شیعه انگلیسی شاه کلید«پروژه چرچیل» (6)

مقام معظم رهبری: امام (ه) امام و پیشواست و رفتارش برای نسلهای بعد از خود او راهنما و رهنمود است. اگر تحریف شود زیان بزرگی به وجود خواهد آمد. اگر راه امام را گم کنیم، یا فراموش کنیم،‌ یا خدائی نکرده عمدا به کنار بگذاریم!!؟، ملت ایران سیلی خواهد خورد

شیعه انگلیسی بدنبال براندازی مکتب امام با تحریف و تقلیل کارکرد دولت اسلامی

حسن بیارجمندی، دانشجو دکتری دانشگاه روابط بین الملل مسکو و کارشناس مسائل بین الملل، در مصاحبه اختصاصی با گلستان24، طی چند یادداشت، موضوع شیعه انگلیسی را بررسی می کند که قسمت ششم آن را در زیر می خوانید:

 

بیارجمندی شیعه انگلیسی تحریف امام6

 

در قسمت پنجم از منظر شهید روشن بین آیت الله  دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، دبیرکل حزب جمهوری اسلامی ،ابعاد و زوایای دو جریان فکری حداقلی(اسلام استعمارزده و شیعه انگلیسی) و حداکثری(اسلام ناب محمدی ص) را به استناد نامه وی به امام رحمه الله علیه بررسی نمودیم؛

نامه ای که از آن به منشور«منشور جریان شناسی سیاسی» در درون انقلاب اسلامی از آن یاد نمودیم و در این آئینه تمام نمای نیز دولت های بازرگان و بنی صدر را بوته ارزیابی و سنجش واقع گرایانه ای  سپردیم و از آنان به مظهر و نماد جریان فکری-التقاطی حداقلی(اسلام استعمارزده و شیعه انگلیسی) نام بردیم.ازینرو به استناد بند 8این منشور:«برای اینکه نقطه نظرهای تفصیلی بینش اول در همه زمینه‌های معنوی، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، دفاعی و سیاسی با صراحت کامل روشن شود ما این نقطه نظرها را تنظیم و منتشر کردیم، تا برای امت و امام اصول برنامه پیشنهادی صاحبان بینش اول برای اداره امور جمهوری اسلامی بر پایه قانون اساسی روشن باشد» آنرا شاخصی اصولی برای تمیز مرز بین این تفکر حداقلی و حداکثری معرفی نمودیم ؛شاخصی که خود ملت و نمایندگان ملت برای عمل به آن قیام کردند و با مهر شدن به خون پاک و مطهر این شهید عظیم الشان و 72تن از یاران باوفایش به حقیتی ماندگار در تاریخ انقلاب اسلامی  تبدیل شد و سرآغازی برای تشکیل اولین« دولت اسلامی» به معنای واقعی کلمه در نظام جمهوری اسلامی گردید.

 

بیارجمندی شیعه انگلیسی تحریف امام5

 

دولت اسلامی رجایی و باهنر هر چند به لحاظ استقرار و استمرار آن  با محدودیت زمانی مواجه گردید اما به دلایلی همچون 1-ابتنای آن بر بنیای های نظری و جریان شناسی شهید آیت الله  دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی و پذیرش توصیه های این شهید بزرگوار 2- طرد جریان فکری حداقلی و یا همان وابستگان اسلام استعمار زده و شیعه انگلیسی از نظام اجرایی کشور و قطع ارتباط موثر آنان در اداره امور کشور 3-اثبات سخنان شهید آیت الله  دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی در وجود و توانمندی جریان حداکثری و پیروان راستین اسلام ناب محمدی(ص) در اداره امور کشور(در غیر اینصورت ترور نمی گردید) 4- ارائه شاخص های اصولی «آرمانگرای عملگرایانه» برای اولین بار در اداره امور داخلی و خارجی کشور توسط دولت منتخب مردم و معرفی آن بعنوان الگوی برتر و اسوه ای برای تمام دولتمردان ،خود به یک سرآغاز تاریخی و تاریخ ساز و اسوه ای برای سنجش و شناسایی دولت اسلامی واقعی از دولت غیر اسلامی براساس تفکرات التقاطی- حداقلی اسلام استعمار زده و دولتمردان شیعه انگلیسی گردید.

