سابقه تاریخی تهاجم فرهنگی/راههای جلوگیری از نفوذ فرهنگی
همه جنگهای تاریخ، در واقع، جنگ فرهنگی و جنگ ارزشها بوده است؛ ماجرای نفود روحانیون یهودی در جمع علمای اسلامی برای تحریف قواعد اسلامی و در نهایت داستان غمانگیز و عبرتآموز مسلمانان در اندلس نمونه های تهاجم فرهنگی است.
به گزارش گلستان24؛ حضرت آیت الله خامنهای در دیدار دو روز پیش با اعضای ستاد کنگره شهدای استان چهارمحال و بختیاری تاکید کردند: "ما مواجهیم با یک حملهی همهجانبهی فرهنگی و اعتقادی و سیاسی اعلام نشده، لشکر فرهنگی و سیاسی دشمن با همهی ابزارها حمله کرده برای سست کردن اعتقادات دینی و سیاسی ما، تقویت نارضاییها و جذب جوانها برای مقاصد خودشان."
ایشان همچنین یادآور شدند: "در مقابل حملهی فرهنگی و اعتقادی دشمن کارهایی دارد انجام میگیرد لکن بیش از اینها باید کار بشود، اینکار هم به عهدهی دولتیها است هم مردمان مؤمن، هم مسئولین رسمی و غیررسمی، یک کار همین احیاء مفهوم شهادت و ارزش شهادت و ارزش شهید است."
مقام معظم رهبری در دیدار ماه قبل خود با فرماندهان و کارمندان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این موضوع اشاره کردند و فرمودند:"...نفوذ اقتصادی و امنیتی البته خطرناک است و پیامدهای سنگینی دارد اما نفوذ سیاسی و فرهنگی دشمن، خطر بسیار بالاتری است که همه باید مراقب آن باشند...."
مسئله نفوذ فرهنگی و سیاسی دشمن و لزوم واکنش کافی در مقابل این اقدامات از موضوعات بسیار مهم رهبر معظم انقلاب بوده است. این nv حالی است که امروزه با توجه به رشد فکری و آگاهی عمومی ملت های جهان، نفوذ و سلطه از راه لشکر کشی های نظامی به روشی منسوخ بدل شده است. به همین سبب نیز، الویت در نفوذ و سلطه بر کشورها، به روش های فرهنگی و سیاسی داده شده است. لذا تبلیغات سیاسی و مذهبی، استفاده ابزاری از شبکه های رسانه ای و مجازی، سوء استفاده و تبلیغ از طریق انجمن ها و نهاد های مختلف به عنوان بهترین راه نفوذ در جوامع در حال توسعه و استحالة درونی آنان در دستور کار قرار دارد. در این راه ارزش های غربی، ارزش های مترقی جلوه داده می شود، تا در نهایت این ارزش ها، جایگزین معیارها و ارزش های بومی و ملی ملت ها شوند. لذا عمل جایگزینی فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی به شکلی عامدانه در جریان است تا ملتها و جوامع را نسبت به فرهنگ خود بیگانه و مطیع غرایز بیگانگان کنند. این مسئله ای است که رهبر معظم انقلاب آن را تهاجم فرهنگی و ابزار نفوذ دشمن می نامد و آن را مهمتر از نفوذ امنیتی و اقتصادی بر می شمرد.
*****سابقه تاریخی تهاجم فرهنگی
این نگرانی دارای بنیان های محکم و تاریخی طولانی است، مسئله ای تازه نیست که در قرن بیستم و با پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمده باشد، بلکه پیشینهای به درازای تاریخ دارد. چرا که همه جنگهای تاریخ، در واقع، جنگ فرهنگی و جنگ ارزشها بوده است. در طول حیات اسلام نیز این قاعده وجود داشته است، دشمن بارها از این ابزار استفاده کرده است. ماجرای نفود روحانیون یهودی در جمع علمای اسلامی برای تحریف قواعد اسلامی و در نهایت داستان غمانگیز و عبرتآموز مسلمانان در اندلس نمونه های تهاجم فرهنگی است.
