حوزههای جدید فرهنگی و اجتماعی جنگ نرم
هدف جنگ رسانه ای اگر چه در نهایت تغییر کارکرد و عملکرد دولتها است اما به طرز ملموس به جای هدف قرار دادن مستقیم دولتها، ملتها را هدف بمباران خود قرار می دهد.
به گزارش گلستان 24، جنگ نرم که در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف میباشد تا حلقههای فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی اجتماعی حاکم تزلزل و بیثباتی تزریق کند از جمله مباحثی است که از دیر زمان،در دنیا شکل گرفته است. این موضوع ،علیه ایران از گستره و عملکرد وسیعی برخوردار میباشد چرا که دشمنان قسم خورده این آب وخاک که دست پلیدشان از منابع این مملکت بریده شده است میخواهند جامعه ما را به بن بست کشیده تا از این رهگذر به اهداف شوم خود دست یابند.
" همه این را امروز فهمیده اند و دانسته اند که مواجهة استکبار با نظام جمهوری اسالمی، دیگر از نوع مواجهة دهة اول انقالب نیست. در آن مواجهه، زورآزمایی کردند؛ شکست خوردند. مواجهة سخت بود؛ ایجاد جنگ بود، کودتا بود. در اول انقلاب کودتا راه انداختند. شکست خوردند؛ شورشهای قومی راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راهها نخواهند رفت، احتمالش ضعیف است. البته باید همیشه هوشیاری نسبت به همه جوانب باشد. اما این، اولویت استکبار در مواجهة با نظام اسلامی نیست. اولویت، آن چیزی است که امروز به آن میگویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیلة ابزارهای فرهنگی، به وسیله نفوذ، به وسیلة دروغ، به وسیله شایعه پراکنی با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم. » (دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از شعرا، فرهیختگان و اهالی فرهنگ مورخ 88.9.4 )
جنگ نرم از منظر قرآن
با توجه به تعریفی که از جنگ نرم صورت گرفت، میتوان تحلیل و تبیین ابعاد آن را از لابهلای آیات شریفه قرآن جستجو نمود. خداوند در قرآن وجود جنگ نرم و تلاش پنهان دشمن جهت راه اندازی آن را هشدار میدهد و سپس سردمداران این تهدید بزرگ را معرفی کرده و عاقبت بطور مفصل روشهای بر اندازی نرم توسط دشمنان جریان حق را افشاء مینماید.
خداوند متعال پس از هشدار به وجود جنگ نرم، دشمنان شیطان را شکل دهنده اصلی این تهدید میداند که شیوه او نیز دقیقا مطابق با ویژگیهای جنگ نرم است یعنی حرکتی آرام، تدریجی، بلند مدت و نرم افزارانه. قرآن در این باره میفرماید: از گامهای شیطان پیروی نکنید چه اینکه او دشمن آشکار شماست. جمله (گامهای شیطان) اشاره به یک مسئله تربیتی دارد و آن اینکه انحرافها و تبهکاریها غالباً بهطور تدریجی در انسان نفوذ میکند نه به صورت دفعی و فوری. وسوسههای شیطان معمولاً بههمین صورت است انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت سر خود بهسوی پرتگاه میکشاند این موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست تمام دستگاههای شیطانی برای پیاده کردن نقشههای شوم خود از همین روش «خطوات»گامبهگام استفاده میکند که در اصطلاح امروزی به آن تهدید یا جنگ نرم گفته میشود.
همچنین خداوند در قرآن کریم آیهی 217 سورهی مبارکهی بقره میفرماید: "و لایزالون یقاتلونکم حتی یرّدوکُم عَنْ دینِکُم إن استطاعُوا". به این معنی که «دشمنان شما همواره با شما در جنگ هستند». واژه لایزالون، دلالت بر استمرار دارد و گویای این است که دشمنان همیشه با شما در جنگ هستند منتهی بسته به شرایط مکانی و زمانی نوع این جنگ ممکن است متفاوت باشد. گاهی جنگ، جنگ نظامی است. گاهی اقتصادی است و گاهی نیز فرهنگی.