آنچه در دولت رجایی و باهنر شاخص است؛تطبیق جهتگیری های فردى و اجتماعی آنان  با معیارهاى اسلام ناب محمدی (ص) که از سوی امام خمینی تعریف و تبیین شده بود و همچنین مدنظر بودن آن و حرکت بسوی آن جهت گیری ها بعنوان یک اصل راهبردی-اعتقادی(رضایت خدا و مردم) و نه یک اصل تاکتیکی-سیاسی –انتخاباتی (رضایت طرفداران و سازمان رای خود) است.اما همچنانکه  در قسمت پیشین اشاره نمودیم؛تجربه تشکیل دو دولت موقت و بنی صدر نشان داده است که نظام جمهوری اسلامی  مصون از نفوذ و بازسازی  وابستگان متظاهر جریان انگلیسی – آمریکایی وجود دارد؛جریانی که از استتار کامل انقلاب و همراهی با نهضت و یا وابستگی های نسبی و سببی بهره می برد که «نفاق»شاخص ترین وجه شخصیتی آنان است.

کشمیری نماد ظاهری این جریان  و پشتیبانان و حامیان اصلی کشمیری-که پرونده شناسایی آنان هیچ گاه به نتیجه واقعی آن نرسید- گنجینه پنهان و برگ برنده جریان شیعه انگلیسی بودند که  اولا در آغازین سالهای این مرز بندی توسط امام ،جرات نشان دادن هویت اصلی خود را نداشتند و ثانیا ارتباطات پیدا و پنهان مک فارلینی در داخل و خارج داشتند ثالثا بصورت جدی و با شخصیت شناسی قائم مقام رهبری یعنی مرحوم منتظری؛به بیت او نفوذ و زمینه  سازماندهی فراگیر برای پس از وفات امام(آنگونه که در اقاریر مهدی هاشمی آمده است ) را فراهم ساخته بودند؛حقیقتی که در در طول زمان و آخرین روزهای برای همگان آشکار و آشکارتر شد.

اما به موازات نفوذ در این بیت(نفوذ سیاسی)-که غالب جریان شناسان از آن غفلت ورزیده اند- نفوذ به بیت سید محمد حسینی شیرازی(نفوذ دینی) بالاخص با توجه به زمینه های اختلاف مرحوم شیرازی با امام خمینی(ره) و همچنین حصر وی از مهمترین بخش های بازخوانی شیعه انگلیسی و نقش وابستگان نسبی(سید صادق حسینی شیرازی)  و سببی عراق و لندن نشین ایشان در پروژه چرچیل است .این حلقه مفقوده دیروز و پیدا  و آشکار شده امروز با حلقه بیت منتظری دو روی یک سکه ای را تشکیل می دهند و هر دو بال یک باز شکاری را تشکیل می دهند که امروز با یک سطحی نگری آشکار همانطور که در قسمت اول این مطلب بیان داشتیم؛شیعه انگلیسی را منحصر به آنها نموده اند.

 

بیارجمندی شیعه انگلیسی تحریف امام2

 

حال آنکه براساس مولفه های ایجابی و سلبی که بر شمردیم؛ هر یک از حلقه های  تشکیلات داخلی و خارجی شیعه انگلیسی مسئول و متولی تحریف،تضعیف،تخریب مولفه های ایجابی و سلبی مکتب امام خمینی است. آنچه در کلیت قضیه می توان گفت این است که همگی در یک جریان به هم پیوسته و یک جهت در حال براندازی مکتب امام خمینی و گفتمان متاثر از آن هستند و آن از طریق اولا دو قطبی سازی کشور براساس دو جریان فکری مورد اشاره در نامه شهید آیت الله  دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی ثانیا عدم اصالت قائل شدن برای تصمیم و اقدام امام در حذف جریان لیبرال( اسلام استعمار زده و شیعه انگلیسی) در پی نامه شهید آیت الله  دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی ثالثا عدم اصالت قائل شدن برای دولت رجایی و باهنر بعنوان نماد و مظهر دولت اسلامی و تنزل جایگاه این شهدای دولت به سطح دولتمردان قابل احترام! رابعا اعطای نقش محوری بروکراتیک و دموکراتیک در اداره امور داخلی و خارجی کشور به دولت موقت و شخص مهدی بازرگان! خامسا هم عرض سازی افرادی همچون بازرگان و بعض دیگر افراد در کنار امام خمینی بعنوان رهبران انقلاب!(حذف وصف اسلام از انقلاب) سادسا برجسته سازی و غلبه سازی فروع مکتب امام بر اصول مسلم مکتب امام سابعا بزرگ کردن اسم و نام امام و تکریم این نام و بسط آن به وابستگان نامی بجای تکریم اندیشه های انسان ساز او و معتقدین و ملتزمین عملی به  اصول و آرمان های این امام  و...