اما در دوران استعمار، قدرتهای جدید غربی که به منابع دست نخوردهای برای استحکام و گسترش نظام سرمایهداری خود نیاز داشتند، به تسخیر سرزمینهای دیگر روی آوردند و کشورهای آفریقایی و آسیایی را زیر سلطه خویش گرفتند. آنها برای تثبیت سلطه خود زدودن "موانع فرهنگی" را در دستور کار خود داشتند. لذا ساختن مدرسهها به سبک غربی، وارد کردن کالاهای ساخت فرنگ و نیز راه انداختن جریانهای سیاسی و مذهبی از جمله اقدامات آنان برای مقابله با "فرهنگ بومی" این جوامع بود. با همین سازوکار بود که بهره کشی بی سابقه تاریخی از ملت های تحت سلطه آغاز شد. اما مانع عمده ای که در سر راه آنها برای نفوذ در سرزمینهای اسلامی وجود داشت، فکر دینی و فرهنگ اسلامی بود که هیچ گونه نفوذ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی غرب را تحمل نمیکرد. و امروز در اوج قدرت و سلطه غربی ها در جهان، همچنان سر منشاء اعتراضات بر علیه است.
***** تهاجم فرهنگی در ایران
کشور اسلامی ما نیز از جمله کشورهایی است که آماج این تهاجم فرهنگی بوده و هست. اگرچه تهاجم فرهنگ استکبار جهانی به ایران، پیشینهای دراز دارد، اما تحول بخش فرهنگی در جامعه ایران، به طور مشخص از زمان رضاخان شروع می شود و مبارزه با حجاب و ترویج بیحجابی، جلوگیری از برگزاری مجالس مذهبی و سوگواری اهل بیت(ع)، در انزوا قرار دادن روحانیت و خلع لباس آنان، برگزاری مراسمهای سیاسی به شیوه غربیان، بستن مدرسههای علوم دینی و... اموری هستند بود که برای استحاله فرهنگی در دستور کار قرار می گیرند.
با سقوط رضاخان و در دوره محمد رضا شاه دستورالعملهای دیکته شده پیشین پیچیدهتر و متفاوتتر از گذشته به اجرا درمی آیند. عوامل استکبار این بار در کنار غیر عقلانی جلوه دادن ارزشهای ملّی - اسلامی، از سیاست نرمش با مخالفان بهره جسته و طبق فرهنگ تحمیلی و وارداتی به راه اندازی و گسترش تفریحگاهها، روزنامهها، مجلهها، رادیو و تلویزیون، مدارس، دانشگاهها، کابارهها، دانسینگها و دیگر مراکز تأثیرگذارنده پرداختند. این بار احساس خطر مردم به اندازهای بود که مقاومت، بیداری و خیزش مردم مسلمان ایران را در پی داشت که در نهایت به سرنگونی و فروپاشی حکومت پهلوی انجامید.
*****پیروزی انقلاب اسلامی
استکبار جهانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به علت از دست دادن منافع خود و با هدف از میان بردن آرمانهای اسلامی و نیروهای انقلابی، از شیوههای گوناگونی همچون: محاصره اقتصادی، سیاسی، نظامی و انواع شیوههای فشار و ترس و تهدید و ... استفاده کرد و چون هیچ کدام از این راهها نتوانست او را در رسیدن با اهداف پلیدش یاری کند، تهاجم فرهنگی را به عنوان تنها راه سازوکار موثر، در دستور کار خود قرار داد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیةاللَّه خامنهای در این باره میفرماید: "دشمن با یک محاسبه فهمید که جمهوری اسلامی را با تهاجم نظامی نمیشود از بین برد. محاسبه قبلی آنها غلط از آب درآمده بود. همین طور دیدند با محاصره اقتصادی هم نمیشود کاری کرد... لذا فهمیدند که باید عقبه ما را بمباران کنند...عقبه ما در مبارزه ملت ایران با قلدری استکبار جهانی، عبارت از فرهنگ ما بود. منطقه عقبه ما عبارت از اخلاق اسلامی، توکّل به خدا، ایمان و علاقه به اسلام ...."
