دکتر بیارجمندی:
تحریم بخاطر مردم ایران یا مداخله در انتخابات آمریکا !/ دکتر ظریف یار کمکی دموکرات های آمریکا در رقابت با جمهوری خواهان
در این چهل سال دکتر ظریف همواره تحت شمول یک قاعده کلی استنباطی که این روزها می شود در فضای رسانه ای آنرا لمس کرد قرار گرفته است : "شکست"، "تطهیر" و "تجلیلِ" !!!
به گزارش گلستان24؛دکتر حسن بیارجمندی ،فارغ التحصیل دانشگاه وزارت خارجه روسیه طی یاداشتی نوشت:دکتر ظریف را با مطالعه اجمالی سرگذشت او از مدرسه علوی ، خروج ویژه از کشور ، تحصیل در آمریکا و گذراندن خدمت و استخدامش در وزارت خارجه و همچنین مشارکت در مذاکرات خاص و نتایج شبیه قریب به اتفاق همه آنها ،احتمالا ایجاد سازمان های ایرانیان مقیم آمریکا و لابی با سناتورها و بعض چهره ها نمی توان شناخت
در این چهل سال دکتر ظریف همواره تحت شمول یک قاعده کلی استنباطی که این روزها می شود در فضای رسانه ای آنرا لمس کرد قرار گرفته است : "شکست"، "تطهیر" و "تجلیلِ" !!! در تاریخ دیپلماسی ایران تنها یک چهره تحت شمول چنین قاعده ای بوده است؛محمد علی فروغی که در حرکتی معنا دار ،حداد عادل در مهمترین مقطع کتاب یادداشت های روزانه او از سفر کنفرانس صلح پاریس را به او هدیه داد.
«جان کری»، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در کتاب "هر روز موهبتی دیگر است"ضمن اشاره به : " اینکه روحانی جواد ظریف را به عنوان وزیر خارجه و مسئول پرونده هستهای منصوب کرد، تا حدی خیالمان آسوده شد." به بخشی از این حقایق اشاره می کند از جمله اینکه " سالهای زیادی در ایالات متحده زندگی کرده بود، زبان انگلیسی را روان صحبت میکرد و به فرهنگ آمریکا اشراف داشت. "!!!
اما جواد ظریف را به این یک روی او نمی شناسند و بلکه او را دیپلماتی می شناسند که با دیپلماسیانتخاباتی ویژه خود در تمام این سالها بدنبال؛اولا مانایی جریان لیبرال در عرصه مدیریتی کشور بالاخص عرصه سیاست خارجی بوده است.
ثانیا بدنبال جلب حمایت و همکاری کشورهای غربی در این مانایی بوده است.
ثالثا و از همه مهم تر در چند سال اخیر مشارکت پوششی و فعالانه ای در حمایت غیرمستقیم از حزب دموکرات آمریکا و تخریب هدفمند نامزد انتخاباتی جمهوری خواهان داشته و دارد و اتفاقا همین موضوع منجر به تحریم او شده است و اما این حقیقت را دو طرف پنهان کرده اند.
در مورد دیپلماسی انتخاباتی ظریف ناظر بر داخل، مستندات انکار ناپذیری وجود دارد ؛از جمله پیام های پس از شکست مذاکرات وین ۵ و چندی بعد و در آستانه مذاکرات وین ۶ با انتشار یک ویدئو جنجالی، همچنین گفتگوی غیررسمی او با محمد البرادعی، رئیس پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نیز نشست اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در سال۱۳۹۳ و پاسخ به سوال هاله اسفندیاری، مدیر بخش مطالعات خاورمیانه اندیشکده «وودرو ویلسون» در خصوص تاثیر گفتوگوهای هستهای بر عرصه داخلی ایران ،تنها موارد آشکاری از این دیپلماسی انتخاباتی ظریف به نفع جریان لیبرال است.
