بیست و پنجم ذیقعده
اعمال شب و روز دحوالارض و فضیلت آن
نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست و پنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.
به گزارش گلستان 24، شب دحو الارض است،یعنى پهن شدن زمین از زیر کعبه به روى آب،و از شبهاى بسیار شریف است که رحمت خدا در آن نازل مىشود،و قیام به عبادت د رآن اجر بسیار دارد
و از حسن بن على وشّاء روایت شده که گفته:من کودک بودم که با پدرم در شب بیست وپنجم ماه ذو القعده،در خدمت حضرت رضا علیه السّلام شام خوردیم،حضرت فرمود امشب حضرت ابراهیم و حضرت عیسى علیهما السلام متولّد شدهاند،و زمین از زیر کعبه پهن شده،پس هرکه روزش را روزه بدارد،چنان است که شصت ماه روزه داشته باشد.
و در روایت دیگر است که فرمود:در این روز حضرت قائم(عج)قیام خواهد کرد. روز بیستوپنجم:روز دحو الارض است،یکى از آن چهار روزى است،که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است، و در روایتى آمده:که روزه این روز همانند روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر آمده که کفاره هفتاد سال است،و هرکه این روز را روزه بدارد،و شب را به عبادت به سر آورد،براى او عبادت صد سال نوشته شود و براى روزه دار این روز، که هرچه در میان زمین و آسمان است استغفار کند.
این روزى است که رحمت خدا در آن منتشر شده، و براى عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیارى است،و بارى این روز جز روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل دو عمل دیگر وارد است:
اوّل:نمازى که در کتابهاى علماى شیعه از اهل قلم روایت شده و آن دو رکعت است در وقت چاشت[بالا آمدن آفتاب تا پیش از گذشتن از وقت ظهر]در هر رکعت پس از سوره«حمد»پنج مرتبه سوره«و الشّمس»خوانده شود،و پس از سلام بگوید،
لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
هیچ جنبش و نیرویى نیست مگر به خداى برتر بزرگ
آنگاه دعا کند و بخواند:
یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ .
اى نادیدهگیر لغزشها لغزشم را نادیدهگیر،اى اجابت کننده دعاها،دعایم را اجابت کن،اى شنواى صداها،صدایم را بشنو،و به من رحم کن،و از بدیهایم و آنچه نزد من است درگذر،اى صاحب بزرگى و بزرگوارى.
دوّم:خواندن دعایى که شیخ در کتاب«مصباح»فرموده:خواندن آن مستحبّ است:
اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ کَاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ أَسْأَلُکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ أَیَّامِکَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِینَ وَدِیعَةً وَ إِلَیْکَ ذَرِیعَةً وَ بِرَحْمَتِکَ الْوَسِیعَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِی الْمِیثَاقِ الْقَرِیبِ یَوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَى کُلِّ حَقٍّ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَعْطِنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِکَ الْمَخْزُونِ غَیْرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُوعٍ [مَمْنُونٍ] تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ ،
خدایا اى گستراننده کعبه،و شکافننده دانه،و برگیرنده سختى،و برطرف کننده هر گرفتارى،از تو مىخواهم در این روز از روزهایت،که حقّش را بزرگ گرداندى،و سبقتش را پیش انداختى،و آن را نزد اهل ایمان امانت و و به سوى خود وسیله قرار دادى،و به رحمت گستردهات که بر محمّد درود فرستى آن بنده برگزیدهات در پیمان نزدیک،روز دیدار،شکافنده هر امر بسته،و دعوت کننده به حق،و بر اهل بیت پاکش آن راهنمایان،و روشنکنندگان راه حق،ستونهاى جبّار،و متولّیان بهشت و دوزخ،و عطا کن به ما از عطاى در خزانهات که نه بریده شود،و نه منع گردد،تا به وسیله آن توبه،و بازگشت خوبى براى ما فراهم نمایى
یَا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ أَکْرَمَ مَرْجُوٍّ یَا کَفِیُّ یَا وَفِیُّ یَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِیٌّ الْطُفْ لِی بِلُطْفِکَ وَ أَسْعِدْنِی بِعَفْوِکَ وَ أَیِّدْنِی بِنَصْرِکَ وَ لا تُنْسِنِی کَرِیمَ ذِکْرِکَ بِوُلاةِ أَمْرِکَ وَ حَفَظَةِ سِرِّکَ وَ احْفَظْنِی مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى یَوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِی أَوْلِیَاءَکَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِی وَ حُلُولِ رَمْسِی وَ انْقِطَاعِ عَمَلِی وَ انْقِضَاءِ أَجَلِی اللَّهُمَّ وَ اذْکُرْنِی عَلَى طُولِ الْبِلَى إِذَا حَلَلْتُ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى وَ نَسِیَنِیَ النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى وَ أَحْلِلْنِی دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِی مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ ،
اى بهترین خوانده شده و کریمترین امید شده،اى کفایت کننده،اى وفادار،اى آنکه لطفش پنهانى است،به لطفت به من لطف کن،و به عفوت خوشبختم نما،و به یارىات تأییدم فرما،و از ذکر کریمانهات فراموشم مکن به حق متولیان امرت و نگهبانان رازت و از گرفتاریهاى روزگار تا روز قیامت و برانگیختهشدن خفظم کن هنگام بیرون آمدن جانم،و فرو رفتن در قبرم،و تمام شدن کارم،و سپرى شدن عمرم،اولیایت را به بالینم حاضر کن،خدایا یادم کن،بر طول پوسیدگى،زمانىکه در میان تودههاى خاک فرود آیم،و فراموشکنندگان از مردم فراموشم کنند،و در خانه اقامت فرودم آر،و در منزل کرامت جایم ده،
وَ اجْعَلْنِی مِنْ مُرَافِقِی أَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِکَ وَ اصْطِفَائِکَ وَ بَارِکْ لِی فِی لِقَائِکَ وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِیئا مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِی حَوْضَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اسْقِنِی مِنْهُ مَشْرَبا رَوِیّا سَائِغا هَنِیئا لا أَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا أُحَلَّأُ وِرْدَهُ وَ لا عَنْهُ أُذَادُ وَ اجْعَلْهُ لِی خَیْرَ زَادٍ وَ أَوْفَى مِیعَادٍ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ بِحُقُوقِ [لِحُقُوقِ] أَوْلِیَائِکَ الْمُسْتَأْثِرِینَ اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِکْ أَشْیَاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِکَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِکَهُمْ وَ ضَیِّقْ عَلَیْهِمْ مَسَالِکَهُمْ وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِکَهُمْ.