موضوعی که بطور کلی رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی سالانه خویش بمناسبت ارتحال امام به آن اشاره و پرده از ابعاد آن گشود:آنچه که امروز به شما عرض می‌کنم تحت عنوان "تحریف امام(ره)" است. تحریف شخصیت امام. آیا شخصیت‌ها هم قابل تحریف هستند؟بله.  تحریف شخصیت‌ها به این است که ارکان اصلی شخصیت آن انسان بزرگ یا مجهول بماند یا غلط معنا شود یا به صورت انحرافی و سطحی معنی شود. همه اینها برمی‌گردد به تحریف شخصیت. شخصیتی که الگوست، امام و پیشواست و رفتارش برای نسلهای بعد از خود او راهنما و رهنمود است. اگر تحریف شود زیان بزرگی به وجود خواهد آمد. امام را نباید به عنوان صرفاً یک شخصیت محترم تاریخی مورد توجه قرار داد. بعضی اینجور می‌خواهند!امام مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحول کرد. امام بنیانگذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملت ایران این مکتب را این راه را این نقشه را پذیرفت و در آن مشغول حرکت شد. ادامه این راه بستگی دارد به این که این نقشه راه درست شناخته شود. بدون اینکه امام را درست بشناسیم به معنای شناخت اصول امام، این نقشه راه شناخته نخواهد شد. بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام است. بحث بر سر تصمیم‌های مقطعی و مربوط به زمان یا مکان نیست. بحث بر سر آن شاکله اصلی تفکر امام بزرگوار ماست. این را می خواهیم درست بشناسیم.»

معظم له اصلی ترین مولفه های این«مکتب فکری و اجتماعی و سیاسی» را اولا متکی و مبتنی بر یک جهان بینی که این جهان بینی عبارت است از توحید( همه فعالیت او، همه منطق او مبتنی بود بر توحید که زیربنای اصلی همه تفکرات اسلامی است.)ثانیا به روز بودن.( مسائل مورد ابتلای جوامع بشری و جامعه ایرانی را مطرح می‌کرد...برای همین این دعوت گسترش پیدا کرد.) ثالثا زنده و پویا و پرتحرک و عملیاتی بود.( مثل بعضی از اندیشه پردازی ها و تئوری سازی های روشنفکرانه نبود که در محفل بحث حرفهای زیبا و قشنگی است  اما در میدان عمل کارآیی ندارد. منطق امام، فکر امام، راه امام، عملیاتی بود. قابل تحقق در میدان عمل بود؛ به همین دلیل هم به پیروزی رسید و پیش رفت. این حرکت مسیر تاریخ کشور ما را عوض کرد...امروز ملت ایران پرتحرک است، پرانگیزه است، امیدوار است و به سمت هدفهای بزرگ روانه است.

 

بیارجمندی شیعه انگلیسی تحریف امام1

 

البته ما با هدفهای خود هنوز خیلی فاصله داریم اما مهم این است که در حال حرکتیم، مهم این است که نیرو و همت پیشرفت در ملت ما وجود دارد. مهم این است که جوانان ما معتقدند که می توانند به این هدفها برسند... این امید امروز در کشور ما موج می‌زند و جوانهای ما در این جهت در حرکتند...)آنگاه معظم له دو نکته بسیار مهم را در این راستا مطرح می کنند :الف-اگر ملت ایران بخواهد به آن هدفها برسد، بخواهد این راه ادامه دهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند. که تحریف شخصیت امام تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملت ایران است اگر راه امام را گم کنیم، یا فراموش کنیم،‌ یا خدائی نکرده عمدا به کنار بگذاریم!!؟، ملت ایران سیلی خواهد خورد.  ب-همه باید بدانند که هاضمه سیری ناپذیر استکبار جهانی چشم از کشورشان برنداشته است... فقط آن وقتی عقب خواهند نشست که شما ملت ایران آنچنان قدرتی پیدا کنید، آنچنان پیشرفتی پیدا کنید که امید آنها قطع شود.

