رضا داوودنژاد در سینجیم فرهنگی؛
شایعه فوت من و همسرم در منا خیلی آزاردهنده بود
رضا داوودنژاد بازیگر سینما و تلویزیون از دوران کودکی خود و شایعه فوتش در منا گفت.
به گزارش گلستان24؛ رضا داوودنژاد متولد سال 1360 در تهران است. وی فرزند علیرضا داوودنژاد کارگردان سینماست.
رضا داوودنژاد فعالیت هنری خود را در پنج سالگی با بازیگری در «بیپناه» در سال 1365 آغاز کرد. وی تا کنون در آثاری چون «پشتکنکوریها»، «تیغزن»، «مصائب شیرین»، «کلاس هنرپیشگی» و ... به ایفای نقش پرداخته است.
گفتگوی ما را با این هنرمند سینما و تلویزیون در ادامه میخوانید:
سین: از دوران کودکیتان بگویید؟
جیم: دوران کودکی خوبی داشتم. به دلیل شغل پدرم در مدارس شمال، تهران، سمنان و ... درس میخواندم. من در کودکی مادرم را از دست دادم، پدرم دوباره ازدواج کرد و مادر خوب دیگری داشتم. زندگی ما در کودکی پرفراز و نشیب بود. به خواهر بزرگترم خیلی وابسته بودم. یک برادر کوچکتر هم دارم که در حال حاضر در خارج از کشور تحصیل میکند، خیلی دوستش دارم.
جیم: دوران کودکی خوبی داشتم. به دلیل شغل پدرم در مدارس شمال، تهران، سمنان و ... درس میخواندم. من در کودکی مادرم را از دست دادم، پدرم دوباره ازدواج کرد و مادر خوب دیگری داشتم. زندگی ما در کودکی پرفراز و نشیب بود. به خواهر بزرگترم خیلی وابسته بودم. یک برادر کوچکتر هم دارم که در حال حاضر در خارج از کشور تحصیل میکند، خیلی دوستش دارم.
سین: بچه آرامی بودید یا شیطون؟
جیم: شیطون بودم اما نه آنقدر که دیگران را اذیت کنم. در واقع شیطون و دوستداشتنی بودم. در پنج سالگی در فیلم «بیپناه» بازی کردم که در دوران دبستانم پخش شد که باعث شد معلمم به من اجازه دهد تا در آن زمان با خودکار بنویسم چون از مداد خوشم نمیآمد. رابطهام با همه خوب بود و معلم هیچ وقت اجازه نمیداد، انتهای کلاس بنشینم، میگفت: «تو باید روبروی من بنشینی»
سین: بازی و تفریح شما در کودکی؟
جیم: بیشتر دنبال کارهای هیجانی بودم یکی را بترسانم و سرکار بگذارم و...
سین: کارتون مورد علاقه شما در کودکی؟
جیم: میتیکمان، بامزی، افسانه سه برادر و فوتبالیستها را خیلی پیگیری میکردم.
سین: در کودکی دوست داشتید چه کاره شوید؟
جیم: خیلی دوست داشتم اسباببازی فروش بشوم و یا اینکه نمایشگاه ماشین داشته باشم.
سین: فکر میکردید روزی بازیگر شوید؟
جیم: بله. چون از کودکی در این فضا بودم و سینما جزو زندگی ما بود، از پنجسالگی جلوی دوربین رفتم. وقتی پدرم فیلم میساخت وضعمان خوب بود و زمانی هم که کار نمیکرد وضعمان خوب نبود. سینما تأثیر مستقیمی در زندگی ما داشت و از کودکی به آن فکر میکردم.
سین: شیرینترین خاطره شما در دوران کاریتان؟
جیم: فیلم «مصائب شیرین» اولین فیلمی بود که در آن بازیگری کردم و برای آن به جشنوارههای خارجی رفتم. اصلاً باورم نمیشد و خیلی برایم جذاب بود.
سین: تلخترین خاطره شما در دوران کاریتان؟
جیم: من خیلی به فعالیت در این عرصه عادت داشتم اما به دلیل بیماریام مدتی از این فضا دور بودم و این برای من که شانزده هفده سال در این عرصه فعال بودم تلخ و سخت است.