از دیدگاه قرآن چندین گروه بهعنوان سردمداران جنگ نرم بهشمار میروند که خداوند به تفکیک از هر گروهی به نامی خاص یاد کرده است که ما در اینجا فقط به ذکر نام تعدادی از آنها میپردازیم:
1. مشرکین: اولین گروه به تعبیر قرآن مشرکین میباشند: «وای بر مشرکان همانها که زکات را ادا نمیکنند و آخرت را منکرن»
2. منافقین: دشمنانی که در لباس دوست سعی در آسیب زدن به ساختار دین و اجتماع را دارند. «هنگامی که منافقان نزد تو آیند… آنها «منافقان»دشمنان واقعی تو هستند از آنان بر حذر باش خداوند آنها را بکشد چگونه از حق منحرف میشوند؟».
3. سردمداران باطل: میگویند: پروردگارا ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و آنها ما را گمراه ساختند.
این سه گروه عمده بهعنوان دشمنان جبهه حق و سردمداران جنگ نرم بر ضد این جبهه به شمار میآیند که البته همه آنان به عنوان پیاده نظامان و امیران لشکر سردمدار بزرگ جبهه باطل یعنی شیطان بهشمار میآیند. شیطان میخواهد آنها را شدیدا گمراه کند و قسم خورده که احدی از نسل انسان را رها نکند حتی پیامبران را که گمراهی آنها غیرممکن است ولی با وجود این شیطان حتی از تلاش برای گمراهی آنها هم دست نمیکشد.
نعریف جنگ نرم
این واقعیت که جامعهی معاصر تحت تأثیر مؤلفههای فناوریهای نوین، جهانی شدن و تأثیرات جامعة اطلاعاتی، به شبکه ای پیچیده تبدیل شده که ویژگی بارز آن ارتباط عمیق و گستردة عناصر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با یکدیگر است؛ ما را به آنجا رهنمون میکند تا تصویری نوین از جنگ و منازعه ارائه نماییم. جنگی که در آن ابعاد و مؤلفههای نرم افزاری بر شاخصهای سخت افزاری غلبه دارد.
بنابراین میتوان گفت؛ جنگ نرم، جنگ معانی، نمادها، نشانه ها، رسانه ها، فرقه ها، ارزش ها، آداب و رسوم و شبکههای اجتماعی واقعی و مجازی است و ممکن است در قالبهای مختلفی از قبیل صدا، تصویر، نرم افزار، بازی و انجمنها خود را نشان دهد. گسترة مفهومی جنگ نرم وسیعتر از تهاجم فرهنگی است و با توجه به پیشرفتهای فناورانه و درهم تنیدهتر شدن روابط اجتماعی، محدودة عملیاتی بزرگتری را شامل میشود.
جنگ نرم به روشهای متنوعی انجام میشود. هدف نهایی جنگ نرم تغییر نظام سیاسی و اعمال سلطه با روشی متفاوت از جنگ سخت است و ویژگی بارز آن استفاده از قدرت نرم میباشد. قدرت نرم را ارزشهای انسانی و قدرت سخت را نیروی نظامی توصیف میکند. به طور کلی جنگ نرم در شش طبقة فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و علمی قابل بررسی است. در این طبقه بندی عمدتاً جنگ نرم در دو طبقة فرهنگی و اجتماعی و سپس در حوزههای علمی و سیاسی انجام میشود و جنگ اقتصادی و نظامی اغلب به هر دو صورت سخت و نرم انجام میشود.