مقام معظم رهبری با اشاره به سوابق و پیشینه تحریف امام خمینی(ره) به دوران حیات و پس از رحلت ایشان می پردازند و در ارتباط با مرحله اخیر می فرمایند:«بعد از رحلت امام هم همین جریان ادامه داشته حتی تا آنجا که بعضی حرفها و اظهارات امام را به صورت یک آدم لیبرال که هیچ قید و شرطی در رفتار او در زمینه های سیاسی حتی در زمینه های فکری و فرهنگی وجود ندارد معرفی می کنند»  تنها راهی که می تواند مانع از این تحریف شود را  بازخوانی اصول امام  معرفی می کنند:«امام یک اصولی دارد، یک مبانی‌ای دارد. این مبانی در طول ده سال دوران حاکمیت اسلامی و پیش از آن در طول 15 سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون بیان شده است. این اصول و خطوط را کنار هم بگذاریم یک شاکله ای از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد. شخصیت امام این است. ..قابل انکار نیست و جزء بینات امام است. در طول سالهای متمادی چه قبل از تشکیل حکومت و چه در دوران حکومت و چه در دوران جنگ تحمیلی و چه قبل و بعدش این اصول را امام در بیانات خود تکرار کرده است.» معظم له مهمترین این اصول را به شرح ذیل می شمارند:

.1 اولین مطللبی که وجود دارد در امام اثبات اسلام ناب محمدی(ص) است. و نفی اسلام آمریکایی است... اسلام آمریکایی چیست؟ یکی اسلام سکولار و دیگری اسلام متحجر. هر دوی اینها را امام در کنار هم همواره ذکر کرده است...اسلام آخوندهای درباری که امام مکرر با این تعبیر اسم می آوردند، اسلام داعشی،و از آنطرف اسلام بی تفاوت در برابر جنایات صهیونیسم و آمریکا، اسلام چشم دوخته به آمریکا و قدرتهای بزرگ و اشاره آمریکا، همه سر در یک آخور دارند و در یک جا اینها به هم می رسند. از نظر امام همه اینها مردودند

 

بیارجمندی شیعه انگلیسی تحریف امام3

 

.2 اتکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده الهی، و نقطه مقابل، بی اعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی است. این یکی از اجزای مکتب امام است. اتکال به قدرت الهی. خدای متعال وعده داده است به مومنین و کسانی که این وعده را باور ندارند در کلام خود خداوند لعن شده است...این البته به معنای قطع رابطه با دنیا نبود، سران کشورها به مناسبت های مختلف برای امام پیام تبریک می فرستادند و امام هم به پیام جواب می داد. ارتباط اینجوری در حد معمول، مودبانه و محترمانه وجود داشت اما هیچگونه اعتمادی به مستکبران و قلدران و تبعه و دنباله روان آنها وجود نداشت.

 .3اعتقاد به اراده مردم و نیروی مردم. و مخالفت با تمرکزهای دولتی... اعتماد به مردم داشت در مسائل اقتصادی و نظامی و... همینطور، در مسائل سازندگی کشور ...در مسائل تبلیغات و بالاتر از همه مسئله انتخابات کشور و آرای مردم در مدیریت کشور و تشکیلات نظام سیاسی کشور... اعتقاد به مردم و به معنای حقیقی کلمه احترام برای آرای مردم و افکار مردم و تشخیص مردم... امام به مردم اعتماد داشت و مردم به امام. امام مردم را دوست داشت و مردم امام را. این رابطه متقابل امری طبیعی است.

 4. در بعد مسائل داخلی کشور، امام طرفدار جدی حمایت از محرومان و مستضعفان بود. نابرابری اقتصادی را امام با شدت و حدت رد می کرد. اشرافی گری را با تلخی رد می کرد. به معنای واقعی کلمه امام طرفدار عدالت اجتماعی بود... از آن جهت به مسئولان کشور تذکر می داد درباره خوی کاخ نشینی.. تاکید مکرر می کرد بر اینکه به وفاداری طبقات ضعیف اعتماد کنید.

