فیلم سیدهارت SIDDHARTH
آهندرا ساینی (راجش تایلنگ) فردی است تعمیرکار دوچرخه که در خیابانهای دهلی کار میکرد. او به جز حرفه اصلی خود همه نوع کار خدماتی دیگری را انجام میدهد. اما سیر فیلم به گونهای پیش میرود که کار و درآمد او پاسخگوی هزینه بالای خانواده نیست. به ناچار پسر 12 سالهی وی، سیدهارت برای افزایش درآمد خانواده باید به کار طولانی مدت تن بدهد. برادر زن آهندرا پیشنهاد میکند که وی به کارخانهای سنتی برود. با اینکه کار برای سن او غیر قانونی است اما برای گذران زندگی ناچار است این کار را قبول کند. پس خیلی سریع مشغول به کار در کارخانه میشود و مدتی را در آنجا میگذراند اما دو هفته قبل از اینکه بخواهد به خانه برگردد ناپدید میشود.
شرحی بر داستان:
سیدهارت، داستان کودکان کار فراری و ربوده شدهی هندی را شرح میدهد. در این فیلم تمرکز کارگردان و نویسنده آن "ریچی مهتا" بیشتر بر احساسات پدرانه و واکنش جامعه نسبت به ناپدید شدن "سیدهارت" است. "ماهندرا" یک سفر طاقتفرسا را برای پیدا کردن پسرش آغاز میکند و با هر کسی که او برخورد میکند از پلیس گرفته تا کودکان کار و مدیر کارخانهای که پسرش در آنجا استخدام شده بود، همه در برابر این حادثه بیاعتنایی از خود نشان میدهند، گویا که اتفاق بسیار کم اهمیت و اتفاق رایجی است که در این کشور روی میدهد.
در این فیلم صحنههای ناامید کنندهی بسیاری به بیننده القا میشود. هنوز مدت زیادی از سیر فیلم نگذشته است که بر بیننده القا میشود که یافتن سیدهارت کار سادهای نیست. در حالی که مشکلات مالی نیز بیتاثیر در این مسئله نیست. شرایط زندگی به حدی برایش سخت میشود که گاهی آهندرا تصمیم میگیرد دیگر دنبال پسرش نگردد اما همچنان بر تلاش خود ادامه میدهد. در این فیلم آهندرا کلی تلاش میکند تا بتواند به اندازهی کافی پول به دست بیاورد بلکه بتواند یک بلیط اتوبوس یا قطار تهیه کند تا به جستجوی پسرش ادامه دهد. سیر فیلم به گونهای است که زمان هم با بی رحمی خیلی دیر سپری میشود. در این فیلم برخودهایی از افراد دیگر هم به چشم می خورد که بر حاکمیت فضای ناامیدی بر فیلم میافزاید.
کودکی که خود خدمتکار است خبر از پیدا نشدن کودکانی میدهد که بیش از دو روز از گم شدنشان سپری شده است حال آن که بیش از دو هفته از گم شدن پسر آهندرا گذشته است. پدرش زمانی که نزد پلیس میرود برای اینکه گزارش مفقود شدن را به آنها اطلاع دهد کلی مورد سرزنش قرار میگیرد و او را تحقیر میکنند که چرا او را مجبور به کار کردهاند به جای آنکه او را به مدرسه و برای درس خواندن تشویق کنند. پدر آهندرا برای جلوگیری از تحقیر بیشتر و حفظ غرورش میگوید که پسرش فقط گاهی اوقات کار میکند و...
در فیلم سیدهارت، هدف فقط تمرکز بر مسائل مالی نیست. در این فیلم تاثیر ناپدید شدن سیدهارت بر خانوادهاش بیش از همه مشهود است. زمانی که سومان (همسر ماهندرا) در این خصوص عواطف بیشتری را نسبت به همسرش نشان میدهد و همسرش را به خاطر قادر نبودن به ادارهی زندگی و تأمین معاش خانواده سرزنش میکند و او را در پیش آمدن این شرایط مقصر میداند. اگرچه ماهندرا دفاعیاتی را مبنی بر اینکه او در این شرایط مقصر نیست، ارائه داد اما همسرش قانع نشد و او را بیشتر سرزنش میکند و مرد چارهای جز سکوت ندارد.
در این فیلم ظاهرا رانجیت (برادر زن ماهندرا) نیز سکوت اختیار کرده است. اگرچه صاحب کارخانه_ اوم پراکاش_ به رانجیت گزارش داده بود که سیدهارت مدتها قبلتر از اینکه قرارداد وی به پایان برسد از کارخانه فرار کرده است اما او به دلیل مطلع بودن از اوضاع نابسامان زندگی آنها ترجیح داده بود که چیزی نگوید و سکوت اختیار کند. مسالهی حادتر این بود که با وجود ابزار الکترونیکی و تلفن همراه و وسایلی از این قبیل، هیچ کدام از والدین سیدهارت عکسی از او نداشتند. در حالی که شاید با وجود عکس و گزارش به موقع رانجیت پایان نامشخص این فیلم را تغییر میداد.
فیلم با جستجوی ماهندرا ادامه میابد. در دقایق آخر فیلم ماهندرا به این نتیجه میرسد که احتمالا باید واقعیت تلخ را قبول کند. "شاید سیدهارت خوش اقبال بوده و این دنیا را ترک کرده است."
این فیلم نتیجه را به بیننده واگذار میکند که تصیمیم بگیرند، آیا آخر داستان به خوشی ختم میشود یا یک تراژدی غمانگیز خواهد شد.
تحلیل:
متأسفانه در دنیای امروز اگرچه بیش از همه اعصار ندای حقوق بشر و آزادی بیان در جهان فراگیر شده است اما متأسفانه در بسیاری از موارد حقوق مسلم انسانها برای زنده ماندن هم نقض میشود و شرایط جهانی برخی از کشورها را در مضیغهای قرار داده است که مجبورند برای زنده ماندن و بقای نسل از همه پتانسل خود بهره گیرند تا بتوانند زنده بمانند. نمود واقعی آن کودکان کار هستند که مجبورند انواع مختلف کار را اعم از کار در کارخانه، معدن، کشاورزی، کمک در کسب و کار والدین، داشتن کسب و کار شخصی (مانند فروش غذا) یا کارهای نامتعارف دیگر را انجام دهند و عمق فاجعه به آنجایی ختم میشود که از کودکان بهره نطامی برده میشود و یا حتی در شرایطی بدتر کودکان مجبور به تنفروشی میشوند.
بر اساس آخرین آمار سازمان جهانی کار، آسیا رتبه اول کودکان کار را به خود اختصاص اده است. اگرچه نرخ بالایی از کودکان کار مربوط به آسیا و کشورهای آمریکای لاتین است اما این پدیده در کشورهای صنعتی هم به شدت مشهود است به گونهای که در آمریکا بیش از 500 هزار کودک کار وجود دارد که در بدترین شرایط زندگی میکنند. اگرچه بهرهگیری از کودکان در کارهای سخت به نفع صنعتگران و سرمایهداران است اما این امر سلامت جسمی و روحی کودکان را به خطر میاندازد و آینده آنان را نیز به تبع آن تحت تأثیر قرار میدهد. اگرچه سازمانهای بینالمللی مانند یونسکو و سازمان بینالمللی کار تلاشهای اندکی را برای ریشه کن کردن این معضل اجتماعی انجام دادهاند اما گویا این مسئله، مسئلهای حل نشدنی ست و باید ریشههای آن را در قدرتطلبی و امپریالیست غرب جویا شد.
ارسال نظر