ را راه حل مناسبی برای خروج از این بحران می دانند، بقیه کشورهای عضو این ائتلاف 10 گانه از پاکستان وترکیه که به شکلی از آن شانه خالی کرده اند گرفته تا سودان و مصر ، هر یک با مشکلات داخلی متعددی روبرو هستند و گرچه دلارهای نفتی می توانست انگیزه خوبی برای حضور آنها در ائتلاف باشد اما بی تردید در صورت بحرانی شدن اوضاع داخلیشان خرج کردن تمامی آن دلارها هم آنان را از ورطه مشکلات بعدی رهایی نمی بخشید.
برای سودان بحران زده و تقسیم شده ، یا مصر در حال جنگ با تروریست های سینا و حتی ترکیه که همچنان زخم های جنگ با جدایی طلبان این کشور را بر خود احساس می کند، در کنار مشکلات بسیار زیاد و روز افزون پاکستان دلارهای نفتی نمی توانند جایگزینی برای تامین امنیت ملی شان باشد و در صورت از دست رفتن این امنیت هر قدر هم که کمک های عربستان در گذشته، حال و آینده سخاوتمندانه باشد با زهم قادر نخواهد بود جایگزین امنیت ملی از دست رفته چنین کشورهایی شود.
کسی دنبال مشکلات جدید نیست
نباید فراموش کرد کشوری همچون پاکستان و حتی ترکیه که به سرعت حساب خود را از ائتلاف جدا کردند، کشورهایی با تنوع مذهبی هستند از اینرو قرار گرفتن آنها در سنگر عربستان که خود داعیه جنگ مذهبی علیه مذاهب دیگر را در یمن سر داده بود می توانست بازخوردهای بسیار وخیمی را بر این کشورها داشته باشد و باعث برهم خوردن انسجام جوامعشان شود.
شاهزاده های سعودی که تا دیروز در یمن به دنبال تثبیت هرچه بیشتر قدرت داخلی خود از یک سو و به رخ کشیدن توانمندی نظامی خود در منطقه از طریق به شکست کشاندن انصار الله بودند، مجبور شدند در مقابل مقاومت ملت یمن و درایت رهبران انصار الله سر تعظیم فرود آورده وبدون رسیدن و تحقق هدف اعلام شده خود یعنی بازگرداندن عبدربه منصور هادی به عدن این تهاجم را متوقف کنند.
به هر شکل خود نیز پیش از هر طرف دیگری دریافتند که ادامه جنگ فرسایشی علیه یمن به معنای پذیرش و ریسک کشیده شدن جنگ و درگیری به داخل خاک عربستان است واقعه ای که می تواند ساختار لرزان حاکمیتشان را به شدت تحت الشعاع قرار دهد.
اما آیا آل سعود واقعا شکست را پذیرفته اند؟ یا در سودای تکرار سناریوی دیگری از سناریوهای نخ نما شده ی صهیونیستها در منطقه می باشند ؟
امروز حرف وحدیث هایی در مورد تکرار پروژه ی مزدوران لحد در طول مرز عربستان و یمن از طریق طرفداران منصور هادی به گوش می رسد !
تا گاهی از آنها برای ایجاد اغتشاش استفاده شده وگاهی نیز آنها را مجبور به درخواست سهم خواهی در قدرت کند.
اسرائیل در این حربه متحمل شکست سختی شد، آیا پدرخوانده القاعده، همچون جنگ 27 روزه یمن به همین سرنوشت دچار خواهد شد؟
ارسال نظر