لذا واقعیت این است که امروز فرهنگ الهی و اسلامی کشورمان مورد تهاجم فرهنگ مادی غرب قرار گرفته است. هدف غرب نیز بیگانه کردن مردم از فرهنگ خودی و کشاندن به سوی سراب فرهنگ غربی است. لذا فاجعه زمانی خواهد بود که فرهنگ یک ایرانی، فرهنگ "از اینجا رانده و از آنجا مانده" باشد. دشمن تلاش دارد؛ در درجه اول ارزش ها و اعتقادات ایرانی، اسلامی را از فرد ایرانی بگیرد و بعد با یک آشفتگی و هرج و مرج فکری حتی مانع نهادینه شدن حداقلی از قواعد و قوانین صرفا مادی غرب در افراد ایرانی گردد. تحت تاثیر همین مسئله است طیفی از فساد اجتماعی و سیاسی با حمایت های دشمن شکل گرفته است و اگر مدیریت نشود می تواند بحران آفرین و نابودگر باشد.
امروز نسل جوان ما تحت تاثیر سیل تبلیغات دشمن در تکاپوی یافتن پاسخ مناسبی به سوالات و ابهامات خود است. اگر پاسخهای درستی به او داده نشود، دیگران با ارائه پاسخهای انحرافی هدف فوق الذکر را عملی خواهند کرد. با این هدف است که غرب، هر ساله مبلغ هنگفتی صرف مدیریت و هدایت افکار عمومی و آموزش مدیران و دست اندرکاران آن در عرصه جهانی میکند. طوری که بر اساس آمار یونسکو، جریان انتقال اخبار از این کشورها به ملتهای تحت سلطه، صد ها بار بیشتر از انتقال بالعکس اطلاعات است. بیشتر کشورهای تحت این نفوذ قرار داشته و با اخبار و اطلاعات نادرست به بازی گرفته شده، و دچار "فریب تبلیغاتی" میشوند.
به گفته فیلیپ بونونسکی( نویسنده آمریکایی )جهان سرشار از کتابهایی است که عاملان "سیا" نوشته و منتشر کردهاند. افزون بر این، سازمان سیا، در کشورهای گوناگون بنگاههای انتشاراتی و شبکههای توزیع کتاب و روزنامه دایر کرده است. مهمترین و بزرگترین خبرگزاریها در جهان، یونایتد پرس و آسوشیتد پرس(آمریکا)، رویتر (انگلیس)، تاس (شوروی سابق) فرانس پرس (فرانسه)، روزانه میلیارد ها کلمه به اقصی نقاط جهان مخابره میکنند. مجموعه این دستگاهها، مؤسسهها و امکانات باعث شده است که یک نویسنده آمریکایی، ماشین، تبلیغات آمریکا را نیرومندترین شبکه "شتشوی مغزی" جهان بداند.
با این حال کسی منکر تبادل اطلاعات و تبادل فرهنگی نیست. اما بایستی میان دو مقوله تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی تفاوت گذاشت. در حالی که در تبادل فرهنگی، گزینش، تحلیل و تولید فرهنگی در دستور کار قرار دارد، در بحث تهاجم فرهنگی تحمیل ، تخریب و تسلیم فرهنگی مطرح است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیةاللَّه خامنهای در این زمینه میفرماید: "ما ایرانی هستیم؛ باید بگردیم همان چیزی را که متعلّق به خود ماست پیدا کنیم. البته این به این معنا نیست که زیباییهای دیگران را یاد نگیریم. انسان هر چیز خوب و زیبایی را از دیگران میآموزد، اما خوب است آن را در فرهنگ خودش حل کند و از آن استفاده کند." اساس سخنان ایشان نیز این است که نگذاریم فرهنگ غرب را به ما تزریق کنند، خودمان از فرهنگ خوب غربی استخراج کنیم.
/سراج 24
ارسال نظر