 5. در بعد خارجی امام صریحا در جبهه مخالف قلدران بین المللی و مستکبران قرار داشت و هیچ ملاحظه ای نمی کرد. امام در مقابله با قدرتهای زورگوی عالم، امام در جبهه مظلومان بود. صریح و بدون ملاحظه و بی تقیه این را بیان میکرد. طرفدار جدی مظلومان جهان بود. با مستکبران امام سر آشتی نداشت. واژه شیطان بزرگ برای آمریکا یک ابداع عجیبی از سوی امام بود... امام تا روز آخر نسبت به آمریکا همین احساس را داشت. عنوان شیطان بزرگ را هم به کار می برد و هم از بن دندان اعتقاد به این قضیه داشت.

اختلاف عمده دولت موقت با امام بزرگوار سر این قضیه بود. آنها توجه نمیکردند که آمریکا تغذیه کننده رژیم طاغوت بود. اگر به او میدان داده شود و مجال داده شود دوباره مشغول خواهد شد و ضربه خواهد زد و نقاط ضعف را جستجو کرده و از آن وارد خواهد شد.

 6. یک خط اصلی دیگر، مسئله استقلال و نفی سلطه پذیری است...امام معتقد به استقلال کشور و معتقد به رد سلطه کشور بود. دشمن ما در طول این سالها بسیاری از فعالیت هایی که علیه ملت و کشور ما کرده برای این بوده که خدشه در استقلال به وجود بیاورد. چه تحریم و چه تهدید اینها استقلال را هدف گرفته. باید همه هشیار باشند.

 

بیارجمندی شیعه انگلیسی تحریف امام4

 

 7. یکی دیگر از خطوط اصلی تفکر امام و راه امام و خط امام، که این مطلب آخری است که عرض میکنم مسئله وحدت ملی است. توجه به توطئه های تفرقه افکن. چه تفرقه بر اساس مذهب، شیعه و سنی، و چه تفرقه بر اساس قومیت ها، فارس و عرب و ترک و کرد و لر و بلوچ و...، تفرقه افکنی یکی از سیاست های قطعی دشمن بود و امام بزرگوار ما از اول بر روی وحدت ملی و اتحاد آحاد ملت یک تکیه کم نظیر داشت. این خط را باید دنبال کنیم. ..نگاه امام بزرگوار ما این بود در داخل کشور، در دنیای اسلام، نگاه جمهوری اسلامی نگاه امت ساز است. امت اسلامی مورد نظر است. این که نوکرهای دست دوم آمریکا می آیند و مسئله هلال شیعی را مطرح می کنند، این نشان دهنده سیاست های تفرقه افکن است.»

این اولویت گذاری مقام معظم رهبری در تبیین اصول هفتگانه یاد شده با وجود دیگر اصول، از نظر نگارنده بخوبی نشان می دهد که اگر کمی بر روی تحرکات جریان انگلیسی-آمریکایی در فضای جامعه سیاسی ما اشراف داشته باشیم ؛به وضوح خطوط اصلی تهاجمی تشکیلات به هم پیوسته شیعه انگلیسی را در پروژه ای موسوم به «پروژه چرچیل» خواهیم دریافت؛پروژه ای که :«هدفشان تسلط برکشور است. دشمن می خواهد برگردد بر سلطه بی قید و شرط بر کشور. چون اسلام با این برگشت به شدت مخالف است و نیروی مقاوم در مقابل این توطئه دشمن چون اسلام است، با اسلام مخالفند. مخالفت دشمن با اسلام به خاطر این است که می دانند معارف و احکام اسلامی در مقابل آنها سد مستحکمی درست کرده است. با ملت ما مخالفند چون ملت مثل کوهی در مقابل آنها ایستاده است. با هر کسی در میان ملت که در مقابل دشمن ایستادگی بیشتری داشته باشد با او بیشتر مخالفند. با عناصر مومن بیشتر مخالفند. با سازمانها و نهادهای انقلابی و عناصر حزب اللهی بیشتر مخالفند چون می دانند اینها سدهای محکم و مستحکم در برابر نفوذ دشمن هستند.دشمن دنبال سلطه گری است و همه تلاش دشمن برای این است که جلوی حرکت اسلامی نظام جمهوری اسلامی را که مایه پیشرفت و ترقی و اوج این ملت است را بگیرد. »

 

ارسال نظر

آخرین اخبار