1. جنگ نرم فرهنگی
فرهنگ،کیفیت یا شیوة بایسته و شایسته برای آن دسته از فعالیتهای حیات مادی و معنوی انسان هاست که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعید شده آنان درحیات معقول تکاملی باشد. بر این اساس، عناصر فرهنگ متنوع بوده و هدایت کنندة سبک زندگی است. در جامعة امروز این بایستهها و شایستهها از مسیرها و حوزه هایی به انسانها منتقل میشود که هر کدام میتوانند راههای نفوذ و تغییر فرهنگهای دیگر باشند. این حوزهها که جنگ نرم فرهنگی در آنها شکل میگیرد به شرح زیر هستند:
الف. حوزهی رسانه ای: جنگ رسانه ای از برجستهترین مؤلفههای جنگ نرم محسوب میشود. چرا که رسانهها ابزارهایی قوی برای تحمیل اراده هستند. بنابراین جنگ رسانه ای یکی از برجستهترین جنبههای جنگ نرم و جنگهای جدید بین المللی است. جنگ رسانه ای حتی در شرایط صلح نیز بین کشورها به صورت غیر رسمی ادامه داشته و هر کشوری از حداکثر توان خود برای پیشبرد اهداف سیاسی خویش با استفاده از رسانه ها، بهره گیری می کند. با توجه به اینکه در جنگ رسانه ای خشونتی اعمال نمیشود وقوع آن برای مردم نامحسوس است از طرفی بسیج عمومی هم در آن کاربرد ندارد و به اصطلاح جنگ رسانه جنگ بین نخبگان است فلذا میزان تخریب زیاد است تا حدی که شهروندان عادی کشور هدف، متوجه حجم سنگین این جنگ بر فضای روحی و روانی خود و اطرفیانشان نمیشوند. قدرت نفوذ سردمداران این جنگ و قدرت تاثیرگذاری و نفوذ آن به گونهای است که در سطوح جامعه اعم از شهر و روستا گسترش مییابد. در این جنگ ، ملتها و مردم با خواست و اراده خود و قبول هزینه در معرض حمله قرار میگیرند. در این جنگ طرف متخاصم کنترل افکار عمومی را در اختیار میگیرد.
مردمی که تحت بمباران جنگ رسانه ای قرار دارند حتی ممکن است خود از وجود جنگ سنگینی که بر فضای تنفسی آن جریان دارد، بی اطلاع باشند. هدف جنگ رسانه ای اگر چه در نهایت تغییر کارکرد و عملکرد دولتها است اما به طرز ملموس به جای هدف قرار دادن مستقیم دولتها، ملتها را هدف بمباران خود قرار می دهد.
در انتها میتوان گفت؛ بنیادیترین تعریف از جنگ رسانه ای عبارت است از: استفاده از رسانه برای تضعیف کشور هدف و بهره گیری از توان و ظرفیت رسانه ، اعم از مطبوعات، خبرگزاریها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و اصول تبلیغات ، با هدف دفاع از منافع ملی.
ب. حوزهی ارزشی و هنجاری: عرصه فرهنگ، عرصة بایدها و نبایدها و عرصة جلوه گری مکاتب حق و باطل، و بازسازی فرهنگی به معنای مبارزه با اندیشههای باطل، برداشتهای نادرست، گرایشهای شیطانی، روشهای غلط و مکاتب انحرافی و جایگزینی حق و صواب است. پیداست که چنین مبارزه ای با زور سلاحهای گرم و بسیج نیروهای فیزیکی میسر نیست. هرگونه مبارزه با زبان، آداب و رسوم، هنجارها، قهرمانها و الگوهای سرنوشت ساز جامعه در حوزه جنگ نرم قرار میگیرد.
ج. حوزهی مذهبی و اعتقادی: «بدون علم نمیشود، با علم بدون دین هم نمیشود،جامعه باید جامعهی دینی باشد و در رأس آن هم دانشگاه است». ترویج فرقههای انحرافی، تعبیر و تفسیر نادرست آموزههای دینی، تاریخ گذشته نشان دادن دین، اختلاف افکنی بین مذاهب یک دین، توهین به شخصیتها و رهبران دینی و بی ارزش جلوه دادن علم و کار آنها از جمله روشهای جنگ نرم در این حوزه هستند.
2- جنگ نرم اجتماعی
می توان جنبه هایی از زندگی جمعی انسانها را پیدا کرد که پایههای زندگی اجتماعی را شکل میدهند و شکل گیری و تحول فرهنگ تحت تأثیر آنها است. این حوزهها که جنگ نرم در آنها انجام میشود به شرح زیر هستند.