و از دوستان اولیایت،و برگزیدگان و خاصان درگاهت قرارم ده،و دیدارت را بر من مبارک گردان،و پیش از فرا رسیدن پایان عمرم حسن عمل روزىام فرما، درحالىکه پاک از لغزشها و گفتار بىپایه و منطق تباه باشم.خدایا مرا به حوض پیامبرت محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)وارد کن،و از آن به من بنوشان،نوشاندنى سیراب کننده،روان و گوارا،که پس از آن هرگز تشنه نشوم،و از ورود به آن طرد نگردم،و از آن منع نشوم،و آن را قرار ده برایم بهترین توشه،و کاملترین وعدهگا،روزى که گواهان بپا مىخیزند.خدایا لعنت کن گردنکشان گذشته و آینده را،هم آنانکه حقوق اولیایت را به ناحق به خود اختصاص دادند.خدایا پایههایشان را بشکن،و پیروان و عمّالشان را نابود ساز،زمیههاى هلاکتشان را به زودى فراهم فرما،و کشورهایشان را از دستشان بگیر،و راههایشان را بر آنان تنگ کن، و بر آنانکه با آنان سهیم و شریکند لعنت فرست.
اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِیَائِکَ وَ ارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِینِکَ مُنْتَصِرا وَ بِأَمْرِکَ فِی أَعْدَائِکَ مُؤْتَمِرا اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِکَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَیْتَ إِلَیْهِ مِنَ الْأَمْرِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِما لَکَ حَتَّى تَرْضَى وَ یَعُودَ دِینُکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ جَدِیدا غَضّا وَ یَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضا وَ یَرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَى جَمِیعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِی کَرَّتِهِ حَتَّى نَکُونَ فِی زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِکْ بِنَا قِیَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَیَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَیْهِ [عَلَى مُحَمَّدٍ] وَ ارْدُدْ إِلَیْنَا سَلامَهُ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ [عَلَیْهِمْ] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.
خدایا در فرج دوستانت شتاب کن و حقوق تاراجرفته آنان را به آنان بازگردان و قائم آنان را به حق آشکار کن،و او را یارىرسان دینت بدار،و درباره دشمنانت فرمانده به فرمانت قرار ده.خدایا فرشتگان پیروزى را گرداگرد او همواره بدار،و به آن دستورى که در شب قدر به او القا کردى او را انتقامگیرنده خویش قرار ده،تا جایىکه خشنود شوى،و دینت به وسیله او،و به دست او به گونهاى نو و تازه بازگردد،و حق به طور کامل ناب شود،و باطل به صورت همه جانبه به دور افکنده شود.خدایا بر او و همه پدرانش درود فرست،و ما را از همنشینان و خاندانش قرار بده،و در زمان بازگشتش ما را برانگیز،تا در دوران او در شمار یارانش باشیم.خدایا درک قیامش را روزى ما کن،و در روزگارش ما را حاضر کن،و بر او درود فرست،و سلام او را به ما باز رسان،درود و رحمت خدا و برکاتش بر او باد.
میرداماد(ره)در رساله اربعه ایّام خود،در بیان اعمال روز دحو الارض فرموده است:زیارت امام رضا علیه السّلام در این روز افضل اعمال مستحبّ، و مؤکّدترین آداب مىباشد، و همچنین زیارت آن حضرت در روز اول ماه رجب الفرد در نهایت تأکید بوده، و نسبت به آن ترغیب بسیار شده است.
روز آخر ماه:سال دویست وبیست بنابر مشهور، امام جواد علیه السّلام،در بغداد به سبب زهرى که معتصم عباسى به ایشان خوراند شهید شد و این حادیثه تقریبا پس از درگذشت دوسال ونیم از مرگ مأمون عبّاسى اتفاق افتاد،
چنانکه خود آن جناب مىفرمود الفرج بعد المامون بثلاثین شهرا[گشایش کار سىماه پس از مأمون است]و این جمله نشاندهنده این است که آن حضرت از سوء معاشرت مأمون در کمال رنج و ناراحتى بوده است،که مرگ خود را فرج و گشایش تعبیر نموده است،چنانکه پدر بزرگوارشان امام رضا علیه السّلام،در زمان ولایتعدى خویش چنین بوده است و در هر جمعه که از مسجد جامع باز مىگشت،به همان حال که عرق ریزان و غبارآلوده بود،دستها را به درگاه الهى بلند نموده و مىگفت:الهى اگر فرج و گشایش کار من در مرگ من است پس همین ساعت در مرگ من شتاب ورز و پیوسته در غمواندوه بود،تا از دنیا رحلت فرمود،و امام جواد علیه السّلام زمانى که وفات کرد از عمر شریفش بیستوچند سال و چند ماه گذشته بود،مرقد شریف ایشان در بقعه مبارکه کاظمیه در پشت سر جّد بزرگوارشان امام موسى بن جعفر علیهما السّلام قرار دارد.
ارسال نظر