بسیاری از مردم اروپا با مشاهده تولیدات سینمایی با آمریکا آشنا شدند و دو نسل از آن‌ها به آمریکا مهاجرت کردند تا با این فرهنگ از نزدیک آشنا شوند.

پایان هژمونی فرهنگی آمریکا سقوط آمریکا

آخرین دیدگاه‌های "برد دلانگ" و "استفان کوهن" در کتاب جدیدشان در رابطه با هژمونی فرهنگی آمریکا آمده است. به گفته‌ی ایشان، اگرچه سال‌هاست که کشور آمریکا یکی از سردمداران سرمایه داری، قدرت نظامی و صنعتی و نفوذ سیاسی در دیگر کشورهای جهان است اما این شرایط به زودی تغییر خواهد یافت و آینده جهان به گونه‌ی دیگری رقم زده خواهد شد.

بعد از جنگ جهانی اول آمریکا به عنوان یک ابر قدرت و یک غول اقتصادی شناخته شد و بسیار سریع مرزهای خود را درنوردید و به سرعت اروپا را تحت تأثیر خود قرار داد. پس از جنگ جهانی، اروپایی‌ها با شور و شوق فراوانی از فیلم‌های آمریکایی استقبال کردند.

بسیاری از مردم اروپا با مشاهده تولیدات سینمایی با آمریکا آشنا شدند و دو نسل از آن‌ها به آمریکا مهاجرت کردند تا با این فرهنگ از نزدیک آشنا شوند. از جمله مسائلی که اروپاییان را مشتاق آمریکا کرده بود می‌توان به معماری ساختمان‌های آسمان خراش در نیویورک، پل جرج واشنگتن، اتومبیل‌های بزرگ و شیک، ابزار خانگی از جمله لباسشویی و تلویزیون، بالا رفتن جایگاه اجتماعی زن و تولیدات غذایی جدید مانند شیر و پنیر اشاره کرد که به عنوان نماد پیشرفت در تولیدات رسانه ای به اروپاییان عرضه شد.

استیلای فرهنگی آمریکا روز به روز بیشتر می‌شد. بزرگسالان سرمایه دار اروپایی و دیگر کشورهای دنیا با هدف آشنایی با سبک زندگی آمریکایی به آنجا سفر کردند. آی پادها، طراحان آمریکایی و برخی از آسیایی‌ها به سرعت با تکنولوژی پیام کوتاه، وبلاگ و تویتر آشنا شدند. با بهره گیری از تکنولوژی، زبان انگلیسی به سرعت با فرهنگ آمریکایی در آمیخته شد و زبان انگلیسی بیش از آنکه دارای واژگان و دستور زبان باشد، فرهنگ و سبک زندگی را به جهان عرضه کرد و اصطلاحات رایج فرهنگی آمریکا به عنوان یک فرهنگ بین المللی واحد به جهان معرفی شد.

با گذشت زمان جهان توانست خود را باز یابد و گرایش‌های فرهنگی جدیدی در جهان مطرح شد. درست است که آمریکا پول و قدرت دارد و هنوز به عنوان کشوری مدرن شناخته می‌شود اما نشانه‌های مدرنیته را می‌توان در دیگر کشورهای جهان از جمله چین مشاهده کرد. رفاه عمومی و بهره مند شدن از انرژی در بسیاری از کشورها بیشتر از آمریکا است. به عنوان مثال یک مسافر خارجی که برای اولین بار به فرودگاه کندی شهر نیویورک وارد می‌شد و در مسیر منهتن حرکت می‌کند، قطارهای قدیمی، نقاشی‌های کهنه، زباله‌ها و اماکن مطروحه، جاده‌های قدیمی و بد و محله‌های فقیر نشین به ویژه در محله جامائیکا در کوئینز به وفور قابل مشاهده است به گونه ای که هیچ قطار خوبی برای رفتن به شهرستان‌های اطراف وجود ندارد و بسیاری از آن‌ها معیوب و مستهلک هستند.

آنچه که هالیوود از جامعه آمریکا نشان می‌دهد گویا جامعه دیگری است و به ارائه یک جامعه مدرنیته با اشکال عجیب و قریبمی‌پردازد. شخصیت و جایگاه زن، خانه‌های مسکونی، پدیده قتل، برابری جنسیتی، سبک آشپزی، والدین کودکان، موفقیت‌ها، سفرهای تفریحی، مراکز خرید، مدارس، بیمارستان‌ها، دانشگاه‌ها و ساختمان‌های اداری بسیار متفاوت تر از واقعیت موجود نشان داده می‌شوند.

هژمونی فرهنگی

اگر چه فرهنگ ساختگی آمریکا و عرضه آن از طریق تولیدات قوی سینمایی به جهان محو شدنی نیست زیرا بسیار فراگیر شده است و آمریکا با بهره گیری از رسانه‌های قدرتمندی که در اختیار دارد سعی بر مدیریت فرهنگی جهان دارد، اما جای نگرانی نیست زیرا جهان در حال تغییر است. زیرا تفاوت زیادی بین این سبکتأثیر گذاری با جامعه پذیری فرهنگی در جهان وجود دارد و بسیاری از انسان‌های آگاه اگرچه ممکن است اندکی تحت تأثیر فرهنگ رسانه ای آمریکا قرار بگیرند اما این تأثیر به اندازه ای نخواهد بود که فرد را مجبور به پذیرش فرهنگی کند و این ناکارآمدی فرهنگ آمریکا را در بسیاری از کشورهای اروپایی می‌توان دید.

امروزه بسیاری از فضاهای علمی و تحقیقاتی جهان از جمله دانشگاه‌ها و فضاهای مجازی علمی معتبر اغلب چند ملیتی هستند و در آن‌ها افرادی از نژادهای مختلف حضور دارند و قالب‌های تک فرهنگی دیگر بر جهان چیره نیست و بسیاری از نیروهای متخصص و افراد برجسته جهان را افراد تحصیلکرده و با استعداد از کشورهای مختلف تشکیل می‌دهند.

در کشور آمریکا اکنون سیاه پوستان توانسته‌اند بر نژادپرستی غلبه کنند و باراک اوباما و میشل اوباما از بزرگ‌ترین شارحان نقض نژادپرستی در جهان هستند که اینک توانسته‌اند جایگاه سیاسی و اجتماعی بالایی را کسب کنند. به نظر می‌رسد آمریکا این پتانسیل را دارد که بتواند بر فرهنگ غالبی که رسانه‌های کشورش بر آن‌ها و دیگر ملت‌های جهان تحمیل کرده است غلبه کند و بتواند به خواسته‌های جهان جامعه عمل بپوشاند.

اگرچه آمریکا توانسته است به موفقیت‌های بزرگی در عرصه‌های مختلف از جمله سیاسی و اقتصادی دست یابد اما بعید به نظر می‌رسد که این کشور بتواند بیش از این هژمونی فرهنگی‌اش بر دنیا غالب گردد و نمی‌تواند به عنوان منبعی برای الگوهای رفتاری و فرهنگی برای جهان در آینده مطرح شود.

ارسال نظر

آخرین اخبار