سین: طرفدار کدام تیم فوتبال هستید؟
جیم: استقلال
سین: چه سبک موسیقی را میپسندید؟
جیم: طرفدار سبک خاصی نیستم و موسیقیهای مختلف ایرانی و خارجی را گوش میکنم.
سین: آشپز خوبی هستید؟
جیم: بله و خیلی هم خوشخوراک هستم. وقتی غذا میخورم، همه گرسنه میشوند.
سین: غذای موردعلاقه شما؟
جیم: قورمهسبزی
سین: دوست دارید برای تفریح به کجا سفر کنید؟
جیم: شیراز و شمال
سین: بهترین کتابی که خواندید؟
جیم: کتابهای ژولورن را دوست دارم اما تفریح من فیلم دیدن است. فکر میکنم فیلم دیدن مرا به روز میکند.
سین: نظرتون درمورد فضای مجازی چیست؟ آیا اهل شبکههای اجتماعی هستید؟
جیم: بله، اهل فضای مجازی هستم اما متأسفانه شایعههایی که در این فضاها درست میشود خیلی بد و آزاردهنده است. هر روز در این فضاها برای یک نفر شایعه درست میکنند، نمیدانم ریشه این ماجرا کجاست.
سین: بدترین شایعهای که در مورد خودتان شنیدید، چی بود؟
جیم: شایعههای بسیاری در خصوص مرگ من پخش شد. آخرین شایعه یعنی فوت من و همسرم در منا خیلی آزاردهنده بود. سه روز به صورت تلفنی به همه توضیح میدادم که زندهام و اتفاقی نیفتاده است. یکی از دوستان زنداییام برای فوت من به او تسلیت گفت که همان موقع سینی چای از دستش افتاده بود، این شایعهها خیلی آزاردهنده است.
سین: دلیل کمکاری شما در سالهای اخیر؟
جیم: دلیل کمکاری من بیماریام بود. اما حالا شکرخدا خوبِ خوب هستم.
سین: در حال حاضر مشغول کاری هستید؟
جیم: بله، مشغول پیشتولید کار پدرم هستم که برای جشنواره داریم.
سین: فعالیت در سینما را بیشتر دوست دارید یا تلویزیون؟
جیم: سینما
سین: اگه الان به شما بگویند دوربین، صدا، حرکت، چه نقشی را بازی میکنید؟
جیم: یک نقش رئال و آدمهای روزمره که در زندگیمان میبینیم و غریبه نیستند، موضوعی که در بطن جامعه باشد.
سین: نظرتون در مورد عسل بدیعی؟
جیم: یکی از مهربانترین آدمهایی بود که دیدم.
سین: نظرتون در خصوص اهدای عضو و جشن «نفس»؟
جیم: من خودم با اهدای عضو زنده ماندم و نفس میکشم. اهدای عضو یک نعمت است که خانوادهها میتوانند با این کار به ماندگاری عزیزشان ادامه بدهند. من دوبار پیوند شدم که دفعه اول با خانوادهای که اعضای عزیزشان را اهدا کرده بودند، در ارتباط بودم. اما دفعه دوم ترجیح دادم این کار را نکنم و فقط هر روز خدا رو شکر میکنم.
سین: توصیه شما به علاقهمندان بازیگری؟
جیم: فعالیت در این عرصه ظاهر خیلی خوبی دارد اما ماندگاری و موفق شدن در آن سخت است. کسانی که فکر میکنند، استعداد و علاقه این کار را دارند، اگر تلاش کنند و پیگیر باشند به طور حتم موفق خواهند شد.
سین: همسرتون «غزل بدیعی» در عرصه هنر فعالیت میکنند؟
جیم: خیر فعالیت هنری ندارد اما به عکاسی خیلی علاقهمند است و عکاسی فیلم «کلاس هنرپیشگی» را بر عهده داشت. من دوست دارم او برایم آشپزی کند، دستپخت خوبی دارد و قورمهسبزی را خیلی خوب درست میکند.
سین: کلام پایانی شما؟
جیم: به نظر من سلامتی مهمترین نعمتی است که یک آدم میتواند داشته باشد. به همین دلیل برای همه کسانی که این مطلب را میخوانند، آرزوی سلامتی میکنم.
/باشگاه خبرنگاران جوان
ارسال نظر