نقد مستند سی و سه سال سکوت
پارادوکس جذاب آرمانگرایی و پناهندگی/ برای شنیدن حرف این آدم ها گوش شنوایی نیست؟
زیباترین صحنه فیلم آنجایی است که دوزنده عکسی از رهبر معظم انقلاب را نشان می دهد می گوید خودش و پسرش همیشه این عکس را همراه دارند. به راستی آدم های فیلم از کرخه تا راین چرا اینقدر زیاد هستند؟
به گزارش گلستان 24،حسین شمقدری کارگردان آثاری نظیر یزدان تفنگ ندارد و میراث آلبرا برای ساخت فیلم انتقادیش سراغ سوژهای بکر و جذاب رفته که میتواند حتی پیرنگ مناسبی برای ساخت چندین فیلم داستانی باشد. ماجرای جانبازانی که به دلیل عدم رسیدگی در داخل کشور مجبور به پناهندگی به کشوری شدهاند که یکی از بانیان اصلی وضعیت فعلی آنهاست و حالا مجبور به زندگی در غربتاند.
سی و سه سال سکوت به کارگردانی حسین شمقدری روایتگر وضعیت جانبازی است که به دلیل عدم حمایت نهادها و ارگان های داخلی برای مداوا مجبور به ترک کشور و درخواست پناهندگی از یک کشور غربی شده است. این جانباز که بیش از ۳۳ سال لب به سخن نگشوده در این فیلم فریاد دردناکش را در برابر بی عدالتی های حاکم بر بروکراسی های اداری در کشور بیان می دارد.
شاید بارزترین نکته مثبت این فیلم جنبه افشاگری آن است که بدون هیچ گونه مصلحت اندیشی روایت مد نظر فیلمساز را عنوان می کند؛ هر چند که پیشروی فیلمساز در مساله مطروحه گاه کند و گاه بی حرکت می شود و به راحتی میتوان جای خالی انتقادهای ابوالفضل دوزنده (شخصیت اصلی مستند) از کم کاری مسئولان سه دهه پیش در رفع انتظارات درمانی وی را در فیلم کاملأ حس نمود.
اما نکته ای که باعث می شود این فرد پناهنده شده متمایز از دیگر پنانده شده ها باشند، نوع نگاهی است که این فرد به حاکمیت در ایران دارد. دوزنده هنوز وجه های انقلابی خود را حفظ کرده است. هنوز انقلابی نگاه می کند. متفکر است. از آرمان گاری های یک جانباز به هیچ وجه دور نیستو اما رفتار دور از عدالت بسیاری از مسئولین باعث شد حالا وی در آلمان باشد و یک پناهنده. حرف های یک پناهنده که کاملا مشخص است کسی تا به امروز حرف وی را نشنیده است.
شمقدری کارگردان این مستند میگوید: آقای فروزنده حرفهای بسیار زیادی داشت اما به دلیل آنکه احساس میکرد ممکن است این حرفها به نظام لطمه بزند آن را بیان نمیکرد اما خودتان دیدید حرفهایی که در فیلم عنوان شد از جنس مادیات نیست بلکه از جنس فهمیدن و درک کردن کرامت انسانی است.
کارگردان مستند «۳۳ سال سکوت» در ادامه تصریح کرد: ما باید به این موضوع فکر کنیم که با کشوری نظیر آلمان چه تفاوتی داریم. تفاوت ما در امکانات نیست بلکه در فهمیدن و درک کردن کرامت انسانی است و یک جانباز در مملکت خودش حتی در عبور از خیابان دچار مشکل است اما در کشور غریب با بهترین امکانات دارد زندگی میکند و تنها کسانی مثل پرفسور سمیعی با مردانگی خودش از این افراد حمایت کرده است.
شمقدری در ادامه بیان داشت: جانبازانی که پناهنده شدند امروز میترسند که برگردند و این درد بسیار بزرگی است. درد اصلی ما این است که باید همدیگر را بفهمیم و به همدیگر احترام بگذاریم اما کسانی که روزی برای این مملکت جانشان را اهداء کردند امروز از بازگشت به مملکت وحشت دارند.
صداقت فیلمساز در مواجه با سوژه یکی دیگر از نکات قوت مستند است که با توجه به پتانسیل موجود در موضوع فیلم، می توانست فیلم را به سقوط در ورطه سانتی مانتالیسم سوق دهد، اما خوشبختانه در هیچ کجای فیلم احساس نمی شود که فیلمساز چیزی بیشتر یا کمتر از خودِ واقعی ابوالفضل را به تصویر کشیده است. فیلم تا انتها به موضوع اصلی و دغدغه اولیه اش وفادار مانده و همه چیز را بر اساس همان نگاه قضاوت می کند، دیگر کاری ندارد که طرف مقابلش احمدی نژاد است یا هاشمی. وقتی هدف یادآوری کرامت انسان باشد، شاید شخصیتی همچون پروفسور سمیعی از هر سیاستمدار دیگری قابل احترام تر و ارزشمندتر باشد.پیشنهاد کافه سینما به فیلمساز:
در نیمه دوم فیلم سکانسی هست که شمقدری در میدان شارل دوگل پاریس از مراسم ویژه ای می گوید که هر شب راس ساعت ۱۸:۳۰ در حضور توریست ها برای تقدیر از شهدای فرانسه برگزار می شود. به نظرم اگر فیلمساز با همین نگاه جسورانه (و مهمتر از آن صادقانه) سراغ بررسی این موضوع برود که چرا در کشوری همچون ایران که به مراتب ادعای بیشتری در ارزشی بودن و ارزش گذاشتن به جنگ و افراد حاضر در آن (شهدا، جانبازان و …) نسبت به کشوری شبه لیبرال مانند فرانسه دارد، چرا چنین مراسمی جایی نداشته و مهمتر از این سوال، پاسخ به این پرسش که چرا برنامه های اینچنینی معمولا با مقاصد سیاسی و جناحی برگزار شده است؟ آیا جز این است که این آمیختگی با سیاست و خلاصه کردن شخصیت های بزرگ در دو جناح سیاسی موجود، به مرور زمان باعث فاصله گرفتن مردم از جنگ و ادم های جنگ شده است؟..
زیباترین صحنه فیلم آنجایی است که دوزنده عکسی از رهبر معظم انقلاب را نشان می دهد می گوید خودش و پسرش همیشه این عکس را همراه دارند. به راستی آدم های فیلم از کرخه تا راین چرا اینقدر زیاد هستند؟
ارسال نظر