اما در ارتباط با دیپلماسی انتخاباتی ناظر بر تحولات سیاسی و انتخاباتی آمریکا موضوع تقریبا به اولین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پس از برجام باز می گردد.مفروض اصلی اتاق فکر برجام، پیروزی مجدد دموکرات های آمریکا و روی کار آمدن هیلاری کلینتون بود! و حتی بعض کارشناسان آزادی جیسون رضائیان ، توقیف دو میلیارد دلار سرمایه ایران ، دیپلماسی نفتی برای افزایش تولید و کاهش قیمت نفت در همکاری با عربستان سعودی را در همین پازل تعریف می کنند!
بطور خاص در این میان در مورد انتخابات ۲۰۲۰ایالات متحده موضوع کمی شفاف تر است تا جایی که ترامپ علنا ادعا می کند رفتار [دستگاه خارجی ایران] نتیجه توصیه ها و دستورات کری است. او در یکی از مصاحبه های خود عنوان کرد:" کری با ایران صحبت میکند و کرده است. او ملاقاتها و تماسهای تلفنی زیادی داشته و به آنها میگوید که چه کار کنند."
تحلیل محتوی و خطوط اصلی توئیت های انگلیسی ظریف در یکسال اخیر در پاسخ به ترامپ و توئیت های آن که در رسانه ها و فضای داخلی آمریکا بازتاب خاصی دارد نیز نشان می دهد که عملا این مواجهات بیش از آنکه گره ای از مشکلات مردم ایران باز کند ، بصورت هدفمند گره های کوری بر اذهان انتخاب کنندگان آمریکا می زده و با این خط تخریبی علیه ترامپ عملا بعنوان یار حزب رقیب نقش آفرینی کرده است و تحریم ظریف با توجه به همین کارکرد، تقلیل این خط تخریبی انتخاباتی و خنثی کردن آن در فضای رقابت های کنونی آمریکا را دنبال می کند.
اکنون این دیپلماسی انتخاباتی با یک پیچیده گی خاص بسمت بن بست خود نزدیک می شود و اتاق فکر آن آثار آن را با نگرانی در انتخابات داخلی ایران دنبال می کنند چراکه اولا برخلاف دوره های پیشین با وجود پیروزی احتمالی ترامپ !دیگر پیروزی جریان لیبرال با توجه به تیره و تار بودن آینده پروژه های داخلی آنان موضوعیت چندانی ندارد.
ثانیا در افکار عمومی داخلی کشور با تاکید بر قشر خاکستری انتخابات این تصویر در حال ساخت است که دیگر هیچ امیدی به گشایش با وجود روی کارآمدن مجدد جریان غالب در مجلس و دولت کنونی وجود ندارد و باید جریان دیگری روی کار بیاید که نه تنها به دلیل سیاست ها و رویکردهایشان نوعی بازدارندگی ایجاد کنند بلکه از قدرت چانه زنی بالایی برخوردار باشند.
ثالثا تاکتیک مشارکت حداکثری با دمیدن به فراهم کردن حضور و مشارکت نامزدهای لیبرال! برای جلوگیری از جنگ دیگر در این انتخابات خاص کارآیی ندارد چراکه ترامپ سرمست از پیروزی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری را به طمع واداشته و با وجود جریان واداده و واگرای لیبرال وارد یک منازعه جدی خواهد نمود.
به همین دلیل اتاق فکر جریان لیبرال بشدت دچار تردید و تزلزل شده است و قادر نیست بطور اجماعی تصمیم به مشارکت در انتخابات بگیرد و با شرط گذاری ها و مشروط کردن مشارکت خود بدنبال فرار آبرومندانه از یک شکست است ؛شکستی که برخلاف انتخابات های دیگر در این مقطع حساس ،فرار عده ای از چهره های موثر آنان به خارج از کشور و ریزش شدید پایگاه اجتماعی آنان را بدنبال خواهد داشت و شاید به همین دلیل با تکیه بر تجارب شنبه های مسکو بدنبال فتنه انگیری دیگری در اوج موج سوم برنامه ریزی ده ساله دشمنان انقلاب اسلامی هستند.
انتهای پیام/
ارسال نظر