الف) حوزة آداب و قوانین: در عصر جهانی شده، فضا در کانالهای سرزمین زدایی شده ارتباطات قرار گرفته است. فضا دیگر تحت سیطرة دولت نیست؛ سایر فضاهای سرزمین زدایی شده همراه با فروپاشی جامعة ملی به عنوان تنظیم کنندة ممتاز فضای اجتماعی ظهور یافته اند. در این فضا افراد هر جامعه با آداب و رسوم، سنتها و آرمانهای افراد و جوامع دیگر آشنا شده و در صورت پذیرش منطقی یا غیرمنطقی این عناصر، به تغییر در آداب و رسوم جامعة خود میپردازند. در فضای جهانی، سرمایه گذاری برای ایجاد شبهه و ابهام درآرمانهای دیگران برای ترغیب و اقناع آنها جهت پذیرش آرمانهای خودی ازطریق دروغ، فریب و ... انجام میشودکه نتیجه آن میتواند نیازسازی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... در جوامع ضعیف برای ایجاد وابستگی فکری و عملی باشد. اختلاف افکنی بین اقوام، جنگ با اصول قانون اساسی، بازی با مفاهیمی همانند دموکراسی، حقوق بشر و آزادی در کشورهای اسلامی و جنگ با بنیان خانواده و ازدواج، از جنگهای نرم این حوزه هستند.
ب) حوزة هویتی: نتیجة عملکرد قدرتمند و مقتدرانه یک فرهنگ در فضای کنونی حاکم بر جامعه جهانی، بیزاری و بی علاقه گی افراد به فرهنگ و ایدئولوژی ضعیف خودی و عشق و علاقه به فرهنگ و ایدئولوژی قوی و بیگانه است. با توجه به این عشق و علاقه به مرور ذهنیت ها، نگرش ها، ارزشها و رفتارها، رنگ و بوی فرهنگ بیگانه را به خود گرفته و فرد، خود را شهروند دولت و فرهنگ قوی دانسته و از هویت فردی و ملی خود جدا خواهد شد. در این صورت است که اصطلاحاتی چون روشنفکر غرب زده و توصیه هایی چون بازگشت به خویشتن، نداهای دعوت به اتحاد و بصیرت وارد کتاب ها، رسانهها و گفتارهای مختلف میشود.
ج) حوزة تعاملات اجتماعی: شهروند جهانی، مهاجرت مجازی، اشتغال مجازی، چندفرهنگی بودن و از این قبیل اصطلاحات به دنبال توسعهی ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی، تسهیل و تسریع فرایند تعاملات انسانی مطرح شده اند. این ابزارهای تعامل، برای پیشبرد اهداف جنگ نرم قابل استفاده هستند. از طریق وبلاگهای فردی و گروهی، شنودمکالمات، تسلط به ارتباطات الکترونیکی، نفوذ در شبکههای سازمانی و ملی، شبکههای اجتماعی مجازی، شبکههای وابسته به فرقهها و گروههای خاص بر ذهنیتها و اعتقادات تأثیر گذاشته میشود. از طرف دیگر گسترس این تعاملات در جوامع ضعیفتر باعث تغییر نحوه کنش متقابل افراد آن جوامع با همدیگر و در نتیجه منجر به گرایش و عمل به محتوا، روش و ارزشهای القایی ابزارهای ارتباطی بیگانه شده، به تدریج سبک زندگی دستخوش تغییر بنیادین میشود.
د) حوزة فناوریهای اجتماعی: با ورود فناوریهای جدید به جوامع، اصطلاحات، روشها و فرهنگ استفاده از آن نیز وارد میشود. همچنین صدور فناوری ناقص و تاریخ گذشته به کشور مقصد، بدون ارایة آموزش در مورد آن و بدون در نظر گرفتن ارزشهای بومی، فضای وابستگی، عقب ماندگی و دلبستگی را تشدید میکند. به عبارتی ورود هر فناروی و ابزار جدید در یک کشور به همراه خود شکلی جدید از زندگی وارد میکند و این شکل جدید نیازهای خود را میطلبد. از نگاه جنگ نرم، این یعنی نیازسازی برای ورود اقتصاد و فرهنگ به سایر کشورهایی که میخواهید همرنگ و نیازمند و سرباز شما شوند.
ارسال نظر