تحول در نگاه به افغانستان در رسانههای ایرانی
رسانههای ایرانی به پاخاستهاند؛ پایان نشنیدن صدای افغانها؟
رسانههای ایرانی در حال تغییر نگاه به مهاجرین افغانستانی هستند. این اتفاق بیسابقهای است.شیرینی نزدیک شدن به عدالت آرمانشهر انقلاب ایرانی شیرینی کمی نیست.بسیار بزرگتر از حد تصور میزهای بلند مدیریت.
اتفاقات جدیدی در راه است. بعد از چند سال نادیدن حضور مهاجرین افغانستانی در ایران و نشنیدن صدای دردها، آلام و مصائب مختلف آنها در رسانههای ایرانی، حالا به نظر میرسد نوید اتفاقات خوبی در حال نمایان شدن است. اتفاقاتی که نمایش البته محدود و ناقصی از شروع مسیر ساخت یک منظومه انسانی و انقلابی رسانهای در جمهوری اسلامی ایران است. منظومهای که ساخت آن 35 سال به تاخیر افتاده است.
بعد از چند هفته پروپاگاندای بیرحمانه رسانههای فارسیزبان غربی در مورد اتفاقاتی که در نظاماباد قزوین رخ داده بود، سرانجام یک رسانه تاثیرگذار ایرانی با اعزام خبرنگار و عکاس به این منطقه و ارائه یک گزارش دقیق از اتفاقاتی که در این چند هفته در آنجا رخ داده است، ماجرا را مشخص کرد.
«الف»، یک سایت پربازدید ایرانی روز جمعه در گزارشی با عنوان «اتهامی که روستای افغان نشین را ویران کرد/ ما به ایران پناه آورده ایم»، شرحی دقیقی از اتفاقی تلخ میدهد.عدهای معدود از اهالی این روستا، به بهانه خبر تایید نشده یک تجاوز، به خانوادههای افغانستانی ساکن آن روستا حمله میبرند و خانههای آنها را غارت میکنند و اموالشان را تخریب میکنند، در سکوت و نظاره کامل نهادهای مربوط.
این اتفاق در هفتههای پیش با پوشش وسیعی از سوی شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی مواجه شده بود و مثل همیشه با بیاعتنایی رسانههای ایرانی و اغراق و تمرکز بیبیسی روی دامنه مجهول این اتفاق، در حال تبدیل به اختلافافکنی دوبارهای میان مردم ایران و افغانستان بود.
حالا سایت «الف» به میدان آمده بود و نشان میداد که این مساله اولا از سوی عدهای معدود از اهالی روستا اتفاق افتاده بود و علاوه بر آن ناکارآمدی و ناتوانی یک نهاد دولتی در جمع کردن ماجرا تا چه حد در ماجرا مقصر بود.
گزارش «الف» شامل گفتگوهایی با چند نفر از اهالی روستا و چند نفر از مهاجرین افغان ساکن در نظامآباد بود و به ظور مستند و دقیقی نشان میداد که چگونه بیتوجهی به آرمانهای انسانی و اسلامی انقلاب منجر به بروز این فاجعهها میشود.
این اتفاق جدیدی بود، این که یک سایت ایرانی طرفدار آرمانهای انقلاب و جمهوری اسلامی، این بار خودش راسا وارد ماجرا شده بود و بدون تلاش برای پوشاندن اصل ماجرا( رویه معمول رسانههای ایران در اینجور مواقع) صریح و شفاف از ظلمی میگفت که علیه مهاجرین افغان در این کشور اتفاق افتاده بود و عدالت را به صریحترین شکل ممکن از مسئولین ماجرا طلب میکرد.
اتفاقی که در موراد مشابه دیگر اصلا اتفاق نیفتاده بود و این بار هم نزدیک بود که مثل همیشه منبع خبرپراکنی در مورد ماجرا به دست رسانههایی خارج از مرزی بیفتد که مرز واضحی میان حقیقت و تبلیغات علیه جمهوری اسلامی نداشتند و ماجرا را دوباره به یک بهرهکسی سیاسی حساسیتزا تبدیل میکردند. رویهای که صحبت کردن از آن را دیگر به شدت سخت میکرد.
اما این بار قبل از این که کار از کار بگذرد، یک رسانه ایرانی وارد شد و حالا ایرانیها میتوانند در مقابل همه آنهایی که آنها را به بدرفتاری با افغانها و سکوت در برابرش متهم میکنند لینک سایت «الف» را بفرستند که:" ما هم معترضیم و اساسا خودمان این حق را مطالبه میکنیم."
این دیگر یک گزاره واضح و اثبات شده است: در همه موارد مشابه، پایین کشیدن فیتیله تبلیغات ضدایرانی رسانههای غربی، فقط با میدان آمدن رسانههای داخلی ممکن بوده است که اساسا رسانههای انقلابی جمهوری اسلامی اولین مدعیان و مطالبهکنندگان صورت گرفتن هر ظلمی در جمهوری اسلامی ایران هستند و همانها باید انحرافات داخلی نظام را به مسیر اصلاح بکشانند.
به همه اینها این را هم اضافه کنید که در تمام این سالها سکوت و پوشاندن این مسائل در رسانههای ایرانی ثمرهای جز پایین آوردن هزینه این اقدامات از سوی نهادهای خرد حکومتی و مدیران درجه سوم دولتی نداشته است و حالا به میدان آمدن رسانههای ایرانی، قطعا زمینه ساز تکرار نشدن این وقایع هم خواهد بود.ذات جمهوری اسلامی مسلما هرگونه ظلم در حق مهاجرین افغان را تحمل نخواهد کرد و رسانههای انقلابی بازوان پرتوان نظام برای شنیدن صدای آنها خواهند بود.
اتفاقات خوبی در راه است.جشنواره فجر امسال «چند متر مکعب عشق» نمایشی واقعی از افغانهای داخل ایران بود. چند ماه پیش قنبرعلی تابش، مهاجر افغانستانی از دانشگاه اخراج شد و خبرگزاری فارس خط مطالبه ناحق بودن اخراج او را ادامه داد. چند ماه پیش برای اولین بار در آنتن زنده تلویزیون ایران در برنامه «راز» بغضهای فروخفته میلیونها مهاجر افغانستانی در ایران باز شد. دو هفته پیش خبرگزاری نسیم، ناشران افغانستانی را به خبرگزاریاش دعوت کرد و در آنجا از مشکلات آنها صحبت کرد. در نمایشگاه کتاب امسال تهران، افغانستان میهمان ویژه بود و رسانهها پر بود از تیترهایی که نام افغانستان دیگر کنار طالبان و تروریسم نمیآمد و این مسیر تازه است. مسیری که تازه شروع شده است و پر است از رنج و شیرینی. رنج ملامت و شماتت مدیران درجه سوم میزپرست بیآرمان، همه آنهایی که بت بوروکراسی عظیم اداری از زیستن در هوای انقلابی محرومشان کرده است و شیرینی نزدیک شدن به عدالت. نزدیک کردن جمهوری اسلامی به آرمانشهر انقلابش. شیرینی کمی نیست.بسیار بزرگتر از حد تصور میزهای بلند مدیریت.
من کاری به اشتباه مردم ندارم که ترو خشک و با هم اتیش زدن ولی چرا باید اجازه بدین که یه افغانی انقدر وقیح بشه که تجاوز کنه؟ لازم نکرده ازشون حمایت کنید برید مشکل رو حل کنید تا اینجوری نباشه. اصلا چرا دست از سر ما برنمیدارن؟ برم کشور خودشون. اوضاعشونم که خوبه برن تا زجر نکشن