در نمایش پپرونی برای دیکتاتور
استفاده از تکه ها و الفاظ سخیف جنسی برای جذب مخاطب!!
پس از پایان نمایش کمتر کسی به تناقضات کاست روشنفکری و روحیه دیکتاتوری نهفته در این طبقه اجتماعی می اندیشد و این مساله جفایی در حق متن اصلی است.
به گزارش گلستان 24، بازخوانی و بازاجرای آثار قابل تامل در مدیوم های مختلف نمایشی امری مرسوم است که بارها و بارها انجام شده است. شاهکارهای نمایشی شکسپیر از این دسته اند که بارها و بارها در مدیوم های گوناگون اجرا شده اند و هر فردی بنا بر هنر خودش این آثار را اجرا کرده است.
در ایران نیز این مساله به ویژه در عرصه تئاتر مسبوق به سابقه بوده است، آثار مختلف بارها و بارها اجرا شده اند و هر یک به فراخور توان نویسنده و کارگردان مورد استقبال یا عدم استقبال مخاطبین قرار گرفته اند.
یکی از این آثار که این روزها در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر خانه هنرمندان ایران، روی صحنه رفته است تئاتری به نام "پپرونی برای دیکتاتور" است که خسرو احمدی کارگردانی و پسرش علی احمدی، دراماتورژی آن را بر عهده داشته است.
این اثر اقتباسی از نمایشنامه فرانسوی "اسم" (le prenom) است که ماتیو دولاپورت و الکساندرولاپتولیر آن را نوشته بودند. خروجی متن این دو نویسنده فرانسوی به قدری جذاب بود موجب استقبال فراوان مخاطبین از نمایش شد و فیلمی نیز بر اساس آن ساخته شد که توانست جوایز مختلف سزار (مهمترین جایزه سینمای فرانسه) را کسب کند.
"اسم" که در ایران نیز توسط لیلی رشیدی روی صحنه رفته بود تضادها و دوگانگی های کاست روشنفکری را در قالب درگیری های یک خانواده روشنفکر به نمایش می گذارد. یکی از اعضای خانواده به نام ونسان برای دست انداختن دیگران می گوید که بنا دارد نام فرزند خود را آدولف بگذارد. این صحبت وی باعث واکنش تند سایر اعضای خانواده که از قشر روشنفکر هستند می شود؛ همگی به تندی و خشونت از او می خواهند این کار را نکند زیرا باعث یادآوری و زنده کردن خاطره آدولف هیتلر، دیکتاتور بزرگ می شود.
این شوخی کم کم جدی می شود، دعواها و تضادها میان خانواده بالا می گیرد. یکی از اعضای این خانواده به نام "پیر" که خود تحصیل کرده فلسفه و دارای ادعای جدی روشنفکری است بیش از همه نسبت به این اقدام می تازد اما در میان جدال ها کم کم پرده از روحیه دیکتاتوری خود پیر برداشته می شود تا جایی که می گوید در کودکی سگی را برای خودنمایی در آب غرق کرده و حتی از این که شخص دیگری به جای او، خودش را عامل این اقدام معرفی کرده و تنبیه شده احساس ناراحتی می کند و از آن فرد متنفر است چرا که اجازه خودنمایی و کسب این افتخار را از او گرفته است!
در جایی دیگر از این دعواها، مشخص می شود که کلود که از دوستان خانواده است با مادر ونسان رابطه دوستی دارد؛ خشم بی حد و حصر ونسان از این اقدام مضحکه ای دیگر از ادعاهای آزاداندیشی روشنفکری را به نمایش می گذارد او به عنوان یک روشنفکر طاقت این را ندارد که مادرش به دلخواه خود انتخاب کند.
"اسم" اثری است که بی رحمانه و گزنده بر روشنفکری و داعیه های آن تاخته و به خوبی توانسته است پاردوکس های این طبقه را به رخ مخاطب بکشد اما "پپرونی برای دیکتاتور" به معنای واقعی کلمه و با تمام وجود این نمایش فاخر را به ابتذال کشیده است.
هر چند بازی ها در این نمایش خوب از آب در آمده و مخاطب در طول اجرا کاملا با آن همراه می شود و می خندد اما نمی توان از جفایی که علی احمدی بر این متن قابل تامل کرده چشم پوشی کرد. سراسر اجرا از شوخی ها و تکه های سخیف جنسی پر شده تا با استفاده از این حربه که متاسفانه این روزها در تئاتر ما فراگیر شده است مخاطب را به سالن بکشد و گیشه اش را رونق بخشد. ابتذال تا این حد که بخشی از اجرا به "شورت اسلیپ" کلود (با بازی پژمان جمشیدی) و یا ناتوانی(!) پیر (با بازی خسرو احمدی) در رابطه با همسرش "لیز" (با بازی ژاله صامتی) می پردازد.
غیرمنصفانه است که بگوییم "پپرونی برای دیکتاتور" در جذب مخاطب موفق نبوده، این اثر توانسته به خواسته اش نائل شود اما به قیمت آن که یک حرف خوب و تامل بر انگیز را با شوخی های جنسی به ابتذال بکشد و مجال اندیشیدن در مورد جان مایه این اثر فرانسوی را از مخاطب بگیرد. پس از پایان نمایش کمتر کسی به تناقضات کاست روشنفکری و روحیه دیکتاتوری نهفته در این طبقه اجتماعی می اندیشد و این مساله جفایی در حق متن اصلی است.
ارسال نظر